اندیشه

خشونت و تندروی از منظر اسلام(۲-۲)

نویسنده: احمد عباسی

توصیه های پیامبر به نرمش و پرهیز از تندروی

ایشان علاوه برآنکه خودش بسیار مهربان ورحیم بود یاران وپیروانش را نیز به نرمش ودوری از خشونت سفارش میکرد که به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:

  1. خداوند مهربان است ومهربانی را نیز در هر کاری دوست دارد.) [۵]
  2. خداوند مهربان است ومهربانی را دوست دارد وبر اثر مهربانی چیزهایی را میبخشد که هیچگاه به دنبال خشونت نمیبخشد)[۶]
  3. نرم خویی ومهربانی در هر چیزی باشد موجب زیبایی واز هرچه برداشته شود موجب ننگ وزشتی آن میگردد)[۷]
  4. هرکه از ملایمت ونرم خویی محروم شود از همه نیکیها محروم میگردد)[۸]
  5. خداوند نیک انجام دادن را بر هر چیزی واجب کرده است، پس هرگاه کشتار کردید خوب انجام دهید وهرگاه حیوانی را سر بریدید خوب انجام دهید وباید هریک از شما به هنگام ذبح حیوان چاقویش را تیز کند وذبیحه را راحت بگذارد)[۹]
  6. زنی به خاطر زندانی کردن گربه ای که نه آزادش میگذاشت تا بیرون رود ونه چیزی به وی میداد که نمیرد، وارد آتش دوزخ شد)[۱۰] یعنی در قاموس قرآن وسنت یک انسان بخاطر ظلم روا داشتن به گربه ای مورد خشم خدای رحمان ورحیم قرار میگیرد.پس اگر به انسانی ستم کند ویا وی را از به ناحق از پای درآورد – که از دیدگاه قرآن بسان کشتن همه انسانها است –چه عذابی خواهد دید وچه طور در آتش سوزان جهنم و سراسر اهانت وتحقیر آن میسوزد ؟!!
  7. هرکه یک نفر غیر مسلمان معاهد (ذمیطرف قرار داد مسلمانان) را از پای درآورد، بوی بهشت – که از مسیر چهل سال مسافت احساس میشود – به مشامش نمیرسد)[۱۱] یعنی نه تنها لازم است با مسلمانان مهربان بود که حتی باید با مخالفان نیز مهربان ونرم خو بود ومورد اهانت وبی حرمتی قرار نگیرند، ولذا عمربن خطاب (رض) آن شاگرد دست پرورده پیامبر رحمت (ص) وقتی یک نفر یهودی ذمیرا در حال تکدی گری دید، فرمود:خیلی ظالمانه است تا جوان بودی از تو سرانه میگرفتیم واکنون که توانایی کارکردن نداری گدایی میکنی، لذا دستور داد از بیت المال مسلمانان حقوق مستمری برایش در نظر گرفته شود تا مجبور به گدایی نشود.

از مجموع احادیث فوق نتیجه میگیریم که:باید انسان مسلمان در هر امری نرمش، لطافت ونرم خویی را آن هم به بهترین شیوه رعایت واز تندروی وخشونت در هر قالب وشکلی بپرهیزد. 

آسانگیری یکی از ویژگیهای بارز اسلام در زمینه های مختلف

خوشبختانه مکتب سعادت آفرین اسلام در زمینههای مختلف زندگی به ویژگی والای تسامح وآسانگیری آراسته است، از جمله:

الف) درعقیده – اسلام در زمینه عقیده اصولی را برای پیروانش پایه ریزی کرده که هیچ گونه سختی وابهامیدر آن وجود ندارد، نه اعتقاد به تثلیث (سه خدایی) ونه استهزاء وتمسخر به عقل واندیشه انسان از طریق اعتقاد به سنگ، درخت و…در آن وجود دارد.به اندازه ای آسان و همه کس فهم است که حتی یک اعرابی بی سواد هم میتواند آن را دریافت نموده وبر آن استدلال کند، علاوه بر آن واسطه ای میان انسان وپروردگارش به رسمیت شناخته نشده ومردود به شمار میرود.

ب) در عبادت – اصل تسامح وآسانگیری بیش از پیش در همه اشکال عبادت از قبیل:نماز، روزه، زکات، حج و…هویدا است، به گونه ای که هر انسان سالمیبدون احساس عسر وحرج میتواند همه شعایر عبادی را انجام دهد وبهانه ای برای خالی کردن شانه از زیر بار آنها در دست ندارد.

 قواعد اصولی مستنبط در زمینه تسامح و آسانگیری

دانشمندان علم اصول الفقه قواعد و اصول متعددی را در زمینه آسانگیری اسلام کشف واستخراج کرده اند، از جمله:

  1. “المشقه تجلب التیسیر”: زحمت ودشواری زمینه آسانگیری را فراهم میکند.
  2. “الضرورات تبیح المحظورات”: ضرورتها موجب حلال شدن حرامها میگردند.
  3. “اذا ضاق الامر اتسع”: هرگاه کار به تنگی وسختی انجامید زمینه گشایش فراهم میشود.

آثار دوری از منهج تسامح و إعمال خشونت

ما صاحبان فکر میانه رو دینی که مخالف تندروی ومبارزه مسلحانه در شرایط کنونی هستیم نه بخاطر همگامیوتطبیق با موازین غربی یا سازش ودست برداشتن از اصول وثوابت است، بلکه معتقدیم هر چیزی شرایط وبستر مناسب خود را میطلبد که اگر نادیده گرفته شود نه تنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت که آثار منفی وآسیبهای فراوانی نیز به دنبال دارد، لذا معتقدیم مبارزه مسلحانه واستفاده از گزینه قتال ظرف مناسب خود را میطلبد.ونکته ای دیگر اینکه جهاد به معنای قتال به این خاطر جزو اصول دین محسوب نشده چون قتال به عنوان اصل وقاعده ثابت وهمیشگی به شمار نمیرود بلکه استثنا است، به بیانی دیگر قتال هدف نیست ولذا اگر دعوت اسلامیدر طول مسیر خود ناچار به حمل سلاح وبکارگیری گزینه قتال نشد هیچ گونه خللی به اصل دعوت وارد نشده واشکالی پیش نمیآید، بلکه داعی موظف است با آیات آفاق وانفس تبیین حق نماید نه با قتال ومؤمنان در صورت لزوم وپس از طی مراحل اصلی دعوت (دعوت به حکمت، موعظه حسنه وجدال بالتی هی احسن) وپس از سنگ اندازی ویا یورش ظالمانه دشمنان ومخالفان دست به اسلحه برده واز جان ومال وهویت خویش دفاع کرده ویا موانع را از سر راه بردارند.اکنون با این مقدمه کوتاه به بررسی آثار منفی ومخرب خشونت وتندروی میپردازیم که در نکات زیر خلاصه میشوند:

  1. تاثیر منفی بر دعوت الهی، متنفر ساختن مردم از دین و خلل وارد شدن به جوانب تربیتی.وانگهی پدر از سر نهایت شفقت ودلسوزی فرزندش را از ملحق شدن به صفوف مسلمانان وداعیان حق برحذر میدارد که مبادا به دام ایشان گرفتار آیی چون تنها در فکر ایجاد رعب ووحشت اند وهدف خیر وانسان دوستانه ای در سر ندارند.

پیامبر خدا (ص) بسیار دقت میکرد مبادا کاری از او سر بزند که موجب تنفر وانزجار مردم از دین خدا بشود، عائشه ام المؤمنین – رضی الله عنها – میفرماید:(هرگاه پیامبر خدا میان گزینش دو چیز قرار میگرفت آسان ترینشان را بر میگزید مشروط به اینکه گناه نباشد، ولی اگر موجب آلوده شدن به گناه ونافرمانی خدا میگشت بیش از همه مردم از آن دوری میجست)[۱۲]

و یا هنگام گسیل داشتن بزرگوارانی همچون معاذبن جلیل (رض) و ابوموسی اشعری به سوی مردم یمن ایشان سفارش فرمود که:(آسانگیر باشید نه سختگیر، مژده رسان باشید نه عامل تنفر وانزجار مردم…)[۱۳] درجایی دیگر میفرماید:(دین آسان است وهرکه دین را برخود سخت گیرد بر وی غلبه مییابد یعنی نمیتواند از زیر بار دینی که برخود سخت گرفته بیرون آید)[۱۴]

  1. بهره برداری ابر قدرتها از وضع موجود ودستاویز قرار دادن آن برای حمله به کشورهای اسلامیوچیره شدن بر منابع ملی واقتصادشان به بهانه ریشه کن کردن تروریسم ودلسوزی برای مسلمانان !!!
  2. درگیری مسلمانان با یکدیگر ودر نتیجه ادامه عقب ماندگی ایشان.
  3. افترا بستن به خدا وپیامبر، چون قتال به نام دین ونشر تعالیم اسلام انجام میپذیرد.
  4. ایجاد ناامنی وریختن خون افراد بی گناه، چنانچه میبینیم بیشتر افراد پاک و بی گناه به تله میافتند تا مجرمان وخون خواران.
  5. صرف هزینههای هنگفت و کلان برای تدابیر امنیتی.
  6. ضعف اقتصاد ملی وکند شدن رشد آن، زیرا به علت وضع ناهنجار موجود حکومتها و سرمایه داران از سرمایه گذاری در آن مناطق خودداری کرده ودر نتیجه زیر بنای اقتصادی منطقه نابود میگردد.

 علل و عوامل تندروی

بدون شک هر پدیده ای معلول علت یا علتها وانگیزههایی است که بررسی آن بدون از درنظر گرفتن علل وانگیزههایش ناقص وناتمام بوده ودرست ومنطقی از آب در نمیآید، بنابراین در پایان این بحث تیتروار هم که باشد به علل وعوامل تندروی اشاره خواهیم کرد تا انشاءالله چراغی فراروی دوستان قرار گیرد.

عوامل مزبور به دو دسته تقسیم میشوند:

الف) عوامل داخلی:

  1. جهل مرکب نسبت به دین و ناتوانی از فهم صحیح آن، پیامبر خدا (ص) در این زمینه میفرماید:(خداوند علم را به صورت مطلق از میان مردم برنمیکشد، بلکه علم را با رفتن دانشمندان ومتخصصان ریشه کن میکند به طوریکه هیچ دانشمندی باقی نمیماند و مردم به ناچار افراد نادانی را پیشوای خویش قرار میدهند که در آن صورت آنان نیز بدون آگاهی فتوا میدهند و در نتیجه هم خودشان گمراه شده و هم دیگران را گمراه میسازند)[۱۵]
  2. غفلت از اصل تزیل (تمایز جامعه کفر و ایمان)، یعنی از منظر قرآن برخورد مسلحانه وقتی رخ میدهد که جامعه کفر وایمان کاملا از هم جدا شده و در تقابل یکدیگر قرار گیرند نه مسلمانان ومخالفان در جامعه ای وکنار هم زندگی کرده و رو در روی هم صف آرایی کنند چون افراد بی گناهی به ناحق لگدمال شده و خونشان ریخته میشود، خداوند در این باره چنین میفرماید:(هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْی مَعْکُوفًا أَن یبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّهٌ بِغَیرِ عِلْمٍ لِیدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یشَاء لَوْ تَزَیلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا) فتح/۲۵آنها بودند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانى [شما] که بازداشته شده بود به محلش برسد و اگر [در مکه] مردان و زنان با ایمانى نبودند که [ممکن بود] بى‏آنکه آنان را بشناسید ندانسته پایمالشان کنید و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مکه مى‏دادیم] تا خدا هر که را بخواهد در جوار رحمت‏خویش درآورد اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز مى‏شدند قطعا کافران را به عذاب دردناکى معذب مى‏داشتیم.ولذا پیامبر خدا (ص) تا در شهر مقدس مکه بود با وجود آن همه آزار وشکنجه هرگز دست به اسلحه نبرد واجازه هم نداد یارانش در فکر انتقام بوده وبه مبارزه برخیزند.
  3. خلط مفهوم جامعه با جماعت، یعنی گروههای مسلح کنونی جماعت اند نه جامعه، از این رو نمیتوانند در برابر جامعه ای مقاومت کنند چون جماعت – که قشری از جامعه است – تنها از عهده یک کار بر میآید ونمیتواند همه کارها (تربیتی، سیاسی، اقتصادی و…) را برعهده گیرد، ولی جامعه که از دو رکن:تعارف (شناخت استعدادها) و تعاون (ایجاد هماهنگی وزمینه سازی برای رشد وبکار گیری استعدادها) تشکیل یافته از عهده تمامیمسؤلیتها بر میآید.ولذا یک جماعت هرگاه دست به اسلحه برد ودر کوهها وپناهگاهها سکنی گزید دیگر کارهایش به ویژه جنبه تربیتی وپرورش مردم از بین رفته وصحنه را به نفع دشمنان ومخالفان خالی میگذارد.این را هم باید مد نظر داشت که لازم نیست به محض تشکیل دولت وایجاد جامعه ای سالم به جنگ ومبارزه پرداخت بلکه – چنانکه گفته شد – در صورت لزوم وبی نتیجه ماندن سایر گزینهها وسنگ اندازی مخالفان از گزینه قتال استفاده میشود، به قول مشهور (آخر الدواء الکیّ:داغ کردن آخرین راه حل است).

قرآن کریم پیرامون این مساله میفرماید:(وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یحِبِّ الْمُعْتَدِینَ) بقره/۱۹۰و در راه خدا با کسانى که با شما مى‏جنگند بجنگید ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمى‏دارد.یعنی باید تنها در برابر متجاوزان دست به اسلحه برد نه همه مخالفان، به عبارتی دیگر:کافر به خاطر کفرش کشته نمیشود بلکه به خاطر تجاوز وستمیاست که از وی سر میزند وایجاد آشوب ومزاحمت میکند.

  1. زیاده روی در تجریح، تفسیق وبلکه تکفیر دیگران.دکتر علی قرداغی از قول یکی از دوستانش که استاد دانشگاه کویت بوده میگوید: روزی یکی از دانشجویان پیش من آمد وگفت: استاد ! من میتوانم فلانی را بر اثر ارتکاب هفده خطا کافر وشصت خطای دیگر فاسق قلمداد کنم، گفتم:میتوانی آنها را نام ببرید؟ گفت:بله، سپس یکی یکی آنها را ذکر کرد، به وی گفتم:عزیزم پیشینیان ما کی اینگونه رفتار میکردند آیا اگر به جای سرگرم شدن به این دلایل وحفظ کردن آنها مقداری آیات واحادیث را حفظ میکردید بهتر نبود ؟!.
  2. ضعف شناخت تاریخی و آگاهی نداشتن از عوامل شکست و پیروزی.
  3. دنبالهروی از ظاهر نصوص و نادیده گرفتن علل ومقاصد آنها.

ب) عوامل خارجی:

  1. غربت اسلام در سرزمینهای اسلامی، به تعبیری دیگر اسلام در خانه خود غریب وبیگانگان صاحب خانه شدهاند.
  2. یورش آشکار علیه اسلام واعلام جنگ فکری وروانی بر ضد مبادی وتعالیم آن واهانت به شخص پیامبر اکرم (ص) که برای هیچ مسلمانی قابل تحمل نیست.
  3. محاصره دعوت اسلامیوسلب آزادی از دعوتگران که مسلما استبداد ومحاصره همواره موجب زایش تندروی میگردد، اکنون که فعالیتهای اسلامیبه زیر زمینها منتقل شدهاند به طور طبیعی تکفیر و تندروی پا به عرصه وجود مینهد، جماعت تکفیر و هجره مصر در سیاه چالههای جمال عبدالناصر سر بر آورد که آن همه مشکلات و گرفتاری را به دنبال داشت.

در پایان از خداوند رحمان میخواهیم همه مارا به صراط مستقیم خود رهنمون گشته و بینش صحیحی را به ما ارزانی دارد که بتوانیم در پرتو آن به اصلاح منش اقدام نموده و مسیر پر افتخار بندگیش را ادامه دهیم – انشاءالله.

 منابع:

کتاب ها

  1. خطابنا الاسلامیفی عصر العولمه/د.یوسف قرضاوی.
  2. دعاه لا قضاه/حسن هضیبی.
  3. وسطیه الاسلام وسماحته/د.وهبه بن مصطفی الزحیلی.

مقالات

  1. اسلام منادی رحمت/حیدر غلامی– منبع: مجلهی ژیوار شماره ۲۲ اسفند ۱۳۸۴٫
  2. در شرایط کنونی دعوت نه قتال/سید احمد عبدالوهاب/ تنظیم وترجمه:احمد عباسی.
  3. اسلام و بها دادن به دیگران/عبدالرحمن صدیق/ترجمه:احمد عباسی                                                                           برای مطالعه بخش اول این مقاله این جا را کلیک کنید
نمایش بیشتر

احمد عباسی

استان کردستان - بانه نویستده - مترجم - فعال دینی و اجتماعی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا