✍احمد منصور
🔸ترجمه: عمر قادری
مردم دسته دسته وارد اسلام میشوند.
در خلال سفرم عبدالله منصور رئیس اتحادیه سازمانهای اسلامی اورپا را به صورت اتفاقی در یکی از فرودگاهها دیدم که چند سال پیش در یکی از برنامههای تلویزیونی “بلا حدود” مهمان برنامهام بود. عبدالله بن منصور را خوب میشناسم، او در زمینه فعالیتهای اسلامی در اورپا بسیار تلاشگر است و حضور بارزی در این عرصه دارد، گرچه سالهاست او را ندیدهام.
در مورد تاثیر جنگ غزه بر مسلمانان فرانسه در سایه جانبداری کور و یکجانبه ماکرون رئیسجمهور فرانسه و نفوذ قوی یهود و پیامد اسلام ستیزی در آن کشور از او پرسیدم که در پاسخ از قوانینی سخن گفت که حکومت فرانسه ۲۴ ساعت بعد از عملیات ۷ اکتبر صادر کرده است که بر مبنای این قوانین هر سخن و حرکتی در مورد فلسطین حتی برافراشتن پرچم و نام بردن از حرکت حماس جرم محسوب میشود، هرچند رهبران اسرائیل شب و روز میگویند: “حماس”
همچنين در مورد دگرگونی در دیدگاه مردم و سیاستمداران فرانسه پس از دو هفته اول از جنگ و جرایم بیسابقه اسرائیل سخن گفت.
اما آنچه که نظر من را جلب کرد تغییر مثبت دیدگاه مردم فرانسه و به طور کلی غرب در مورد اسلام است، علیرغم پولهای خیالی که جهت بد جلوه دادن اسلام خرج میشود و يورشهای تندی که در دهههای قبل در راستای اسلام هراسی و اسلام ستیزی به صورت سازمان یافته راه اندازی شده است.
در واقع اهل غزه بسیاری از این ریسمانها را پنبه کردند و تصویر واضح و روشنی از اسلام در خلال هزاران ویدئو ارائه دادند که در رسانههای گروهی دست به دست میشوند و به تمام زبانهای دنیا ترجمه شدهاند و برای دنیا آشکار شد که مردم غزه چگونه در مقابل این سرنوشت که خدا برايشان رقم زده با صبر و یقین و خشنودی استقبال میکنند، به ویژه این تصویر نایاب در مورد رفتار با اسرای اسرائیل که جهان را شگفتزده کرد و سبب شد بسیاری از غربیها در مورد اسلام و قرآن به تحقیق بپردازند و دسته دسته به اسلام بگروند.
ابن منصور در اینجا ابراز داشت که در ۴۰ سال گذشته شاهد چنین استقبالی از اسلام به ویژه از سوی جوانان نبودهایم و هر روز ۸۰ تا ۴۰۰ نفر به اسلام میگروند و چه بسا اکنون هر روز کمتر از ۳۰۰ نفر به اسلام نمیگروند. بنابر قول ابن منصور تعداد کسانی که پس از “طوفان اقصی” تنها در فرانسه مسلمان شدهاند در مدت نزدیک به این دو ماه به حدود ۲۰ هزار نفر میرسند که اغلبشان جوان هستند و همین مقیاس برای دهها کشور غربی صادق است.
از ابن منصور پرسیدم که آيا از آنان پرسیدهاید چرا مسلمان میشوند؟ گفت: بله. بیشتر آنان میگویند: شکیبایی، خشنودی، یقین و احساس آرامش و امنیتی که در اهل غزه در مقابل این مصیبتهای بزرگ و شرایط بحرانی و از دست دادن خانواده و دوستان و اموال و تخریب منازل دیدهایم ما را بر آن داشت که دنبال سر این ایستادگی و شکیبایی و خشنودی بگردیم و آن را در اسلام و قرآن یافتیم و گفتیم: این چه دین بزرگی است که دل و زندگی مردم را مملو از یقین و احساس امنیت و آرامش مینماید که ما از آن محروم هستیم؟! پس در مورد اسلام مطالعه کردیم و قرآن ما را قانع کرد و تصمیم گرفتیم وارد اسلام شویم.
زمانی که در مورد سن آنان پرسیدم گفت: بیشتر آنان جوانند از هر دو جنس اما تعداد دختران بیشتر است. ما بر مبنای قانون شهادت اسلام برای کمتر از ۱۸ سال نمیخوانیم مگر در حضور و موافقت والدین. آنچه که شگفت انگیز است مراجعه والدین همراه فرزندان جهت امضای مسلمان شدن فرزندانشان است.
گفتم: شهادت در یک دولت سکولار چه سودی دارد؟ گفت: مهم است. به ویژه برای اجرای احکام شرعی اسلامی بر مسلمان در تمام جوانب زندگی حتی وفات و ارث و ميراث.
پرسیدم: عجیبترین چیزی که در این زمینه دیدهای چه بوده است؟ گفت: دختر ۱۸ ساله ای که از انگیزه مسلمان شدنش پرسیدم و گفت: قرآن را با ترجمه آوردم و خواستم این خدا را بشناسم که این کتاب را نازل کرده و این آرامش را در دل مؤمنان آفریده و پس از گشودن قرآن و اندکی مطالعه گریستم و به صورت بی نظیری سیل اشک از چشمانم جاری شد و نتوانستم مطالعه قرآن را ادامه دهم و به خود گفتم: این همان خدایی است که من میخواستم بپرستم و تصمیم گرفتم که مسلمان شوم.
دختر دیگر به من گفت: من مادری از اهل غزه را دیدم که ۵ فرزندش را از دست داده بود و به جای اینکه صورت خود را بزند و به داد و گریه بپردازد با شکیبایی و خشنودی گفت: فرزندانم به سوی بهشت از من پیشی گرفتند و چندین نمونه از این نمونهها را دیدم و به خود گفتم: اینان چه نوع بشری هستند! و به این فکر افتادم که چگونه مثل آنان شوم؟ پی بردم که سر این معجزه در اسلام نهفته است و تصمیم گرفتم مسلمان شوم.
عبدالله بن منصور فقط از تجربه خود در فرانسه برای من میگفت و خودم نیز گزارشهایی از رسانههای غربی در روزهای گذشته خواندهام و صحنهها و ویدئوهایی در رسانههای گروهی به ویژه در “تیک توک” از جوانان بخصوص در ایالات متحده آمریکا دیدهام که بر صدق سخنان ابن منصور دلالت دارند و این جوانان دنبال این دین بزرگ میگردند و چه بسا همین اظهار همدردی با فلسطین و مردم غزه آمریکا و اتحادیه اروپا را بر آن داشته که برنامه “تیک تاک” را محدود کنند و قانونگذاران آمریکایی درخواست محدود کردن آن دادهاند و رسانه “نیویورک تایمز” منتشر کرده است که امروزه پرفروشترین کتابها کتابهایی است که در مورد اسلام، قرآن و فلسطین نوشته شدهاند.
چه بسا چنین حالتی بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روی نداده است و تفاوت بین ۱۱ سپتامبر و ۷ اکتبر آن است که اولی به انگیزه خدشهدار کردن اسلام و مجرم شناختن مسلمانان روی داد و دومی موفق شد که مردم را دنبال آدرس اسلام حقیقی بفرستد و اینکه تصویر مخدوش اسلام و مسلمانان صنعت صهیونیستی غربی است که تصویر دروغین است و حقیقت ندارد.
مشاهده صحنههای شکیبایی و خشنودی اهل غزه به هنگام وداع با جگرگوشه هایشان یا صحنههای خداحافظی گرم و احساسی اسرای اسرائیلی از جنگاوران حماس و اظهار تشکر و قدردانی بیننده را دچار سردرگمی میکرد که اینان اسیرند یا گردشگر؟! و همین صحنهها برای معرفی اسلام و مسلمانان کافی است و شاید همین صحنهها مجرمان اسرائیلی را برآشفت که جنگ را باز از سر گیرند و به جرم و جنایت خود ادامه دهند، چون صحنههای آزادی اسرا علیرغم درد و زخمها تبديل به تالار جشن و شادی شامگاهی جهان شده بود.
همچنان که ۱۱ سپتامبر تبدیل به نقطه عطفی در تاریخ شد، ۷ اکتبر نیز تبدیل به یک نقطه عطف تاریخی میگردد و چه بسا آمار کسانی که در فرانسه به اسلام میگروند برای هر دولت غربی صادق است و به ویژه در آمریکا بینظیر است و چه بسا خوانندگان غربی و آمریکای بیش از این معلومات موثق سراغ دارند.
آنچه که پس از ۷ اکتبر به وقوع پیوست یک تغییر بنیادی بزرگ است و این درد و رنج بزرگ که دامنگیر اهل غزه شده منجر به فهم و بیداری انسانی میگردد و افکارهای منفی رایج در مورد اسلام و مسلمانان را میزداید که صهیونیستها در طول تاريخ گذشته در رسوخ آنها موفق بودهاند.
مردم خشنود به قدر خدا و شکیبای غزه چه بزرگند که با اطمینان به وعدههای الهی صبر میکنند! ای مردم غزه به خدا بهای خون، ارواح و جان پاک شما سنگین است و خداوند بیهوده از آن نگذشته و نمیگذرد، چون حرمت خون مؤمن بزرگ است
داستان اصحاب الاخدود که شب و روز قرائت آن در قرآن عبادت محسوب میشود دلهای ما را مالامال از یقین و خشنودی به قدر خدا میکند که کشتن آن جوان مؤمن تنها با “بسم الله رب الغلام” ممکن بود سبب شد که مردم دسته دسته وارد اسلام شوند و تنها به خاطر ایمان به خدای چیرهدست ستوده آنان را در دام محنت قرار داد، همان محنت اهل غزه است، همچنان که منجر به تزلزل جامعه فرعونی شد منجر به تزلزل فرعون و قدرت و ادعای خدایی او شد چنان که او را به صدور احکام شنیع وا میداشت و میگفت: “دست و پای شما را عکس هم قطع میکنم و شما را بر درخت خرما میآویزم” آنان چه پاسخ دادند؟ گفتند: باکی نیست، هر فرمانی که میخواهی صادر کنی صادر کن چون تو تنها میتوانی در این جهان فرمان صادر کنی. این دلیل بر آن است که مرگ برای اهل یقین و شهیدان منتخب خدا پایان زندگی نیست بلکه زندهاند و نزد خدا روزی دارند و مادامی که مرگ حتمی است این نوع مرگ شرافتمندانه ترین شیوه مرگ است.
باور و یقین به این آیات فهم انسان در مورد هستی و زندگی را دگرگون میسازد و این همان چیزی است که امروز برای کسانی که در غرب به مطالعه در مورد اسلام میپردازند روی میدهد. هرچند آنچه که در غزه جاری است دل ما را میآزارد و به ویژه خیانت و همدستی بیشتر حکام و دولتهای اسلامی دلمان را خون کرده است اما تسلیت ما این است که خداوند خودش این مردم را به عنوان شهدا برگزیده است، همانگونه که اصحاب الاخدود و تمام کسانی را که به خاطر خدا شکیبایی کردند برگزید. چه بسا این رویدادها آغازگر دگرگونی در هستی تحت تدبیر خالق متعال است.
از آنجا که تغییرات بنیادین نیازمند گذر زمان است و در شب و روزی اتفاق نمیافتند، اما گرویدن هزاران دختر و پسر جوان به اسلام در غرب علیرغم خدشهدار کردن هدفمند اسلام و هیمنه تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی لابی صهیونیستی در این مجامع به این معناست که تغییرات بزرگی در هستی به وقوع خواهد پیوست هرچند دور باشد، چون خداوند وعده داده است که “من و رسولم چیره خواهیم شد” موعد به دست خداست اما همراه با تاکید است و وعده خدا عملی میشود.
دیدگاه ما در مورد جنگ غزه چیزی جز جنایت زشت جنگی نیست که گروههای گمراه صهیونیستی مرتکب آن میشوند، اما جوانب دیگری وجود دارند که ما نمیبینم و خود خداوند متعال آنها را تدبیر میکند و چنین اراده کرده است که فضیلت این تغییرات بنیادی را به مردم مقاوم و شکیبای فلسطین عطا فرماید و نام مردم فلسطین در دنیا بر سر زبانها بیفتد.
خداوند بر کار خود چیرهدست است اما بیشتر مردم نمیدانند.