اندیشه

چند نکته و قاعده بسیار مهم پیرامون دعوت ودعوتگری

دراین نوشته سعی براین است پیرامون نقص وکمکاری و مشکلاتی که برسرراه دعوت ماقرارداردلحظاتی بابرادران و خواهران دعوتگرم به گفتگوبنشینم،جهت پرورش دعوتگری کامل که درمحل انظارعموم به ویژه مخاطبانش بی نقص ظاهر شود.

اولین چیزی که دعوتگربایدبدان اهتمام ورزدرضایت الله است زیراخداوندتنها عملی را می پذیردکه خالص برای اوباشد.

( وما أمروا إلا لیعبدوا الله مخلصین له الدین ) یعنی جزاین بدیشان دستورداده نشده است که مخلصانه خدای را بپرستند وتنها شریعت اورا آیین بدانند .

( ألا لله الدین الخالص ) آگاه باشید دین خالص از آن خداست .

همچنین بردعوتگرلازم است به سبک وروش پیامبروبرمنهج او دعوت نماید .

درزمینه دعوت می توان مردم را به سه دسته زیرتقسیم  کرد :

1 –  گروهی که از گناه وگناهکار متنفرند وچنان تیروشمشیرشان را به سمت گناهکار نشانه می گیرند که گویی از دایره اسلام خارج گشته است .

2 – گروه دوم سهل انگارو بی تفاوت درمقابل منکرات ، وحتی در درونشان نسبت به منکرات موجوداحساس نارضایتی نمی کنند وگویی چیزی رخ نداده است .

3 – گروه سوم کسانی هستند که راه صواب در پیش گرفته ودلسوزانه در پی برچیدن منکرند ؛ البته بدون هیچگونه تحقیرولطمه زدن به شخصیت  گناهکار.

این یادداشتی درونی است، میخواهم سؤال وتوضیح بیشتری پیرامون آن صورت گیرد،خداوند پروردگار همه مارا درزمینه دعوت موفق و مؤید گرداند.

موضوع اول : خلوص نیت و نادیده گرفتن هرچیزوهرکس جزخداوند.

بردعوتگر لازم است برای خداوند ودرراه او وبه خاطر او دست به کار شود واز کسی جزخداوند انتظار تعریف ، تمجید و تشکر نداشته باشد ، اگراتفاقاً از طرف شخصی مورد تعریف و تمجید منطقی قرار گرفت ،از خداوند طلب مغفرت نماید وبرآن محاسن ستوده اش بیفزاید ، واگر جایی از او تعریف و تمجید بی جایی شد از آن برائت جسته و سکوت اختیار کند ، زیرا دعوتگران در طول تاریخ به چیزی بدتر از غرورو خودپسندی مبتلا نگشته اند.

دعوتگر مخلص و عزیز طوری زندگی کن که آخرتت را فراموش نکنی .

موضوع دوم : ادامه دعوت در هرشرایط .

عزیزان ودوستان ، دعوت به سوی دین ، زمان ومکان مشخصی ندارد،بلکه بایدبه هرصورت ودرهرزمان و مکانی این وظیفه انجام شود. همه و همه جا باید دعوتگر باشیم ؛ اگرکسی دارای سبک ادبی زیبا یی است پس با ادبیاتش درراه دعوت قلم فرسایی کند.

اگر کسی  دارای قوه ی استدلال وبیانی شیوا است آن را درراه دعوت بکار گیرد.

اگر کسانی از توانایی و مکنت مالی برخوردارند باخرید وتوزیع کتاب و بروشوروCDو….وظیفه خود را در زمینه دعوت انجام دهند ، اگرکسانی از دانش دینی و شرعی برخوردارند با تبیین امور دینی برای  مردم ، انجام وظیفه نمایند.

واگرکسی ریاست نهادی هرچند کوچک را به عهده دارد بر اوست که افراد تحت امر خودرا به دین اسلام دعوت نماید .

مهم این است که ما دعوتگران مظهر و صبغه ای ربانی برگرفته از قرآن و سنت داشته باشیم .

قانونی در میان ورزشکاران شایع است شایسته است آن را بدانیم و آن را عملی نماییم ، وآن این است : اگرحمله نکنیم باید همچنان به دفاع سرگرم شویم.

موضوع سوم : بسیاری از دعوتگران که ثمره و نتیجه دعوتشان را نمی بینند ناراحت و اندوهگین می شوند ، لذا میخواهم موضوع مهمی را با آنان در میان بگذارم وآن این است که در واقع مشکل از خود دعوتگراست  نه چیز دیگر، زیرا خداوند می فرماید : ( إن الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم )در حقیقت خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تاوقتی که آنان آنچه را که در دلهایشان دارند تغییردهند.

برادر دعوتگر لحظه ای در این آیه تأمل کن خداوند نفرموده “حتی یغیروا أنفسهم” تاروشن شود صلاح و شایستگی درونی سبب تأیید وتأثیر بردیگران است .

در میان پیامبران کسانی بوده اند که پس از سال های طولانی  یک نفر یا دونفر به آنان ایمان آورده اند ، وحتی پیامبرانی بوده اند که در نهایت حتی یک نفر نیز به آنها ایمان نیاورده است .

موضوع چهارم : پرهیز از نصیحت اشخاص در ملأ عام .

توجه به این نکته که فرد را باید به صورت خصوصی ونه درعموم نصیحت نمود و دعوت کرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است وبر درون فرد بیشتر تأثیر میگذارد .

از قدیم وندیم گفته اند : در تنهایی نصیحتم کن ولی از نصیحتم پیش مردم پرهیز کن .

نصیحت افراد نزد دیگران و در ملأ عام اثر کم تری دارد و در واقع بیشتر باعث تنفر و انزجار طرف می شود و او چنین نصیحتی را نوعی استهزا و توهین قلمداد می کند .

البته اگر منکری دامنگیر عموم جامعه شد مقابله با آن در ملأ عام اشکال ندارد ولی اگر فردی به تنهایی مرتکب منکری شد لازم است به دور از دیگران ارشاد شود ودر صورتی که احساس شرمندگی وخجالتی ازآو مشاهده شد طی نامه ای یا کتابچه یا نوار یا حد اقل از طریق پیامک تلفنی ایشان را نصیحت کنیم . اگراین هم ممکن نشد فردی را که بر او حقی دارد و از وی حرف شنوئی دارد نزدش فرستاده شود. مهم این است بی تفاوت از کنار منکر نگذریم.

موضع پنجم : همزیستی : برخی از دعوتگران بدون اینکه با مردم نشست و برخاستی داشته و یا در غم و شادیشان اظهار همدردی نمایند به امر ونهی می پردازند . لازم است دعوتگر درمرحله نخست در غم و شادی مردم شریک باشد و سپس به دعوت و امر و نهی بپردازد ؛چرا که این کار روحیه محبت و برادری را افزایش داده وسبب ارتباط محکمی می شود و به وسیله آن به سرعت میتوان به قلب مردم راه پیدا کرد .

ای برادردعوتگر اگردر غم وشادی مردم سهیم باشی در درون آنان جایی میگیری و به تو اعتماد خواهند نمود.

موضوع ششم : ثبات وپایداری در راه دعوت . بردعوتگرلازم است اگر کسی هم دعوتش را نپذیرد به راه خود ادامه دهد ، مهم این است که دعوتش مطابق قرآن و سنت باشد نه اینکه نتیجه دعوتش چه می شود ؛ زیرا پاداش کارش زرا نزد خداوند می گیرد ، تلاش به خاطر خداوند ورساندن دین به مردم و انتشار باور راستین و تشویق براعمال نیک ودوری از اعمال ناپسند مژده رسیدن به وعده های خداوند را در پی خواهد داشت .

موضوع هفتم : همکاری ورقابت در زمینه دعوت ،  در عصر کنونی مؤسسات خیریه به ویژه مؤسسات معتبر زیادی هستند که بنده ملاحظاتی در موردشان دارم واز خوانندگان نیز میخواهم دیدگاه خودرا ابراز نمایند. به نظر بنده همکاری ورقابت بین این مؤسسات لازم است ، منظورم این است هریک از آنها سعی میکنند بهتر باشند وجمع بیشتری از مردم را به بخشش و تبرعات وبازدید ازنمایشگاه هایی که دایر میکنند وادار نمایند. درهمین حال تبادل نظرمیان مسؤولین در این زمینه برای پیشبرد کارشان لازم است ، چون موفقیت هرکدامشان به مثابه موفقیت همه آنها است ، بنابراین همکاری ورقابتی که سبب پیشرفت و نوآوری شود ضروری است .

موضوع هشتم : دعوت واستفاده از مناسبات . هنگامی که مناسبات شاد مانند : رمضان ، جشن ، ازدواج ، تولد و …. یامناسبات غم انگیز مانند : فوت و حادثه و… احیاء شود مطمئناً تأثیر به سزایی خواهد داشت ، به عنوان نمونه فردی را می شناسم که توفیق خداوند شامل حالش شد ، فوت برادرش و ارتباط دعوتگران با او و اظهار همدردی با او سبب هدایتش گشت . او اکنون فارغ التحصیل رشته الهیات است دانشجویی با تقوا که با انگشت به آن اشاره می شود واز دعوتگرانی موفق به شمار می آ ید .

موضوع نهم : از دارندگان توانایی ها و تخصص ها ، در میان مسلمانان کسانی هستند که خداوند مواهب و نعمت های زیادی به آنان داده است ، آنها افرادی غیور و برخوردار از امکاناتی هستند که میتوان آن را به نفع دعوت به کار گرفت .

1 – اشخاص دارای تخصصات نایاب  مانند : پزشکی ، مهندسی ، شیمی و ….

2 – کسانی که جایگاه وپایگاه اجتماعی دارند و دارای موقعیت در میان مردم هستند وبا آنها روابط خوبی دارند، از آنها نه به نفع خود بلکه به نفع دینمان استفاده نماییم ، آنچه باعث نوشتن این موضوع شد این است : از یکی از برادران دعوتگر خواستم تا به یک سازمان که دارای جایگاه است بپیوندد ولی ایشان به بهانه اینکه دوری ازآن غنیمت است درخواستم را نپذیرفت ، به او گفتم در غیاب تو کسی دیگر جای توراخواهد گرفت .

نویسنده : داود المقرن

ترجمه : رسول علی پور – سردشت

 

نمایش بیشتر

رسول علی پور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - سردشت @ شغل : امام جماعت مسجد

نوشته های مشابه

‫5 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا