اندیشهدعوت اسلامی

نگاهی به درون خود بیندازیم

خواننده ی گرامی!
آیا به وجود حقیقی خود نگاهی کرده ای؟ آیا از خودت خواسته ای که باید جوابگو باشد؟ به توشه ی راه خود فکر کرده ای و اطمینان داری که روزی در پیشگاه پروردگارت بازخواست می شوی و باید جوابگو باشی؟ آیا در این فرموده ی الهی تأمل کرده ای: «وَکُلَّهُم آتِیهِ یَومَ القِیَامَهِ فَردًا» (مریم:۹۵) یعنی: «همه ی آنها در روز قیامت به تنهایی به سویش بازگردانده می شوند.» در آن روز دیگر پشیمانی و توبه سودی ندارد و همانگونه که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و سلم) می فرماید: «هرچقدر که دوست داری زندگی کن، اما مطمئن باش که روزی می میری، هرچه می خواهی انجام بده، اطمینان داشته باش که پاداش آن را متعاقباً دریافت خواهی کرد (خیر یا شر)؛ هرکه را می خواهی دوست داشته باش که بی گمان او را تنها خواهی گذاشت. این را هم بدان که تهجد (نماز شب)، شرف ایماندار است و دست نیاز دراز نکردن به سوی مردم نیز عزت اوست…»
آیا گوش به فرمان پروردگارت سپرده ای و بدان پایبندی که می فرماید: «وَاصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدعُونَ رَبَّهُم بِالغُداوَهِ وَالعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجهَهُ وَ لَا تَعدُ عَینَاکَ عَنهُم تُرِیدُ زِینهَ الحَیَاهِ الدُّنِیَا وَ لَا تُطِع مَن أَغفَلنَا قَلبَهُ عَن ذِکرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمرُهُ فَرُطاً» (کهف:۲۸) یعنی: «با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را می پرستند و به فریاد می خوانند (و تنها رضای) ذات او را می طلبند و چشمانت از ایشان (به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد و از کسی فرمان مبر که (به خاطر دنیا دوستی و آرزوپرستی) او را از یاد خود غافل ساخته ایم و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است (و پیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است) و کار و بارش افراط و تفریط بوده است.»
تنها با ایمانداران و دوستداران خداوند همراه و همنشین باش که بیگمان خیر در همنشینی آنها نهفته است، هدف آنها مال اندوزی و خوشگذرانی و بهره های مادی نیست، بلکه آنها خدا را خواهانند و آرزویشان عفو و رضایت پروردگارشان است. از آمال و آرزوهای دور و دراز بپرهیز، چرا که این پیشه و سرانجام مردگان است. در این باره حسن بصری می فرماید: ای داد و بیداد! آمال و آرزوها، مردمان را به هلاکت کشانده است، همچنین حرف بی فعل و علم بی عمل و ایمان بی یقین. دلیلش چیست که مردمانی را می بینم و عقل و درکشان را نمی بینم، حواشی آنها را می بینم و عادات و همنشینانشان را نمی بینم؛ سوگند به خدا خویشاوندانی آمدند و رفتند، چیزهایی هم فهمیدند و از یاد بردند، حرام را حرام پنداشتند و سپس آن را حلال کردند، خداوند آنها را هدایت فرمود و راهنمایی کرد، اما چشمان خود را بستند و کوری را ترجیح دادند. دین هر کدام از شما بر تعلیم و تربیت زبانش نمایان است. اگر از او بپرسی: آیا به روز حساب ایمان داری؟ می گوید: بله… اما سوگند به صاحب روز قیامت (مالک یوم الدین) دروغ می گوید.

برخی از اخلاق و منش های انسان مومن:

اینجا به برخی از ویژگی های رفتاری مؤمنانه اشاره می کنیم، تو هم نفس خویش را با آن مقایسه کن و ببین که در چه سطحی قرار داری؟ این ویژگی ها عبارتند از: استقامت در دین، یقین در ایمان، علم همراه حلم، حلم عالمانه، خبرگی در صبر و شکیبایی، ولخرجی نکردن در زمان ثروتمندی، عدم تحقیر آنچه نمی پسندد، سهل انگاری نکردن در کمک به آنکه دوستش دارد، طعنه نزدن، شوخی و مسخره نکردن، نفاق و دورویی نکردن، عیب جویی نکردن، انکار نکردن حقوقی انسان ها.
برادر مسلمانم! آیا به رفتارهای فوق توجه کرده ای و خودت نیز مقابل آیینه ایستاده ای و به خود نگاه کرده ای؟ آیا سطحی و ظاهری به خود نگاه کردی؟ یا عمیق و آن را به بخشی از برنامه ی روزانه ات تبدیل می کنی و می خواهی بر آن متعهد باشی؟ آیا می خواهی همیشه بر تعابیر بهشت و جهنم تدبر نمایی؟ در کوتاهی زندگی و نزدیکی مرگ و واگذاشتن دنیا اندیشه می نمایی؟ آیا این خبر را در روزنامه ها و شبکه های خبری خواندی که طی این هفته در منطقه ی سیاحتی شهر دوکان (از شهرهای کردستان عراق) عروس و دامادی برای ماه عسل خود به تفرجگاه دوکان رفته بودند؛ اما به دلیل اتصال برق، هر دوتا جان به جانان تسلیم کردند و برای همیشه با زندگی دنیا وداع گفتند و کاخ امید و آرزوهایشان فرو ریخت و برنامه های آتی شان به بن بست رسید. خداوند بزرگ بیامرزدشان.
آیا تو هم چنین می اندیشی یا به آن پشت می کنی و خود را به خواب غفلت می زنی؟ آیا دوربین مخفی خداوند را همیشه بالای سرت احساس می کنی که تمام گفتار و رفتار و تعاملات تو را ثبت و ضبظ می کند؟ آیا بر اینکه تمام اعمال صالحت مخلصانه برای خدا باشد، اهمیت می دهی؟
چگونه با شرف و ناموس مردم تعامل می کنی؟ آیا زبانت را از گفتار زشت در مورد آنها حفظ می کنی؟ آیا سخنانی به دروغ و افترا بر دیگران نمی بندی؟ آیا نفست را از حسادت، تکبر، غرور، سوءظن، نفاق و ریایی پاک کرده ای؟
تعریف می کنند که جمعی حضرت ابوبکر را در حضور خودش تمجید کردند، ایشان هم بدانها گفت: خداوند از شما نسبت به درون من آگاه تر است و خودم نیز بهتر از شما، خودم را می شناسم، امیدوارم خداوند از آنچه کرده ام و شما از آن بی خبرید، درگذرد و از خدا می خواهم که گرفتار تعریف و تمجیدهای شما نشوم.
آیا ظاهر و باطنت یکسان است؟ ظاهر و باطنی که تنها خداوند از آن آگاه است. پس نفس خودت را کامل وارسی کن ببین در چه حالی؟
پیشینیان ما خدا بیامرزدشان از شر خشوع تهی، به خداوند پناه می بردند. می دانی خشوع تهی چیست؟ این است که ظاهر و جسمت چنان نشان دهد که خاشع و فرمانبردار هستی، اما دل و درونت از آن غافل باشد. در مورد این آیه چه می پنداری که خداوند بزرگ می فرماید: «لَقَد أَنزَلنَا أِلَیکُم کِتَاباً فِیهِ ذِکرُکُم أَفَلَا تَعقِلُونَ» [انبیا:۱۰] یعنی: «ما برایتان کتابی (به نام قرآن) نازل کردیم که وسیله ی بیداری و آوازه و بزرگواری شما است. آیا نمی فهمید؟»

احنف بن قیس روزی نشسته بود و این آیه را می خواند که به خود آمد و گفت: این مصحف را به من بدهید که خود را در آن بیابم و بدانم که کیستم و به کی می مانم؟ قرآن را باز کرد و به این آیات برخورد کرد که در مورد گروهی از ایمانداران سخن می گوید: «کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیلِ مَا یَهجَعُونَ، وَ بِالأَسحَارِ هُم یَستَغفِرُونَ، وَ فِی أَموَالِهِم حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ المَحرُومِ» [الذاریات:۱۷-۱۹] یعنی: «آنان اندکی از شب می خفتند و در سحرگاهان درخواست آمرزش می کردند و در اموال و دارائیشان حق و سهمی (جز زکات) برای گدایان و بینوایان تهی دست بود.»
همچنان صفحات دیگری را ورق زد و نگاهش به آیات دیگری افتاد که از گروه دیگری از ایمانداران بحث می کرد: «تَتَجَافَی جُنُوبُهُم عَنِ المَضَاجِعِ یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفًا و طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقنَاهُم یُنفِقُونَ» [سجده:۱۶] یعنی: «پهلویشان از بسترها به دور می شود (و خواب شیرین را ترک گفته و به عبادت پروردگارشان می پردازند و) پروردگا رخود را با بیم و امید به فریاد می خوانند و از چیزهایی که بدیشان داده ایم می بخشند.»
باز صفحات دیگری را ورق زد و به این آیات رسید که صفات دیگری از مؤمنان را بیان می کند: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ سُجَّدًا وَ قِیَامًا» [فرقان:۶۴] یعنی: «و کسانیند که (بخش قابل ملاحظه ای از شب و گاهی تمام) شب را با سجده و قیام به روز می آورند (و به عبادت و نماز سپری می کنند).»
بار دیگر صفحات قرآن را ورق زد تا به این آیه رسید: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَالکَاظِمِینَ الغَیظَ وَ العَافِینَ عَن النَّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ المُحسِنِینَ» [آل عمران:۱۳۴] یعنی: «آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی، به احسان و بذل و بخشش دست می یازند و خشم خود را فرو می خورند و از مردم گذشت می کنند و (بدین وسیله در صف نیکوکاران جایگزین می شوند و) خداوند هم نیکوکاران را دوست دارد.»
آنگاه در صفحات دیگری به صفات دیگر ایمانداران رسید که می گفت: «یُحِبُّونَ مَن هَاجَرَ إِلَیهِم وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِم حَاجَهً مِمَّا أَوتُوا وَ یُؤثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِم وَلَو کَانَ بِهِم خَصَاصَهٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ» [حشر:۹] یعنی: «کسانی را دوست می دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده اند و در دورن احساس و رغبت نیازی نمی کنند به چیزهایی که به مهاجران داده شده است و ایشان را بر خود ترجیح می دهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند، کسانی که از بخل نفس خود را نگهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعًا رستگارند.»
در صفحات دیگری چشمش به صفات دیگری از ایمانداران افتاد که می فرماید: «یَجتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإثمِ وَالفَواحِشَ وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُم یَغفِرُونَ * وَالَّذِینَ استَجَابُوا لِرَبِّهِم وَ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَ أَمرُهُم شُورَی بَینَهُم وَ مِمَّا رَزَقَنَاهُم یُنفِقُونَ» [شوری:۳۸] یعنی: «و کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ می گویند و نماز را چنان که باید می خوانند و کارشان به شیوه ی رایزنی و بر پایه ی مشورت با یکدیگر است و از چیزهایی که بدیشان داده ایم (در کارهای خیر) صرف می کنند.» سپس مکثی کرد و گفت: ای خدا، اینجا دیگر من خودم را نمی شناسم…

دوزخیان:

سپس راه دیگری در پیش گرفت و قرآن را دوباره باز کرد و شروع به ورق زدن کرد تا به این آیات رسید: «أِنَّهُم کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُم لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ یَستَکبِرُونَ وَ یَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِکُم لَشَاعِرِ مَجنُونَ» [صافات:۳۵-۳۶] یعنی: «وقتی که بدانان گفته می شد: جز خدا معبودی نیست، بزرگی و تکبر می نمودند و می گفتند: آیا ما برای (سخن) چکامه سرای دیوانه ای، معبودهای خویش را رها سازیم؟»
پس از ورق زدن چند صفحه ای دیگر با آیات دیگری برخورد کرد: «وَ إِذَا ذُکِرَ اللهُ وَحدَهُ اشمَأَزَّت قُلُوبُ الَذِّینَ لَا یُؤمِنُونَ بِالآخِرَهِ وَ إِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا یَستَبشِرُونَ» [زمر:۴۵] یعنی: «هنگامی که خداوند به یگانگی یاد می شود، کسانی که به آخرت ایمان ندارند، دلهایشان می گیرد و بیزار (از یکتاپرستی) می گردد، اما هنگامی که از معبودهایی جز خدا سخن به میان می آید، به ناگاه شاد و خوشحال می شوند.»
در صفحات دیگری آیات زیر به چشم خورد: «مَا سَلَکَکُم فِی سَقَر* قَالُوا لَم نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ * وَ لَم نَکُ نُطعِمُ المِسکِینَ * وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الخَائِضِینَ * وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَومِ الدِّینِ * حَتَّی أَتَانَا الیَقِینَ» [مدثر:۴۷-۴۲] یعنی: «چه چیزهایی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟ می گویند: (در دنیا) از زمره ی نمازگزاران نبوده ایم و به مستمند خوراک نمی داده ایم و ما پیوسته با باطلگرایان (همنشین و هم صدا می شدیم و به باطل و یاوه و عیبجویی) فرو می رفته ایم و روز سزا و جزای (قیامت) را دروغ می دانسته ایم تا مرگ به سراغمان آمد.»
آنگاه موضع دیگری گرفت و گفت: «خدایا من از اینها بری هستم…»
سپس قرآن را ورق زد و به دنبال خود می گشت تا شاید خود را بیابد تا اینکه به این آیه رسید: «وَ آخَرُونَ اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَ آخَرَ سَیِّئًا عَسَی اللهُ یَتُوبَ عَلَیهِم إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» [توبه:۱۰۲] یعنی: «مردمان دیگری هم هستند که (نه از پیشگامان نخستین و نه از منافقین بشمارند و) به گناهان خود اعتراف می کنند و کار خوبی را با کار بدی می آمیزند (و گاهی به حسنات و زمانی به سیئات دست می یازند) امید است که خداوند توبه ی آنان را بپذیرد (و احساس شرمندگی چنین کسانی از گناه و هراس آنان از عقاب و عذاب و تصمیم ایشان بر این که به سوی گناه نروند، سبب گردد که دیگر دچار معصیت نشوند و مشمول مغفرت و مرحمت خدا شوند، چرا که) بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت بیکران است.» و گفت: خدایا من از این دسته هستم و خود را یافتم.

دوستان عزیزم

بیایید که با دقت و امانت تمام در قرآن به دنبال خود بگردیم، چرا که قرآن هم به صفات و خصوصیات نیکوکاران اشاره می کند و هم بدکاران و میان بشارت و انذار قیاس می کند و به خصوصیات فردی و جمعی اشاره می کند، می فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُعجِبُکَ قَولُهُ فِی الحَیَاهِ الدُّنیَا وَ یُشهِدُ اللهَ عَلَی مَا فِی قَلبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الخِصَامِ وَ إِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأرضِ لِیُفسِدَ فِیهَا وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ وَ اللهُ لَا یُحِبُّ الفَسَادَ وَ إِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ أَخَذَتهُ العِزَّهَ بِالإثمِ فَحَسبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئسَ المِهَاد» [بقره:۲۰۶-۲۰۴] یعنی: «در میان مردم کسی یافت می شود که سخن او در (باره ی امور و اسباب معاش) زندگی دنیا، تو را به شگفت می اندازد (و فصاحت و حلاوت کلام او، مایه ی اعجاب تو می شود) و خدا را بر آنچه در دل خود دارد گواه می گیرد (و ادعا دارد که آنچه می گوید، موافق با چیزی است که در درون پنهان می دارد و گفتار و کردارش یکی است) و حال آن که او سرسخت ترین دشمنان است * و هنگامی که پشت می کند و می رود (و یا به ریاست و حکومتی می رسد) در زمین به تلاش می افتد تا در آن فساد و تباهی ورزد و زرع و نسل (انسان ها و حیوانات) را نابود کند (و با فساد و تباهی خود، اقوات و اموال و ارواح را از میان ببرد) و خداوند فساد و تباهی را دوست نمی دارد. * و هنگامی که بدو گفته می شود: از خدا بترس (و اقوال و افعالت برابر باشد و به جای فساد اصلاح کن،) عظمت (و نخوت، سراپای) او را فرا می گیرد و (غرور) گناه (او را به بزهکاری وادار) می کند. پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است.»
همچنان که احوال جمعی دیگر را نیز به تصویر می کشد و می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دِینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَی المُؤمِنِینَ أَعِزَّهِ عَلَی الکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ لَا یَخَافُونَ لَومَهَ لائِمٍ ذَلِکَ فَضلُ اللهِ یَؤتِیهِ مَن یَشَآءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» [مائده:۵۴] یعنی: «ای مؤمنان! هرکس از شما از آئین خود بازگردد (و از ایمان به کفر گراید، کوچکترین زیانی به خدا نمی رساند و در آینده) خداوند جمعیتی را (به جای ایشان بر روی زمین) خواهد آورد که خداوند دوستشان می دارد و آنان هم خدا را دوست می دارند. نسبت به مؤمنان نرم و فروتن بوده و در برابر کافران سخت و نیرومندند. در راه خدا جهاد می کنند و به تلاش می ایستند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای (در اطاعت از فرمان یزدان) هراسی به خود راه نمی دهند. این هم فضل خداست (که کسی دارای چنین اوصافی باشد) خداوند آن را به هر کس که بخواهد (به خیر و خوبی نائل شود) عطاء می کند و خداوند دارای فضل فراوان و (انعامی بیشمار است و از مستحقان آن) آگاه است.»

دوستان خوبم:
در این تصاویر و صحنه ها موضعی با عمر بن خطاب داشته باشیم در حالیکه این آیه را می خواند: «کُنتُم خَیرَ أُمَّهٍ أَخرِجَت لِلنَّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعرُوفِ وَ تَنهَونَ عَن المُنکَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللهِ» [آل عمران:۱۱۰] یعنی: «شما (ای پیروان محمد) بهترین امتی هستید که به سود انسانها آفریده شده اید، (مادام که) امر به معروف و تهی از منکر می نمائید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است (از باور و آئینی که بر آنند. ولی تنها عده ی کمی) از آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان و وظایف آن) هستند.» عمر نگاهی به اصحاب می اندازد و می فرماید: چه کسی می خواهد از کسانی باشد که این آیه به آنها اشاره می کند؟ چنین کسی باید شروط خداوند را در خود ایجاد کند.

خواننده ی عزیز:
آیا خود را شناختی؟ در موضعگیری مقابل محاسبه ی درون و نفست، عمر گونه رفتار کن. رحمت خدا شامل حال کسی است که گناه خود را می داند، پشیمان می شود و از خداوند بزرگ طلب مغفرت می نماید. اگر مورد نیکویی را نیز در خود مشاهده کردی، حمد خداوند را به جای آور و بر عبادت و حمد خداوند استقامت داشته باش. اگر کم کاری و نقصانی نیز داشتی از پروردگارت طلب مغفرت کن و صفحه ی جدیدی با خدایت باز کن و مخلصانه به خداوند روی آور، بی گمان خداوند بی نهایت مهربان و مهرورز و بخشنده است و نیکوکاران را دوست دارد.
توجه:
این نوشته، سخنرانی ماموستا لاشین اوبو شنب بود که در روز ۱/۸/۲۰۰۴ در سایت اخوان أون لاین منتشر شد، من نیز مناسب دانستم و به زبان کردی ترجمه کردم و چیزهایی را نیز که مرتبط دانستم مانند ماجرای عروس و داماد، به آن اضافه کردم. به امید اینکه بر دلها مؤثر واقع شود.

نویسنده: حسن پینجوینی
مترجم: کلثوم حسن زاده

از طريق
کلثوم حسن زاده
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

کلثوم حسن زاده

@@نویسنده و مترجم و شاعر ایران - آذربایجان غربی - سردشت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا