تاریخ

پیامبر مان را بشناسیم‌(چکیده ای از زندگانی رسول الله)

 

پیامبر عزیزمان بهتر را بشناسیم‌(چکیده ای از زندگانی رسول الله)

نوشته: دانیه عبدالله‌

 

زندگی نامه پیامبر(ص) که نامش محمد پسر عبدالله پسر عبدالمطلب پسر هاشم پسر عبدالمناف پسر قصی پسر کلاب پسر مره پسر کعب پسر لوی پسر غالب پسر فهر پسر مالک پسر نطیر پسر کنانه پسر خزیمه پسر مدرکه پسر الیاس پسر مزر پسر نزار پسر معد پسر عدنان….

عالمان روی این توافق دارند که عدنان پسر پیامبر(اسماعیل) بوده که خدا از او راضی باشد.

نام های پیامبر صلی الله علیه و سلم 

از جابر پسر مطعم روایت شده که گفته پیامبر خدا(ص) فرموده اند: [ ان لی اسماء وانا احمد ،وانا محمد ،وانا الماحی الذی یمحو الله‌ بی الکفروانا الحاشر الذی یحشر الناس علی قدمی،وانا العاقب الذی لیس بعده احد ] متفق علیه

و ابوموسی اشعری از پیامبر روایت کرده که خدا فرموده: (کان رسول الله صلی الله علیه و سلم یسمی لنا نفسه فقال: انا محمد و احمد والمتقی والحاشر ونبی التوبه و نبی الرحمه به روایت امام مسلم

و پیامبر خدا اسم خود را می گفت و می فرمود: من محمد پیامبر خدا هستم، من ماحی هستم که خداوند بوسیله من کفر را محو می کند و مردم پس از من محشور می شوند، من پیامبری هستم که توبه می کنم، من پیامبر مهربانی و بخشش هستم.

پاکی و درستی طایفه پیامبر(ص) :

دانستن این که خداوند بزرگ پدر و پدربزرگ پیامبر(ص) را از زنا دور نگه داشته است بر همه لازم است…

روایت شده از واصل پسر الاسقع (رض) که پیامبرخدا(ص) فرموده : ان الله اصطفی من ولد ابراهیم اسماعیل  واصطفی من ولد اسماعیل کنانه ، واصطفی من بنی کنانه قریشا ، واصطفی من بنی قریش بنی هااشم  وصطفانی من بنی هاشم ] مسلم

بدین سبب خداوند بزرگ از فرزندان ابراهیم اسماعیل را برگزیده و از فرزندان اسماعیل کنانه را برگزیده و از نوه های کنانه قریشی ها را برگزیده و از قریشی ها بنی هاشم را برگزیده و من را از بنی هاشم برگزیده است…مسلم

بدنیا آمدن پیامبر(ص)

پیامبر خدا(ص) در روز دوشنبه ماه ربیع الاول سال فیل متولد شد .

العریاذ پسر ساریه (رض) می گوید: که شنیدم پیامبر(ص) فرمود: ان عند الله فی ام الکتاب لخاتم النبین  وان ادم لمنجدل فی طینه ، وسانباکم بتاویل ذلک ، ادعوه ابراهیم ، وبشره عیسی قومه  ورؤیا امی التی رات ، انه خرج منه نورا اضات له قصورالشام احمد و الطبرانی…..

ترجمه : من از طرف خداوند بزرگ در قرآن آخرین پیامبر هستم ، زمانی که هنوز آدم خلقت نیافته بود و من شما را آگاه می سازم از دعوت پیامبرمان ابراهیم و مژده عیسی به قومش و خواب مادرم که در زمان بدنیا آمدنم نوری بود که کاخهای شام را روشن کرده بود.‌.

بزرگ شدن پیامبر (ص)

چند روزی را سویبه(رض)  به پیامبر (ص) شیر داده است بعد از آن پیامبر(ص) را به پیش حلیمه از قبیله بنی سعد بردند تا او را شیر دهد و تا سن چهار سالگی پیش او ماند ، پیامبر خدا در قبیله سعد بزرگ شد که در همین سن چهار سالگی هم شیطان در قلب پیامبر نتوانسته بود نفوذ کند و روح و کالبد مبارکشان از گناه تمییز شده بود…

بعد از این اتفاق حلیمه پیامبر(ص) را به پیش مادرش آمنه برد… و مادرش آمنه نیز در آن زمان جهت زیارت قبر شوهرش عبدالله عازم سفر مکه می شود که در راه برگشت فوت می کند ؛ در حالی که در این زمان سن پیامبر(ص) شش سال بود..

زمانی که پیامبر(ص) به مکه بر می گشت در سال فتح مکه از خداوند اجازه خواست که بر سر مزار مادرش برود ، پیامبر(ص) هنگام رفتن بر قبر مادرش گریه کردند و همه کسانی که آنجا بودند نیز همراه پیامبر گریستند در آن هنگام ایشان فرمودند : [ زوروا القبور فانه‌ تذکر بالموت ] مسلم…. به قبرستان سر بزنید چون مردن را به یاد می آورد.

با فوت مادرش ، ام ایمن او را پیش خود برد و پدربزرگش عبدالمطلب نیز سرپرستی وی را عهده دار شد . با هشت ساله شدن پیامبر ، پدر بزرگش فوت کردند و طبق وصیت شان عموی پیامبر ، ابوطالب سرپرستی او را به عهده گرفت‌ .

پیامبر(ص) در سن بیست و پنج سالگی خدیجه را به همسری خویش در آورد.

زمانی که پیامبر با غلام حضرت خدیجه که میسره نام داشت برای تجارت به شام رفتند در راه جز راستگویی و پاکی و صداقت چیزی از اوندید ، پس از بازگشت از سفر، میسره همه مشاهداتش را برای خدیجه تعریف کرد و در نتیجه خدیجه امانت و صداقت محمد را ستود و با او ازدواج کرد .

 خدیجه 25 سال با پیامبرزندگی کرد و در تاریخ یازدهم رمضان سال دهم بعثت، یعنی سه سال قبل از هجرت آن حضرت به مدینه فوت کردند .

 پیامبر خدا(ص) تا زمانی که خدیجه در قید حیات بودند با هیچ زن دیگری ازدواج نکرد .

پیامبر(ص) بعد از وفات خدیجه(رض) سوده دختر زمعه را به همسری انتخاب کرد، بعد از او عایشه دختر ابوبکر صدیق(رض) را نیز به همسری خود برگزیدند ؛ که در بین همسران پیامبر تنها ایشان دوشیزه بودند ، سپس با حفصه دختر عمر ابن خطاب ازدواج کرد، بعد از ایشان زینب دختر خزیمه را و سپس ام سلمه و بعد از آن زینب دختر جحش و بعد جویریه دختر حارث و سپس ام حبیبه و بعد صفیه دختر اخطب و نهایتاٌ میمونه دختر حارس را به همسری برگزید و این آخرین همسر رسول خدا به شمار می آید .

فرزندان پیامبر(ص)

همه فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه فرزند خویلد(رض) بودند به جز ابراهیم که از ماریه قبطیه متولد شده بود.

پسران رسول الله

 1- قاسم، پیامبر خدا(ص) را به ابو القاسم نام می بردند

 2-عبدالله که در زمان اسلام بدنیا آمد.

 3- ابراهیم که در مدینه بدنیا آمد و یک سال و ده ماه زنده ماند و سه ماه قبل از وفات پیامبر(ص) که درود خدا بر او باد فوت کردند.

دختران رسول الله

1- زینب بزرگترین دختر پیامبر(ص) بود که با ابوالعاض پسر ربیع ازدواج کرد مردی که پسر خاله اش بود

 2- رقیه دومین دختر پیامبر(ص) که با عثمان بن عفان ازدواج کرد

 3- فاطمه که با علی بن ابی طالب ازدواج کرد و مادر حسن و حسین بوده است.

 4 -ام کلثوم که با عثمان بن عفان بعد از مرگ خواهرش رقیه ازدواج کرد ، خداوند بزرگ از همه آنها راضی باشد.

طبق فرموده امام نووی، دخترانش چهار تا و پسرانش سه تا بوده اند.

زمانی که پیامبر(ص) 40 سال داشتند خداوند بزرگ ملائکه ای را  به غار حرا فرستاد که این رویداد مهم در روز دوشنبه هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان به وقوع پیوست و طی آن جبرئیل به پیامبرخدا(ص) فرمود این را بخوان ، درود خداوند بر تو باد ، که پیامبر (ص) فرمودند:  من بلد نیستم تا بخوانم بعد از سه بار جبرئیل به او گفت {اقرا باسم ربک الذی خلق ،خلق الانسان من علق ، اقرا وربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم }…

در این هنگام به خانه اش برگشت و همه چیز را برای خدیجه تعریف کرد و گفت که همه بدنم به لرزه افتاده…

 خدیجه هم حرف های او را ارج نهاد و بعد از مدتی خداوند بزرگ فرشته ای برای پیامبر(ص) فرستاد که به او بگوید که تو پیامبرخدا هستی، در این هنگام پیامبر(ص) نگران شدند و به خانه بازگشتند و فرمودند: (زملونی..دثرونی) بعد از دقایقی خداوند بزرگ این آیات را نازل کرد( یاایها المدثر ، قم فانذر ، وربک فکبر ، وثیابک فطهر) در این آیات خداوند بزرگ به پیامبر دستور داد که قومش را به یکتا پرستی فرا خواند …

ابن جوزی فرموده است: سه سال پیامبر(ص) مخفیانه مردم را به یکتاپرستی دعوت کرد ؛

تا زمانیکه این آیات نازل شد {فاصدع بما تامر } الحجر ۹۴.

 بعد از نازل شدن این آیه پیامبر(ص) تبلیغ دینی خود را علنی کردند که با آزار و شکنجه ی زیادی از طرف طایفه اش همراه بود ،لذا پیامبر(ص) به یارانش دستور داد که منظور رها شدن از این همه ظلم و ستم به حبشه هجرت کنند.

 ابن اسحاق می گوید: زمانی که ابوطالب فوت می کند آزار و شکنجه قریشیان نسبت به پیامبر به جایی رسید که روزی که پیامبر(ص) در حال نماز خواندن بودند، درحالی که سرش را به سجده می برد عقبه پسر معیط مدفوع حیوانات را به پشت پیامبر(ص) ریخت ولی پیامبر نمازش را قطع نکرد ؛ هنوز در سجده بود که دخترش فاطمه آمد و مدفوع را را از روی پشتش برداشت…

و بار دیگر عقبه پسر معیط داشت پیامبر را خفه می کرد که ابوبکر صدیق سررسید و او را از روی پیامبر(ص) هل داد و می گفت: اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله‌ / آیا شخصی را به قتل می رسانید که می گوید پروردگارم الله است.‌

پیامبر(ص) که مورد آزار و شکنجه زیادی قرار گرفت بعد از فوت ابی طالب و همسرش خدیجه به طائف رفت، طایفه سقیف را به دین اسلام دعوت کرد ولی جز سرپیچی و بی احترامی و آزار دادن و سنگ باران کردنش کار دیگری نکردند، پیامبر(ص) که این وضع را دید تصمیم گرفت که به مکه برگردد.

 پیامبر(ص) هر زمان قومش را به دین اسلام دعوت می کرد می فرمود: چه کسی مرا پشتیبانی می کند؟ چه کسی سربلندم می کند؟ در حالی که قوم قریش مانع از رساندن پیام خدا به مردم می شدند.

 بعد از این فراخوان ها در بیعت موسوم به عقبه شش نفر از اهل مدینه به پیامبرو به دین اسلام ایمان آوردند…

 اینجا بود که همراه ابوبکر صدیق به مدینه و به میان قومشان برگشتند و مردم را به دین اسلام دعوت کردند و مدتی بعد از آن به همراه ابوبکر صدیق به غار ثور رفتند و سه شب را در آنجا ماندند ، قوم قریش نتوانستند آنها را پیدا کنند، چند روز پس از آن  پیامبر(ص) به مدینه رفتند که در آنجا مردم به خوبی و گرمی از آنها پیشوازی کردند .

در همین جا بود که پیامبر(ص) خانه و مسجدش را بنا نهاد.

 

جنگ های تحمیلی بر پیامبر(ص)

زمانی که پیامبر(ص) از مکه خارج شدند، ابوبکر صدیق فرمود: که مردم مکه پیامبر (ص) را بیرون راندند و بزودی او را خواهند کشت و فریاد برداشت:، انا لله‌ وانا الیه‌ راجعون… تا اینکه این آیات از جانب خداوند نازل شد که می فرماید:( اذن الذین یقاتلون) الحج 39 اولین آیات در مورد جنگ و دفاع نازل شد….

پیامبر(ص) 27 جنگ با مشرکان انجام داده که در نُه تای آنها خودش شخصا شرکت داشته و فرماندهی را بر عهده داشته است(بدر، الریسیع، قریطه، خیبر، الفتح، حنین، طائف)

حج کردن پیامبر(ص)

بعد از آمدنش به مدینه تنها توانست حج وداع و خداحافظی را انجام دهد…

زمانی که پیامبر تصمیم گرفت به زیارت خانه خدا کعبه برود مشرکان ممانعت نمودند که در نهایت منجر به امضای صلح حدیبیه شد صلحی که قرآن مجید آن را فتح مبین و پیروزی آشکار نامید ، بار دوم نیز عمره ی قضاء بود و بار سوم عمره جعرانه و چهارم نیز عمره و حج به صورت همزمان بود.

‌راه و روش پیامبر(ص)

پیامبر(ص) در بین مردم راستگوترین و امانت دارترین و با احترام ترین شخص بوده همانگونه که خداوند بزرگ اینگونه او را وصف می کند انک لعلی خلق العظیم.

پیامبر(ص) مرد بسیار پاک و آرام و شرمساری بودند ، هدیه را قبول می کرد و صاحبش را پاداش می داد ولی صدقه را قبول نمی کرد و آن را نمی خورد و هیچ وقت ناراحت نمی شد و تنها زمانی ناراحت می شد که به حدود الهی تجاوز می شد و بعضی اوقات تا چندین شب در خانه اش آتش جهت پخت و پز روشن نمی شد.

 پیامبر(ص) با فقیران و تهیدستان هم مجلس می شد و به عیادت بیماران می رفت و به دنبال مرده به قبرستان می رفت و شوخی می کرد ولی جز حرف راست از زبانش بیرون نمی آمد و به آرامی می خندید و با همسرانش خوب بود همانطور که خودش می فرمود :

 خیرکم خیرکم لاهله وانا خیرکم لاهلی… بهترین شما کسی است که با خانواده اش بهترین رفتار را داشته باشد و من از همه بیشتر با خانواده ام نیکو رفتار می کنم.

از مهمترین اتفاقات در عمر رسول الله

اسراء و معراج که سه سال قبل از هجرتش به مدینه اتفاق افتاد و در این زمان بود که نماز واجب شد.

سال اول هجری :  که سال کوچ کردنش بود و مسجد درست کردند، واجب شدن زکات

سال دوم هجری :  جنگ بدر بزرگ در این سال روی داد که در این جنگ مسلمانان پیروز شدند.

سال سوم هجری: جنگ احد در این سال رخ داد که به دلیل سرپیچی کردن از فرمان پیامبر(ص) مسلمانان شکست خوردند.

سال چهارم هجری :جنگ بنی نضیر

سال پنجم هجری: جنگ بنی مضطلق و جنگ احزاب و جنگ بنی قریظه

سال ششم هجری : صلح حدیبیه و در آن سال بود که خوردن(شراب) به یک دفعه قدغه شد.

سال هفتم هجری : جنگ خیبر در این سال رخ داد.

 سال هشتم هجری: جنگ موته که در بین مسلمانان و رومیان روی داد و فتح مکه و جنگ حنین نیز در همین سال رخ داد.

سال نهم هجری : جنگ تبوک که این جنگ آخرین جنگ پیامبر(ص) بود که بعد از این جنگ مردم دسته دسته مسلمان می شدند.

سال دهم هجری : حج کردن که در این حج بیش از صد هزار نفر شرکت داشتند.

سال یازدهم هجری:  در این سال پیامبر(ص) در روز دوشنبه از ماه ربیع الاول در سن شصت و سه سالگی فوت می کند.

دریای نور

نوشته: دانیه عبدالله

ترجمه: ناهید ایران

نمایش بیشتر

ناهید ایرانی

استان آذربایجان غربی - مهاباد مترجم فعال دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا