اصولقرآن

مُحکم و مُتشابه از نگاه علمای سَلَف و خَلَف(2-2)

مُحکم و مُتشابه از نگاه علمای سَلَف و خَلَف

نویسنده: رسول رسولی کیا

🔹 حکمت وجود متشابهات در قرآن

۱-  متشابهات مظاهر تجلی اعجاز قرآن هستند، زیرا هر گونه ایجاز ز و پوشیدگی که موجب تشابه آیه هایی و نیاز آنها به تاویل گردیده است در تحقق فرازهایی از بلاغت قرآن و اوج گیری آن موثر واقع شده است.( قرآن شناسی،احمدیان، به نقل تفسیر کبیر،امام رازی)

۲-وجود متشابهات، حفظ و کتابت و ضبط و ثبت قرآن را آسان کرده است، زیرا اگر آن همه معانی و مبانی گسترده و ریزه کاری های بیشماری که به وسیله کلمات و ترکیب های متشابه بیان گردیده است با عبارات واضح و مفصل بیان می گردید کتاب قطوری به وجود می‌آمد که چندین برابر قرآن فعلی و ضبط و ثبت آن دشوار می شد.( قرآن شناسی،احمدیان، به نقل تفسیر کبیر،امام رازی)

۳-وجود متشابهات در آیه های قرآن، مسلمانان را از تن آسایی و آسان طلبی و ظاهر اندیشی به سطح تحقیق و ژرف نگری و نیل به مفاهیم متعالی ارتقا داده است.( قرآن شناسی،احمدیان، به نقل تفسیر کبیر،امام رازی)

۴-وجود متشابهات در آیه های قرآن سبب می گردد که مسلمانان به دلایل عقلی متوسل گردیده و به جای ماندن در ظلمتکده تقلید و پیروی ناآگاهانه راهی دیار تحقیق و منطق و استدلال بشوند. ( قرآن شناسی،احمدیان، به نقل تفسیر کبیر،امام رازی)

ابن لبّان در کتاب رد الآیات المتشابهات الی الآیات المحکمات در باره حکمت وجود آیات متشابه در قرآن می گوید: معلوم است که کارهای بندگان ناگزیر باید توسط اعضا و جوارح انجام پذیرد با آنکه این افعال در آیات متشابه به خداوند متعال نسبت داده شده‌اند و به این ترتیب معلوم می شود که صفات خداوند متعال در تجلیاتشان دو مظهر دارند: یکی مظهر عبادی که منسوب به بندگان است و عبارت است از اشکال و صورت ها و اعضا و جوارح جسمانی و دیگر مظهر حقیقی که به خداوند منسوب است. اما نام های مربوط به همان مظاهر عبادی را که در حقیقت منسوب به بندگان خداست بر این مظاهر حقیقی نهاده‌اند تا مطلب به ذهن مردم نزدیک تر شود و این مفاهیم با دل های مردم انس گیرد.

🔹 اُمّ الکتاب بودن متشابهات و روش تفسیر آیات متشابه

در آیه هفتم سوره آل عمران اینگونه آیات محکم را توصیف می کند«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ »  ام الکتاب بودن محکمات یعنی این آیات محکم، مادر «کتاب» است، «ام» یعنی «محل رجوع»، به امام جماعت هم که می‌گوئیم «امام» چون دیگران به او مراجعه و اقتدا می‌کنند و محل رجوع دیگران است؛ آیات محکم محل مراجعه دیگر آیات است ، به «مادر» هم که «ام» می‌گوینـد به این علت است که فرزنـد به سوي او باز می‌گردد؛ بنابراین محکمات در آیات قرآن حکم مادر را دارند و باید آیات متشابه به آنها برگردند تا معنايشان روشن شود.

به این معناست که در مقابل هر آیه‌ای از آیه های متشابه یک آیه و گاهی چند آیه محکم وجود دارند که به گونه ای سریع توهمات انسان ها را از ظواهر معنی متشابهات برطرف می نمایند،

 مثلاً در این آیه متشابه « وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا اسراء/ ۱۶» که از ظاهر آن این توهم ایجاد می گردد که خدا به آنان فرمان داده که مرتکب فساد و فحشا بشوند به وسیله صریح این آیه محکم « وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ  اعراف/۲۸ » این توهم به کلی برطرف گردیده است.( تفسیر الجواهر، طنطاوی، ج ۲، صفحه ۴۲) و مانند این آیه متشابه « الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ، توبه/۶۷» که این توهم را در ذهن را ایجاد می‌کند که خدا هم فراموشکاری دارد و به وسیله صریح این آیه محکم « وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا  ،طه/۵۲» آن توهم از بین می رود.
🔹 نظریه‌های نو در باره محکمات و متشابهات

نظر ابن تیمیه

استاد فقید عبدالله احمدیان به ارائه نظریه های تازه ای درباره محکمات و متشابهات قرآن پرداخته و می نویسد:

یکی از این نظریه های تازه که مورد اعجاب احمدیان است نظریه ابن تیمیه است، دیدگاهی که صاحب تفسیر المنار در تحقیق محکمات و متشابهات از این نویسنده نقل کرده است. او می گوید: به نظر نگارنده نقطه اوج این نظریه و تحقیق این است که آن اختلافات گسترده و مالامال از جبهه گیری در باره تاویل متشابه را یک اختلاف لفظی و برخاسته از بی‌توجهی نسبت به معنای تاویل برشمرده است.

مرحوم احمدیان در توضیح این مطلب می نویسد: لفظی که در مقابل معنی قرار می گیرد اگر احتمال معنای دیگری نداشته باشد آن را نص می گویند و اگر احتمال معنای دیگری داشته باشد و نسبت به احتمال هر دو معنی مساوی باشد آن را مشترک می نامند و اگر نسبت به یکی از آن دو معنی راجح و نسبت به دیگری مرجوح باشد آن را در حالت اول، ظاهر و در حالت دوم مؤول می نامند؛ معنای ظاهرکلمه دست، عضو آدمی و معنای مرجوح آن قدرت و توان می باشد.

تأویل به سه معنا استعمال شده است؛ اول به معنای تفسیر یک لفظ و حمل آن بر معنای مرجوح به سبب وجود قرینه، که پس از تدوین علم اصول واژه تاویل به این معنی به عنوان یکی از اصطلاحات آن روز مطرح بوده است و تمام علمای سلف و خلف و حتی اصحاب و تابعین نیز اهل تاویل بوده‌اند و در عصر اصحاب و تابعین هرگاه آیه ای تلاوت می گردید و معنای ظاهر و راجح آن غیر قابل تطبیق با معانی بقیه بود اصحاب از راه سؤال از پیامبر صلی الله علیه و سلم و یا مراجعه به افراد و یا از طریق گفت‌گو و تحقیق، معنای مطلوب آن آیه را به دست می آوردند؛ همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و سلم « المغضوب علیهم و الضالین» را به یهودیان و مسیحیان تفسیر کردند.

 معنای دیگر تاویل عبارت است از رجوع و بازگشتن و یا همان تعبیر، مانند داستان پیامبر یوسف علی نبینا و علیه السلام وقتی خواب می بیند که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابر وی سجده می کنند، پدر بزرگوارش از خواب پسر خردسالش فهمیده بود که آینده درخشانی در پیش یوسف است و اگر برادرانش از آن آگاه شوند بر وی حسادت می ورزند! «قالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ» همچنین پیش بینی می کند که او برگزیده خدا خواهد بود و به مقام تعبیر سخن و خواب نایل خواهد آمد « وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»، و در پایان و پس از روشن شدن حقایق و محقق شدن پیش بینی های پدر، حضرت یوسف پدر و مادرش را کنار خود بر تخت پادشاهی می نهد و می گوید:« يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا» و همچنین در زندان اینگونه از نیل به مقام«تاویل احادیث» پرده براشته و خطاب به دو هم بندی اش می گوید:« قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي (قرآن شناسی، احمدیان، ص۲۶۶).

و دیگر معنای تاویل عبارت است از درک واقعیت و کنه قضیه با تمام جزئیات آن که این بخش از تاویل را جز خدا کسی نمی فهمد، مانند داستان حضرت موسی و آن مرد که در تبیین فلسفه تخریب دیوار می گوید« وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ»(کهف،۸۲) و سپس هرگونه خودسری را از خود نفی کرده و آگاهی موسی از این گونه قضایا را دست نیافتنی می بیند و می گوید:« وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا»

تاویل به معنای اول که نوعی تفسیر است نه تنها جایز بلکه بر اهل تخصص، یک فرض کفایی است و تفسیر آیات مختلف قرآن توسط دانشمندان و مفسران از این زاویه قابل تحلیل و تجلیل می باشد و با این توضیح گمان نمی کنم هیچ یک از فرق و مذاهب اسلامی در تفسیر آیه هفتم سوره آل عمران و اینکه کجا باید وقف کرد و کجا وصل، اختلاف چندانی داشته باشند؛ اما تاویل به معنای سوم از دست هیچ کس جز خداوند ساخته نیست و بنا بر آن وقف بر لفظ جلاله الله در آیه هفتم الزامی و واجب می باشد.  

 – نظر مرحوم سید قطب

شهید سید قطب رحمه الله می گوید: اصول عقاید و اخلاق و احکام دین اسلام عموماً به گونه‌ای صریح و مقطوع، مدلول آیه هایی هستند که خداوند متعال آنها را اُمُّ الکِتاب- محکمات- نامیده است و در مقابل آن ها مطالب سمعیات و آنچه مربوط به جهانی دیگر می باشد و تنها با دلایل سمعی قابل اثبات است و همچنین مطالب غیبی و جهان ماورای ماده مانند فرشتگان و ارواح و غیره قرار دارد، این دو نوع مطالب عموما مدلول آیه هایی هستند که خداوند متعال آنها را متشابهات نام نهاده است؛ یعنی مدلول آنها چیزهایی است مشابه همان واقعیت‌های عینی که در پشت پرده های غیب و در جهان دیگر تحقق عینی دارد و در این جهان به دو دلیل قابل درک نیستند؛ نخست که فرهنگ و زبان گفت‌وگوی انسان‌ها از تعبیر آنها قاصراست و دیگری اینکه انسانها فاقد وسایل درک مطالب ماورای ماده می باشند؛ بنابراین جز خدا کسی از واقعیت های عینی آن آگاه نیست .

سید قطب مردم را در نگاه به محکمات و متشابهات به دو دسته تقسیم نموده و می نویسد:  انسانها در برابر این دو مجموعه از آیات به دو دسته تقسیم می شوند دسته اول کسانی هستند که دارای فطرت سلیم و حق جو و واقع گرا می باشند و بخش محکمات که بر عقاید و اخلاق و احکام دلالت می کند را هم از جهت ایمان و هم از جهت عمل پذیرفته‌اند و اساس زندگی مادی و معنوی و فردی و اجتماعی را بر آن قرار داده اند و بخش متشابهات دال بر اوضاع و احوال جهان دیگر و امور پشت پرده را نیز از حیث ایمان و اعتقاد پذیرفته‌اند و با اعتقاد قاطع به اینکه این بخش نیز از همان منبع کمال سرچشمه گرفته است ایمان تردید ناپذیری به حقانیت آن دارند؛ هرچند از شیوه انطباق مدلول آیه ها با واقعیت های عینی آن، گاهی ندارند « یقولون آمنا به کل من عند ربنا».

دسته دوم افرادی هستند دارای فطرتی ناسالم و روانی بیمار و فتنه انگیز، این ها تنها بخش متشابهات را زیر نظر دارند؛ آن هم به دو هدف یکی فتنه انگیزی و کاشتن بذر تردید در دلها و ایجاد غوغای قیل و قال اختلافات در صحنه و بروز جنگ های سخت در بین فرق و مذاهب اسلامی و دیگری به هدف وهم گرایی و تلاش در جهت آگاهی از واقعیت های عینی و آیات متشابه که آگاهی از واقعیت عینی آن ها در این جهان برای هیچ انسانی امکان ندارد.(فی ظلال القرآن، سید قطب، ج۱، ص۵۴۲۵۴۳).

 – نظر عبدالله احمدیان

استاد عبدالله احمدیان با مرتبط دانستن آیات تکوین و تشریعی و اینکه در هر کدام محکمات و متشابهات وجود دارد می نویسد: از قرن ها پیش دانشمندان مشهور اندیشه اسلامی همواره از دو کتاب خدا همانا کتاب تکوینی یعنی مجموعه جهانی هستی و کتاب تدوینی یعنی مجموعه آیه های قرآن بحث کرده اند، دانشمندان با نگاهی عمیق این دو کتاب را از هر جهت با هم مطابق می بینند؛ به ویژه از این جهت که هر دو کتاب دارای محکمات و متشابهات هستند. این عالم مهابادی در باره آیات محکم و متشابه در جهان هستی خاطرنشان می کند: دانشمندان در کتاب تکوینی خدا در مقابل هزاران آیه محکم دال بر نظم و انسجام و قانونمندی کائنات، آیه های متشابه خارج از نظم و قانون مانند اتفاقات خسوف و کسوف و سقوط سنگ های شهاب و… مشاهده می کنند و همچنین در مقابل هزاران آیه محکم دال بر نهایت ترحم آفریدگار در جهان هستی،که از دوران پرورش نطفه و طی راه رشد و تکامل آنها تحت تبدیل به انسان آغاز می شود و سپس زمین و آسمانها و تمامی نیروهای موجود در آنها به مظاهر آشکاری از رحم خدا نسبت به انسانها مبدل می گردد، آیه های متشابه جهانی هستی مانند زمین لرزه های ویرانگر و توفان های خانه برانداز و حریق های خانمان سوز که در نهایت قهر و خشونت صدها هزار نفر را به خاک و خون می کشد به چشم می خورد.

مرحوم احمدیان با مختلف دانستن نگاه مردم به آیات محکم و متشابه هستی می گوید: جامعه بزرگ بشری در حال مشاهده آیه های متشابه و ظاهراً سوال برانگیز در کتاب تکوینی به سه دسته تقسیم می‌شوند:

۱-افراد بی ایمان و فتنه انگیز این همه آیات محکم دال بر نهایت نظم و انسجام و هماهنگی جهان راه مشاهده می کند ولی تنها به آن چند آیه متشابه توجه می‌کند.

۲-افراد با ایمان و و حق جو بعد از مشاهده این همه آیات محکم دال بر نظم و انسجام و هماهنگی و ترحم خدا در جهان هستی، به حکمت بی انتهای خدا ایمان آورده و یقین پیدا می کنند که در کار آفرینش خدا محال ااست هیچ نقص و عیبی وجود داشته باشد.

۳-افراد با ایمان و واقع گرا برای توضیح و تفسیر یکایک آیه های متشابه جهان هستی و بیان حکمت آنها به تعمق و تفکر می نشینند و با براهین محکم و تردید ناپذیری که از آیه های محکم جهان هستی استنباط می کنند ثابت می‌نمایند که همه آن پدیده ها در نظام آفرینش دارای جایگاه خاص خود بوده و دارای حکمت ویژه می باشد.(قرآن شناسی، عبدالله احمدیان، ص۲۷۰۲۷۱).

احمدیان در باره مطابقت کتاب تکوینی و تدوینی و مواضع  مردم در قبال آیات این دو کتاب می نویسد: همانگونه که مردم در قبال آیات کتاب تکوینی مواضع متفاوت و گاها متضادی داشتند در برابر آیات قرآن نیز عده ای به منظور پرهیز از هر گونه انحراف و زیغ به هر دو نوع از آیات ایمان آورده و عده ای نیز که هدفی جز به انحراف کشانیدن خود و اطرافیان ندارد به آیات متشابه می چسپند و با تاویل های بی اساس و بی پایه به تفسیر آن ها مبادرت می ورزند.

🔹 پاره ای از آیات متشابه و مواضع علمای سلف و خلف در باره آن

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که به اتفاق علما، متشابه هستند، برخی از آن آیات عبارت است:

* الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵طه

* وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲ الفجر

* وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۱۸ الانعام

* أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿۵۶ الزمر

* وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷ الرحمن

* …. وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ﴿۳۹ طه

* ….. يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ….﴿۱۰ الفتح

* …..  وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۲۸ آل عمران

علمای سلف، خداوند را از این پدیده ها از قبیل: ( تکیه زدن، آمدن، بالابودن، چهره، چشم، دست، جان) که برای خداوند محال است، منزه دانسته اند و همانگونه که خداوند آن ها را ذکر کرده است به آن ها ایمان دارند و علم به حقایق آن ها را به خداوند واگذار کرده اند، اما علمای خلف« استواء» را «بالا بودن معنوی از حیث تدبیر و بدون تحمل رنج و مشقت» تعبیر می کنند.(مباحثی در علوم قرآن، صبحی صالح، مترجم: محمد علی لسانی فشارکی، ص۴۱۴) و «آمدن خداوند» را «آمدن امر و فرمان او» معنا می کنند( همان، به نقل از البرهان في علوم القران ، الزركشي، ج۲، ص۸۳).

 ابن جوزی از قاضی ابویعلی روایت کرده که امام احمد بن حنبل در تاویل «آمدن خداوند» در آیه ۲۲ سوره فجر فرموده است: به دلیل عبارت دیگر قرآنی« … أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ» ﴿۳۳النحل) صحیح ترین تاویل این است که آمدن خداوند را به آمدن امر او تاویل نماییم( همان، به نقل از البرهان في علوم القران ، الزركشي، ج۲، ص۸۳).

همچنین علمای خلف «بالابودن خداوند» را «بالایی بدون در نظر گرفتن سَمت و جهت» تاویل می کنند. ( همان، به نقل از الاتقان في علوم القران ، السیوطي، ج۲، ص۱۲) و «وجه» و چهره خداوند را کنایه از «ذات» او و«چشم» خداوند را کنایه از «عنایت» او و «دست» او را کنایه از« قدرت » او و « نفس» او را در آیه مذکور کنایه از « عقوبت» او می دانند( همان، به نقل از البرهان في علوم القران ، الزركشي، و الاتقان فی علوم القرآن، السیوطی).

علمای خلف، بر همین منوال تاویل می کنند همه آیاتی را که در آن«رضایت» و «دوستی» و «غضب» و «خشم» و «حیا» به خداوند نسبت داده شده است و در واقع آن ها را به نزدیک ترین معنای مجازی آن حمل می کنند و می گویند: از این الفاظ فقط لازمه های هر یک مرادند و بس. ( همان، به نقل از الاتقان فی علوم القرآن، السیوطی)

🔹 نتیجه:

اختلاف نظر علمای مسلمان در باره مُحکم و متشابه از لحاظ تاریخی خاستگاه مکاتب مختلف کلامی و فلسفی در میان مسلمانان بوده است، و اگر چه در پاره ای از مقاطع تاریخ این اختلافات به دلیل سوء مدیریت عوارض نامیمونی به دنبال داشته و در شهرهایی چون بغداد گاهی گاهی پیروان خود را به جان همدیگر انداخته اند ولی از آنجا که بیشتر علمای صاحب نظر در این باره از روش ها و متدهای معتبر اخلاقی و علمی بهره گرفته و هر کدام به نوعی با نیتی صادقانه و جهت غنی تر شدن کتابخانه اسلامی در این عرصه گام برداشته است می توان این اختلاف آراء در تفسیر و تاویل کلام الله مجید را نشان از پویایی و عقلانی بودن مکتب اسلام و قرآن دانست.

امروز هم که عصر ارتباطات و همزیستی و رواداری است می طلبد مسلمانان طرفدار مکاتب مختلف کلامی بیش از گذشته هوای همدیگر را داشته باشند و بزرگان صاحب مقام و مقال از تکرار تجربه های ننگین گذشته درس عبرت گرفته و بجای تحریک احساسات و بزرگنمایی اختلافات، بر وحدت و همدلی و اخوت تاکید کنند، چرا که اختلاف در نگرش با سرشت آدمی عجین است و در این جهان هیچ یک از مکاتب و ادیان زمینی و سماوی را نمی توان از این پدیده مصون دانست، در ضمن اختلاف آراء اگر منجر به تضاد و درگیری نشود امری کاملاً مطلوب و پسندیده می باشد.

 🔹 منابع:

۱-جلال الدین السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، دارالکتب العلمیه.

۲– مباحثی در علوم قرآن، صبحی صالح، مترجم: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان.

۳– قرآن شناسی، عبدالله احمدیان، نشر احسان.

۴– فی ظلال القرآن، سید قطب، دارالشروق.

۵– مناهل العرفان فی علوم القرآن محمد عبد العظیم الزرقانی،

۶سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامی.

و………

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا