اندیشهشبهات

آیا افراط گرایی ، از دین سرچشمه می گیرد؟

نویسندە : فهد بن صالح العجلانی

بعضی از پدران و مادران با دیدن حریص بودن بچه هایشان در دین و اهمیت زیادشان به عبادات و یا دوری سرسختشان از بعضی محرمات . می ترسند که این شرایط به غلو در دین و زیاده روی در دیانت منجر شوند.
با وجود اینکه در دلشان هیچ علاقه ای به دین ندارند و فقط این استرس و نگرانی والدینی است که بچه هایشان را دوست دارند و از افتادن در ضرر بچه هایشان می ترستند.
بویژه زمانی که بعضی از صحنه های غلو (تندروی ،زیاده روی)را می بینند و یا با دیدن متأثر شدن جوانان از آن .این نگرانی آنان زیادتر می شود.

ذات نگرانی از انحراف فرزندان کاری پسندیده و صحیح می باشد؛ بلکه این نگرانی عاملی است تا والدین درفکر بچه هایشان باشند و به فکرشان باشند و راه راست را به آنان نشان دهند و برای تصحیح انحرافات و اشتباهات احتمالی فرزندانشان ملاحظاتی داشته باشند.
از آنجا که غلو ( زیاده روی ) در دین ، اساسا یک جریان فکری ناپسند و مضری است ؛ این امر طبیعی می باشد که هر مربی نگران کسانی باشد که زیر دستش هستند تا مبادا غلو دامنگیرشان شود.
این نگرانی نباید به حدی برسد که والدین از بعضی طاعات و عبادات فراری شوند !
گاهی این نگرانی والدین تا سرحد رمیدگی والدین از طاعات و عبادات می رسد و یا به حدی می رسد که دیگر بچه هایشان را بر طاعات و عبادات تشویق نمی کنند!

تازه بعضی از والدین که نگران مبتلا شدن فرزندانشان به افراط در دین داری هستند به منظور رسیدن به این هدف، بچه هایشان را بر معاصی و گناه تشویق می کنند!
مطمئنا چنین شرایطی که برای پدران و مادران پیش می آید از حد طبیعی نگرانی می گذرد و سر به انحراف و اشتباه تربیت کردن اولاد می کشد و امانت بزرگ الهی همانا فرزندانشان را ضایع می کنند؛ آن هم از پنداشتن غلط در فهم ارتباط بین تدین و غلو سرچشمه می گیرد!
آنان این گونه برداشت می کنند که تدین و دینداری سر به غلو و زیاده روی می کشد و بر این باورند که هر چه در دین داری عادی و معمولی باشی میزان مبتلا شدنت به افراط کمتر است !

با درک سه نکته زیر،موضوع بیشتر روشن می شود:
۱- غلو و زیاده روی در دین ناشی از پایبند بودن به عبادات نیست ؛ بلکه ناشی از انحرافات فکری و منهجی می باشد.
در واقع غلو و افراط از انحرافی سرچشمه می گیرد که در آن منهج فکری که مؤثر در سلوک انسان است موجود می باشد
و دیانت هرگز تبدیل به غلو و طغیان نمی شود و این اشتباه برخی از والدین است که گمان می کنند غلو تدریجاً از تدین و دین داری سرچشمه می گیرد .
اصلاح و تصحیح افکار و نصیحت دلسوزانه تنها کاری است که با آن ، شخص مربی می تواند مردم را از غلو بازدارد.

پایبندی به عبادات هیچ گونه ارتباطی ندارد به غلو و افراطی گری، علاوه بر این که بعضی انسان ها بیشتر از حد مشروع وارد عبادات می شوند ،به شیوه ای که تمام روز روزه و تمام شب زنده داری می کنند .که این کاری است خلاف شرع و سنت؛ ولی تکفیر مسلمین و روا شمردن ریختن خون آنان هرگز از زیاده روی در عبادات سرچشمه نمی گیرد ؛ اگر عبادات غیر مشروع به غلو منجر نشوند؛ یقیناً و به طریق اولی عبادات مشروع ارتباطی با غلو ندارند.
پس معلوم شد که غلو و زیاده روی از انحرافات فکری و سلوکی نشات می گیرد نه عبادت و دیانت ؛ امری که واجب است به اهمیت آن توجه ویژه ای شود.
هرکس از اسباب واقعی افراط گرایی غفلت ورزیده و این گونه بیندیشد که تدین ریشه و خاستگاه غلو است قطعاً صورت مشکل و مساله را پاک نموده و نه اینکه مشکلی حل نکرده بلکه مشکل جدیدی ایجاد کرده است ! بدون آنکه هیچ اقدامی برای رفع این مشکل اساسی برداشته باشد.

اگر غلو کوچک ترین ارتباطی با دین داری داشته باشد،پس این پدیده خطرناک هرگز ریشه کن نخواهد شد؛ چون تدین و التزام به شعایری دینی و اسلامی در عصر پیامبر و اصحاب و تابعین بوده و خواهد بود.
علاوه بر تفاوتی که بین اصحاب و سایر انسانها در انجام شعایر و تدین وجود داردو آنان در این زمینه گوی سبقت را از همگان ربوده اند باز تاریخ گواهی می دهد که در عصر آنان انحرافات فکری و افراط گرایی محلی از اعراب نداشته است .
در عصر هم اگر دقت کنیم درخواهیم یافت که ریشه افراطی گری دین اسلام و عبادات اسلامی نیست.؛ چون اگر اشکال از جانب دین بود می بایستی افراط گرایی در تمام لایه های مردم ریشه می دواند ؛ در حالی که افراط گرایی در اوج رشد و درخشش نمی تواند نمایندگی ۵% از مسلمانان را بکند !!

۲- علت پدید آمدن تندروی، دینداری نیست بلکە دینداری باعث پرهیز از افراط و تندروی است…
در واقع می‌توان گفت که افراط و تندروی، از انحراف در دینداری سرچشمه می‌گیرد و برای علاج آن هم لازم و ضروریست که به دینداری واقعی و حقیقی روی بیاوریم تا از افراط در دینداری بدور ماند و نبایستی به خاطر اینکه بخش کوچکی از دین به تندروی می‌انجامد، همه دین و دینداران را مورد نکوهش قرار داد و سعی در نابودی آن داشت زیرا این کار دقیقاً به کار کسی می‌ماند که از ترس فاسد بودن غذاها و مسمومیت، لب به هیچ غذایی نزند!!! و یا اینکه فرد بیماری از ترس اشتباه پزشکی و به خطر افتادن سلامتی‌اش توسط پزشکان، به بیمارستان و دکتر مراجعه نکند! هر چند که نگرانی برای سلامتی، معقول است… اما چنین تفکراتی واهی و اشتباه هستند و راه درست همان تغذیه سالم و مراجعه به پزشک است.

لذا به جای متهم نمودن دین به سرچسمه تندروی، باستی به فکر بستن منافذ و رورزنه‌های افراط‌گرایی بود که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
الف: جهل و ناداتی
بدین معنا که افراط‌گرایی از انحرافات فکری‌، اخلاقی، رفتاری و… پدیدار خواهد شد و بر این اساس بایستی جهل را از میان برداشت تا چنین التباسی رخ ندهد زیرا هرگاه در جامعه‌ای جهل زیاد شود، دم غلو درازتر می‌شود.

ب: اختلاط و درهم آمیختگی روحی
اختلاط روحی نیز چنان اندیشه و جان آدمی را سبک می‌کند که پذیرای هر تدینی و لو فاسد هم می‌شود.
پس برای علاج افراط و تندروی لازم است که تربیتی علمی و دینی درست را در پیش گرفت…

و اگر با نگاهی تاریخی به ابتدای ظهور و نشأت افراط در زمان اصحاب بنگریم در می‌یابیم که کسانی از خوارج تبعیت میکردند هم جاهل بودند و هم اختلاط روحی داشتند و کسی از اصحاب راستین پیامبر (ص) و فقهای تابعین و تربیت شدگان مکتب آنها، از خوارج تبعیت نکردند.
و چنین بود که جهل و اختلاط روحی سبب شد تا اندیشه و عمکرد دیندارانه به انحراف کشیده شده و در نتیجه حرث و نسل را به نابودی بکشاند.
بازداشتن فرزندان از التزام و دینداری، تأثیرپذیری از افراط‌گرایی را سهل و هموار می‌کند اما اگر به روش درست بتوانیم آنها را بر انجام نمازهای جماعت، تلاوت قرآن، صدقه، روزه‌های سنت، اجتناب از محرمات و… تربیت کنیم، در واقع توانسته‌ایم که راه نفوذِ افراط‌گرایی را تا حدود زیادی مسدود کنیم…

دینداری تأثیرات مهمی را بر فرد و جامعه خواهد گذاشت،از جمله:
۱- نهادینه نمودن حق والدین در جان و روح متربی
۲ـ حفظ و دفاع از خون مردم
۳ـ احتیاط تمام جهت حفظ جان مردم
۴ـ پرهیز و خوداری از شبهات
۵ـ جلب منافع و مصالح و دفع و رفع مفاسد
۶ـ احترام بەحقوق[حقوق انسان و…]،
تضعیف چنین اساس و پایەهایی، زمینە سازِ انتشار و ادامە هر چە بیشتر افکار انحرافی خواهد بود.
برای علاج غلو نیز لازم نیست نگران دینداری بود چه برسد به اینکه آن را در تنگنا قرار داد و با آن مخالفت کرد.!!!!!!

۳ – هدایت در دست خداوند است…
«… یضل من یشاء و یهدی من یشاء» نحل/۹۳
«هر کس را بخواهد؛ گمراه می‌کند ، و هر کس را بخواهد؛ هدایت می‌نماید»
هر چند که ما وظیفه و مسؤلیت داریم که اسباب و زمینه هدایت دیگران را فراهم سازیم اما باز هم نخواهیم توانست که حتی نزدیکان خویش را هدایت کنیم زیرا دلها در تسلط خداوند بوده و این خدا است که اراده می‌کند:
«إنک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء و هو علیم بالمهتدین» قصص/۵۶
(ای پیامبر!) بی تردید تو هر کس را دوست داری نمی‌توانی هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می‌کند، و او به هدایت شدگان آگاه‌تر است.
اما نباید گمان ببریم که ما نقشی در هدایت خویش ندارم بلکه این ما هستیم که تصمیم نهایی را خواهیم گرفت زیرا خداوند در آیه ۲۷ سوره مبارکه رعد می‌فرماید:
«قل ان الله یضل من یشاء و یهدی الیه من اناب»
« بی گمان خداوند هرکس را بخواهد گمراه می کند ، و هر کس که باز گردد (و توبه کند ) به سوی خویش هدایت می کند».

این آیات به ما می‌آموزند که بایستی مراقب و هوشیار باشیم که خدای ناکرده عملکرد ما برای هدایت فرزندان، آنان را از عبادات متنفّر نسازد و باعث واکنش آنها در برابر کارهای نادرست ما نباشد و مشوّقی بر انجام گناه نشود بلکه لازم است که شخص مسلمان در تربیت فرزندانش همراه با فراهم نمودن اسباب هدایتشان، بر خداوند توکل نماید و نتیجه را به خدا واگذار کند…
«قوا انفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجاره» تحریم/۶
«خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگهاست نگه دارید»
«کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»
مسلم در صحیح خود از عبدالله بن عمر روایت می‌کند که پیامبر فرمودند: (هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش می‌دهند بازخواست خواهید شد)
در نتیجه وظیفه ما فراهم سازی اسباب است تا آنها را به طاعات و عبادات نزدیک کند و از گناهان دور بدارد و نتیجه معکوس ندهد.

یک قاعده قرآنی به ما می‌آموزد که انسان در مسیر انحراف گام بر نمی‌دارد مگر آنکه خودش بخواهد: «فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم» صف/۵
«پس چون آنها (از حق) منحرف شدند، الله دلهایشان را منحرف ساخت»
«فإن تولو فاعلم أنما یرید الله أن یصیبهم ببعض ذنوبهم» مائده/۴۹
«و اگر آنها (از حکم تو) روی گردانند، پس بدان که خداوند می خواهد آنان را به (خاطر) پاره‌ای از گناهانشان مجازات کند»
و در مقابل آن، عبادات سبب حفظ و هدایت الهی می‌باشد: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» عنکبوت/۶۹
«و کسانی که در راه ما (کوشش و) جهاد کنند؛ قطعاً به راههای خویش هدایت شان می‌کنیم»
هر کسی که تلاش می‌کند فرزندانش را از انحرافات و گمراهی و افراط در دین محافظت کند، بایستی با کردار نیک و دعای خیر، اسباب هدایتشان را فراهم نماید و آنان را بر صبر و شکیبایی تشویق کند، زیرا اعمال خیر، سبب هدایت و توفیق الهی می‌باشند.

وصلی الله علی نبینا محمد و علی آله و صحبه وسلم

ترجمه: عمار مصطفی لو

از طريق
عمار مصطفی لو
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا