دعوت اسلامیشخصیت ها

مختصری از زندگی نامه مرحوم ماموستا محمد صادق نوری

ماموستا محمد صادق نوری

مختصری از زندگی نامه مرحوم ماموستا محمد صادق نوری ( مشهور به: مه لا صادقه سین آوا)

علما و ماموستایان مناطق کردنشین منبعی عظیم در جهت حفظ فرهنگ، ادب، شعر و دانش بوده اند و در این زمینه چنانچه دمی را با علماء بگذرانیم، این حس سرشار از محبت، علم و آگاهی را خود بخود به دست خواهیم آورد.

در منطقه صومای و برادوست از قدیم الایام، علماء و دانشمندان بسیار توانائی زیسته‌اند و در جهت خدمت به دین، فرهنگ و جامعه تلاشهاي بي نهايتي انجام داده و عمر گرانبهای خود را در این زمینه به پایان رسانده‌اند.
وجود علمای ما با حمایت‌های مردم منطقه نه تنها تقویت کننده بخش دینی بوده است، بلکه در جهت رفع معضلات اجتماعی و مبارزه با خرافات و رسوم اشتباه و غلط، ایجاد عدالت، مساوات و برابری ، دفاع از حقوق زنان و مظلومان، همیشه راهبرانی توانا، صادق وخدوم و چراغ راه بوده‌اند تا زمینه رشد و توسعه فکری و پیشرفت در دیگر حوزه ها را فراهم نمایند. در این زمینه علمای کُرد با تمام زندگی سخت وطاقت فرسایی که در دور افتاده‌ترین روستاها داشتند، باز هم دست از خدمت نکشیده و همواره همدم و همدرد مردم بوده اند.

در این چند سطر با توجه به خدمات شایان و بی نظیری که استاد فاضل ماموستای شیرین زبان و محبوب ، مرحوم ماموستا ملا محمد صادق نوری ( مشهور به مه لا صادق سین آوا) کشیده‌اند، بر خود لازم دانستم چند سطری را به رشته تحریر در آورم قطعا ادای دِینی به این عالم وارسته، ساده زیست و خوشنام، خواهد بود.

ماموستای مرحوم ، ملا صادق نوری فرزند ملا طاهر نوه ملا نور محمد که سلسله اجداد ایشان به ملا احمد فرزند ملا اسماعیل زرزا از طایفه سورانی منتهی می‌شود، در سال ۱۳۲۱ در روستای هورسین منطقه صومای، در یک خانواده کاملا متدین و اهل علم و دانش چشم به جهان گشود. از این جهت که همه اجدادشان ماموستای آئینی بودند و برادر ایشان نیز، ماموستا صالح نوری امام جمعه اسبق روستای گُلَشیخان از علمای بسیار سرشناس منطقه صومای برادوست بودند، می توان این خانواده را بنام خادمان به دین و مردم دانست .

ایشان تحصیلات اولیه را با خواندن قرآن کریم نزد پدر بزرگوارشان آغاز کردند و از همان اوان کودکی بعد از ختم قرآن کریم جهت کسب علوم متداوله دینی به خدمت ماموستای دانشمند وعالم ربانی سه یدا مه‌لا جلال‌الدین انصاری رحمه الله، رسیدند و در حجره روستای مرنه مثل اکثر طلاب علوم دینی از کتاب جامع المقدمات شروع به خواندن صرف و نحو نمودند.
بعد از سه سال کسب فیض از محضر سه یدا به روستای ملحم رفتند و مدتی را نیز آنجا ماندند و مشغول به کسب علوم مختلف شدند.

بعد از سال های متمادی، کم کم به سن جوانی و به یک طلبه مستعد تبدیل شد و در بسیاری از حجره ها تلمذ نموده و از حضور بسیاری از ماموستاها، بهره بردند از جمله، دوران هایی را در محضر اساتیدی توانا و عالمانی دانشمند همچون ماموستا سعد الله عثمانی و ماموستای مرحوم استاد محی الدین حسن زاده دِرِی و همچنین ماموستای مرحوم استاد عبدالقادر بیضاوی، جهت کسب علوم متداوله، سپری نمودند و در علومی چون صرف، نحو، منطق، کلام، بلاغت، اصول الفقه و فقه، سر رشته پیدا کردند و همچون دیگر علمای کردستان در آخر فارغ التحصیل شدند.

ایشان سالها همدم و شاگرد استاد بیضاوی مرحوم بودند و در آخر از محضر این استاد فاضل، فارغ التخصیل و اجازه افتا گرفتند.
ماموستا صادق بیشترین عمر تحصیلات خود را در محضر ماموستا بیضاوی مرحوم بودند و بدین جهت بیشترین خاطرات را ایشان و ماموستای مرحوم با هم داشتند. شاید دعای بعد از نهار و شام در محضر ماموستا بیضاوی از مشهور ترین خاطره این ماموستا با استادشان بود.
( روزی نهار مهمان ماموستا می‌شوند و ماموستا بیضاوی بعد از صرف غذای دلمه به ایشان می‌فرماید: یک دعای مفصل روی سفره ما بخوان ایشان هم می فرمایند: «الحمدلله رب العالمین تمام» بعد ماموستا بیضاوی می‌فرمایند: فقط همین؟ ایشان هم پاسخ می دهند استاد! دعای دلمه همینه! قضائا شام هم بعلت وجود کار در شهر منزل استاد بیضاوی می‌مانند و همان آش و همان کاسه ماموستا ایشان را دعوت به دعا می نمایند و ماموستا صادق می‌فرمایند: قربان دعای دلمه را ظهر خواندم تمام است)

شاید انسان بیشترین لذت این خاطرات شیرین ماموستای مرحوم ( مه لا صادق ) را در مجلس و هم‌نشینی با استاد گرانقدر و عالم ربانی ماموستا قادر بیضاوی و از زبان ایشان، درک می‌کرد چرا که یکی از شاگردانی که با کمال احترام و همگام با حفظ رابطه استاد و شاگردی همواره در معیت استاد بیضاوی بود، ماموستا صادق بودند و در آن ایام گویا با صحبت‌ها و وقایع پیش آمده آن روزگار، از هر حرکتی خاطره‌ای برای مردم و ماموستا ساخته بودند.

بیاد دارم در هنگام تشییع پیکر ماموستا صادق که بر اثر تصادف به دیدار الله متعال شتافتند، یکی از داغدارترین افراد تشییع کننده که نتوانست جلوی اشک‌های خود را بگیرد.

استاد بزرگوار مرحوم ماموستا بیضاوی بودند که انگار جدای از یک شاگرد ممتاز، یکی از همدم و نزدیکان بسیار عزیزش را از دست داده بود.

ماموستا ملا صادق نوری از جمله عالمان و مدرسین حجره های قدیمی چند دهه پیش در منطقه صومای برادوست بود، که توانست با دانش و آگاهی و همچنین اخلاق حسنه و روحیه لطیف بی حد خود، خدمات شایانی را در حوزه تربیت و اخلاق و رفع معضلات اجتماعی جامعه به مردم منطقه نمایند، به شکلی که اخلاق و متانت و شوخ طبعی ایشان هنوز که هنوز هست زبان زد خاص و عام است و تقریبا می توان گفت: یک شیوه بسیار زیبا و بی نظیر و نو در امر دعوتگری ایجاد نموده بودند و در این امر مخاطبان بخصوص و بسیاری نیز پیدا کرده بود.

قطعا نام ( مه لا صادق سین آباد ) و روحیه لطیف آن، شیرین زبانی‌ها، شوخی‌های خاطره انگیز، با همه اقشار جامعه، رابطه نزدیک با علما و طلاب هنوز که هنوز هست در خاطره های بسیاری از مردم منطقه صومای وبرادوست نقش بسته است و در مجالس مختلف بحث از خاطره های شیرین و روحیه شادی آفرین آن مرحوم ، ادامه دار است.

مه لا صادق سین آباد تا زمانی‌که جان به جان آفرین تقدیم کردند، تنها در دو روستا امامت جمعه و متولی مسجد را بر عهده داشتند:

۱_ روستای سرو که در حال حاضر به محله‌ای از شهر سرو تبدیل شده است و به گفته اهالی و ریش سفیدان این روستا درست است که ماموستا صادق مدت طولانی در سرو نماندند( دلیل: مردم سین آباد اجازه نمی‌دادند بغیر از روستایشان ماموستا صادق ، جایی دیگر امام جمعه باشند) و فقط در حدود یک سال و نیم در سرو ماندند بعد با درخواست اهالی سین آباد و اصرار بیش از حد آنان، به روستای سین آباد عزیمت کردند.

۲_ روستای سین آباد که در واقع ماموستا منتسب به آنجا بود و تمامی محل خدمتشان به آن روستا تعلق داشت.

ایشان سالهای زیادی در آن روستا بودند، بین ماموستا و اهالی سین آباد رابطه خاصی بود انگار یک رهبر دینی با تمام اختیارات کامل، توانسته بود جای پدر معنوی را نیز برای آن اهالی پر نماید بر این اساس آن الفت، بین یک ماموستای اهل ایمان، باتقوا و صاحب مسلک خاص و همچنین اهالی روستا پیوندی ناگسستنی ساخت، تا اینکه روز وفات ماموستا سکوتی معنادار اهالی این روستا را فرا گرفت که بعد از سالها، جای خالی ایشان را در محراب مسجد و گوشه وکنار این روستا با حس تأسف بارشان ظهور می دادند .

به هر حال ملا صادق سین آباد به حدی شیرین سخن و دلنشین بودند که بیشتر اهالی منطقه صومای و برادوست که وی را می شناختند آرزوی آن را داشتند که لحظاتی را در مجلس ایشان هم‌نشین و هم صحبت‌شان گردند و به همین دلیل است که بسیاری از سخنان و لطیفه های ایشان هنوز هم که هنوز هست تازه و ماندگار می باشند.

تخصص:
_ تدریس علوم متداوله که در حجره های سنتی کردستان از جمله صرف و نحو ….رواج داشت و در این زمینه علمای زیادی در کلاس درس ایشان کسب دانش نمودند و امروزه بسیاری از این طلاب امامت مساجد منطقه را بر عهده دارند.
_ تخصص در تفسیر قرآن کریم: در این زمینه از ماموستا آدم روحانی نژاد امام جمعه روستای جوهنی که در آن دوران رابطه بسیار نزدیکی با ماموستا داشتند پرسیدم ایشان فرمودند: ماموستای مرحوم در تفسیر قرآن کریم یک نابغه بودند و بسیاری از تفاسیر آن دوران که شرح خاصی نداشتند ماموستا علاوه بر مطالعه آن، حتی جاهای سخت آن را نیز یادداشت نموده و در مجالس با ماموستاها به بحث می نشستند، در حالی‌که اکنون این تفاسیر جهت آسان کاری دارای شروح مختلف می‌باشند.

اشعار و ذوق شعر:

یکی دیگر از تخصص و ویژگی‌های ماموستا بود که با توجه به اسناد موجود در رابطه حب پیامبرﷺ و اصحاب آن حضرت، و همچنین اشعاری در بحث جشن نوروز ، نشان می‌دهد، ذوق شعری ماموستا بسیار بالا و قابل توجه بوده است.

نمونه هایی از اشعار ماموستا در رابطه با جشن نوروز:

بکه‌ن زکرێ بکە‌ن تۆبە کۆ ئیروۆ رۆژا نەورۆزە
بکە‌ن آشتی بکە‌ن سۆلحێ کۆ نە ورۆزا ڤە پیرۆزە
بکە‌ن کە یفە بکە‌ن رە قسە هەڵکێن گۆرێک، لسە ربانان
حموو تە و دا بکە ن جە شنێ درێ مالان ئو سە ر سالان

در رابطه با اشعار ماموستا می توان به اشعاری به زبان فارسی در مدح خلفای راشدین نیز اشاره نمود که بسیار زیبا و دل‌نشین می باشند:

مصطفی را چون دوست داری
یار غارش نیز دوست دار
پس از او فاروق، باید کرد دوست
بعده، صاحب حیا را دوست دار
چون تو آنها را شدی دوست صمیم
واجب آید هم علی را دوست دار
گر خدا را دوست داری
مصطفی را هم دوست دار
ور محب مصطفائی
مرتضی را هم دوست دار

نمونه ای دیگر از اشعار ماموستا در رابطه با عشق و محبت نسبت به همدیگر که بسیار پر معنی و تاثیر گذار می باشد :

ژمن سلاو بۆ دۆست و یار
ئەوێ عێشقێ بکە ت دییار
ژسلاوێ سە د لالە زار
ببن پە یدا ژبۆ تە یار
نە کۆ عێشقاتە تە وە ک زینان
مە بێ خیتە سە فا دینان
تۆ چی بوویی بهفت حە رفان
ئەوە ل کێ بیت وە سە ت سینان

ماموستا در طول زندگی ساده خود بسیار خانواده دوست بودند و به آن عشق می ورزیدند و اهل خانواده نیز بسیار شیفته اخلاق و رفتار آن ، از جمله که در تهیه این منابع با برادر زاده ایشان که سرهنگ بازنشسته ارتش هستند (اقای نورمحمد نوری) در تماس بودم عشق به آن ماموستا را از سخنان ایشان حس کردم
ماموستا یازده فرزند صالح از خود به جا گذاشتند پنج فرزند ذکور که شفیق ، توفیق، رفیق، صدیق و ماموستا ملا ممدوح نام دارند وبقیه فرزندان دختر آن مرحوم که همگی تشکیل خانواده داده اند.
استاد مرحوم دارای توانایی‌های بسیاری بودند، متأسفانه در تاریخ ۷۶/۴/۷ در یک سانحه تصادف در جاده ارومیه _ سرو در نزدیکی های پل روستای زنگکان، جان به جان آفرین تقدیم نمودند و اجل اجازه نداد که بیشتر از این از داشته ها و دانش و شخصیت بارز ایشان بهره بیشتر برده شود.

روحشان شاد و یادشان گرامی

نویسندە: فهیم بهنام

از طريق
فهیم بهنام
منبع
https://sozimihrab.org/
نمایش بیشتر

فهیم بهنام

استان آذربایجان غربی - ارومیه مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا