تاریخ

پیامبر( ص) معلّم رحمت، یا الگوی خشونت؟!

 

یکی از موضوعات مهمی که در عصر حاضر باید مورد توجه و پژوهش قرار گیرد، جایگاه خشونت و مدارا در اسلام است. ضرورت این بحث ناشی از آن است که دشمنان دین، اسلام را دین خشونت و مسلمانان را خشونت‌گرا معرفی می‌کنند. 

تاریخ بشریت هیچ‌گاه از خشونت خالی نبوده است و پدیده‌ی خشونت مفهومی آشنا و رنج‌آور برای آدمیان می‌باشد. اما زمانی که این خشونت از ناحیه‌ی دینداران و با توجیه اجرای فرامین الهی و برای سعادت بشر باشد، درد و رنج آن جانکاه‌تر است. همواره مذهب و انگیزه‌های دینی نقش مؤثری در خشونت و درگیری‌های خونین داشته و خرابی‌ها و غارت‌ها و کشتارهای فراونی در همه‌ی جوامع بر جای نهاده است. چه جنگ‌های مقدسی به خاطر دین، عشق و تقوی به‌راه افتاد و چه انسان‌هایی که در آتش سوختند، با این نیت خیر که روحشان از آتش دوزخ رهایی یابد و بهشت را بر گستره‌ی این زمین ایجاد کنند. جنگ‌های به اصطلاح مذهبی صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان و جدال‌های خونین فرقه‌ای در مسیحیت یا اسلام نمونه‌هایی از این خشونت‌های منسوب به مذهب است. هرچند غالباً این عوامل پیدا و پنهان سیاسی و اقتصادی بوده است که از انگیزه‌های دینی مردم در این نوع مناقشات سود می‌جسته است. 

در حال حاضر نیز عملکرد بعضی از افراد و گروه‌های به ظاهر اسلامی با انجام اعمالی چون ترور، بمب‌گذاری و عملیات انتحاری و… زمینه‌ساز متهم‌شدن اسلام به تروریسم و دینِ خشونت شده است. درست است که یکی از دلایل اصلی متهم‌شدن اسلام به خشونت‌گرا بودن، تبلیغات و تحریکات دشمنان علیه اسلام و مسلمانان است که شدیداً فضای جامعه جهانی را آلوده کرده است اما این یک روی سکه است، روی دیگر سکه مربوط به عملکردها و قرائت‌های خشن عده‌ای از دین است که آن را عین دین دانسته و رفتار خود را در راستای رضای خداوند و رسول گرامی او- صلّی الله علیه وسلّم- می‌دانند. 

اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم، می‌بینیم کسانی که اسلام را متهم به خشونت می‌کنند خودشان رکورد‌دار خشونت در کل تاریخ بشریت امروز هستند. عظیم‌ترین جنگ‌های قرن بیستم؛ جنگ جهانی اول و دوم از ناحیه‌ی آن‌ها بوده است. ولی نکته‌ی اساسی این است که افراد یا گروه‌هایی از مسلمانان که دست به چنین عمل زشت و قبیح می‌زنند، خود را مسلمان و پیرو آیین اسلام و پیامبر گرامی- صلّی الله علیه وسلّم- را اسوه و الگوی خود می‌دانند. اینها معتقدند که حافظان شریعت هستند و به وظیفه‌ی شرعی و دینی خود عمل کرده و در جستجوی رضای الهی و نیل به بهشت او هستند. آیا خداوند پیامبر عظیم‌الشان- صلّی الله علیه وسلّم- را «رحمهللعالمین» معرفی نکرده است؟ «وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ»؛ و تو را جز مایه‌ی رحمت جهانیان نفرستادیم.(انبیا: ۱۰۷) آیا خداوند بزرگ اخلاق آن حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- را با تعبیر عظیم یاد نکرده است؟ «وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ و تو دارای اخلاق بسیار بزرگوارانه‌ای هستی‌.(قلم:۴) آیا خداوند منان او را به عنوان اسوه‌ی عصرها و نسل‌ها معرفی ننموده است؟«لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَ‌سُولِ اللَّـهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ…»(احزاب:۲۱) پس کدامین مبانی معرفتی زمینه‌ساز اعمال خشونت این‌گونه افراد می‌شود؟ مگر اینکه عده‌ای خود را مجسمه و معیار حق و عدل بدانند و بر این باور باشند که در عرصه‌ی دین و سیاست و انسان‌شناسی، مجموعه‌ای از حقایق ابدی وجود دارد که تنها آن‌ها از آن آگاهند و همه‌ی انسان‌ها باید زندگی دینی و اجتماعی خود را اگرچه با اجبار و الزام با آن‌ها تطبیق دهند. آیا واقعاً پیامبر اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- در طول ۲۳سال رسالت خود اینچنین عمل کرد؟ 

در صورتی‌که ما رحمت پیامبر عزیز- صلّی الله علیه وسلّم- را در کل سیر‌ه‌ِی زندگی او به‌طور شفاف مشاهده می‌کنیم؛ چراکه رحمت و رأفت پیامبر اعظم تجلی رحمت و رافت بیکران الهی است. هر آنچه که از رحمت نبوی نصیب افراد می‌شود، پرتوی از رحمت الهی است. پیامبر اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- هرگز برای ایمان آوردن فردی به خشونت متوسل نشد: «لا إکرَاهَ فی الدّینِ»(بقره:۲۵۶) چراکه به گفته‌ی جان‌لاک فیلسوف انگلیسی قرن۱۷ با زور می‌توان فردی را به انجام نوعی از عبادت‌ها وا داشت اما نمی‌توان ایمان و اعتقاد قلبی به او بخشید. خداوند متعال خطاب به رسول گرامی‌اش- صلّی الله علیه وسلّم- می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَه مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک…»؛ پس به[برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو[و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند.(آل‌عمران: ۱۵۹)

مدارا و عدم خشونت در سنت اسلامی و نصوص دینی نه یک حسنه‌ی اخلاقی، بلکه ضرورت خداشناسانه به‌شمار می‌رود و فریضه و تکلیفی است برای مؤمنان؛ چراکه دین مبین اسلام بسیاری از فضیلت‌ها را از قبیل انسان‌دوستی، فروبردن خشم، دوری از کینه‌توزی، بردباری و خویشتن‌داری، دوری از خشونت و سخت‌گیری، مقابله به نیکی با آنکه بدی کرده، آسان‌گیری بر مردم و جذب دیگران را در درون خود جای داده است. 

از رفتارهای اجتماعی رسول اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- می‌توان به برقراری ارتباط کریمانه با مردم اشاره نمود. خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش فرمان می‌دهد: «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»؛ و در برابر مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند مهربان و فروتن باش‌.(شعرا:۲۱۵) 

بنابراین به نظر می‌آید که عوامل رویکرد به مقوله خشونت قبل از اینکه مربوط به دین باشد باید ریشه‌ی آن را در مسایل نفسانی و روحی روانی افراد جستجو کرد؛ چرا که خشونت در تمام زوایای فردی، اجتماعی و سیاسی آن همانند هر پدیده‌ی دیگر این جهان برایند زمینه‌ها و علل گوناگون است. از جمله عللی که در بروز خشونت مؤثر شناخته شده است، می‌توان به مواردی چون: ضعف تربیتی، بسترهای فرهنگی، فقر و اختلافات طبقاتی، بی‌عدالتی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، کاستی‌های معنوی، عُقده‌های حقارت، خودمحوری، تفاوت نگرش‌ها و استبداد سیاسی اشاره نمود. بنابراین وقتی قرائتی خشن از اسلام توسط عده‌ای ارائه می‌شود باید به زمینه‌های فرهنگی آن افراد نیز توجه نمود. 

نگرش عقلانی مبتنی بر این معرفت است که ما دانا به همه‌ی امور نیستیم و بخش بیشتر دانستنی‌های خود را مدیون دیگرانیم و این نوع نگرش عقلی مستلزم پذیرفتن قدری فروتنی عقلی است. و برای زدودن خشونت در عرصه اجتماعی باید به نگرش عقلی پایبند باشیم تنها هنگامی‌که از نگرش اقتدار‌طلبانه در میدان عقاید دست برداریم، تنها زمانی که به ضرورت گفت و شنود و داد و ستد فکری گردن نهیم. تنها هنگامی‌که آماده باشیم از دیگران بیاموزیم، آن‌گاه امیدوار توانیم بود که بر کاربرد خشونت مُلهم از زهد و تقوی و انجام وظیفه پیروز شویم. البته می‌دانم که انسان موجودی کاملاً عقلانی نیست، نه‌تنها از قدرت عواطف در زندگی انسان آگاهم بلکه به ارزش آن نیز واقفم. تنها می‌خواهم بگویم که نگرش عقلانی را هرگز نباید به فراموشی سپرد؛ چرا که تأکید خداوند حکیم در قرآن کریم مبنی بر اهمیت فراوان عقل و تفکر گویای این امر است. خطاب‌هایی همانند «أفَلَا تَعقِلُونَ»، «أفَلَا تَفَکَّرُونَ» و… 

پس ما نباید عملکرد قبیح و غیر انسانی خود را به پای دین بنویسیم و با این رفتار خود نفرت از دین را در انسان‌ها ایجاد کنیم و چهره‌ی لطیف و رحمانی دین و پیامبر گرامی اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- را خدشه‌دار کنیم، بلکه بکوشیم به جای آن چهره‌ی واقعی دین و رسول گرامی‌اش- صلّی الله علیه وسلّم- را که «رحمهللعالمین» است به‌عنوان اسوه به جهانیان معرفی کنیم. 

سخت‌گیری و تعصب خامی است               تا جنینی کار خون‌آشامی است

مصطفی دانایی فر

منبع : سایت اصلاح

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا