گفتگو

تاریخ و عقاید مذهب معتزله(۲-۱)

تهیه و تدوین: همایش جهانی جوانان مسلمان

ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد

معرفی مذهب معتزله

معتزله، فرقه ای اسلامی است که در اواخر عصراموی بوجود آمد و در عصر عباسیان شکوفا شد. این فرقه به خاطر تاثیرپذیری از نظریه های فلسفه های وارداتی، برای فهم عقیده ی اسلامی تنها بر عقل تکیه می کند و همین امر منجر به انحرافش ازعقیده ی اهل سنت و جماعت گردید. نام های مختلفی مانند: معتزله، قدریه، عدلیه، اهل عدل و توحید، مقتصده و وعیدیه بر این فرقه نهاده اند.

تاسیس معتزله و شخصیت های برجسته ی آن:

دانشمندان در مورد پیدایش اعتزال دیدگاه های متفاوتی دارند؛ اما در دو دیدگاه زیر با هم مشترک هستند:

دیدگاه اول: اعتزال، در نتیجه ی بحث و گفتگو در مسائل پیچیده ی دینی مانند چگونگی حکم مرتکب گناهان کبیره، پدید آمد. مقصود از« قدرت و توانایی » این است که آیا بنده توانایی بر انجام کارش را دارد یا نه؟ صاحبان این نظریه معتقدند که نام معتزله به چند دلیل زیر بر آنان نهاده شده است:

۱-  آنان با گفتن« منزلتی میان دو منزلت »  از مسلمانان کناره گرفتند.

۲-  آنها به معتزله شهرت یافتند، پس از این که « واصل بن عطاء» حلقه ی درس حسن بصری را ترک کرد و حلقه ی درس مخصوصی با شعار « منزلتی بین دو منزلت » را تشکیل داد؛ از این رو شیخ حسن بصری گفت: واصل از ما کناره گرفت.

۳-  یا علت نامگذاری آنان این بود که به وجوب کناره گرفتن از مرتکب گناهان کبیره و قطع رابطه با او باور داشتند.

دیدگاه دوم: اعتزال و کناره گیری با یک انگیزه ی سیاسی بوجود آمد، زیرا معتزله از پیروان حضرت علی ( رض) بودند و از امام حسن ( رض) دوری گزیدند؛ هنگامی که به نفع معاویه کناره گیری نمود یا این که آنان میان پیروان علی (رض) و معاویه موضعی بی طرفانه داشتند و از این گروه دوری گزیدند.

اما قاضی عبدالجبار همدانی- مورِّخ معتزله – معتقد است که اعتزال، مذهبی جدید یا فرقه ای غیر منتظره وناگهانی یا طائفه یا امری نو نیست؛ بلکه تنها فرقه ای است که دنباله رو سنت پیامبر (ص) و یارانش می باشد و این نام به علت دوری آنان از بدی به آنها تعلق گرفته است. هم چنان که خدای متعال می فرماید: « وأعتزلکم وما تدعون»( مریم: ۴۸ ) « و از شما و آنچه غیر خدا می پرستید، کناره گیری می کنم.» و نیز پیامبر(ص) می فرماید: « من اعتزل الشر سقط فی الخیر.»«هر کس از بدی دوری گزیند در مسیر نیکی قرار می گیرد.»

-در حقیقت پیدایش اعتزالٰ محصول تحول تاریخی اصول فکری و عقیدتی نشإت گرفته از بینش عقلی محض نسبت به متون دینی است و چنین دیدگاهی نتیجه تاثیرپذیری از فلسفه ی یونانی و هندی و عقاید یهودیان و مسیحیان می باشد که در موضوع « ریشه های فکری و عقیدتی خواهیم دید.

-پیش از ظهور معتزله به عنوان یک فرقه ی فکری توسط واصل بن عطاء، جدلی دینی و فکری وجود داشت که با موضوعاتی شروع شده بود که پایه های اولیه ی اندیشه ی معتزلی را تشکیل می داد. این موضوعات و شرح حال پیروانش را در موارد زیر خلاصه می کنیم:

-انسان مطلقاً آزاد و مختار است و تنها خودش اعمال خویش را می آفریند. این نظرمعبد جهنی است که با عبدالرحمن بن إشعث علیه عبدالملک بن مروان قیام کردند و حجاج پس از شکست نهضتش او را در سال ۸۰ ه‍ به قتل رساند.

-مخلوق بودن قرآن و نفی صفات از نظریه های جهم بن صفوان است. او در سال ۱۲۸ ه‍ بدست سلم بن احوز در مرو کشته شد.

-از جمله ی افرادی که معتقد به نفی صفات بود، جعد بن درهم است که والی کوفه؛ خالد بن عبدالله قسری او را به قتل رسانید.

-پس از آن معتزله به مانند یک فرقه ی فکری بدست واصل بن عطاء (۸۰هـ ـ ۱۳۱هـ) شاگرد شیخ حسن بصری ظهور کرد. سپس بعد از ابراز مقوله ی منزلتی بین دو منزلت ( مرتکب گناهان کبیره نه مومن است و نه کافر و او در جهنم جاودان می ماند هرگاه پیش از مرگ توبه نکند) از حلقه ی درس استادش جدا شد. او در دوران عبدالملک بن مروان و هشام بن عبدالملک زیسته است و فرقه ی معتزلیه که به او نسبت داده می شود، آن را واصلیه نیز می نامند.

-معتزله به خاطر تکیه بر عقل در فهم عقاید و بررسی عمیق و دقیق مسائل جزئی به گروه های متعددی تقسیم شده اند؛ اما بر اصول پنجگانه ی اعتقادی خویش – که بزودی بیان خواهیم کرد – توافق دارند و هر گروهی از این گروه ها بدعت جدیدی آورده اند که با آن از سایر فرقه های دیگر جدا می شوند و هریک از آنان به نام مؤسس خود نامگذاری     شده اند.

-معتزله در دوران خلفای عباسی در زمان مامون ظهور کرد؛ زیرا وی اعتزال را بواسطه ی بشر مریسی و ثمامه بن اشرس و احمد بن ابی دؤاد – که یکی از سران بدعت اعتزال در زمان خود بود و در راس معتقدان به خلق قرآن و قاضی القضاه در زمان معتصم بود – پذیرفت.

-امام احمد بن حنبل به خاطر فتنه ی اعتقاد به مخلوق بودن قرآن مورد امتحان قرار گرفت  وی اطاعت از اوامر مامون و اقرار به این بدعت را نپذیرفت، بنا بر این زندانی شد و مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفت و در زمان معتصم پس از وفات مامون او را با تازایانه زدند و به مدت دو سال و نیم در زندان ماند، سپس به منزلش برگردانده شد و در طول خلافت معتصم و پسرش واثق در خانه ماند.

-هنگامی که « متوکل » در سال ۲۳۲ه‍ خلافت را بر عهده گرفت، اهل سنت پیروز شد و او به امام احمد احترام گذاشت و دوران زمامداری معتزله و تلاش آنان برای تحمیل عقایدشان به زور به مدت ۱۴ سال به پایان رسید.

-در دوران حکومت آل بویه در سال ۳۳۴ ه‍ در ایران روابط بین شیعه و معتزله محکم گردید و شان و منزلت معتزله در سایه ی این دولت بالا رفت و قاضی عبدالجبار رئیس معتزله را در عصر خود به عنوان قاضی برای دادگاه ری در سال ۳۶۰ ه‍ با فرمانی از جانب صاحب بن عباد وزیر مؤید الدوله در دولت آل بویه برگزید. مقریزی می گوید: مذهب اعتزال در سایه ی دولت آل بویه در عراق و خراسان و ماوراء النهر گسترش یافت.

-ازمشهورترین دانشمندان این دوره، شریف مرتضی است که ذهبی در باره ی وی می گوید: « او یکی از تیزهوشان و استادان متبحر امامی در کلام و اعتزال و ادب و شعر بود.»

-پس از آن نزدیک بود که اندیشه ی اعتزال به عنوان فکری مستقل از بین رود؛ اما برخی از فرقه ها اصولی از آن را به عنوان پایه های فکری خود برگزیدند.

-در عصر حاضر فکر اعتزال بدست برخی از نویسندگان و اندیشمندان که نماینده ی مکتب عقلانی جدید هستند احیا شده است.

-از بارزترین اندیشمندان معتزله از زمان تاسیس آن توسط واصل بن عطاء تا فروپاشی و آمیختن اصول فکری آن در مذاهب دیگر عبارتند از:

۱-  أبو الهذیل حمدان بن الهذیل العلاف (۱۳۵ ـ۲۲۶ هـ): او غلام عبدالقیس و شیخ معتزله و اهل مناظره بود. وی اعتزال را از عثمان بن خالد طویل شاگرد واصل بن عطاء یاد گرفت. او کتاب های زیادی از فلاسفه را مطالعه نمود و سخنانشان را با کلام معتزله در هم آمیخت و از ارسطو و انبادقلیس از فیلسوفان یونان تاثیر پذیرفت. وی می گوید: « خدا دانا و توانا است و دانایی و توانایی او ذاتی است …. »( الفرق بین الفرق؛ بغدادی ص ۷۶ ). این گروه، هذیلیه نامیده می شود.

۲-إبراهیم بن یسار بن هانئ النظام (متوفای سال ۲۳۱هـ): وی در اصل بر آیین برهمایی بود و همچنین مانند سایر معتزلیان از فلسفه ی یونانی تاثیر پذیرفت و بر این باور بود که متولدات ( اصطلاحی کلامی است به معنی پدید آوردن کاری به وسیله ی کاری دیگر ) از افعال خدای متعال است. این گروه نظامیه نامیده می شود.

۳- بشر بن المعتمر (متوفای سال ۲۲۶ هـ): وی از علمای فرقه ی معتزله بود. بشر نظریه ی تولد  و افراط  در آن را مطرح کرد و گفت: تمامی اعمال متولده در حوزه ی فعل انسان است؛ پس درست است که بگوییم انسان خود، رنگ ها و طعم ها و دیدنی ها و بوها را پدید می آورد. این گروه بشریه نامیده می شود.

۴-معمر بن عباد السلمی (متوفای سال ۲۲۰ هـ) : او از بزرگترین علمای قدریه است و در تحقیق و بررسی نظریه ی نفی صفات و نفی قدر، خیر و شر آن از جانب خدا، حیرت انگیز بود. پیروان این گروه، معمریه نامیده می شوند.

۵-عیسى بن صبیح دارای کنیه ی أبی موسى ملقب به مردار (متوفای سال ۲۲۶هـ): وی مشهور به راهب معتزله است. او در تکفیر عموم امت و حتی برخی از معتزله افراط نمود. پیروان این فرقه، مرداریه نامیده شده اند.

۶-ثمامه بن أشرس النمیری (متوفای سال ۲۱۳هـ): او در تدین ضعیف و عیاش و شهوت ران بود؛ با وجود این، اعتقاد داشت که هرگاه فاسق بدون توبه بمیرد در جهنم جاودان خواهد ماند. وی در حال حیاتش معتقد به منزلتی بین دو منزلت بود. نمیری در زمان مامون و معتصم و واثق رهبری قدریه را برعهده داشت. گویند که او مامون را فریفت و ایشان را به اعتزال دعوت نمود. گروهش ثمامیه نامیده می شود.

۷- عمرو بن بحر: أبو عثمان الجاحظ (متوفای سال ۲۵۶هـ) از نویسندگان بزرگ معتزله و کارشناسان کتاب های فلاسفه بود. به خاطر بلاغتش در نگارش ادبی توانست، افکار اعتزالی خویش را در نوشته هایش مانند«البیان و التبیین‌» بگنجاند، آن گونه که سم در چربی نهان می شود. پیروانش را جاحظیه نامیده اند.

۸- أبو الحسین بن أبی عمر الخیاط (متوفای سال ۳۰۰هـ): وی اهل بغداد بود و بدعتی که با آن شهرت یافت، این بود که اعتقاد داشت: معدوم، جسم است و شیء معدوم پیش از وجودش جسم است. این نظریه بیانگر قدیمی بودن عالم است و برخلاف عقیده ی تمام معتزله می باشد. پیروان این فرقه، خیاطیه نامیده می شوند.

۹-قاضی عبد الجبار بن أحمد بن عبد الجبارهمدانی (متوفای سال ۴۱۴هـ):او از آخرین علمای معتزله و قاضی القضات ری و از بزرگترین استادان معتزله در عصر خویش است.او تاریخ معتزله را نوشت و پایه ها و اصول فکری و عقیدتی آنان را وضع کرد.

اصول و افکار معتزله

معتزله در آغاز ظهورش، دو ایده ی بدعت آمیز را با خود آورد:

۱-  اعتقاد به این که: انسان در هر کاری که انجام می دهد، به طور کلی مختار است و او خود اعمالش را می آفریند؛ به همین دلیل مکلف است. از برجسته تزین افرادی که چنین نظریه ای را مطرح نمود، غیلان دمشقی بود که در دوران عمر بن عبدالعزیز مردم را به پذیرش    گفته ی خویش دعوت کرد و تا دوران هشام بن عبدالملک به تبلیغ نظریه اش ادامه داد و بدین سبب هشام او را به قتل رسانید.

۲-آنان معتقد بودند که مرتکب گناه کبیره، نه مؤمن است و نه کافر، بلکه فاسق است و این منزلتی بین دو منزلت است. این حال  او در دنیا است؛ اما در آخرت او وارد بهشت نمی شود؛ زیرا وی عمل بهشتیان را انجام نداده است، بلکه او برای همیشه در جهنم جاودان خواهد ماند. ولی به هر حال هیچ اشکالی ندارد او را مسلمان بنامیم، به اعتبار این که او اسلام خود را آشکار می کند و شهادتین را به زبان می آورد؛ اما مؤمن نامیده نمی شود.

اصول مذهب معتزله

معتزله مذهب خود را در پنج اصل بیان نمودند:

۱-  توحید.

۲-  عدل.

۳-  وعد و وعید

۴-  منزلتی بین دو منزلت.

۵-  امر به کار نیک و نهی از کار بد.

  توحید: خلاصه ی نظر ایشان این است که خدای متعال از شبیه و مانند پاک و منزه است(لیس کمثله شیء)و هیچ کس توانایی مقابله و منازعه با او را ندارد و اوضاع و شرایطی که بر مردم می گذرد شامل حال او نمی شود. این نظریه حق است؛ اما آنها از آن نتایج باطلی را استنباط کردند : و از جمله آن، این است که رؤیت خدای متعال به سبب نفی صفات از او غیر ممکن است. آنان معتقدند که صفات چیزی جز ذات او نیست؛ بدین سبب آنها از کسانی به شمار می روند که صفات را نفی می کنند و بر همین اساس می گویند : قرآن مخلوق خدای سبحان و متعال است؛ زیرا صفت کلام را از خداوند نفی می کنند.

  عدل: مفهوم عدل از دیدگاه آنان، این است که خداوند، خالق اعمال بندگان نیست و او فساد را دوست ندارد، بلکه بندگان کاری را انجام می دهند که به آن امر شده اند و با قدرتی که خدا به آن عطا فرموده و در وجودشان نهاده است از کاری دست می کشند که از آن نهی شده اند و خدا تنها به چیزی امر می کند که می خواهد و از چیزی نهی می کند که دوست ندارد و خدا دوستدار هر نیکی است که به آن فرمان داده و از هر بدی که از آن نهی فرموده بیزار است. او انسان ها را به چیزی وادار نمی کند که نمی توانند و از آنان چیزی را نمی خواهد که توانایی انجامش را ندارند. این نطریه آنان به خاطر این است که آنها اراده ی کونی خدای متعال  و اراده ی شرعی وی را باهم درآمیخته اند و تفاوتی بین آنها قائل نیستند.

  وعد و وعید: یعنی خداوند پاداش نیکوکار را به خاطر نیکی و کیفر بدکار را بخاطر بدی به وی می دهد و مرتکب گناه کبیره را مگر در صورت توبه، نمی بخشد.

  منزلتی بین دو منزلت: مقصود از آن، این است که مرتکب گناه کبیره در منزلتی میان ایمان و کفر قرار دارد، او نه مؤمن است و نه کافر. این نظریه را واصل بن عطاء شیخ معتزله بیان نمود.

  امر به کار نیک و نهی از کار بد: آنها این امر را برای نشر و توسعه ی دعوت به اسلام و هدایت گمراهان و راهنمایی منحرفان، به اندازه توان اشخاص، واجب اعلام کرده اند. به شیوه ای که سخنران با بیان خود و عالم با علمش و صاحب قدرت با قدرتش امر به معروف و نهی از منکر نماید. با توجه به حقیقت دانستن این اصل، آنها می گویند که قیام علیه حاکم واجب است به شرطی که مخالفت و سرپیچی کند و از حق روی گرداند.

-یکی از اصول کلی معتزله در استدلال و اثبات عقایدشان، تکیه بر عقل است. حسن و قبح ذاتی چیزها، از آثار توجهشان به عقل در شناخت حقایق اشیاء و فهم عقاید می باشد. آنان همچنان که در کتاب ملل و نحل شهرستانی آمده است، می گویند: «همه ی علوم بالفعل قابل درک و معقول و از دیدگاه عقل واجب است و شکر صاحب نعمت پیش از ارسال پیامبران و شنیدن از طریق آنها واجب می باشد و خوبی و زشتی دو صفت ذاتی برای آنها است.»

-آنها به سبب تاکید و اعتمادشان به عقل، صفاتی مانند استواء و قرار گرفتن خدا بر عرش ، دست و چشم و صفاتی مانند محبت و رضایت و خشم و غضب را طوری تاویل می کنند که باعقل هایشان تناسب داشته باشد. البته معتزله تمام صفات را نفی می کنند.

-همچنین آنها به خاطر اهمیت دادن به عقل، به بزرگان صحابه طعنه می زنند و از آنان بدگویی می کنند و آنها را دروغگو می نامند. برای نمونه واصل بن عطاء گمان می کند که یکی از دو گروه درگیر در جنگ جمل فاسق هستند، یا علی بن أبی طالب وعمار بن یاسر وحسن وحسین وأبی أیوب الأنصاری یا گروه عائشه و زبیر. آنها شهادت این اصحاب را مردود می دانند و می گویند: شهادتشان پذیرفتنی نیست.

-تنها علت اختلاف معتزله در میان خودشان و تعدد فرقه های آنان، تکیه بر عقل و دوری آنها از نصوص صحیح کتاب و سنت و پیروی نکردن آنها بدون تحقیق و مطالعه و بررسی است و اصلی که در این مورد به آن استناد می کنند این است که:

« هر مکلفی بر اساس نتایج اجتهادش در اصول دین مسؤول است.» پس طبق مذهب آنها کافی است که دانش آموزی با استادش در موضوعی اختلاف داشته باشد و خود فرقه ای جداگانه پدید آورد. همه ی فرقه هایی که قبلاً بیان نمودیم، نتیجه ی اختلاف شاگردان با استادانشان بوده است…

-بدین ترتیب می بینیم که معتزله، دین را به مجموعه ای از مسائل عقلی و براهین منطقی تبدیل نموده اند؛ زیرا از یک سو به طور عام از فلسفه ی یونانی و از دیگر سو به طور خاص از منطق صوری تاثیر پذیرفته اند.

-علمای اسلام، آرا و نظریات معتزله ار در عصرشان تکذیب کرده اند. از جمله این علما ابو الحسن اشعری است که از آنان بود، سپس از آنها جدا شد و عقایدشان را بر اساس اسلوب معتزله در جدل و مناظره رد نمود.. پس از وی امام احمد بن حنبل آمد که با آتش فتنه ی مربوط به خلق قرآن از سوی آنان سوخت و در برابر این فتنه با دوراندیشی و شجاعتی    بی نظیر ایستاد.

-شیخ الإسلام ابن تیمیه (رح) در کتاب ارزشمند خود« درء تعارض العقل و النقل » با برهانی قوی و اسلوبی ماهرانه، آرا و افکارشان را تک تک بررسی و موشکافی می کند و پاسخی کوبنده و ساکت کننده به آنها می دهد و روشن می کند که عقل صریح غیر ممکن است که با نقل صحیح مخالف باشد.

-در این بحث و بررسی چندین بار ذکر می کند که معتزله در تعاملشان با نصوص وحی بر عقل تاکید می ورزند؛ طوری که شخص گمان می کند که اسلام ضد عقل است و تلاش می کند از آن دفاع نماید. در حالی که دعوت اسلام به تفکر در آفرینش آسمان ها و زمین و تاکید بر به کارگیری عقل در کشف خیر و شر و موارد دیگر، این گمان را رد می کند. همین امر « عقاد » را به نوشتن کتابی با عنوان « تفکر فریضه ای اسلامی » وامی دارد. بدین سبب یکی از انحرافات معتزله، به کارگیری عقل در جهت و عرصه ای نامناسب مانند امور غیبی است که خارج از حواس است و با عقل نمی توان آن را مورد ارزیابی قرار داد. معتزلی ها موضوعات و مسائلی را بر پایه ی مقدماتی معین مطرح می کنند و نتایجی نادرست را از آن بدست می آورند.. مانند نفی صفات از خدای متعال با توجه به این فرموده: (لیس کمثله شیء). اما حقیقت این است که صفاتی را که خدای سبحان و متعال برای خود ثابت کرده، از او نفی نشود و مقصود و مفهوم آیه این است که صفات خدای متعال با صفات مخلوقات شباهت ندارد. 

ضوابط و شروطی که علما برای به کارگیری عقل معین کرده اند عبارتند از:

  با نصوص صحیح مخالفت نداشته باشد.

  عقل در عرصه ی امور غیبی به کار گرفته نشود؛ زیرا تنها منبع و مرجع صحیح برای شناخت آن وحی است.

  در امور توقیفی که حکمتش واضح و روشن نیست، نقل بر عقل مقدم است.

 بدون شک، احترام اسلام به عقل و تشویق آن به نظر و فکر در آسمان ها و زمین و … موجب آن نمی شود که عقل را بر نصوص شرعی صحیح مقدم بدانیم، خصوصاً به این علت که عقل ها متغیر و مختلف هستند و از عوامل زیادی تاثیر می پذیرند؛ به طوری که عقل ها را چنان متحول  می سازند که شایستگی و صلاحیت آن را پیدا نمی کند که در همه امور یک حکمی کلی بیان نماید.

معلوم است که منابع  شناخت در اندیشه ی اسلامی از موارد زیر بوجود می آید:

۱- حواس: میدان و عرصه ی کاری آن امور ملموس و حسی از موجودات است.

۲- عقل : این ابزار شناخت از راه حواس و معلوماتی تقویت و پشتیبانی می شود که مشاهده و آزمودنش، ممکن است. به طور کلی دستاوردهای عقلی بر فرهنگ فرد و جامعه و عوامل مؤثر دیگر استوار است.

۳-  وحی از کتاب و سنت : یگانه منبع صحیح امور غیبی و مواردی است که حواس نمی تواند آن را درک کند و خداوند آن را در سرای آخرت مهیا نموده و پیامبرانش را به خاطر آن فرستاده است…

با توجه به آنچه گذشت روشن می شود که در تعامل با نصوص شرعی، عقل و نقل، هر یک در حوزه ی مخصوص خود و با شروطی که علما مشخص نموده اند مکمل یکدیگرند.

ریشه های فکری و عقیدتی

روایتی وجود دارد که فکر معتزلیان را در نفی صفات به اصول فلسفی یهودیان بر می گرداند. « جعد بن درهم‌» فکرش را از « ابان بن سمعان‌» و ابان از « طالوت » و او از دایی اش  « لبید بن أعصم یهودی » گرفته است.

و گفته شده که: مناظرات جهم بن صفوان با فرقه ی « سمنیه » – فرقه ای هندی که به تناسخ  باور دارد – منجر به شک انداختن در دین جهم بن صفوان و پیدایش نظریه ی نفی صفات گردید.

اندیشه و گفته های « یوحنا دمشقی‌» منشأ ومنبعی از منابع فکر اعتزالی به شمار می آید؛ زیرا وی قاطعانه با نفی صفات ازلی، آزادی اراده ی انسان را ثابت می کند.

– نفی قدر از دیدگاه معتزله ابتدا از سوی جهنی و غیلان دمشقی عنوان شد و گفته می شود که آنها آن را از یک مسیحی به نام ابو یونس سنسویه یاد گرفتند و عمرو بن عبید دوست واصل بن عطا، نظریه ی نفی قدر را از معبد جهنی آموخت.

–  معتزله در موضوع ذات و صفات از فیلسوفان یونانی تاثیر پذیرفت. به عنوان مثال از   عقیده ی «انبادقلیس» فیلسوف یونانی که می گوید: « آفریننده ی متعال نه تنها ذاتش همیشه بوده؛ بلکه او علم و اراده ی محض و جود و عزت و قدرت و عدل و خیر و حق است و هیچ کس را در این نام ها قوی نمی دانیم و تنها او همه ی این ها است. ( الملل و النحل ج ۲/ ص۵۸)

ارسطو طالیس در برخی از کتاب هایش می گوید: « آفریننده سراسر وجودش، علم و قدرت و حیات و بینایی است.»

« علاف » یکی از علمای معتزله این افکار را ـ از فیلسوفان یونانی – آموخت. وی می گوید: « یقیناً خداوند با علم خود داناست و علمش همان ذات اوست و با قدرت خویش توانا است و قدرتش ذات او است و با حیات خود زنده است و حیاتش همان ذات او است.»

– « نظام » نظریه ی « ابطال جزء تجزیه ناپذیر » را از فیلسوفان ملحد یاد گرفت و سپس نظریه ی جهش را بر اساس آن بنا نهاد. وی معتقد است که امکان دارد ماده در مکان (أ) باشد. سپس به مکان (ج) برود، بدون آن که از مکان (ب) بگذرد. نظریه ی وی از شگفتی های او است، به طوری که گفته اند: « نظریه ی جهش نظام و کسب اشعری از شگفتی های دنیا است.»

–  احمد بن خابط و فضل حدثی از پیروان نظام، کتاب های فیلسوفان را مطالعه نموده اند و اندیشه ی فلسفی را با اندیشه ی مسیحیت و هندی آمیخته اند و به نتایج زیر رسیده اند:

۱-  مسیح همان کسی است که در آخرت مردم را محاسبه می کند.

۲-  مسیح در قالب جسد مادی خود را نشان می دهد؛ اما در حقیقت همان کلمه ی قدیمی است که به شکل مادی درآمده است.

۳-  پذیرفتن نظریه ی تناسخ.

۴-  آنها هر روایتی را که در مورد رؤیت خدای متعال آمده است، به رؤیت عقل اول تأویل می کنند که همان اولین پدیدآورنده یا عقل فعالی است که به موجودات شکل می بخشد.

-علما بر تاثیر فلسفه ی یونانی بر فکر معتزله که جاحظ آن را استوار ساخت، تاکید دارند. جاحظ از نویسندگان و اندیشمندان معتزله بود. وی بسیاری از کتاب های فیلسوفان را مطالعه کرد و مذهب و آیین آنها را پذیرفت و آن را با افکار خود آمیخت و بسیاری از مقالاتشان را با عبارت و بیان بلیغ و رسای خود رواج داد.

– برخی از علما فکر معتزله را به ریشه های فکری و عقیدتی رایج در عراق – زیرا معتزله در آنجا پدید آمد – نسبت می دهند. جایی که در آنجا چندین فرقه که به طوائف مختلف مرتبط  می شوند، زندگی می کنند.بعضی آنها  به نژادهای مختلف مانند کلدانیان، ایرانیان، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان می رسند. اینان به اسلام گرویدند و اسلام را در پرتو دانستنی های قدیمی و آثار فرهنگی و دینی پیشین خود فهمیدند.

ادامه دارد

نمایش بیشتر

حمید محمود پور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا