اندیشه

تبلیغ دین یا تخریب چهره ی آیین!!

تاکنون دینمان را چگونه به جهان معرفی نموده ایم؟

مدّتی پیش مقاله ی یک خانم نویسنده ی یهودی را خواندم که در آن از اینکه مسلمانان، دیگران را به اسلام فرا می خوانند به شدت ایراد گرفته واظهار داشته بود که : امروزه مسلمانان پیامی برای جهانیان ندارند تا انتظار داشته باشند دیگران دینشان را بپذیرند ! تازه عده ای از مسلمانان امروزه بی رحمانه خون عده ای دیگر را می ریزند و به تیره ها و دسته های گوناگونی متفرق شده اند؛ هریک از فرقه ها دیگری را کافر شمرده و خود را فرقه نجات یافته پنداشته و طرف مقابل را جهنمی به حساب می آورد؛ شرایط به گونه ای است که اگر کسی بخواهد مسلمان شود سرگردان است و نمی داند – که به کدام یک از گروه های درگیر بگرود ؟ علاوه بر اینکه جهان اسلام از بی اخلاقی ، حکمرانی ستم و دیکتاتوریت و رایج بودن فرهنگ نیرنگ و فساد و بی توجهی به منافع عمومی به شدت رنج می برد و این دلایل برای اسلام گریزی آنان کافی است!

او در ادامه یادآور می شود که اشکال از دین اسلام نیست؛ چرا که پیامبر اسلام دارای همسایه ای یهودی بوده و بدون اینکه قرآن را تلاوت نماید و یا از آن اطلاع پیدا کند و تنها بدلیل متاثر شدن از اخلاق آن حضرت اسلام می آورد!

آشکارا و بی پرده بگویم که او را در سخنانش راستگو یافتم..ما برای این که این دین را برای جهان امروز دوست داشتنی جلوه دهیم چه کار کرده ایم؟ آیا ما نمایندگان شایسته ای برای دین مان بوده ایم؟ یا اینکه ما سنگرهایی که خداوند محافظت از آن  به ما سپرده است را رها نموده ایم و از سمت ما به دین حمله شده و مورد هجمه قرار گرفته است؟! 

اسلام به درون انسان ها راه پیدا نکرد مگراز طریق آموزه های آسان گیرانه اش که با فطرت های سالم هماهنگ بوده و هرگونه ایده و رفتار و تعامل سنجیده ای را بر می تابد. و همین است که خداوند پیامبرش را اینگونه خطاب قرار داده و می فرماید: ﴿ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ [آل عمران: ۱۵۹] و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند. آری چون تو با آنان مهربان و خوش اخلاق بودی پیرامونت حلقه زدند و اگر اینگونه نبودی قطعا کسی از تو پیروی نمی کرد!  

زمانی که ستم بر مستضعفان فزونی گرفت ، آنان احساس کردند که در سایه اسلام می توانند نَفَس راحتی بکشند پس به آن پناه آوردندو زمانی که در اثر جنگ های وحشیانه خون سالخوردگان ، کودکان و جوانان ریخته می شد مردم به اسلام پناه آوردند؛ چرا که یقین داشتند اسلام برای آنان پناه گاه امنی است و دیگر – و در سایه آن – خونی از آنان به ناحق ریخته نخواهد شد! و زمانی که زورمندان دارایی های مستضعفان را به یغما بردند و آن را برای خود روا می داشتند و چپاول و غارت فزونی گرفت مردم به اسلام مشرف شدند ؛ چرا که یقین داشتند « حدود» و قوانین آن بهترین ضامن و نگهبان برای اموالشان می باشد!

آن شخص کینه توزی که به قصد انتقام با پیامبر روبرو می شود ولی جز سخن نیکو از او نمی شنود مگر چاره ای دارد جز اینکه مسلمان شود؟! چه واکنشی از خود نشان خواهد داد آن شخصی که سیره رسول الله را مطالعه می نماید؛ بویژه آن گاه که پیامبر خطاب به آن عرب بادیه نشین که در مسجد ادرار کردمی گوید: «شایسته نیست مساجد را با ادرار و چیزهای کثیف آلوده نمود ؛ زیرا مساجد برای ذکر خدا ، نماز و تلاوت قرآن بناشده است» جز اینکه به احترام به این پیامبر مهربان بنگرد . آن پیامبری که در اوج ادب و بدون کوچک ترین بی حرمتی با این رفتار زشت عرب بادیه نشین مقابله می کند.

و چه عکس العملی خواهد داشت کسی که نمونه های روشنی از سیره پیامبر و اصحاب گرامی اش  می خواند؟ همان کسانی که بسان مدارس متحرکی روش های مدارا و همزیستی در همه عرصه های زندگی را به مردم می آموختند . چنین شخصی چاره ای ندارد جز اینکه با تمام وجود این دین انسان ساز را بپذیرد.

تاریخ گواهی می دهد که اخلاق تاجران عرب مسلمان باعث شد که اسلام در کشورهای آسیا انتشار یابد؛ نه شمشیرهایشان ؛ آنان به بهترین وجه و مطابق شریعت خدا با مردم آن کشورها -رفتار نمودند؛ پس ، از ته قلب تحت تاثیر قرار گرفتند و پس از پرس و جوها پی بردند که عملکرد مثبت آنان از دینشان سرچشمه می گیرد ؛ بنابراین گروه گروه و همگی به آن مشرف شدند!

چه چیزی باعث شد که صدها نفر توسط  یک عالم دینی مانند ابن الجوزی – اسلام آورند و – از گمراهی اشان برگردند؛ جز تلاش و رحمت و الفت و اخلاق نیکویی که در سیره عملی آن دانشمند فرزانه یافته اند؟ او در کتاب ارزشمندش «صیدالخاطر» در باره این رُخداد می گوید: قریب به دویست نفر از اهل الذمه -و شهروندان غیر مسلمان – توسط من اسلام آورده اند و در مجلس من بیش از یک هزار نفر توبه کردند.

 ما با امثال این بزرگان چه فاصله ای داریم ؟ برای اینکه دینمان را نزد دیگران دوست داشتنی کنیم تاکنون چه اقدامی کره ایم؟

بزرگترین نگرانی من این است که ما مسلمانان- باعث شویم که غیر مسلمانان از اسلام متنفر شوند تا جایی که عملکرد منفی مسلمانان در کشورهایشان باعث شده بود که یکی از تازه اسلام آوردگان پس از دیدن از کشورهای اسلامی بگوید: خداوند را از این جهت سپاسگزارم که قبل از اینکه عملکرد ضعیف و متناقض – مسلمانان را ببینم مسلمان شدم!

و می ترسم که ما با سهل انگاری هایمان در حق اسلام- ستمگر به شمار آییم ؛ همانگونه که آن زن مسیحی که در یکی از کنفرانس های «معرفی دین اسلام» مشارکت نموده بود خطاب به برگزارکنندگان آن می گوید: اگر آن چه در باره دینتان گفتید درست است بدانید که شماها ستمگرید! گفتند: چرا؟ پاسخ داد: زیرا برای نشر آن و فراخواندن مردم به آن تلاش نکرده اید! 

آری ما بدون شک به دینمان ستم کرده ایم؛ چرا که شعایر آن را در میان خودمان پاس نداشته و جهت تبلیغ آن در بین دیگران نیز آن گونه که شایسته است تلاش ننموده ایم؛ در اثر همین بی توجهی ماست که می بینیم نسل های امروزی توجهی به این دین حنیف نمی کنند و با جسارت هرچه تمام به نقض آموزه های دینی می پردازند.

بسیاری از ما به این که از لحاظ سنتی مسلمان به حساب می آییم بسنده کرده و هرگز به خود زحمت نمی دهیم که در باره آن تحقیقی نموده و یا به کشف نکات پنهان آن بپردازیم؛ پس در اثر ندانمکاری و بی توجهی -آنچه را که خدا حرام شمرده است را حلال دانسته و شرع و قانون الله را سبک شمردیم و آن موارد را که از قدسیت برخوردار نیستند را مقدس شمردیم و درواقع هر مقدسی را پایمال نمودیم ؛ خون هایمان به آسانی ریخته می شود ، رفتار ما با یکدیگر قبل از دیگران در اوج بحران قرار دارد ، رسیدن به پست و مقام – به هر قیمتی – نزد ما موفقیت و زرنگی محسوب شده و خودخواهی به یک شعار مبدل شده است و تبلیغ برای دین و دفاع از آن به یک امر واکنشی مبدل شده که هرگاه به یکی از اعتقادات اسلامی توهین شد به عکس العمل خواهیم پرداخت!

زمانی که یک جهانگرد به کشورهای ما سفر می کند کدام فرهنگ و رفتار نیکوی اسلامی را که بدان عادت نکرده اند را به آنان نشان داده ایم ؟ مشروب – که در کشورهای ما به وفور – در دسترس همگان است و فاحشه گری آن هم مطابق قانون برای همگان قابل دستیابی می باشد؛ تازه نه اینکه پیامی برای آن ها نداریم بلکه – در ساده ترین امور زندگی از جمله در پوشش و خوراک و … از آنان تقلید می کنیم.

حقه بازی و تقلب نیز که به شعار هر بازرگانی مبدل شده است که به عنوان جهانگرد هوس و لاف محافظت از میراث عربی را یدک می کشد.

از آنجا که در برخورد با آنان جوانمردی و بزرگواری از خود نشان نمی دهیم بسیار طبیعی است که آنان ما را دست کم و دنباله رو خود بپندارند! و از دین ما روی گردانند ؛ چرا که ما احساس ناخوشایندی را از این دین که با کمال تاسف پیروانی همچون ما را دارد برای ایشان بوجود آورده ایم.

اگر در برخی کشورها می بینیم که مردم به اسلام روی می آورند این امر غالباً حاصل تلاش های فردی عده ای از عُلما و یا آن مسلمانانی است که نسبت به دینشان هنوز حرص می ورزند مانند دعوتگر و پزشک کویتی عبدالرحیم بن حمود سمیط رحمه الله که در عصر حاضر نمادی بود در ایثار و از خودگذشتگی برای ارتقای منزلت این دین و تبلیغ آن درمیان مردم ؛ او کسی بود که توانست تنها در قاره آفریقا یازده میلیون نفر یعنی روزانه نهصد و هفتاد و دو نفر را به دین مبین اسلام دعوت مشرف و نماید و داستان اسلام آوردن بسیاری دیگر از غیر مسلمانان برا این نکته تاکید می ورزد که رفتارهای فردی برخی از مسلمانان عامل جذب آنان بوده است ؛ ولی سؤال این است که چه اتفاقی خواهد افتاد زمانی که جهان از بازتاب اسلام در مدارس ، داد و ستدها ، رفتار ما در جامعه ، روزنامه نگاری و فرهنگ ما و بالاخره در همه ابعاد دولتمداری ما اطلاع پیدا نماید؟ مطمئناً شرایط متفاوت خواهد بود.

ای کاش می فهمیدیم که تبلیغ اسلام تنها وظیفه قشری خاص نیست ! و ای کاش لباس خودخواهی و خود محوری را از تن بیرون می کردیم وزندگی می کردیم بر اساس دینمان و همچنین برای انجام مسالمت آمیز وظیفه خلافت که خداوند عده ای از بندگانش را برای این کار در نظر گرفته است. ای کاش برای احیا و شکوفایی این دین تلاش می کردیم همانگونه که پیامبران و برگزیدگان خدا برای آن زحمت کشیدند ! چه قدر فاصله داریم با آنچه این پرهیزگاران در راه دین متحمل شده اند؟!

ابن القیم رحمه الله  در کتابش« الفوائد» می گوید: تو چگونه می اندیشی در باره این راه حال اینکه این راهی است که  بخاطر آن آدم خسته شد ، نوح به ناله و فغان افتاده ، ابراهیم خلیل در آتش انداخته شد ، اسماعیل قربانی شد ، یوسف به قیمت ناچیزی فروخته شد و سال ها در زندان ماند ، زکریا با اره تکه تکه شد، یحیای حصور ذبح شد، ایوب مریض صعب العلاج را چشید، داود بیش از اندازه گریه و زاری کردُ عیسی با یهودیان وحشی تعامل نمود و بالاخره محمد صلی الله علیه و سلم تنگدستی و انواع شکنجه ها را با جان خرید.

آیا ما آن فشاری که بر آنان وارد شده است را چشیده ایم یا اینکه تمام زحمت و تلاش ما درپیدا کردن لقمه نانی برای امرار معاش یا اشباع شهوت یا دنباله روی از غریزه ای حیوانی خلاصه می شود؟

از خداوند می خواهیم که ما را اصلاح نموده و ما را عامل اصلاح دیگران قرار دهد و همچنین ما را هدایت یافتگان راه یافته نه گمراه و گمراه کننده قرار دهد .

نسأل الله تعالى أن یُصلِحَنا ویُصلِحَ بنا، ویجعلنا هداهً مهتدین لا ضالِّین ولا مضلِّین.

از خداوند می خواهیم که ما را اصلاح کند و همچنین ما را وسیله اصلاح دیگران قرار دهد و همچنین از او می خواهیم که ما را از زمره هدایت یافتگان واقعی به شمار آورد و  پناه می بریم به او از اینکه  گمراه و گمراه کننده باشیم.

﴿ پروردگارا! ما را مایه گمراهی کافران قرار مده، و ما را ببخش ای پروردگار ما که تو عزیز و حکیمی. [الممتحنه: ۵].  

نویسنده : لطیفه أسیر

ترجمه : رسول رسولی کیا- کارشناس ارشد قرآن و سیره نبوی

منبع : سایت ” یاله من دین”

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا