تاریخ

سعد؛ آن صحابه ای که پیامبر، پدر و مادرش را فدای او کرد!

سعد بن أبی وقاص ؛ آن صحابه ای که پیامبر(ص) پدر و مادرش را فدای او نمود!!

نام و نسب

سعد پسر مالک معروف به أبی وقاص است؛ نام مادرش حمنه بود و کنیه اش ابواسحاق و لقب وی الاسد فی براثنه  ( شیر در چنگالش) ذکر شده است  .

سعد بن ابی وقاص  ۲۳ سال قبل از هجرت در مکه مکرمه به دنیا آمد و در صحرای حجاز ، در دشت و کوه های مکه رشد کرد و به سن و سال جوانی رسید. از مادرش که زنی قوی و با همت بود ، همت بلند ، صبر و پشتکار آموخت تا این که در آغاز جوانی ، اسلام درهای لطفش را بر وی گشود .

اوصاف و ویژگی های سعد بن أبی وقاص:

ایشان از جمله کسانی است که به دعوت و تبلیغ و راهنمایی حضرت ابوبکر صدیق رضی اللہ عنہ  مسلمان شد.

سعد بن أبی وقاص از سابقین اولین در اسلام ، یکی از عشره مبشره و ده یار بهشتی و فاتح بخش هایی از عراق و ایران است .

سعدبن ابی وقاص همیشه جویای حقیقت بود و حق و حقیقت را بزرگ ترین گمشده خود می دانست و صادقانه برای رسیدن به آن تلاش می کرد ، شناخت و سیرت او مایه بیداری و سربلندی جامعه اسلامی است .

حضرت سعد بن ابی وقاص انسانی عابد و پیرو سنت بود روایت های زیادی در کتاب های حدیث در مورد کیفیت نماز او ذکر شده است .

او ضمن این که از صلابت و اراده ی آهنین در دفاع از اسلام برخوردار بود ، فردی دل نرم و رقیق القلب بود ، همواره به دعا و مال حلال توجه داشت .

رسول الله صلى الله علیه وسلم برای او چنین دعا کرد : (خدایا دعای سعد را قبول فرما و لقمه سعد را پاک و حلال بگردان).

سعد، انصار و شهر مدینه را بسیار دوست داشت ؛ روزی فرزندش عامر به او گفت:  من از این همه دوستی و ارادت تو نسبت به ساکنان مدینه در شگفتم ! در جواب فرمود : من شنیده ام رسول خدا   (ص) فرمود : ( لا یحبهم إلا مؤمن و لا یبغضهم إلا منافق —  فقط مؤمن است که انصار را دوست می دارد و فقط منافق است که با آنان کینه می ورزد.

سعد نوجوانی هفده ساله بود که دست در دستان مبارک رسول اللہ صلی الله علیه وسلم می گذارد و پا به پای ایشان در سخت ترین صحنه ها حاضر می شود .

او قدی متوسط داشت ، در قوای جسمانی و جرأت و شجاعت و هیبت به حضرت عمر، حضرت علی رضی اللہ عنهم شباهت زیادی داشت.

در علم دین از محدثین و فقهای صحابه بود؛ در کتاب های صحاح سته نزدیک به ۲۷۰ حدیث از او روایت شده است.سعد بن ابی وقاص که از مصاحبت و ملازمت نبوی به بهترین و ارزنده ترین میراث دست پیدا کرد با وجود برخوداری از چنین صفت های ارزشمندی ، هیچ گاه فریب نخورد و با فراست دانش خود کسی را فریب نداد ، بلکه همیشه وسیله نزدیکی بندگان خدا به ذات او بود و هرکس او را می دید به یاد خدا می افتاد.

سعد از جمله ۱۳ فقیه بزرگ صحابه بود که امام ابن حزم آنان را در ردیف فقهای متوسطین برشمرده است.

ایشان از جمله ی افراد دور اندیشی بود که در اختلاف بین حضرت علی ( ر ض) و أم المؤمنین عائشه رضی الله عنهما شرکت نکرده و کاملاً بی طرف ماند و از حرف و حدیث های  آن  نیز خودداری کرد!

  داستان  اسلام  آوردن سعد رضی اللہ عنہ  :

عقل و درایت و فطرت پاکش او را بی درنگ و بدون تأمل شیفته اسلام  و رسول الله صلى الله علیه وسلم کرد؛ او قبل از ایمان آوردن  خواب خوشحال کننده و الهام بخشی می بیند؛ سعد می گوید : سه روز قبل از ایمان آوردنم در خواب دیدم که در تاریکی بسیار شدیدی فرو رفته بودم ؛ تاریکی آن قدر زیاد بود که من اطراف خود را نمی دیدم؛ ناگهان ماه تابناکی برآمد و من در پی آن به حرکت در آمدم ؛  گویی داشتم به افرادی که قبل از من به آن ماه نورانی رسیده اند می نگریستم ، دیدم چند نفر قبل از من خود را به آن ماه رسانده اند ؛ آنان که قبل از من به ماه درخشان خودشان را رسانده بودند عبارت بودند از زید بن حارث و علی بن أبی طالب و ابوبکر صدیق  رضی اللہ عنهم ، من به آنها گفتم : شما کی به این جا آمده اید !؟ در جواب گفتند : همین حالا  .

 در فردای آن روز باخبر شدم که محمد بن عبدالله مخفیانه مردم را به اسلام فرا می خواند، ایشان را ملاقات کردم و گفتم :انسان ها را به سوی چه چیزی فرا می خوانی ،؟ فرمود: به این که شهادت بدهند که معبود بر حق فقط الله است و من رسول خدا هستم ؛ پس گفتم ؛ أشهد أن لا إله إلا اله الاالله و أنک محمد رسول الله ….

سعد بن أبی وقاص هفتمین شخصی  که اسلام آورد

سعد نسبت به مادر خود خیلی مطیع و فرمانبردار بود و خدمت وی را به جان و دل انجام می داد ، ولی مادرش از مسلمان شدن وی بی نهایت خشمگین و آزرده خاطر بود. مادرش با توجه به جایگاه و هیبتی که در خانه و خانواده داشت ، نسبت به اسلام آوردن پسرش شدیداً واکنش نشان دهد . سعد فرزندی نیکو و فرمانبردار بود و همواره رعایت حال مادرش را می کرد و خواسته هایش را عملی می ساخت.

سعدبن ابی وقاص در باره رابطه اش با مادرش می گوید :  من با مادرم نیک رفتار بودم تا وقتی که اسلام آوردم که خطاب به من  گفت : والله لا اکلت طعاماً و لا شربت شرابا حتی تکفر بما جاء به محمد (ص)   —- قسم به خدا : تا تو به دین محمد کافر نشوی من اعتصاب غذا کرده  نه غذا می خورم و نه آب می نوشم و تا دم مرگ لب به چیزی نمی زنم و آن گاه که فوت خواهم کرد و مردم به تو می گویند : ای قاتل مادر! مادرم  مطابق سوگندش چیزی تناول نمی کرد و مردم دهانش را با زور باز می کرده و غذا و آب در دهانش می ریختند!در روایتی دیگر آمده است که  دو روز و دو شب متوالی گذشت و او هیچ  چیزی تناول نمی کرد …

 حضرت سعدبن أبی وقاص می فرماید : وقتی مادرم را اینچنین دیدم خطاب به وی گفتم : مادرجان ! این کار را نکن ، و خوب بدان؛ به خدا قسم اگر صد جان داشته باشی و هر یکی از آن ها یکی یکی از بدنت بیرون آیند ،من دین این پیامبر را ترک نخواهم کرد، پس اگر می خواهی غذا بخور و اگر نمی خواهی نخور وقتی مادر سعد این عزم و ثبات پسرش را  دید، دست از اعتصاب غذا برداشت . – مسلم.

سعد از دست مادرش بیش از هرکس اذیت و آزار چشید و این آزارها ادامه داشت تا روزی که به حبشه هجرت کرد.

این صحنه یکی از صحنه های زیبای تاریخ اسلام است که در آن مبارزه ی عاطفه و محبت انسانی و ایمان و محبت پروردگار به جنگ برخاست ، این جا صداقت در ادعای محبت خدا و رسول ودین پروردگار مشخص می شود ، سعد بن ابی وقاص(رض) می گوید : آوَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکى کند و[لى] اگر آنها با تو درکوشند تا چیزى را که بدان علم ندارى با من شریک گردانى از ایشان اطاعت مکن سرانجامتان به سوى من است و شما را از [حقیقت] آنچه انجام مى‏ دادید باخبر خواهم کرد  در باره من نازل شد. 

 

اولین خونی که در راه اسلام ریخته شد

أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم  برای نماز خواندن در وادی ها و در اماکن مخفی و دور از چشم قوم خود در خفاء و پنهان نماز می خواندند ، روزی سعد بن ابی وقاص رضی اللہ عنہ با چند نفر از صحابه در وادی مکه نماز می خواند، که ناگهان بعضی از مشرکان رسیدند و نماز خواندن آنان را به باد ریشخند و تنسخر گرفتند و سپس خواستند با خشونت آنان را از ادای این عبادت باز دارند ؛ آن گاه حضرت سعد ( رض) استخوان فک شتری را برداشته و به یکی از مشرکان زد و او را مجروح کرد و این اولین خونی بود که برای اسلام ریخته شد ( سیره ابن هشام).

سعد بن ابی وقاص در مکه و مدینه

سعد در کنار رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه رضی الله عنهم اجمعین سختی های زندگی در مکه به ویژه دشواری های دوران سه ساله محاصره اقتصادی در شعب ابی طالب را تحمل کرد.

نوجوانی هفده ساله بود که دست در دستان مبارک رسول اللہ صلی الله علیه وسلم می گذارد و پا به پای ایشان در سخت ترین صحنه ها حاضر می شود .

در دوران مکی همچون یاری با وفا و شاگردی مشتاق و سربازی جان بر کف در کنار رسول الله صلی الله علیه وسلم بود و آن گاه که اجازه  هجرت رسید ، او از اولین مهاجران بود.

سعد در مدینه منوره در خدمت رسول الله صلى الله علیه وسلم بود و با آن حضرت نماز می خواند و در مجالس ایشان حاضر می شد. سعد همواره به فکر محافظت از رسول اللہ ( ص) بود؛ حضرت عائشہ رضی اللہ تعالیٰ عنها می گوید : رسول اللہ در ابتدای ورود به مدینه ، شبی بیدار بود و فرمود : ای کاش مرد صالحی از اصحابم امشب از من پاسداری می کرد !  عائشہ صدیقہ می گوید : در همین لحظه صدای جابه جایی سلاح به گوشمان رسید . رسول الله صلى الله علیه وسلم  فرمود کیستی ؟ سعد گفت : منم سعد بن ابی وقاص . رسول الله (ص) فرمود چرا به این جا آمده ای ؟ عرض کرد : در دلم بیم آن داشتم که مبادا خطری شما را تهدید کند ، آمدم تا از شما پاسداری کنم ؛ پس پیامبر برای او دعا کرد و سپس خوابید.

روزی سعد مریض شد ، رسول اللہ صلی الله علیه وسلم به همراه عده ای از یارانش به عیادت او رفتند ؛ وقتی پیامبر و همراهانش وارد منزل شدند؛ دیدند که اهل خانه اطرافش را کرفته و جمع شده اند فرمود : آیا سعد وفات کرده است ؟ گفتند : نخیر؛ ای رسول خدا. رسول الله ( ص) با دیدن سعد گریه کرد و همراهان آن حضرت وقتی گریه پیامبر اسلام را دیدند شروع به گریه کردند…

در سال دهم هجری که رسول الله صلی الله علیه وسلم آهنگ حج کرد، سعد در طلیعه کاروان حجاج قرار داشت و در این سفر به شدت بیمار شد ؛ پیامبر اکرم (ص) به عیادتش رفت سعد اظهار ناراحتی کرد که مبادا در مکه وفات کند و از اجر و پاداش وفات در سرزمین هجرت ( مدینه) بی بهره بماند ، لذا از آن حضرت طلب دعا برای شفا از این بیماری را کرد؛ سعد در روایت نمودن این صحنه می گوید: سپس آن حضرت دست مبارکش را ابتدا بر پیشانی و چهره ام کشاند و پس از آن بر شکمم کشید و دعا کرد : ( اللهم اشف سعدا و أتمم له هجرته ؛   بار الها ، سعد را شفا بده و هجرتش را تکمیل بفرما. سعد در ادامه می گوید: من اکنون هم خنکی دستان مبارک آن حضرت را در وجودم احساس می کنم  ( صحیح بخاری).

سعد در عرصه های سیاسی و مسؤلیت پذیری

سعد بن ابی وقاص رضی اللہ عنہ  در کنار برخوداری از صفات حمیده اخلاقی ، شخصی دلاور و مبارز بود و در میدان جهاد از نیروی بالای شمشیر زنی و تیراندازی برخوردار بود ؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه وسلم  او را سرور و آقای تیراندازان معرفی کرد .سعد در طول دوران زندگی پیامبر در مدینه منوره از هیچ غزوه ای عقب نماند .

در شوال سال سوم هجری ، در نبرد خونین  اُحد صحنه های درخشان جان فشانی و عشق صحابه به خدا و رسول ثبت شد. آن روز ، روز تاریخی برای سعد بن ابی وقاص بود ، او در این غزوه با کشتن پرچمدار مشرکین و از پا انداختن چند تن از تیراندازان ماهر قریش همچون حبان بن عرقه ومالک بن زهیر دل رسول الله را شاد کرد. وقتی معرکه داشت به ضرر مسلمانان ختم می شد و رسول الله صلی الله علیه وسلم زخمی شده بود و بیشتر اصحاب متفرق شده بود و مشرکان یکسره کردن کار رسول الله صلی الله  علیه وسلم را هدف اصلی خود قرار داده بودند ؛ سعد به بهترین کیفیت درخشید ؛ در این شرایط دشوار آن دو مرد قریشی ، طلحه بن عبیداللہ و سعد بن ابی وقاص  شجاعتی بی نظیر از خود نشان دادند  و با شهامت و دلاوری بی نظیر جنگیدند و راه را بر مشرکان  که به هدف مورد نظرشان برسند بستند .

همزمان با سرگردانی مسلمانان از وضعیت پیش آمده و محاصره دشمن ؛ پیرامون رسول خدا ( ص) سختی در گرفته بود و فقط عده اندکی از اصحاب در کنار آن حضرت باقی مانده بودند؛ در این شرایط بحرانی سعدبن ابی وقاص از جمله آن اصحابی بود که پیرامون رسول الله حلقه زده بودند…

 سعد روایت می کند که پیامبر مرا صدا کرد و گفت کجایی ای سعد ؟ گفتم در خدمتت حاضرم ؛آن حضرت مرا جلوی خود نشاند و دستور داد که به سوی مشرکان تیراندازی کنم؛ من تیر می انداختم و می گفتم : ( اللهم سهمک فارم به عدوک  —  خدایا این تیر از جانب توست پس دشمنت را با آن بزن .  رسول الله (ص)  نیز دعا می کرد : ( اللهم استجب لسعد اللهم سدد لسعد رمیته ، ایها السعد فداک ابی و امی ؛ خدایا دعای سعد را قبول فرما و تیرش را به هدف بنشان ، تیر بینداز ای سعد ! پدر و مادرم فدایت باد ).

حضرت علی رضی اللہ عنہ  به این افتخار گواهی می دهد و می گوید : نشنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم به کسی جز سعد بن ابی وقاص بگوید : پدر و مادرم فدایت باد !  من در روز اُحد شنیدم که آن حضرت خطاب به سعد می فرمود : ( إرم سعد فداک أبى و أمى: تیراندازی کن پدر و مادرم فدایت ). 

برای دلالت بر میزان کفایت و لیاقت وی همین بس که نبی اکرم ( ص) پدر و مادرش هر دو را جز برای سعد نام نبرده اند .

در آن شرایط حساس، و در آن لحظات دشوار ، خداوند امداد غیبی خود را برای رسول اکرم ( ص) نازل فرمود ؛ چنان که در صحیح بخاری و مسلم به نقل از سعد بن ابی وقاص  روایت شده که گفت : در روز اُحد رسول خدا (ص) را دیدم که دو مرد جنگجو از او دفاع می کنند  و جامه های سفید بر تن دارند و سخت در پیکار مشغول اند، نه پیش از آن روز آن دو مرد را دیده بودم و نه پس از آن روز  آن دو را دیدم ……

تهیه و تحقیق  : عبداللہ علی پور

منابع و مراجع  –؛؛  صحیح بخاری ، صحیح مسلم ، حیاه الصحابه ، مختصر زندگانی یاران پیامبر ، زندگی اجتماعی و اقتصادی عمربن خطاب ،  یاوران راستین پیامبر  آثار استاد ایوب گنجی ، عشره مبشره ، سیره علی محمد الصلابی خلیفه دوم عمربن خطاب ترجمه کردی ، إبن هشام و…….

نمایش بیشتر

عبدالله علی پور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - نقده @ شغل : دعوتگر دینی و فعال اجتماعی - مدیر کانال تلگرامی @sozimihrab

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. سعد بن ابی وقاص شخصی به شدت منفور در میان ایرانیانی است که از تاریخ آگاهی دارند . هجوم بربر وار اعراب به ایران و ریختن خون هزاران ایرانی و به کنیزی گرفتن دختران این مرز و بوم در کارنامه سعد ثبت و ضبط شده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا