اصول

نکاتی در باره «چند همسری» فلسفه و حکمت آن از منظر اسلام (۲-۲)

گردآوری : یونس سلیمان زاده

✅ چرایى تجویز چندهمسرى در اسلام

در رابطه با چرایى چندزنى، علل مختلفى ذکر شده است که به طور اختصار به چند عامل اشاره مى شود:

 الف : فزونى زنان آماده ازدواج بر مردان

در طول تاریخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزون تر است.

آگبرن و نیم کوف مى نویسند: «در سال ۱۸۰۵ در میان ۲۳۰۰۰ تن از سرخ پوستان «دشت هاى بزرگ» (Great Plains)، در برابر هر ۱۰۰ زن تنها ۴۴ مرد  وجود داشتند .

«فرقه آمریکایى مورمون (Mormon) نیز که چند زن گیرى را روا مى داند، در گذشته بارها دچار کمبود مرد شده است. براى مثال در سال ۱۸۷۰ در بین مورمون هاى سه ناحیه از استان یوتا (Utah) 956 زن در برابر ۸۵۴ مرد وجود داشت»

برتراند راسل مى نویسد: «در انگلستان کنونى بیش از دو میلیون زن اضافه بر مردان وجود دارد که براى ایشان محرومیت بزرگى است» . برتراند، راسل زناشویی و اخلاق ص۱۱۵

«براساس برخى از آمارهاى منتشره، چندی پیش روسیه، جمعیت زنان ۲۱ میلیون نفر بر مردان فزونى دارد»

بنابراین تکیه بر «تک همسرى»، باعث مى شود در چنین شرایطى، همواره تعدادى از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند؛ در حالى که با جواز چند همسرى مى توانند از داشتن شوهر و کانون خانواده و آثار مهم آن بهره مند گردند.

✅ همواره بر اثر حوادث اجتماعى – مانند جنگ ها – تعداد بیشمارى از مردان تلف مى شوند و همسران آنان بى سرپرست مى گردند.

 همچنین غالباً تصادفات، غرق شدن ها، سقوطها، زیر آوار ماندن ها و … تلفات بیشترى را متوجه جنس مرد مى کند.

طبیعى است در این موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزونى پذیرد.

 «در اروپا در خلال سى سال جنگ و خونریزى در دو جنگ جهانى، مردان زیادى کشته شدند؛ به طورى که عدد مردان براى ازدواج با دوشیزگان و بیوه زنان کفایت نمى کرد.

تنها در آلمان غربى شش میلیون زن وجود داشت که نمى توانستند شوهرى براى خود پیدا کنند.

برخى از آنان از دولت درخواست کردند قانون جواز چندهمسرى را به تصویب رساند تا در پناه ازدواج قانونى، هم از امنیت اجتماعى و تأمین اقتصادى بهره مند شده و هم نیازهاى غریزى آنان به طور سالم در کانون خانواده ارضا گردد.

 با مخالفت کلیسا چنین خواسته اى برآورده نشد، در نتیجه تأمین نیازها و ارضاى غرایز، بسیارى از آنان را به روسپى گرى و روابط حاشیه خیابان ها کشاند».و در پى آن فساد و بزهکارى در آلمان، به شدّت رواج یافت.

✅ نکته دیگر اینکه هورمون هاى مردانه، باعث بروز رفتارهاى خشن، تهاجمى و جنگى مى شوند که در نهایت به درگیرى و صدمات بدنى و مرگ مى انجامد.

در حالى که هورمون هاى زنانه، آرام بخش اند و رفتارهاى صلح جویانه را تقویت مى کنند.

 همچنین تستوسترون (Testostrone).، (هورمون مردان)

و استروژن ها (Estrogen)  (هورمون هاى زنانه)، اثرات متفاوتى بر سطح کلسترول (Chlostrole) و تعداد گلبول هاى قرمز خون (هماتوکریت)Hematocrite مردان و زنان دارند و بر اثر همین اختلاف هورمونى بین زن و مرد وپیامدهاى ثانوى ناشى از آن، نسبت مرگ و میر مردان در سن ۱۵ – ۲۵ سالگى حدود ۴ – ۵ برابر زنان در همین محدوده سنى است.

بنابراین هورمون ها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، یکى از عوامل مطرح در مرگ و میر و تفاوت طول عمر آنها است.

✅ بلوغ جسمى و جنسى دختران، به طور معمول چندین سال پیش از پسران است و در طول زمان، همراه با رشد جمعیت بشرى، باعث مى شود که در جامعه تک همسرگرا، همواره انبوه کثیرى از زنان با مشکل روبرو باشند.

✅ از نظر روان شناسى

تفاوتى اساسى بین ساختار روانى و گرایش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد.

برخى از دانشمندان مانند مرسیه ، ویل دورانت، اشمید، دونتزلان، راسل لى و … معتقدند:

زنان به طور طبیعى «تک همسرگرا»(Monogamous) مى باشند و به طور فطرى از تنوع همسر گریزانند.

آنان خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفى و عملى یک مرد مى باشند. بنابراین تنوع گرایى در زنان، نوعى بیمارى است؛ ولى مردان تنوع گرا و «چندزن گرا»(Polygamous) هستند.

دکتر اسکات مى گوید: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعه تمدّن، این چندهمسرگرایى طبیعى را توسعه بخشیده است.

✅ علاوه بر عللمذکور پرفسور مصطفی ابراهیم زلمی (رح) در کتاب فلسفه ی احکام در قرآن درباب فلسفه و حکمت تعدد زوجات (چند همسری ) می فرماید :

غرض وهدف اساسی از ازدواج در اسلام ، تنها اشباح و سیر کردن تمایلات جنسی و غرایز شهوانی نیست ، و با توجه بدین واقعیت شرعی ، سرانجام حکمت و فلسفه چند همسری و تجویز آن به نقاط زیر بر می گردد :

۱- گاهی همسر دچار مصایبی می گردد که مانع قیام به وظایف و مسئولیت های شرعی همسری است ، مانند بیماری و پیری و امثال اینها.

شوهر سالمی که تحمل محرمیت از معاشرت زناشویی را ندارد، هرگاه به وی اجازه داده نشود ، که با حفظ همسر اول و با وجود آن ، همسر دیگری را اختیار کند ، بدون شک ممکن است ناچار گردد که همسر مصیبت زده سابقش را طلاق دهد ،تا برای اختیار همسر جدید ، راه پیش روی او باز گردد . و آنوقت برای همسر بیمار و مصیبت دیده ، مصیبت تازه ای پدید می آید ، و این فاجعه ای است در زندگی ایشان .

لذا حکمت الهی اقتضا می کند تا شخص، همسر اولش را نگه دارد و به وی اجازه دهد که زن دیگری را بگیرد ، مشروط بر آن که ازدواج جدید ، بر راحتی و آرامش و کرامت و احترام زن پیشین تاثیر بد نگذارد و زن جدید را بر او ترجیح ندهد .

۲- گاهی همسر عقیم است وبدهی است که مال و فرزندان از جمله زینت های زندگی دنیا هستند همان گونه که خداوند می فرماید :  المال و البنون زینه الحیاه الدنیا … [کهف /۴۶]

(( دارایی و فرزندان زینت زندگی دنیایند …))

پس به جای جدایی زن و شوهر از هم و طلاق که مبغوض ترین حلال در نزد خداوند است ، مصلحت ایجاب می کند ، کهبه شوهر اجازه داده شود تا با زن دیگری ازدواج کند که عقیم نباشد ، مشرط بر آنکه ثابت نشده باشد که مرد نیز عقیم است .

۳- گاهی طبیعت کار شوهر یا مرکزیت اجتماعی او ، مقتضی بیش از یک همسر باشد ، همان گونه که این حقیقت را در زندگی عشایری و زندگی کشاورزی و دامداری مشاهده می کنیم.

۴- گاهی شوهر یک نوع حالت نامتعارف جنسی دارد و نمی تواند به یک همسر اکتفا کند و به ویژه که زن حالت ماهیانه و قاعدگی دارد و دراین مدت شوهر به خاطر صحت زوجین ، همبستری نماید و این حالت برای چنین شوهری دشوار است .

وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ [بقره / ۲۲۲]

و از تو، در باره خون حیض سؤال می‌کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‌ای است؛ از این‌رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره‌گیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‌کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.

۵- گاهی زن پس از زادن چند فرزند ، عادتا نسبت به معاشرت جنسی کم میل می گردد ، درمحالی که مرد بر همان نشاط وتحرک و فعالیت زنده ی جنسی خود ، باقی است پس حق دارد به خاطر پرهیز از خطا ، با زن دیگری ازدواج کند .

۶- گاهی مرد بنا بر عوامل و شرایطی زنش را طلاق می دهد و با زن دیگری ازدواج می نماید سپس برای زن اولی پشیمان می گردد و می خواهد ازدواج با وی را از سر گیرد ، پس هرگاه به چند همسری اجازه داده نشود ، آن مرد ناچار است برای از سر گرفتن زندگی با همسر اول ، زن جدید را طلاق دهد و این نیز به نوبه ی خود فاجعه ای است برای زن جدید .

✅  در برابر این واقعیت ها ، سه راه وجود دارد:

  1. همیشه تعدادى از زنان، درمحرومیت کامل جنسى به سربرند!

چنین چیزى فاقد توجیه منطقى است؛ زیرا به معناى سرکوب غریزه و نیاز طبیعى گروهى از انسان ها و نوعى ستم بر آنان است.

افزون بر آن در سطح کلان و در طولانى مدت، شدنى نیست.

به عبارت دیگر سرکوب غریزه، در نهایت به سرکشى و طغیان آن خواهد انجامید.

 تجربه آلمان و بسیارى از دیگر کشورهاى غربى، شاهد این مدعا است.

استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند، فزونى داشته باشد، منع تعدّد زوجات خیانت به بشریت است؛ زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست … بحرانى که از این راه عارض اجتماع مى شود، از هر بحران دیگر خطرناک تر است.

همچنان که خانواده از هر کانون دیگر، مقدّس تر است… .

زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را براى اغواى مرد – که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست – به کار خواهند برد.

 و بدیهى است که «چو گل بسیار شد پیلان بلغزند» و متأسفانه از این «گل» مقدار کمى هم براى لغزیدن این پیل کافى است.

آیا مطلب به همین جا خاتمه پیدا مى کند؟ خیر. نوبت به زنان خانه دار مى رسد. زنانى که شوهران خود را در حال خیانت مى بینند.

 آنها نیز به فکر انتقام و خیانت مى افتند و در خیانت دنباله رو مرد مى شوند.

نتیجه نهایى در گزارشى – که به «کینزى راپورت» مشهور شده – در یک جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمریکایى در بى وفایى و خیانت، دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند»

۲-  گزینه دیگر این است که راه روابط نامشروع و روسپى گرى و کمونیسم جنسى، گشوده و جامعه به فساد کشیده شود.

 این همان راهى است که عملاً غرب مى پیماید: نتیجه این رفتار ناهنجار را مى توان در گزارش دکتر اسکات – مأمور پزشکى شهردارى لندن – مشاهده کرد.

در گزارش او آمده است: «در لندن از هر ده کودکى که به دنیا آمده اند، یکى غیرمشروع است! تولدهاى غیرقانونى در حال افزایش دائمى است و از ۳۳۸۳۸ نفر در سال ۱۹۵۷ به ۵۳۴۳۳ نفر در سال بعدى افزایش یافته است»

… البته این آمارهاى پنجاه سال پیش است و در زمان معاصر رشد تصاعدى داشته است، چنان که یکى از بحران هاى مهم آمریکا را «بحران ابوّت» مى دانند و نسبت پدر و فرزندى بسیار گم شده است.

۳- راه سوم این است که به طور مشروع و قانون مند، با قیود و شرایطى عادلانه، راه چند همسرى گشوده شود.

دین مبین اسلام این راه را – که حکیمانه ترین و بهترین راه است – گشوده و اجازه چندزنى را به مردانى مى دهد که توانایى کشیدن بارسنگین آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اکیدى در این زمینه براى آنان وضع کرده است.

 این روش در واقع حقى براى زن و وظیفه اى بر دوش مرد ایجاد مى کند و نه تنها به ضرر زنان نیست؛ بلکه بیشتر تأمین کننده مصالح و منافع آنان است.

استاد ناصر سبحانی (رح) می فرماید :

از لحاظ آماری افراد در یک جامعه (تعداد زنان و مردان )  در هر زمانی از ۳ حالت خارج نمی باشند :

۱-  تعداد زنان و مردان آن جامعه با هم برابرند که در این حالت تعدد زوجات منتفی ست .

۲- تعداد مردان از زنان  بیشتر باشد ، در این حالت نیز چند همسری صورت نمی گیرد و مردان تنها موظف به رعایت اخلاق اسلامی و کنترل غرایز شهوانی خود هستند .

۳- تعداد زنان از تعداد مردان بیشتر می باشند، که در چنین حالتی قانون چند همسری موضوعیت پیدا می کند .

البته باید بدانیم در چین حالتی خداوند تخفیف و امتیازی ویژه برای زنان مسلمان قایل شده و برای تامین نیازهای عاطفی و غریزی خود مجازند  با مردی مسلمان ازدواج کنند .

✅ برخى از شرایط و توصیه هاى اسلام درباره تعدد زوجات(چند همسری ) عبارت است از:

الف. رعایت محدودیت

اسلام گستره چندهمسرى را محدود ساخته و تا چهار نفر تقلیل داده است.

قرآن مجید در این باره مى فرماید:

 «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ …»[نساء / ۳]

«با زنان پاک ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار همسر …».

ب. رعایت عدالت

قرآن مجید در اهمیت اصل عدالت در رابطه بین همسران مى فرماید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً»

 «اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، پس تنها یک همسر اختیار کنید».

پیامبر(ص)  مى فرماید: «کسى که دو زن داشته باشد و در تقسیم رابطه خود با همسر و تقسیم مالى بین آنها به عدالت رفتار نکند، روز قیامت – در حالى که دست هایش بسته و نیمى از بدنش به یک طرف کج شده است – آورده و به آتش داخل مى شود»

پرفسور زلمی می فرماید :

قرآن کریم دستور داده که در همه ی حالات به یک زن بسنده گردد ، و اگر تعدد زوجات موجب اذیت و آزار و ظلم به حق همسر اولی ، یا همسر بعدی و یا به هردو ویا فرزندانشان گردد .

در این شرایط حق تعدد زوجات از چنین شخصی ساقط می گردد ، همان گونه که به صراحت در قول خداوند آمده است : …

….َ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً… [نساء/۳]

 …واگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید،…

 و برای تعدد زوجات قایل به شرایط زیر می باشند :

۱- وجود امکانات مالی برای بیش از یک زن.

۲- داشتن عذر شرعی برای مجوز چند همسری.

۳- اجرای عدالت و مساوات در میان همسران تحت نکاح.

? آسیب ها، معایب و مفاسد چند همسری

البته بر مسئله چند همسری معایب و مفاسدی مترتب است  که اکثرا از طرف مخالفین  چند همسری ، بزرگ نمایی شده که آن را به عنوان، عربه ای  در مقابل قانون و شریعت اسلام به کار می گیرند ، اما  به نظر می رسد بیشتر موارد و معایب و آسیب هایی که در مورد چند همسری موجود است ، و بیان می شوند ، معلول طبیعت تعدد زوجات نیست بلکه بیشتر معلول طرز اجراء آن است اکثر ناراحتیها ناشی از طرز رفتار وحشیانه ای است که مردان در اجراء این قانون بکار می برند . قانون تعدد زوجات یک راه حل مترقیانه ناشی از یک دید اجتماعی وسیعی است . حتماً اجرا کنندگان آن نیز باید در سطح عالیتری فکر کنند و از یک تربیت عالی اسلامی برخوردار باشند .

استاد مطهری در این باره می نویسد : اگر عدد زنان نیازمند به مردان نیازمند فزونی داشته باشد منع تعدد زوجات خیانت به بشریت است زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست … بحرانی که از این راه عارض این اجتماع می شود از هر بحران دیگر خطرناکتر است .

? چرا برای زن چند شوهری مباح نشده است ؟

شاید بعضی بر چند همسری اعتراض کنند و بگویند : چرا برای زن چند شوهری و تعدد شوهر مباح نشده است ، آیا زن مانند مرد ، احتمال ندارد در معرض ضرورتی قرار گیرد و به گونه ای که از نظر جنسی به یک مرد به عنوان شوهر واحد اکتفا ننماید ؟

دکتر مصطفی السباعی بدین پرسش پاسخ می دهد : بی گمان از نظر طبیعت و خلقت و آفرینش ، مساوات بین مرد و زن در تعدد چند همسری و چند شوهری محال و غیر ممکن است ، زیرا زن بر حسب طبیعتش ، در هرسال یک بار حامله و باردار می شود ، اما مرد چنین نیست ، زیرا ممکن است یک مرد در یک سال از زنان متعدد دارای فرزندان متعددی گردد ، لیکن زن در یک سال ممکن نیست که جز یک بجه از یک مرد به دنیا بیاورد ، پس تعدد و چند شوهری به نسبت یک زن ، نسب فرزندش را به شخص معین ضایع می نماید ، ولی به نسبت مرد در چند همسری و تعدد همسرانش چنین نیست .

همچنین در تمام قوانین جهان ، مرد رییس خانواده است ، پس اگر چند شوهری را مباح کنیم ، کدام یک رییس خانواده می گردند ؟! آیا به تناوب و به نوبت بین آنان می شود ، یا برای آن کس که از نظر سنی از آن های دیگر بزرگتر است ؟! سپس آن زن از کدام یک اطاعت نماید ، آیا از همه ی آنان اطاعت کند ؟ و این غیر ممکن است زیرا رغبتها و تمایلاتشان متفاوت است و یا ویژه ی یکی از آنان است ،بدون آنهای دیگر و این چیزی ست که همه آنان را خشمگین می سازد !

این سوال بیش از این که جدی باشد ، شوخی به نظر می آید !!

 همچنین چند شوهری با طبیعت مرد موافق است نه با طبیعت زن .

 اما از نظر مرد برای اینکه اولاً با روحیه انحصار طلبی مرد ناسازگار است ثانیاً با اصل اطمینان پدری مخالف است .

علاقه به فرزند طبیعت و غریزی بشر است . بشر طبعاً می خواهد توالد و تناسل کند و می خواهد رابطه اش با نسل آینده و نسل گذشته مشخص و اطمینان بخش باشد .

می خواهد بداند پدر کدام فرزند است و فرزند کدام پدر است چند شوهری زن با این غریزه و طبیعت آدمی ناسازگار است .

چند شوهری هم با طبیعت زن منافات دارد هم با منافع او .

 زن از مرد موجودی می خواهد که قلب آن موجود را در اختیار داشته باشد حامی و مدافع او باشد برای او فداکاری کند زحمت بکشد و پول در آورد غم خوار او باشد پولی که به او می دهد به خاطر علاقه و محبت و در راه عشق به او بپردازد زن در چند شوهری هرگز نمی توانسته است حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جذب کند از این رو چند شوهری همواره مورد تنفر زن بوده است .

علی هذا چند شوهری نه با تمایلات و خواسته های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته های زن .

از نظر روانشناسی تفاوتی اساسی بین ساختار روانی و گرایش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد برخی از دانشمندان مانند مرسیه ، ویل دورانت ، دونتزلان و … معتقدند :

 زنان به طور طبیعی ( تک همسر گرا ) می باشند و فطرتاً از تنوع همسر گریزانند آنان خواستار پناه یافتن عاطفی و عملی مرد می باشند

بنابراین تنوع گرایی در زنان نوعی بیماری است .

☘ نتیجه گیری :

از نظر اخلاق اسلامی طبیعت، حقوق و حدودی دارد و آن حقوق و حدود را باید شناخت .

 طبیعت، در اثر دو چیز طغیان می کند و آرامش را بهم می زند یکی در اثر محرومیت و دیگر در اثر آزادی کامل دادن و برداشتن  قیود و حدود از مقابل او .

لذا در اسلام می بینیم برای اینکه نیازها و ضرورتهای جامعه پایمان نشود به تجویز قانون چند همسری اجازه داده شده و آن را امری مباح معرفی می کند  و از طرفی دیگر برای جلوگیری از آزادی بی قید و شرط و آثار منفی آن ،  قیود و شرایطی را بر مسئله  تعدد زوجات گذاشته تا حالتی نرمال و متعادل ایجاد شود .

‌ همچنین باید یادآور شویم که  همه موارد و معایبی و آسیب هایی که در مورد چند همسری ذکر گردید معلول طبیعت تعدد زوجات نیست بیشتر معلول طرز اجراء آن است اکثر ناراحتیها ناشی از طرز رفتار مردان در اجراء این قانون می باشد .

 اگر مجموعه ی آیات قرآن را در نظر بگیریم آنچه از اسلام قابل استنباط است تک همسری است نه چند همسری .

و چند همسری تنها در حالتهای ضروری و استثنایی و مقید به شروط خاص خود مشروعیت پیدا می کند .

نمی توان باور کرد که یک انسان و یک مرد هر چقدر هم متعالی باشد بین دو همسرش بخصوص اگر موقعیت متفاوت داشته باشند سن و سال های متفاوت داشته باشند ظاهر و زیبایی متفاوت داشته باشند، بتواند عدالت قلبی و عاطفی را رعایت کرد در واقع عدالت عاطفی و قلبی به معنای دوست داشتن مساوی از اساس امکان پذیر نیست .

لذا در این مورد به عدالت ظاهری اکتفا شده ، همچنان که در خلال بحث به معنای عدالت پرداختیم .

همچنین چند شوهری برای زن امریست غیر طبیعی که با فطرت سالم و روحیات زن و مرد کاملا ناسازگار بوده و اقدام به چنین عملکردی قطعا آثار خطرناکی به دنبال خواهد داشت .

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

منابع :

۱- فلسفه ی احکام قرآن دکتر مصطفی زلمی

۲- زن در اسلام و شبهاتی پیرامون آن مصطفی عبدالحی

۳- حلال و حرام دکتر قرضاوی

۴- نوار صوتی استاد ناصر سبحانی

۵- اینترنت

 

نکاتی در باره «چند همسری» فلسفه و حکمت آن از منظر اسلام (۲-۱)

نمایش بیشتر

یونس سلیمان زاده

استان آذربایجان غربی- بوکان نویسنده و مترجم فعال و دعوتگر دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا