گفتگو

افکار و منش علامه عبدالهادی افخم‌زاده(3-3)

 نگاهی به زندگی و تلاش های دینی و اصلاحی عالم فرزانه ملا عبدالهادی افخم‌زاده

  • سبک کار ایشان در طرح مسائل اسلام به ویژه مسائل فقهی بدین صورت بود که ابتدا به آیات قرآن در رابطه با موضوع مورد نظر می‌پرداخت پس به احادیث مربوط و سرانجام به بررسی آراء فقها روی می‌آورد.
  • جمع‌بندی و انسجام مطالب توسط ایشان تحسین برانگیز است
  • آنچه در نظر او مقدس بود فقط قرآن و حدیث و اجماع صحابه بود
  • وی را عقیده بر این بود که همه متصوفه را نباید به یک چشم نگاه کرد
  • معتقد است که باب اجتهاد باز و بازگشت مستقیم به کتاب و سنت میسر است.

 افکار و عقاید:

اجمالاً می‌توان گفت که از آغاز حیات معنوی ایشان، عظمت اسلام و قرآن وی را مبهوت و خیره ساخته بود و با وجود اینکه در برچیدن آرایش و پیرایش در دین بی‌پروا بود ولی در چنگ‌اندازی و عمل به مسلّمات دین استوار و انعطاف‌ناپذیر می‌نمود.

 قرآن را کتاب آسمانی و جهانی و جاودانی و روحانی می‌دانست و سبک کار ایشان در طرح مسائل اسلام به ویژه مسائل فقهی بدین صورت بود که ابتدا به آیات قرآن در رابطه با موضوع مورد نظر می‌پرداخت پس به احادیث مربوط و سرانجام به بررسی آراء فقها روی می‌آورد.

جمع‌بندی و انسجام مطالب توسط ایشان تحسین برانگیز است ، مطالب بسیاری را در حجمی کم و به صورت رسا بیان داشته است. در مهم ترین موضوعات قرآن‌شناسی و جلوه‌های با عظمت آن همچون شناخت روابط بین آیات تسلطی کامل داشته‌اند.

 تصنیفات و تألیفات ایشان بیشتر به سبک قدما است و همه مآخذ و مدارک را ذکر نمی‌کند مگر به ضرورت ولی نوشته‌هایشان واقعاً مستند هستند و در حقیقت ترشحاتی است از معلومات دریاگونه که در واقع مشتی از خروار و کمی از بسیار است.

 با این وجود در پایان بیشتر نوشته‌هایشان خود را «خادم کوچک قرآن و حدیث» می‌نامند.

 در بررسی ها تسلیم تحقیقات علمی بوده و نسبت به هیچ مذهب فقهی و مکتب کلامی و گرایش عقلانی و مشرب عرفانی تعصب نداشته‌اند؛ شعار همیشگی‌اش این بوده است:« کار من نیست که کس را به جدال /  برسانم به خدای متعال» و « چرا با هم نباشیم یک دل و یک زبان / جهات وحدت ماست نبی و قبله و قرآن».

آنچه در نظر او مقدس بود فقط قرآن و حدیث و اجماع صحابه بود و مخالفت با این اصول را از هیچ کس نمی‌پذیرفت. هر چیزی را که بدستش می‌رسید مطالعه می‌کرد: کتب ادبی، سیاسی، اجتماعی، روزنامه‌ها، مجلات، انواع تفاسیر و انواع کتب دینی و در هر زمینه‌ای یادداشت برمی‌داشت و یا نقد می‌نوشت.

بعد از قرآن نسبت به احادیث معتبر رسول‌الله(ص) خاضع بودند و معتقد بودند که «احادیث از نظر متن بررسی نشده‌اند» و فقط از نظر سند مورد تحقیق بوده‌اند.

 حقیقتاً ایشان فردی دانشمند و بی‌تعصب بودند ؛ در عین احترام به پیشوایان سلف، ‌قشری گری ها و در آویختن بر فرعیات را نمی‌پسندند در رابطه با تصوف که از اهم انتقادات مخالفین به او می‌باشد وی را عقیده بر این بود که همه متصوفه را نباید به یک چشم نگاه کرد ای بسا اولیاء و صلحایی که از میان آنها برخاسته‌اند.

وی تصوف را به سه قسمت: ۱ـ تصوف فلسفی:‌ شامل آرای وحدت وجود و… 2ـ تصوف عملی: شامل مراسم دراویش و…  3ـ تصوف اخلاقی: شامل تزکیه درون، تقسیم‌بندی می‌کند و تنها به گروه آخر به عنوان «المتهدون بالکتاب و السنه» به چشم حرمت می‌نگرد.

وی چون بسیاری دیگر از علماء اسلام به ویژه مصلحین بزرگ معاصر معتقد است که باب اجتهاد باز و بازگشت مستقیم به کتاب و سنت میسر است. جا دارد چکیده عقاید و افکار ایشان را به قلم خودشان در صفحه‌352 کتاب چهارصد گوهر حکمت ببینیم:

«جز دین اسلام و قرآن مجید و روش درست و ثابت پیامبر خدا محمد‌المصطفی صلی‌الله علیه و سلم پیغمبر آخر زمان معتقد به هیچ دین و مذهب و آیین و مسلک و قانون و فلسفه‌ای نبوده و نیستم و در اسلام نیز نسبت به یک مذهب مخصوص تقلید و تعصب ندارم. بلکه یک نفر مسلمان پیرو قرآنم و اگر نیازمندی دین من در قرآن پیدا نشد به اجتهادات و فتاوای مجتهدین و دانشمندان اسلامی رجوع می‌کنم و بدون فرق و تعصب هر مطلبی را که نزدیک تر به کتاب و سنت و طریقه صدر اول اسلام و سلف صالح تشخیص دهم می‌پذیرم و اعتقاد و اعتراف دارم که مطالب و مسائل بی‌شماری که از اسلام بیگانه و به هیچ‌ وجه ارتباطی با دین اسلام ندارد، به نام اعتقاد و یا مذهب و یا تصوف و یا عناوین دیگر به آیین پاک اسلام چسبانده و مخلوط کرده‌اند و دشمنان اسلام به دروغ و افترا از قول علماء بزرگ اسلام کفرها و زندقه‌ها و بدعت های فراوانی را در کتب اسلامی وارد نموده‌اند…… هر کس به این نوشته آگاه گردد او را نیز به ایمان و اعتقاد و مسلک خود شاهد قرار می‌دهم که در دنیا و آخرت گواه صدق و شاهد عدل نگارنده باشد.»

منش و شخصیت:

ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی از مهم ترین خصوصیات یک دعوتگر دینی و مصلح اجتماعی است. در آثار و تألیفات استاد هم به این امر توجه شده است. برای نمونه در کتاب مولودنامه‌اش آنجا که شخصیت رسول‌الله‌ صلی‌الله علیه وسلم را به زبان کُردی ترسیم می‌کند که در واقع در شخصیتهای متبع سنت شمائی از آن در حد خودشان وجود دارد، می‌فرماید: «کسی به آن مقام می‌رسد که دنیا و مافیها را در زیر پای همت خود قرار دهد و از سرحد طبیعت به ذُروه حقیقت برسد آنگاه از مقام قرب و وصال نزول کند و گرفتاران ماده و طبیعت را که چون مورچه و پشه در دام عنکبوت طبیعت افتاده‌اند و راه خلاصی ندارند، نجات دهد.»

یا آنجا که می‌گوید: «گفته هر کس تأثیربخش نیست. از سیر عطر به دست نمی‌آید و از قیر شکر حاصل نمی‌شود. کسی که به گفته خودش ایمان نداشته باشد برای غیر چگونه ایمان‌بخش می‌شود. کسی که صاحب چیزی نباشد نمی‌تواند آن را ببخشد. کور، عصاکش کوران دیگر نمی‌شود و گرگ را چوپانی نشاید.»‌

ایشان انسان کامل و ولی و مصلح حقیقی کسی را می‌داند که دارای فکر تابناک، قلب پاک و عمل نیک باشد.

از مهمترین ویژگیهای اخلاقی این عالم ربانی این موارد را می‌توان برشمرد:

۱ـ ایمان عمیق به مسلمات دین که در قضاوتش نسبت به دیگران هم آن را اولین شاخص قرار می‌داد.

۲ـ حقگویی و جرأت ابراز عقاید در برابر دولتیان، خوانین و متنفذین مذهبی که خود شرح مفصلی دارد.

۳ـ‌ توجه جدی به عبادات به طوری‌که در سربازی هم نماز جماعت خوانده و به خاطر انجام این فریضه بزرگ مورد بازخواست و تنبیه قرار گرفته است و زمانی هم که امام مسجد بوده است قبل از همه در مسجد حضور داشته است.

۴ـ همت‌والا و قناعت و عدم اتکا به غیر در امور اقتصادی و کار کردن حتی در سنین با‌لاتر از هفتاد سالگی.

۵ـ دوری و اجتناب از شهرت‌طلبی، «اژدهای سرد شده برف فراق را به خورشید عراق نمی‌برند.»

۶ـ تقرب نجستن به ارباب جاه و نعم به طوری‌که هرگز صدرنشینی سرسراهای خانی و همنشینی مقامات بلندپایه دولتی را برنگزیده است.

۷ـ نظم دقیق و اهمیت دادن به وقت و زمان.

۸ ـ تواضع و فروتنی به طوری‌که ابایی از تدریس قرآن به کودکان و نوشتن کتاب برایشان نداشته است.

۹ـ‌ دلسوزی نسبت به مخالفین و انصاف در حق آنان چنانکه حتی بدون توجه به عواقب امر به آنان تدریس می‌نمود و حتی دلایلی را که می‌توانستند علیه خودش بکار برند به آنان می‌آموخت و اینها همه نشانه همت‌والا و بلند‌نظری آن بزرگوار است.

۱۰ـ صبر بر مصایب و بلایایی چون تنگدستی،‌ تهمت شنوی و آزار، از دست دادن سه فرزند در سنین نوجوانی و جوانی و بیماری طولانی و سخت در آخر عمرش که به امید خدا «کُلّه لَهْ خیر».

 آثار و تألیفات

در خاتمه آثار قلمی چاپ‌ شده و چاپ نشده استاد را فهرست‌وار بر می‌شماریم:

۱ـ خطبه‌های مذهبی به زبان کردی به نام ئاموژگاری بو رزگاری،

۲ـ عقیده دینی برای کودکان به نام عه‌قیده‌ی دینی بو منالان،

۳ـ احکام عادت ماهانه زنان (فارسی)،

۴ـ فرایض‌ افخم‌زاده در ارث (فارسی)،

۵ـ مناسک حج (فارسی)،

۶ـ عقیده به شخص درختی یا جریان بریدن درخت ویله (فارسی)،

۷ـ چهارصد گوهر حکمت در احادیث رسول‌اکرم صلی‌الله علیه وسلم (فارسی)،

۸ـ مولودنامه مفصل (کردی)،

۹ـ مولودنامه مختصر (کردی)،

۱۰ـ رساله الاعلام و الارشاد (عربی)،

۱۱ـ ترجمه رساله الاعلام و الارشاد به نام «رساله آگاهی و بیداری»،

۱۲ـ دوره اسلام‌شناسی جلد اول برای نوجوانان (فارسی)،

۱۳ـ تفسیر سوره والعصر (کردی)،

۱۴ـ شرح حال امام شافعی رحمه‌الله به زبان فارسی که ترجمه کردی آن منتشر شده است،

۱۵ـ رساله سوگواری شرعی (فارسی)،

۱۶ـ قرآن و کامپیوتر (فارسی)،

۱۷ـ دلایل وجود خدا در نامه‌ای دوستانه به زبان فارسی،

۱۸- اعجاز علمی قرآن اقتباس از چند کتاب عربی به زبان فارسی.

این تألیفات نمونه‌ای از معلومات ایشان است و گرنه شخصیت علمی و دانستنیهای او بسیار وسیع‌تر از این آثار معرفی شده می‌باشد و اکثر این تألیفات چندین دهه پیش نوشته شده‌اند ولی چند سالی است که منتشر شده‌اند.

 آثار چاپ نشده:

 ۱ـ رساله عربی حل نفر شیخ بهائی در کشکول،

۲ـ ترجمه رساله الاعلام و الارشاد به زبان کردی به نام ئاگاداری وشاره‌زایی،

۳ـ چند نامه فارسی در عقاید اسلامی برای والدش مرحوم افخم،

۴ـ حواشی کتابهای درس به عربی در زمان طلبگی،

۵ـ نامه‌ها و مقالات فارسی از ۱۳۱۸ شمسی به بعد،

۶ـ رد بر مذهب مسیحیگری،

۷ـ ۳۰ گفتار دینی به زبان کردی که در رادیو مهاباد قرائت شده‌اند،

۸ـ رساله تحقیقی درباره لفظ ملا و وضعیت ملاها در کردستان (فارسی)،

۹ـ بیان الحق فی ارشاد الخلق به عربی درباره تصوف،

۱۰ـ وصیتنامه به ضمیمه عظمت جهان و انسان،

۱۱ـ مناسک حج مفصل (فارسی)،

۱۲ـ جزء دوم اسلام‌شناسی (ناتمام) به فارسی،

۱۳ـ مکاتبات با افراد مختلف،

۱۴ـ زندگینامه خودنوشت (فارسی)،

۱۵ـ مجموعه اشعار کردی،

۱۶ـ مطالبی در رابطه با منطق و فلسفه (کردی).

منبع : هیوا

برای مشاهده بخش نخست 

برای مشاهده بخش دوم

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا