اصول

درس ها و پیام های داستان حضرت سلیمان با هُدهُد

تحقیقی پیرامون داستان های قرآن

اینک باهم گذری تصویری حسی وخیالی خواهیم داشت بر داستانی که در سرزمین ( سبا )  در جنوب شبه جزیره عربستان رخ داده است.

 ۳۲ آیه از قرآن به حکایت و داستان پرداخته است و سوره ای هم بنام «القصص» در قرآن موجود است

سوره ۳۴ قرآن کریم (سبأ ) نام دارد ، این سوره ، مکی می باشد، پنجا و چهار آیه دارد و چون سرگذشت قوم سبأ یاد می کند به این نام، نام گذاری شده است، هر چند بیشتر آن در مورد مسائل اعتقادی است..

در این سوره برخورد حضرت سلیمان علیہ السلام  با قوم سبأ مورد بحث قرار گرفته است و به گوشه ای از نعمت های الهی و سرنوشت شاکران و کافران نیز اشاره شده است. 

راز و رمز گزارش این قصه در قرآن چیست ؟

این قصه ها مثل آیینه ها و تصاویری است که خود را در آن می بینی . البته همه قهرمانان قصه ، انسان های صالحی نیستند، در بین بازیگران داستان قابیل ، قارون ، فرعون و… هم وجود دارند .

هر چند داستان ها قدیمی هستند . ولی به داستان های گذشته ای که همیشه جریان دارد،  شبیه ترند  و به درد همه مردم دنیا می خورند .

چنانکه در قدس، سودان و اروپا به درد غیر مسلمانان می خورد……

خداوند در قرآن این داستان ها را ذکر کرده تا ما خود را در آن بیابیم  و هرکدام از ما بعد از هر قصه بگوییم: ما نمی خواهم مثل این بازیگر منفی باشیم. ….

و می خواهم مثل این قهرمان داستان باشیم…..

یا بگوییم : این منم..

 چرا داستان هدهد در قرآن ذکر شده است؟

تا الگویی باشد برای ما ، به ما بگوید :یاد بگیرید که برای دین خود کار کنید و تنها برای خود زندگی نکنید .

مسئله، مسئله دین است و این که باید مسئله زندگیت باشد؛ حتی رؤیای بزرگ زندگیت باشد.

قصد قرآن از داستانهایی که آورده ،  نقل وقایع و قصه ها نیست، بلکہ تنها عبرت گیری و درس آموزی از سرنوشت پیشینیان است و ترساندن و پرهیز دادن است و درضمن خواهیم دید که این قصه ها هیچ یک از گزافه گویی هایی که درکتب تاریخی در مورد داستان های قرآنی نوشته شده است وجود ندارد!

اصحاب کهف، سیل عرم، قوم عاد و ثمود، اصحاب اخدود، اصحاب فیل، هجرت ابراهیم، داستان اسماعیل که از کودکی با چنین تجربه های سختی روبه رو شدند را در قرآن با شیواترین بیان و بدون کوچکترین خرافه گویی بیان شده است.

داستانهای قرآن به ما یاد می دهند که

 چگونه قرآن رو داست داشته باشیم ..

و چگونه آن را بفهمیم ..

و چگونه زندگیمان واخلاقمان را با قرآن اصلاح کنیم …..

و مهم تر اینکه چگونه برخیزیم و زمین را زنده کنیم..

 آن ساعت که سلیمان در سرزمین صنعاء نزول کرد هُدهُد به سوی هوا پرید تا در عرصه ی دنیا نظاره کند ، چشمش بر ناحیه سبا افتاد در زمین یمن، چمنزار و درختان و سبزی فراوان دید . در آن نواحی پرید. هدهدی را دید در آن زمین که نامش عنفیر بود و نام هدهد سلیمان نبی ، یعفور،  بود ، عنفیر به  یعفور گفت: از کجا می آیی و چه می خواهی؟ گفت: من از شام آمدم و صاحب من سلیمان بن داود است، پادشاه جن و انس و شیاطین و پرندگان و وحوش ..

عنفیر گفت ؛ ملک سلیمان عظیم است؛ اما نه چون بلقیس که همه دیار و نواحی یمن به فرمان اوست !

-آیا می خواهی قسمتی از ملک او را ببینی؟  یعفور گفت :  ترسم که بازگشت من دیر شود و سلیمان بر من خشم گیرد .

عنفیر گفت: اگر تو ملک بلقیس را ببینی و احوال وی بدانی و آنگه چون باز گردی و سلیمان را از آن خبرکنی، او را خوش آید و بر تو حرج  نکند! یعفور برپرید و بلقیس و حشم وی را بدید و احوال وی را نیک بدانست.

آن گه که بازگشت…

وقت نماز حضرت سلیمان علیہ السلام رسید، طلب آب کرد و هدهد را نیافت که از آب خبر دهد و دیگران از جن و انس و شیاطین راه به آب نمی بردند …

در آن لحظه هدهد سر رسید و سلیمان پرسید: کجا بودی؟

 نکته این است که سلیمان تنها وجود هدهد را جویا نشد، بلکہ به دنبالش نیز گشت و این بیان گر دقت نظم در این مملکت می باشد.  با این که هدهد سربازی کوچک و تأثیر چندانی در قدرت سپاه ندارد اما عدم حضورش در انضباط ، خلل ایجاد کرده و باید با جدیت با او برخورد شود.. 

{ و تفقد الطیر فقال ما لی لا أرى الهدهد أم کان من الغائبین . و جویاى [حال ] پرندگان شد و گفت: «مرا چه شده است که هدهد را نمى بینم؟ یا شاید از غایبان است؟ سوره نمل آیه ۲۰}

پیام و نکات آیه..

یک ؛ بازدید از کار و احوال زیردستان ، از اصول اسلامی و اخلاقی و اجتماعی، تربیتی و مدیریتی است . (تفقد  ؛ جویای حال)

دو ؛  مسایل بزرگ، نباید شما را از کوچک باز ندارد  (  تفقد  )

سه ؛  زود قضاوت نکنیم  و نیروهای تحت امر خود را متهم نکنیم؛ شاید مشکلی در میان باشد که ندانیم . (مالی لا أرى الهدهد)

چهار ؛ تیزبینی و دقت نظر  و تسلط ، شرط لازم برای رهبری . (مالی لا أرى الهدهد)

پنج  ؛  نظارت دقیق بر حضور  و غیاب نیروها در کارهای تشکیلاتی ، ترک پست، خود گناه نابخشودنی است .

شش؛ حاکم  و قاضی باید شرایط خاص داشته باشند؛ از جمله

الف: محبت و دقت  (تفقد الطیر )

ب : تواضع  (مالی لا أرى الهدهد)

ج : صلابت در برابر شخص متخلف (لاعذبنه أو لأذبحنه)

د  :  فرصت دادن به متهم  ( لیاتینی ؛ مگر دلیل بیاورد)

هفت : حیوان، تنبیه را درک می کند ، تنبیه حیوان متخلف مانعی ندارد.  (لأعذبنه)

هشت ؛ قاطعیت در عین عذر پذیری متخلف، همراه یکدیگر لازم است . (لأعذبنه-لیاتینی)

نه  : با وجود منطق و استدلال ، سلیمان نبی در برابر هدهد تسلیم می شود (لیاتینی بسلطان)

ده: راه دفاع را بر متهم نبندید (او لیاتینی بسلطان مبین )

یازده : وقتی که غیبت یک پرنده، این همه تهدید را لازم داشته باشد، پس ما با آن همه غیبت ها و عدم حضورها چه تکلیفی داریم؟    لأعذبنه

 حضرت سلیمان علیہ السلام وقتی مرغان را بازرسی کرد و نگاه کرد و هدهد را در میان آنان ندید ، حال اینکه هدهد می دانست که وقت حضور در محل قرار است و بایستی مثل یک سرباز محترم مواظب وقت و زمان باشد ،ولی هدهد نیست .

درآن هنگام هدهد کجا بود ؟

 این سوره کسانی را هدف قرار می دهد که اسلام را دو رکعت نماز، اشک چشم و حفظ قرآن منحصر می دانند!

این امور ؛ با وجود اهمیتشان  ؛  باید با اسباب رهبری دنیا و اداره زمین طبق منهج الهی مقارن و متصل شود.

این سوره، به ما هشدار داده است که به برتری تمدن و فرهنگ و پیشرفت علم و تکنولوژی اهمیت داده، آن هم  در راستای خدمت به مردم و جهت تأسیس یک مؤسسه ی موفق.

مؤسسی موفق !

راز برتری تمدن در این سوره،  سیدنا سلیمان علیہ السلام و مملکتش است کہ ایمان و موفقیت در زندگی را کنار هم می آورد.

این مؤسسه به زبان امروزه شباهت بسیاری دارد؛ یک شرکت بین المللی چند ملیتی که در سیستم اداری خود نژادهای مختلفی از جن، انس، پرنده، مورچه، حیوانات اهلی، حیوانات وحشی و……..را به کار می گیرد .

 بیایید با هم در عناصر برترین تمدن در مملکت سیدنا سلیمان علیہ السلام بیندیشیم و جزئیات آن .

با هم گذر تصویری خواهیم داشت بر احساس مسئولیت یک حیوان نسبت به دین الهی. …

 تعصب هدهد و احساس مسئولیتش درمقابل دین خدا !

 و تفقد الطیر فقال ما لی لا أرى الهدهد أم کان من الغائبین  ﴿  سوره نمل؛ ۲۰﴾

 و جویاى حال پرندگان شد و (هدهد) را ندید گفت؛ مرا چه شده کے هدهد را نمی بینم؟ (آیا حضور دارد و من نمی بینم ) یا از غایبان هست؟

{لأعذبنه عذابا شدیدا أو لأذبحنه أو لیأتینی بسلطان مبین  سوره ؛ نمل: ۲۱}

 قطعا او را کیفری سخت خواهم داد  یا او را ذبح می کنم، مگر آن که(برای غیبت خود) دلیل روشنی و عذر موجهی برای من بیاورد.

چرا حضرت سلیمان علیہ السلام درمیان پرندگان تنها سراغ هدهد را گرفت ؟

زیرا هدهد ، تنها با حس ارتعاش پاهایش، یک کرم خاکی را که در ده سانتی متری زیر زمین در حال خزیدن است را تشخیص می دهد و آب درون زمین را می بیند.

بعضی هم گفته اند: مراد از هدهد دراین جا، هدهد خاصی است ؛ ودلیل خود را  { الف و لام } در  (الهدهد) و قدرت انسان شناسی و مکتب شناسی او دانسته اند .

[ فمکث غیر بعید فقال أحطت بما لم تحط به و جئتک من سبإ بنبإ یقین  ؛ سوره نمل ؛۲۲]

 پس دیرى نپایید که [هدهد آمد و] گفت: «از چیزى آگاهى یافتم که از آن آگاهى نیافته اى، و براى تو از«سبا» گزارشى درست آورده ام.

هدهد نزد حضرت سلیمان علیہ السلام بازگشت…حضرت سلیمان هم برای هدهد خط و نشان کشیده بود؛ چرا که تاخیر کرده بود….

تصورکنید در این هنگام هدهد آمد . طبیعتاً خسته هم بود. تلاشی را تصور کن که هدهد به خرج داد.

هد هد از یمن تا فلسطین به خاطر اسلام پرواز  کرد!حال هستند کسانی که به هدایت مردم اعتنایی نمی کنند!!

هدهد پس از آن همه تلاش فراوان ، آمد . همه پرندگان نیز دور و برش جمع شده بودند و به او می گفتند : وای به حالت هدهد!

حضرت سلیمان علیہ السلام تصمیم گرفته است تو را اذیت کند .

همچنین به اوگفتند که ای هدهد…..!! حضرت سلیمان علیہ السلام گفته کہ سرتو را می برد…

هدهد خود بدون اینکه احضار شده باشد در جلوی حضرت سلیمان علیہ السلام ، مثل یک سرباز وظیفه شناس حاضر می شود… 

فمکث   :  یعنی آرام گرفت ، به عبارتی دیگر او نمی ترسید .

سپس نزدیک شد و جلوی حضرت سلیمان علیہ السلام قرار گرفت .

به خودش اطمینان داشت و نمی لرزید .درحالی که همه نظاره گر بودند که چه بر سر (هدهد ، شانه به سر) می آید  .

سپس گفت  : احطت بما لم تحط..من برچیزی آگاهی یافتم  که تو از آن آگاه نیستی من برای تو از سرزمین سبأ یک خبر قطعی و مورد اعتماد آورده ام…

به سخن هدهد دقت کنید . سخن مؤمنی است که به راستی دین خود را دوست دارد… 

حضرت سلیمان علیہ السلام گفت :شاد آمدی، شاد آمدی، جادو و استاد آمدی، چون هدهد پیامبری، از پیش عنقا آمدی.

[ إنی وجدت امرأه تملکهم و أوتیت من کل شیء و لها عرش عظیم /سوره نمل ؛ ۲۳]

(هدهد،شانه به سر توضیح داد )   همانا زنی را یافتم (به نام بلقیس) که بر مردم سلطنت می کرد و از همه چیز( دنیا) برخوردار بود و تخت بزرگی داشت.

دقیق ترین جزئیاتگزارش هدهد

و لها عرش عظیم ، من وارد شدم و تخت شاهنشاهی او را دیدم.

( وجدتها و قومها یسجدون للشمس من دون الله و زین لهم الشیطان أعمالهم فصدهم عن السبیل فهم لا یهتدون * سوره نمل؛۲۴)

 او و قومش را چنین یافتم که به جاى خدا براى خورشید سجده مى کنند، و شیطان اعمالشان را برایشان آراسته و آنان را از راه [راست ] بازداشته بود، در نتیجه [به حق ] راه نیافته بودند.

پیام آیه :

انبیاء الهی تحت تربیت اللههستند و هرچه می دانند از خداست

سلیمان که می گفت : (اوتینا من کل شیء ) به من همه چیز داده شده ، پرنده ای به او می گوید؛  من چیزی را می دانم که تو نمی دانی .  (احطت بما لم تحط)

غیرتی شدید هدهد! 

آیا عاقلانه است که برای خدا سجده نبرند ؟

اسلام را دوست دارد و نسبت به آن غیرت دارد :

[ ألا یسجدوا لله الذی یخرج الخبء فی السماوات و الأرض و یعلم ما تخفون و ما تعلنون * سوره نمل؛۲۵]

 [آرى، شیطان چنین کرده بود] تا براى خدایى که نهان را در آسمان ها و زمین بیرون مى آورد و آنچه را پنهان مى دارید و آنچه را آشکار مى نمایید مى داند، سجده نکنند؛

 از هدهد بیاموزیم حب الله جل وعلا را

با چنین عقیده ای خداوند متعال را توصیف کرد؛  به غریزه و محبت او نگاه کنیم .

از نهانی های موجود در دل ها نیز سخن گفت تا مقارنه و مقایسه صورت گیرد.

آنجا که هدهد گفت: (لها عرش عظیم )

آگاه شد و فوراً گفت :[الله لاإله إلا هو رب العرش العظیم ~نمل؛ ۲۶]  جز خدا که صاحب عرش عظیم (و حکمفرمایی برکائنات) است معبودی نیست (پس چرا باید جز او را بپرستند ؟!)

پیام ونکات این آیه:

برخی حیوانات شناخت بالایی دارند  . (انی وجدت امرأه ….) هدهد مفاهیمی چون زن و مرد، تاج و تخت، حکومت، توحید و شرک ، شیطان و تزییین های او را می شناسد.

گوش دادن به سخنان دیگران، نشانه ادب و یکی از شرایط مدیریت هست گر چه گوینده  سخن حیوان باشد

زن می تواند حکومت کند (تملکهم) ولی برای یک حیوان هم جای تعجب دارد (وجدت امرأه-وجدتهاو قومها)

برخورداری از نعمت نشانه قرب یا بعد نیست . (خداوند ، ملکش را هم به سلیمان می دهد وهم به زنی کافر.  ) هرچه به سلیمان داده بود به بلقیس هم داده بود.

انسان از نظر فطرت، پرستشگراست؛ اگر حق را نپرستد به سراغ باطل می رود.

کسی که در برابر خدا سجده نکند ؛ حتی حیوان هم از او انتقاد می کند . (ألا یسجدو)

  الله عز و جل برای هدایت یک قوم و نجات از گمراهی و ضلالت شان از حیوانات نیز کار می گیرد.

واقعا جای تأمل دارد ! 

( ألا یسجدوا لله الذی یخرج الخبء فی السماوات و الأرض و یعلم ما تخفون و ما تعلنون  سوره نمل؛۲۵)

 [آرى، شیطان چنین کرده بود] تا براى خدایى که نهان را در آسمانها و زمین بیرون مى آورد و آنچه را پنهان مى دارید و آنچه را آشکار مى نمایید مى داند، سجده نکنند؛

 از هدهد بیاموزیم !حب الله جل وعلا را

با چنین عقیده ای خداوند متعال را توصیف کرد؛  به غریزه و محبت او نگاه کنیم .

از نهانی های موجود در دل ها نیز سخن گفت تا مقارنه و مقایسه صورت گیرد..

آنجا که هدهد گفت :  (لها عرش عظیم )

آگاه شد و فوراً گفت : 

الله لاإله إلا هو رب العرش العظیم (نمل؛ ۲۶ ) جز خدا که صاحب عرش عظیم (و حکم فرمایی بر کائنات) است معبودی نیست (پس چرا باید جز او را بپرستند ؟)

 

کسی که دربرابر خدا سجده نکند ؛ حتی حیوان هم ازاو انتقاد می کند . (ألا یسجدو)

 یک مؤسسه ی موفق …!

۱- پی بردن به ارزش علم  : (ولقد اتینا داود و سلیمان علما. ..؛  نمل، ۱۵)  به راستی به سلیمان و داود علم دادیم……

برتری آنان در علم بوده  ، ولی ویژگی مهم دیگری را دارا بودند ، درک ارزش این نعمت و افتخار به آن و سپاسگزاری از خداوند متعال.

۲- به ارث بردن نسل ها  ؛  (و ورث سلیمان داوود  ؛ ۱۶ نمل)  و سلیمان میراث بر داود شد.

تاموفقیت در یک نسل معینی نماند و نسل هایی باشند از آن حفاظت کنند.

۳-مهارت در زبان ها  (وقال یا ایهاالناس علمنا منطق الطیر…..:۱۶نمل) ای مردم به ما زبان مرغان آموخته اند جهت برخورد با آنان و تأثیر بر آنان

 دسترسی به امکانات (۱۶ نمل ) ودفاع ازآن

 ۴- مدیریت خوب  : (حشر لسلیمان جنوده. ..نمل ۱۷ )

این مملکت بزرگ را تصور کنید، شرکت با نژادهای مختلف یا موجودات مختلف.

که هرکاری واگذار به متخصص خودش شده است  .  (فهم یوزعون)

 و درس های دیگری که می توان از این داستان قرآنی برگرفت

تهیه و تدوین: عبدالله علی پور

نمایش بیشتر

عبدالله علی پور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - نقده @ شغل : دعوتگر دینی و فعال اجتماعی - مدیر کانال تلگرامی @sozimihrab

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا