خانواده

نکاتی در باره «چند همسری» فلسفه و حکمت آن از منظر اسلام (۲-۱)

ازدواج یک عهد و پیمان روحی است که بین زوجین و زن و مرد که به مقتضای آن ، زن ومرد با هم یک شرکت روحی و معنوی تاسیس می کنند که سرمایه آن شرکت محبت و متبادل و احترام متقابل و آرامش طرفین و رحمت و مهربانی و عشق به هم است .

 خداوند می فرماید :

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ [ روم / ۲۱]

و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!

در نزد هر صاحب عقل سالم بدیهی و آشکار است که اتحاد و همبستگی مرد وزن ، به صورت ازدواج ، اساس وزیر بنای طبیعی حقیقی است برای تضمین و ضمانت بقای نوع بشری ، همانند وحدت بین مذکر و مونث در سایر مخلوقات این جهان .

بدون شک ، غریزه ی جنسی ، برای این خلق نشده است ، که هدف نهایی از خود آن ، ذات آن باشد ، بلکه خداوند بدان جهت آن را آفریده است تا وسیله ای باشد ، برای غایت و هدف برتر از آن ، که عبارت است از استمرار و ادامه ی زندگی نوع و بقای نسل های پی در پی ومتعاقب .

بنابر همین واقعیت شرعی ، خداوند چند همسری را – البته همراه با شروط خاصی – تجویز نموده اند.

خداوند می فرماید :

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا [نساء / ۳]

و اگر می‌ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می‌کند.

بی شک چند همسری در اسلام از موضوعاتی است بهانه  انتقاد از قانون شریعت اسلامی و مجالی برای تاختن بدان شده است و آن را به ظلم بر زن و جانبداری از مرد متهم کرده اند .

لذا در این نوشتار به اختصار به مسئله چند همسری و شبهات پیرامونش و محاسن و معایب آن می پردازیم .

قبل از هر چیز باید یادآور شویم که،  بررسی درستی و نادرستی مسائلی مانند تعدد زوجات که ناشی از ضرورت های شخصی یا اجتماعی است با این نحو صحیح نیست که آن را با تک همسری مقایسه کنیم .

 بررسی صحیح اینگونه مسائل منوط به این است که از طرفی علل و موجبات ایجاب کننده آنها را در نظر بگیریم و ببینیم عواقب وخیم بی اعتنایی به آنها چیست .

از طرف دیگر نظری به مفاسد و معایبی که از خود این مسائل ناشی می شود بیفکنیم . آنگاه یک محاسبه کلی روی مجموع آثار و نتایجی که از دو طرف مسئله پیدا می شود به عمل آوریم . تنها در این صورت است که این گونه مسائل بصورت واقعی مورد بررسی قرار می گیرند .

دکتر قرضاوی در کتاب حلال و حرام در اسلام می فرماید : بی گمان اسلام آخرین دستور و سخن خداست که نبوتها و رسالتهای پیامبران را بدان ختم کرده است ، لذا اسلام یک شریعت و قانون جاویدی آورده است که برای تمام اعصار مختلف و برای تمام انسانها صلاحیت و گنجایش دارد .قطعا اسلام قانونی ضع نمی کند، که برای مردمان شهر نشین باشد و از مردمان روستایی و بیابان نشین غفلت نماید و برای اقلیمهای سردسیر باشد و اقلیم های گرمسیر رافراموش نماید و برای یک عصر باشد و عصور دیگر را نادیده بگیرد و مهمل گزارد .

بی گمان اسلام ، ضرورتهای افراد و ضرورتهای جوامع مختلف و نیازها و مصالح را تشخیص می دهد و تعیین می نماید .

 لذا وجود چند همسری برآمده از  چنین قانون و شریعت حکیمانه ای می باشد .

 از منظر اسلام، اصل در ازدواج بر تک همسری است .

(٭)اصل در ازدواج ، تک همسرى است و قانون چند همسرى در شرایط معمول توصیه و ترغیب نشده است.

(٭) قانون چند همسرى و تعدّد زوجات مقتضاى آیات صریح قرآن است و نسخ نشده و از احکام جاودانى اسلام است. اصل در تمام احکام و قوانین، ابدیّت و ماندگارى است مگر آنکه دلیل قطعى بر نسخ یا تغییر آن آورده شود.

 (٭) قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرایط خاص اجتماعى یا ضرورت هاى اجتماعى وضع شده است نه براى هوس رانى مردان. البته همیشه بعضى افراد وجود دارند که از قانون سوء استفاده مى کنند، در چنین مواردى، باید جلوى سوء استفاده ها را گرفت و راهکار مناسب براى موارد ضرورى ارائه کرد.

همچنین باید اضافه نماییم که اصل در چند همسری مباح بودن آن است:

شیخ شعراوی (رح) می گوید :

و اکنون ببینیم آن آیه ای که برای  مرد مباح می گرداند که با بیش از یک زن ازدواج نماید ، چه می گوید ؟  الله تعالی می فرماید : 

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا [نساء /۳]

و اگر می‌ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری می‌کند.

و اینجا یک پرسش به ذهن می رسد … آیا اصل چند همسری حکم وجوب دارد ، یا حکم مباح بودن ؟

طبعا اصل در تشریع و قانون گذاری اباحه و مباح بودن است نه وجوب و حتمی بودن ، یعنی اسلام بر مرد واجب نمی کند که با بیش از یک زن ازدواج نماید ، لیکن برای مرد مباح کرده است، که هرگاه دید که زندگیش محتاج ازدواج با بیش از یک زن است ، می تواند بدان اقدام نماید و مباح است و بسیار فرق است بین اباحه و  وجوب .

و اگر به منطق و عقل مراجعه کنیم ، می بینیم که ، تعدد چیزی بر چیزی دیگر ممکن نیست جز با زیاد آمدن یکی بر دیگری .

شیخ شعراوی می گوید : بی گمان قانون چند همسری ، بدین معنی ست که ممکن نیست مگر زمانی که تعداد زنان فراوان باشد ، پس طبیعی ست که تعدد باشد ،یعنی وقتی تعداد زنان از مردان بیشترند باید چند همسری باشد .

بنابراین اسلام ، که چند همسری را مباح می داند ، به خاطر پاسخ گویی به واقعیتی ست که در زندگی مردم وجود دارد و اسلام نیز با راه حل واقعی این مشکل را رفع می کند .

✅ نقش اسلام در چند همسری :

این تصور در اروپای قرون وسطا که تعدد زوجات از نوآوریهای اسلام و پیامبر اکرم(ص) بوده  نادرست است.

ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۱۶ می گوید: علمای دینی در قرون وسطی چنین تصور می کردند که تعدد زوجات از ابتکارات پیغمبر اسلام است، در صورتی که چنین نیست و چنانکه دیدیم در اجتماعات ابتدائی جریان چند همسری بیشتر مطابق آن بوده است.

عللی که سبب پیدایش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدائی گشته، فراوان است.

به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شکار، زندگی مرد بیشتر در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان تلف می شدند و فزونی عده زنان بر مردان سبب می شد که یا تعدد زوجات رواج پیدا کند و یا عده ای از زنان در بی شوهری به سر برند، ولی در میان آن ملل که مرگ و میر فراوان بود هیچ شایستگی نداشت که عده ای زن مجرد بمانند و تولید مثل نکنند.

تعدد زوجات در ادیان آسمانی پیشین نیز امری معهود و مقبول بوده است.

در دین یهود تعدد زوجات تا حد توانایی زوج مباح شمرده می شده، هرچند نصوص تلمود برای عامه مردم تنها چهار همسر را جایز دانسته است. (حقوق المرآه بین الاسلام والدیالات الاخری، محمود عبدالحمید محمد. ص ۰۵۱-۱۵۱)

در انجیل های کنونی نیز درباره منع تعدد زوجات نصی دیده نمی شود و حتی تعبیر برخی نامه های پولس به جواز آن اشعار دارد (رجوع کنید به :المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۲۴۱-۴۴۱، الاسره المسلمه و الاسره المعاصره ، عبدالغنی عبود ص ۱۴۴-۵۱۴؛ حقوق المرأه بین الاسلام و الدیانات الاخری، ص ۱۵۱-۷۵۱)

در جهان مسیحیت نیز تعدد زوجات دست کم تا قرن هفدهم رسما وجود داشت و پادشاهان بسیاری در اروپا همسران متعدد داشتند.

 بعدها نظام جدید کلیسا تعدد زوجات را ممنوع کرد. برای این تحریم انگیزه های مختلفی بیان شده که هیچیک جنبه دینی ندارد.

تعدد زوجات در سیره برخی انبیای پیشین از جمله حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت داود و حضرت سلیمان علیهم السلام هم گزارش شده است. ؛رجوع کنید: نظره الی المرآه والرجل فی الاسلام، بالیسانی ص ۰۴؛ المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۲۴۱)

اسلام نه چند همسری را اختراع کرد (زیرا همچنان که گفته شد  قرن ها پیش از اسلام در جهان وجود داشت) و نه آن را نسخ کرد زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی پیش می آید که راه چاره آنها منحصر به تعدد زوجات است ولی اسلام رسماً تعدد زوجات را اصلاح کرد .

 ٭ محدودیت : اولین اصلاحی که اسلام به عمل آورد این بود که آن را محدود کرد قبل از اسلام تعدد زوجات نا محدود بود یک نفر به تنهایی می توانست صدها زن داشته باشد .

اصولاً اسلام چند همسری را مذموم می داند اما به دلیل عدم پذیرش اجتماعی در صدر اسلام آن را محدود نمود.

چند همسری نهادی نیست که توسط اسلام ایجاد شده باشد و از این رو مورد پشتیبانی و تأکید اسلام قرار داشته باشد.

این امر در تقابل با نهادهایی همچون حج ـ نماز ـ زکات و جهاد و غیره قرار می گیرد

که اساساً به صورت اولیه توسط اسلام ایجاد گردید و یا با تحویل شدید ماهوی محتوایی کاملاً اسلامی یافت چند همسری نهادی بود که در جزیره العرب آن زمان کاملاً متداول بود .

علاوه بر عربستان در بسیاری از فرهنگ های باستانی آن زمان هم چون ایران و مردم نیز چند همسری رواج داشت .

 از آنجایی که هر دینی در یک بستر اجتماعی که از پیش موجود بوده است از سوی خداوند نازل می شود بنابراین شارع مقدس نمی تواند نسبت به آن که از پیش در آن جوامع وجود داشته است بی توجه باقی بماند لذا شمار زوجات را که به گونه ای نا محدود بسط یافت در ابتدا محدودیتی به اندازه چهار همسر بر آن وضع نمود بنابراین ملاحظه می شود که اسلام در خصوص چند همسری راهکار اصلاح تدریجی را در پیش گرفت .

٭ عدالت : اصلاح دیگری که اسلام به عمل آورد این بود که عدالت را شرط کرد و اجازه نداد به هیچ وجه تبعیضی میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت بگیرد .

 قرآن کریم در کمال صراحت فرمود :  ((…فان خفتم الا تعدلوا فواحده …))اگر بیم دارید که عدالت نکنید (یعنی اگر به خود اطمینان ندارید که با عدالت رفتار کنید) پس به یکی اکتفا کنید . در دنیای قبل از اسلام اصل عدالت به هیچ وجه رعایت نمی شد، نه میان خود زنان و نه میان فرزندان آنها .

در ایران ساسانی رسم تعدد زوجات شایع بود و میان زنان و همچنین میان فرزندان آنها تبعیض قائل می شدند . یک یا چند زن، زنان ممتاز (پادشاه زن) خوانده می شدند و از حقوق کامل برخوردار بودند . سایر زنان به عنوان «چاکر زن» و غیره خوانده می شدند و مزایای قانونی کمتری داشتند اسلام هم این رسوم و عدالت را منسوخ کرد و اجازه نداد که برای یک زن یا فرزندان او امتیازات قانونی کمتری قائل گردند .

بهر حال اصلاح دومی که اسلام در تعدد زوجات انجام داد این بود که تبعیض را چه در میان زنان و چه در میان فرزندان ملغی ساخت .

در آیات قرآن جواز چند همسری را مشروط به رعایت عدالت کرد و رعایت عدالت را ناممکن خواند .

 آنچه در قرآن  عدالت آن را ناممکن ساخته ، همان عدالت قلبی ودرونی است نه عدالت ظاهری .

بدون تردید «عدالت» در محبت‌هاى قلبى خارج از قدرت انسان است، چه کسى می‌تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟

به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه دیگر می‌فرماید: «شما هر قدر کوشش کنید نمی‌توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید». زیرا محرّک و انگیزه‌های تمایل قلبی؛ مانند زیبایی، کمالات دینی و شخصیتی یک زن همگی بیرونی و خارج از اختیار مرد است و چیزی که خارج از اختیار انسان باشد مورد تکلیف واقع نمی‌شود.

بنا بر این، محبت‌هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‌هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه‌هاى عملى و خارجى است.

گواه بر این موضوع ادامه آیه است: «تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید»؛ یعنى اکنون که نمی‌توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید.

با توجه به مطالبی که ذکر شد؛ مقصود از این عدالت -که شرط گرفتن چهار زن می‌باشد- این است: دادن نفقه به هر یک از همسران در حدّ شأن آنها، رعایت مساوات در مسائل زناشویی و هم‌خوابگی و رفتار نیکو و گشاده‌رویی به همه همسران بدون فرق گذاشتن بین آنها، نه این‌که نسبت به برخی ابراز احساسات و محبّت نماید و نسبت به برخی دیگر کاملاً بی‌اعتنا یا کم توجّه باشد.

گردآوری : یونس سلیمان زاده

نمایش بیشتر

یونس سلیمان زاده

استان آذربایجان غربی- بوکان نویسنده و مترجم فعال و دعوتگر دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا