اندیشهدعوت اسلامی

فرهنگ اختلاف و آداب گفتگو

آداب گفتگو

مقدمه 

سپاس خدایی را که بندگانش را متفاوت از هم آفرید و آنان را بصورت قبایل و اصناف و نژادهای مختلف خلق نمود. و الفتی بین دلها برقرار نمود که بدون وجود رحمتش ، امری ناممکن بود . خداوند می فرماید: وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ ‏.

‏و از زمره نشانه‌های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا آفرینش آسمانها و زمین و مختلف بودن زبانها و رنگهای شما است . بی‌گمان در این ( آفرینش کواکب فراوان جهان که با نظم و نظام شگفت‌آور گردانند ، و در این تنوّع خلقت ) دلائلی است برای فرزانگان و دانشوران .‏ روم ۲۲٫ شهادت میدهم که هیچ معبود بر حقی جز الله نیست . آن خدایی که بندگانش را متنوع پدید آورد ، برخی از آنان خوشبخت و برخی دیگر شقی هستند. وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ‏ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ . ‏‏ ‏( ای پیغمبری که آزمند بر ایمان آوردن قوم خود و متأسّف بر روی گردانی ایشان از دعوت آسمانی هستی ! بدان که ) اگر پروردگارت می‌خواست مردمان را ( همچون فرشتگان در یک مسیر و بر یک برنامه قرار می‌داد و ) ملّت واحدی می‌کرد ( و پیرو آئین یگانه‌ای می‌نمود ، و آنان در مادیات و در معنویات و در انتخاب راه حق یا راه باطل اختیار و اختلافی نمی‌داشتند . آن وقت جهان به گونه دیگری در می‌آمد ) ولی ( خدا مردمان را مختار و با اراده آفریده و ) آنان همیشه ( در همه چیز ، حتّی در گزینش دین و اصول عقائد آن ) متفاوت خواهند ماند ‏( مردمان بنا به اختلاف استعداد ، در همه‌چیز حتی در دینی که خدا برای آنان فرستاده است متفاوت می‌مانند ) مگر کسانی که خدا بدیشان رحم کرده باشد ( و در پرتو لطف او بر احکام قطعی الدلاله کتاب خدا متّفق بوده ، هرچند در فهم معنی ظنّی الدلاله آن که منوط به اجتهاد است ، اختلاف داشته باشند ) و خداوند برای همین ( اختلاف و تحقّق اراده و رحمت ) ایشان را آفریده است ، و سخن پروردگار تو بر این رفته است که : دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای ( پیرو نفْسِ امّاره و اهریمن مکّاره ) پُر می‌کنم .‏ ‏ هود ۱۱۸،۱۱۹٫ و شهادت میدهم که حضرت محمد (ص) آخرین و خاتم رسولان است. پیامبری که چه زیبا فرمود : « ان ابغض الرجال الی الله الالد الخصم » بخاری. مبغوض ترین مردان نزد خداوند کسی است که در خصومت و جدال شدت بخرج می دهد. در حدیث دیگری فرموده است : هیچ قومی از هدایتی که بدست آورده است گمراه نمی شود مگر زمانی که نزاع و جدال در میانشان نفوذ کند. 

درود و سلام خداوند بر پیامبر و آل و اصحاب گرانقدرش باد. 

اما بعد ، براستی که خداوند متعال مردمان را متفاوت از هم خلق نمود . مردمی که در همه چیز با هم فرق دارند . در طبع و سرشت ،خلق و خوی ، در افکار و رویکردهایشان ، در روشهای زندگی و زیستن و … با این وجود اگر خدا بخواهد ، می تواند همه مردم را بصورت قلب واحدی در وجود فرد واحدی قرار دهد و هیچ کس یارای ممانعت چنین کاری را ندارد. وجود اختلاف و تفاوت تنها در بنی آدم نیست بلکه این سنت شامل حیوانات و نباتات نیز می شود . می توان به صراحت اذعان کرد که قانون اختلاف سنتی از سنن الهی و دلیلی بر قدرت و حکمت خداوند است . پس کسانی که می خواهند یا ادعا می کنند که همه مردم را می توان در یک قالب و بدون اختلاف گرد هم جمع کنند ادعایی است پوچ و واهی. چرا که این ادعا با سنت الهی مغایر می باشد و قطعا هر آنچه با سنت خداوند در تضاد باشد به شکست محکوم خواهد بود. 

تعریف اختلاف 

اختلاف یعنی منهج و روشی که فردی برای خود انتخاب و متفاوت و جدا از سبک و روش شخص دیگری باشد . خواه این تفاوت در اقوال باشد یا در احوال یا در هر کار دیگری. پس تفاوت ( مخالفه ) دارای معنای وسیعتری از تضاد است. چون همه تضادها با هم مخالفند اما هر اختلافی نمی تواند تضاد باشد بلکه گاها انتخاب اسلوب بهتری به نسبت روشی دیگر برای نیل به هدف است. و گاهی هم منجر به تنازع و خصومت گروه ها و اقشار مختلف می شود. با توجه به مطالب مذکور چنین نتیجه می گیریم که منظور از (اختلاف) تفاوت کلی افراد با هم در اقوال ، دیدگاه ، نظرات و تصمیمات اتخاذ شده است. 

ماهیت اختلاف

در اینجا ما اختلاف را به دو گروه تقسیم می کنیم که عبارتند از : الف) اختلاف تنوع ، ب) اختلاف مذموم یا متضاد که بطور مفصل به آنها می پردازیم. 

نوع اول : اختلاف تنوع : زمانی که به طبیعت انسانها می نگریم درمی یابیم که خداوند انسانها را بصورت های مختلف آفریده و هر انسانی دارای شخصیت و مستقل و فکر جداگانه و سرشتی منحصر به فرد است. این اختلاف در ظاهر و باطن هر انسانی یافت می شود. این نوع از اختلاف غیر محدود و بیشمار هست و اختلافی است که از نظر نصوص شرعی قابل تحسین هستند و شامل آن نوع از اختلافاتی نیست که به پرهیز از آن امر شده است. این نوع اختلاف سرچشمه برکت و باعث رشد عقل و خرد و تصفیه فکر آدمی و دریافتن دلایل و معلولات است و مصدر تقویت و فربه شدن روان می باشد. خصوصیات این نوع اختلاف عبارتند از :

– سنت الهی است. این نوع اختلاف قانونی از قوانین خداوندی و نشانه ای از آیات خداوند حکیم است که دال بر وسعت قدرت و حکمت اوست. چنانکه می فرماید : ‏ وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ ‏.‏و از زمره نشانه‌های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا آفرینش آسمانها و زمین و مختلف بودن زبانها و رنگهای شما است . بی‌گمان در این ( آفرینش کواکب فراوان جهان که با نظم و نظام شگفت‌آور گردانند ، و در این تنوّع خلقت ) دلائلی است برای فرزانگان و دانشوران .‏ روم ۲۲٫ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا .‏ای مردمان ! ما شما را از مرد و زنی ( به نام آدم و حواء ) آفریده‌ایم ، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید ( و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخص شود ، و در پیکره جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد ) . حجرات ۱۳٫ وَفِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‏. ‏در روی زمین ، قطعه زمینهائی در کنار هم قرار دارد ( که خاک هر یک بایسته محصولی و جنس هرکدام شایسته منظوری است ) و تاکستانها و کشتزارها و نخلستانهای یک پایه و دو پایه در آن موجود است که هر چند با یک نوع آب سیراب می‌گردند ، امّا برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری می‌دهیم . بی‌گمان در این ( اختلاف استعداد خاکها و جوراجوری درختها و گیاهها و دگرگونیهای میوه‌ها و طعم آنها ) نشانه‌هائی ( بر قدرت خدا ) برای کسانی است که عقل خویش را به کار می‌گیرند .‏ رعد ۴٫ وَهُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُّتَرَاکِباً وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَهٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلِى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَلِکُمْ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‏. ‏و او کسی است که از ( ابرِ ) آسمان ، آب ( باران ) فرو می‌فرستد ، و ما ( که خدائیم ، با قدرت سترگ خود ) به وسیله آن آب ، همه رُستنیها را می‌رویانیم و از رُستنیها سبزینه بیرون می‌آوریم ، و از آن سبزینه ، دانه‌های تنگاتنگ یکدیگر ، و از شکوفه‌های درخت خرما خوشه‌های آویزان نزدیک بهم و در دسترس ، و باغهای انگور و زیتون و انار پدید می‌سازیم که ( در شکل و مزه و بو و سود ) همگون و یا غیرهمگونند . بنگرید به میوه نارس و رسیده یکایک آنها ، آن گاه که میوه دادند . بیگمان در این ( گوناگونی درونی و بیرونی و تغییر آغاز و انجام میوه‌ها ) نشانه‌ها و دلائل ( خداشناسی ) است برای کسانی که ( حق را می‌پذیرند و بدان ) ایمان می‌آورند .‏ انعام ۹۹٫ – وجود اختلاف امری ضروری برای رفع نیازهای بشری است. با نگاه به طبیعت آدمیان و خصوصیاتشان به این نتیجه میرسیم که اختلاف در تنوع و سبک انتخاب ، امری ضروی و لازم است. و انسانها بصورت های مختلف خلق گردیده اند هر چند تمام انسانها مذکر یا مونث میباشند اما بعضی از مردم شدید و سختگیر و بعضی دیگر آسانگیرند ، برخی فقط ظاهر نصوص را در نظر میگیرند و برخی دیگر به روح و مفهوم آن توجه می کنند. عده ای از خیر می پرسند و عده ای دیگر از شر چون بیم آن دارند در آن گرفتار گردند. بعضی دارای طبیعت و دیدگاه وسیع و برخی تنگ نظرند. و همین اختلافها در صفات و سلیقه های بشری باعث می شود که در انسان ها درباره حکم یک مسئله و موضع گیری به اختلاف بیفتند. این واقعیت در مسایل گوناگونی همچون مسایل فقهی ، سیاسی و حتی اخلاقی مشهود است. برای روشن شدن موضوع به چند نمونه از این دسته اختلاف در عصر صحابه گرامی اشاره می نماییم . با هم به دیدگاه دو تن از اصحاب کرام عبدالله ابن عمر و عبدالله ابن عباس بنگریم. ابن عمر خود را از بچه ها دور نگه میداشت تا مبادا چیزی از آب دهان آنها با وی برخورد کند و انرا سد ذریعه ( احتیاط بیشتر برای عدم وقوع در امری مکروه یا ناروا) قرار میداد برای پرهیز از نجاستشان ، اما ابن عباس بر خلاف وی بچه ها را دور خود جمع و در آغوش خویش می گرفت و می فرمود اینان همچون ریحانه اند و من آنها را بو می کنم. ابن عمر برای وضو داخل چشمش را هم می شست ، یا بر این باور بود که لمس زن سبب ابطال وضو می شود اما ابن عباس در هر دو قضیه با او مخالف بود .

به مواضع و دیدگاه دو ستاره اسلام یعنی ابوبکر و عمر بنگریم . هر یک از این بزرگواران روش خاص خود را دارند . ابوبکر مظهر رحمت و آسانگیری و مدارا ، اما عمر دارای برخورد شدید و قوی است و این اخلاق و صفاتشان در رفتار و برخوردهایشان موثر بوده است. بارزترین نمونه تفاوت تصمیم گیری این دو یار پیامبر را درباره اسیران بدر ببینیم . حافظ ابن کثیر در تفسیر آیه :مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَاللّهُ یُرِیدُ الآخِرَهَ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‏ ‏ فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَیِّباً وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ .انفال ۶۷-۶۹ . ‏هیچ پیغمبری حق ندارد که اسیران جنگی داشته باشد . مگر آن گاه که کاملاً بر دشمن پیروز گردد و بر منطقه سیطره و قدرت یابد ( در غیر این صورت باید با ضربات قاطع و کوبنده و پیاپی ، نیروی دشمن را از کار بیندازد . امّا به محض حصول اطمینان از پیروزی خود و شکست دشمن دست از کشتار بردارد و به اسیرکردن قناعت کند . ای مؤمنان ! ) شما ( تنها به فکر جنبه‌های مادی هستید و ) متاع ناپایدار دنیا را می‌خواهید ، در صورتی که خداوند سرای ( جاویدان ) آخرت ( و سعادت همیشگی ) را ( برای شما ) می‌خواهد ، و خداوند عزیز و حکیم است ( و این است که کارهایش سراسر از روی حکمت و تدبیر ، و متوجّه عزّت و پیروزی است ) .‏ ‏اکنون از آن چیزی که ( از فدیه اسیران ) فراچنگ آورده‌اید حلال و پاکیزه بخورید و ( دغدغه‌ای به خود راه ندهید ، و در همه کارهایتان ) از خدا بترسید . بیگمان یزدان ( سبحان نسبت به بندگانی که به درگاه او برگردند ) بسیار آمرزنده و مهربان است .‏ چنین می فرماید : امام احمد از عاصم و او از حمید و وی نیز از انس (رضی الله عنهم ) روایت نموده اند : پیامبر (ص) در مورد سرنوشت اسیران بدر با اصحاب مشورت نمودند و چنین فرمود : خداوند شما را بر آنان مسلط کرده و آنها را زیر دست شما قرار داده است ، در این هنگام عمر بن خطاب بلند شد و گفت : یا رسول الله گردنشان را بزن . پیامبر نگاهش را برگرداند و دوباره رو به اصحاب کرد و فرمود : ای مردم اکنون شما بر آنها مسلط شده اید و آنان تا دیروز ( قبل از آمدن اسلام) برادران خودتان بودند . باز عمر بلند شد و سخنش را تکرار کرد . رسول خدا باز هم روی برگرداند و سخنش را برای بار سوم تکرار نمود . این بار ابوبکر صدیق بلند شد و گفت : ای رسول خدا نظر من بر اینست که آنان را عفو و در مقابل از آنها فدیه بگیریم. در این هنگام غمی که بر چهره رسول خدا مشهود بود از بین رفت و اسیران را در مقابل فدیه آزاد نمود. و آیه « لولا کتاب من الله سبق لمسکم فیما اخذتم عذاب عظیم » نازل شد. سپس پیامبر از میانشان بیرون رفت و در جمع همه مردم چنین فرمودند: همانا خداوند دل مردانی را نرمتر از شیر و دل مردانی را سخت تر از سنگ می گرداند . ای ابوبکر موضعگیری تو همچون موضعگیری ابراهیم به نسبت قومش بود که به خداوند گفت : هر کس از من پیروی کند از من است و هر کس از من نافرمانی کند تو نسبت به او بخشنده و مهربانی . یا مانند عیسی (ع) که فرمود : اگر آنان را مجازات کنی بندگان تو هستند و اگر از آنان گذشت نمایی تو دانا و حکیمی. و تو ای عمر مثل تو همچون موسی (ع) است که فرمود : پروردگارا ، اموالشان را نابود و محو گردان و بر دلهایشان بند قساوت محکم نما تا ایمان نیاورند و گرفتار عذاب دردناک شوند. یا همچون نوح که فرمود : پروردگارا ، هیچ کسی از کافران را بر زمین زنده نگذار . سپس پیامبر رو به یارانش کرد و فرمود : شما فقیر و نیازمندید و آنها را آزاد نکنید مگر اینکه فدیه دهند یا گردنشان را بزنید. 

آری مردم و مزاج انسانها با هم تفاوت می کند پس اینکه مواضع و نظراتشان هم متفاوت باشند امری طبیعی است . حتی بین دو برادر تنی هم ، گر چه رسول خدا هم باشند همچون موسی و هارون یا پدر و پسر باشند همانند داوود و سلیمان ، یا حتی میان ملایک مقرب نیز می توان این نوع از اختلاف دیدگاه را مشاهده نمود . موسی و برادرش هارون با هم اختلاف پیدا کردند تا آنجا که موسی عصبانی شده و موی سر و ریش برادرش را گرفته و کشید و او را بخاطر سکوتش در برابر گوساله پرستی قومش مورد نکوهش و ملامت قرار داد . خداوند در مورد این مطلب چنین می فرماید : قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا. ‏ ‏( موسی در حالی که از آنچه شنید و دید ، سخت متأثّر بود ) گفت : ای هارون ! هنگامی که دیدی آنان گمراه می‌شوند ، چه چیز مانع از آن شد که ( جلو ایشان را بگیری و نگذاری به بیراهه روند ؟ و ) . . .‏ طه ۹۲٫   و برادرش در جواب گفت : « فلا تشمت بی الاعداء »‌ اعراف ۱۵۰٫ دشمنان را بر من شاد مکن. داوود و پسرش سلیمان درباره حکم گوسفندانی که در زراعت قومی پخش شده بودند با هم اختلاف داشتند و همانطور که قرآن بازگو میکند رای پسر صحیح تر بود. اما کار هر دو را بخاطر اجتهادشان تمجید می کند. فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلّاً آتَیْنَا حُکْماً و علما‏( هرکدام از این دوراه پیشنهادی ، دادگرانه بود ، ولی ما بهترین راه حل در مسأله ) قضاوت را به سلیمان فهماندیم . . یا منازعه و اختلاف ملایک رحت و عذاب بر سر سرنوشت کسی که صد نفر را کشته بود اما توبه کرده بود و در راه جانش را از دست داده است. یکی حکم می نمود که مستحق جهنم است و دیگری حکم می کرد که او توبه کرده و به سوی خداوند گام نهاده پس باید داخل بهشت شود یا به تعبیر دیگر اختلافشان بر روی این بود که ، آیا بر اساس عملش محاکمه شود یا بر اساس نیتش ؟ تا اینکه خداوند ملایکه ای فرستاد و بین آنان را فیصله داد و به نفع ملایکه رحمت حکم نمود. 

– اختلاف رحمت است . اختلاف علاوه بر اینکه بودنش ضروری است نسبت به امت اسلامی مایه رحمت و سبب وسعت شریعت اسلام است. جهت توضیح مطلب به این حدیث اشاره می کنیم . حدیث دار قطنی که امام نووی نیز آنان تایید نموده است که می فرماید « ان الله تعالی حد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تضیعوها و حرم اشیاء رحمه بکم غیر نسیان فلا تبحثوا عنها». همانا خداوند متعال مرز و حدودی را تعیین کرده است پس از آنها تجاوز نکنید و پا را فراتر قرار ندهید و فرایضی را بر شما مقرر نموده که آنها را تلف مکنید و چیزهایی را حرام کرده است ، به آنها هتک حرمت نکنید. و مرتکب انجام آن اشیای حرام نگردید و خداوند بخاطر آسایش و رحمت برای شما از حکم برخی چیزها سکوت فرموده نه به خاطر اینکه احکام آنها را فراموش کرده باشد. پس دنبال آنها را نگیرید. با توجه به حدیث نتیجه می گیریم اسبابی که مسکوت عنها هستند و نصی درباره حکمشان نیامده است اسباب اختلافند . زیرا منطقه خالی تشریعی می باشند و هر فقیهی می خواهد بر مبنای اصول و روش خود آن منطقه خالی را پر نماید ، پس یکی به قیاس ، دیگری به استحسان ، آن یکی به استصلاح و دیگری به عرف و شاید یکی به استصحاب روی آورد. 

نوع دوم : اختلاف تضاد و تنازع ( اختلاف مذموم) . این نوع اختلاف ، اختلافی است که منجر به تفرقه افکنی و از بین بردن وحدت امت اسلامی می گردد . قرآن به شدت با این نوع از اختلاف برخورد و از همه مسلمانان می خواهد که از داشتن این نوع اختلاف پرهیز نمایند. ما به برخی از این نوع اختلاف مذموم اشاره می نماییم .

ـ  اختلافی که به سبب تبعیت از هوای نفس و سرپیچی و گردن کشی است ، مانند اختلاف یهود و نصاری که با وجود روشنی و وضوح حجت ، دنیا طلبی و خودخواهی بر آنان غلبه کرد و متفرق شدند. خداوند می فرماید : کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‏. ‏مردمان ( برابر فطرت در آغاز از نظر اندیشه و صورت اجتماعی یک گونه و ) یک دسته بودند .  ( کم کم دوره صِرف فطری به پایان رسید و جوامع و طبقات پدید آمدند و بنا به استعدادهای عقلی و شرائط اجتماعی ، اختلافات و تضادهائی به وجود آمد و مرحله بلوغ و بیداری بشریّت فرا رسید ) پس خداوند پیغمبران را برانگیخت تا ( مردمان را به بهشت و دوزخ ) بشارت دهند و بترسانند . و کتاب ( آسمانی ) که مشتمل بر حق بود و به سوی حقیقت ( و عدالت ) دعوت میکرد ، بر آنان نازل کرد تا در میان مردمان راجع بدانچه اختلاف میورزیدند داوری کند ( و بدین وسیله مرحله نبوّت فرا رسید . آن گاه ) در ( مطالب و حقّانیّت ) کتاب ( آسمانی ) تنها کسانی اختلاف ورزیدند که در دسترسشان قرار داده شده بود ، و به دنبال دریافت دلائل روشن ، از روی ستمگری و کینهتوزی ( و خودخواهی و هواپرستی ، در پذیرش و فهم و ابلاغ و اجرا کتاب ) اختلاف نمودند ( و مرحله اختلاف در دین و ظهور دینداران و دینسازان حرفهای فرا رسید و زمینه بروز و سلطه طاغوت فراهم شد ) . پس خداوند کسانی را که ایمان آورده بودند ، با اجازه خویش ( که مایه رشد فکری و ایمان پاک و زمینه رستن از انگیزههای نفسانی و تمسّک کامل به کتاب آسمانی است ) به آنچه که حق بود و در آن اختلاف ورزیده بودند ، رهنمون شد ، و خداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست ( که همان راه حق است ) رهنمود مینماید ( تا حق را از میان انحرافها و اختلافها دریابند ، و مرحله برگشت به دین راستین و حاکمیّت کتاب و شریعت فرا رسد ) .‏ بقره ۲۱۳٫ یا در جایی دیگر میفرماید : إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ ‏. ‏بیگمان دین ( حق و پسندیده ) در پیشگاه خدا اسلام ( یعنی خالصانه تسلیم فرمان الله شدن ) است ( و این ، آئین همه پیغمبران بوده است ) و اهل کتاب ( در آن ) به اختلاف برنخاستند مگر بعد از آگاهی ( بر حقیقت و صحّت آن‌ ؛ این کار هم ) به سبب ستمگری و سرکشی میان خودشان بود ( و انگیزه‌ای جز ریاست‌خواهی و انحصارطلبی نداشت ) . و کسی که به آیات خدا ( اعم از آیات دیدنی در آفاق و انفس ، یا آیات خواندنی در کتابهای آسمانی پشت کند و ) کفر ورزد ( بداند که ) بیگمان خدا زود حسابرسی می‌کند . ال عمران ۱۹٫ ‏ وَلَقَدْ آتَیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّهَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ ‏ وَآتَیْنَاهُم بَیِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُون . ‏ما به بنی‌اسرائیل کتاب آسمانی و حکومت و نبوّت بخشیدیم ، و از روزیهای حلال و پاکیزه بدیشان عطاء کردیم ، و آنان را بر جهانیان ( عصر خویش ) برتری دادیم .‏ ‏ما دلائل واضح و نشانه‌های روشنی درباره کار ( نبوّت و شریعت دین خود را ) در اختیار بنی‌اسرائیل گذاردیم ، ولی آنان ( در این باره با همدیگر ) اختلافی نداشتند مگر بعد از آن که علم و آگاهی ( از حقیقت دین و احکام آن ) پیدا کردند ، در این هنگام به سبب برتری‌جوئی و عداوت و حسادت میان خود ،  ( درباره دین و احکام آن ) اختلاف ورزیدند . قطعاً پروردگار تو ، روز قیامت در میان ایشان درباره چیزی که راجع بدان اختلاف پیدا کرده‌اند ، داوری خواهد کرد ( و به قضاوت خواهد نشست ) .‏ جاثیه ۱۶و۱۷٫

اختلافی که باعث تفرق و دشمنی بین امت و  دسته دسته شدن می شود. همان چیزی که قرآن و سنت نبوی به شدت از آن نهی کرده اند. قران کریم پس از دستور به تقوی و استقامت بر دینداری چنین می فرماید: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً .‏و همگی به رشته ( ناگسستنی قرآن ) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که ( برای همدیگر ) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان ( انس و الفت برقرار و آنها را به هم ) پیوند داد ، پس ( در پرتو نعمت او برای هم ) برادر شدید . ال عمران ۱۰۳ . در آیتی دیگر اینگونه می فرماید :‏ وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‏ .‏و مانند کسانی نشوید که ( با ترک امر به معروف و نهی از منکر ) پراکنده شدند و اختلاف ورزیدند ( آن هم ) پس از آن که نشانه‌های روشن ( پروردگارشان ) به آنان رسید ، و ایشان را عذاب بزرگی است .‏    ال عمران ۱۰۵ .وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ‏و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید و ( در میان خود اختلاف و ) کشمکش مکنید ،  ( که اگر کشمکش کنید ) درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود ( و ترس و هراسی از شما نمی‌شود ) . شکیبائی کنید که خدا با شکیبایان است .‏  انفال ۴۶٫

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 

نویسنده : شیخ سید طه

مترجم محمد حکمتیار ـ پیرانشهر

نمایش بیشتر

محمد حکمتیار

نویسنده و مترجم آذربایجان غربی- پیرانشهر فعال دینی و مدنی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا