اندیشه

دگرپذیری یا دگراندیشی؟!

 

سوالی که مطرح است این است وقتی می‌گوییم «دیگری» را باید پذیرفت، آیا همه‌ی انواع تفاوت‌ها را مد نظر داریم؟ یعنی این «دیگری» ‌شامل همه‌ی انسان‌هایی است که متفاوت از ما می‌اندیشند و متفاوت از ما زندگی می‌کنند؟  و با چه ملاک و معیاری می‌شود گفت که با چه کسانی روا نیست مدارا کنیم؟ آیا می‌شود این قید را پذیرفت که تنها با مخالفان مدارا، نباید مدارا کرد؟

هم چنانکه در بخش نخست این یادداشت عرض نمودم: دگرپذیری در اسلام هرگز به معنای پذیرفتن اندیشه های غیر اسلامی و اینکه مسلمان از وظیفه اصلی اش «امر به معروف و نهی از منکر» دست بکشد،  نیست؛ بلکه دگر پذیری این است که ما به عنوان یک مسلمان ضمن پایداری بر مبانی دینی و ثوابت آن در تعامل با کسانی که مثل ما نمی اندیشند با مدارا و احترام متقابل تعامل کنیم و از درگیری و جنگ بپرهیزیم.

ذکر یک نکته خالی از فایده نخواهد بود و آن این است که هرچند اسلام دینی تبلیغی و پیامی است آسمانی که برای تمام مردم دنیا آمده – و ما ارسلناک الا کافه للناس-  و مسلمانان باید تلاش کنند که اسلام را به سراسر جهان معرفی و تبلیغ نمایند ؛ اما به صورت طبیعی افرادی هستند که نمی خواهند این دین را قبول کنند و می خواهند به عنوان یک غیرمسلمان بمانند؛  در اسلام این ظرفیت وجود دارد که انسان ها آگاهانه و از روی میل و اختیار اسلام را برگزینند نه اکراه. آیه« فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر» به خوبی این مطلب را نمایان می کند و همچنین از آنجا که پذیرفتن اسلام باید قلبی باشد و کسی را یارای تسلط بر قلوب و درون نیست بنابراین می توان مدعی شد که دگرپذیری ریشه ای دینی دارد.

در باور اسلامی، کرامت ذاتی انسان، منحصر به انسان‌های ویژه‌ای نیست؛ بلکه همه انسان‌ها صرف‌نظر از نژاد، ایمان، عقیده و باورهای خویش از این کرامت ذاتی برخوردارند و دیگران باید حریم این کرامت را حرمت بدارند و صاحب این شرافت را گرامی بدارند ( و لقد کرمنا بنی آدم).

اگر به مبانی دین مبین اسلام مراجعه کنیم به خوبی این اصل – کرامت انسانی- را مشاهده خواهیم نمود و در هیچ یک از نصوص دینی ، نادیده گرفتن کرامت انسانی به دلایل و بهانه هایی همچون داشتن دین و مذهب و نگاهی متفاوت ، مُجاز شمرده نشده است و حتی میادین کارزار هم باید کرامت انسان ها – با هر ایده ای که دارند- پاس داشته شود.

مرز حوزه‌ی به کار بستن دگرپذیری دینی جایی است که در چارچوب اصول و ارزش های اسلامی و حفظ مصالح اسلام و جامعه‌ی اسلامی صورت گیرد و رفتار و برخورد غیرمسلمانان به گونه‌ای باشد که شایسته تسامح و مدارا باشد و بیرون از این قلمرو و در صورتی که دگراندیشی بخواهد به ارزش های اسلامی خدشه وارد کند و یا دگرپذیری راهی برای رواج بی‌بندوباری باشد، دیگر جای دگرپذیری نیست؛ بلکه جای امر به معروف و نهی از منکر و واکنش در برابر منحرفان است.

هرجا که امری ناپسند و ضدارزش در عرصه‌ی فرهنگ و اجتماع رخ می‌نماید، از سوی هر گروه و فردی باشد- چه مسلمان و چه غیر مسلمان- باید جلوی آن را گرفت و در واقع تساهل و مدارا در برابر کار خلاف، بی‌بندوباری و فساد، معنی ندارد و همچنین تساهل در برابر کسانی که به اساس نظام اسلامی و پایه و ارکان آن خدشه وارد می سازند و یورش می‌برند و با انگیزه‌های شیطانی، برآنند ذهن و فکر مردم را خراب و بُنیه‌های اعتقادی را سست کنند، ضدارزش است و باید با آن، به ستیز برخاست.

 بنابراین گستره تحمل و دگرپذیری مسلمانان همه فرقه ها و نحله های غیر مسلمان را شامل می شود و در واقع هیچ کس و جریانی از این قاعده اسلامی و انسانی مستثنا نیست و تا زمانی که آنان به قوانین مورد توافق در کشور پایبند بوده و از اغتشاش و نقض پیمان پرهیز نمایند، اگر ساکن کشور اسلامی باشند  به عنوان شهروند درجه اول پذیرفته شده و مورد حمایت و صیانت همه جانبه دولتمردان مسلمان قرار خواهند گرفت و اگر چنانچه خارج از مرزهای مرسوم زندگی کنند درصورتی که قصد تجاوز به میهن و سرزمین مسلمانان را نداشته باشند مورد احترام -و پذیرش- مسلمانان قرار می گیرند به دیگر تعبیر زمانی دگراندیشان ساکن در کشور اسلامی مشمول دگرپذیری و تسامح اسلامی خواهند بود که مطابق قانون اساسی موجود در کشور مربوطه تعامل و داد و ستد نموده و از کارهای غیر قانونی  و ایجاد هرج و مرج در جامعه خود داری نمایند که در این صورت – به دلیل مخالفت با قوانین و نقض تعهدات شهروندی نه مسلمان نبودن- مجازات می شوند!

تعامل دگرپذیرانه ی مسلمانان با دیگران بر یک قاعده طلایی استوار است که عبارت است از « مروت با هم اندیشان و مدارا با دگراندیشان» و اساسا  واژگانی چون جنگ و قتال در منطق و منهج قرآن و اسلام غریب و نامانوس هستند(کتب علیکم القتال و هو کره لکم)

بر اساس این قاعده طلایی بود که پیامبر (ص) در مکه با مشرکان و در مدینه با یهودیان – که از سرسخت ترین مخالفان آن حضرت و اسلام بودند- مدارا و تسامح  نمود .

دکتر محمد عماره دانشمند نامی مصر در این باره می گوید: مدارا و رواداری در اسلام تنها یک سخن نیست که بر زبان عده ای جاری شود و همچنین شعار پر زرق و برقی نیست که عده ای با سر دادنش به نان و نوایی برسند و البته که  دگرپذیری هدیه ای نیست که دولتمردی آن را به مخالفانش ببخشایند و دیگری از عطای آن امتناع ورزد؛ بلکه مدارا و تسامح – بادیگران- ریشه در آموزه های دین اسلام داشته و ترجمان عملی آن، پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم می باشد،  « مروت با هم اندیشانن و مدارا با دگراندیشان» منهاج و برنامه عملی اسلام بوده و تا قیام قیامت پایدار خواهد ماند.(کتاب هذا هوالاسلام، الموقف من الحضارات الاخری . محمد عماره)

در قرآن می خوانیم که به منظور حفظ همزیستی و آرامش جامعه،  مسلمانان حق ندارند به اعتقادات و خدایان مشرکان دشنام دهند« «وَلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّه‏ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»و دشنام ندهید کسانى را و چیزهایى را که مشرکان عبادت آن‏ها را مى‏کنند غیر از خدا. سوره انعام ۱۰۸

رسول خدا در سال دهم هجری و در اوج قدرت، از مسیحیان نجران استقبال نموده و با احترامی ویژه مسجدش را در اختیار آن ها می گذارد تا در سالروز یکی از اعیادشان به مناسک ویژه خود پرداخته و آزادانه و در حضور آن حضرت و یارانش دگراندیشی و اختلاف دینی شان با پیامبر و مسلمانان را اعلام نموده و از جمله رو به بیت المقدس نماز بگذارند! سیره ابن هشام

به اعتراف مورخان منصف! روابط مسالمت آمیز رسول خدا با یهودیان ساکن مدینه، مصداق بارزی از مدارا و دگرپذیری آن حضرت با کسانی است که نه  تنها در جزئیات و فروع؛ بلکه در اصول با مسلمانان اختلاف دارند و جنگ های صورت گرفته میان مسلمانان و آنان پس از قانون گریزی و پیمان شکنی های مکرری صورت گرفت که توسط آنان صورت پذیرفت نه چیز دیگر.

عدم برخورد خشن فاتحان مسلمان با زرتشتیان و خاموش نشدن آتشکده هایشان توسط فاتحان مسلمان هم  بیانگر متابعت آنان از تسامح و رواداری اسلامی در تعامل با دارندگان ادیان و آیین های غیر اسلامی می باشد.

عده ای از روشنفکران مسلمان در پرتو آیات و احادیث اینگونه به شرح دگرپذیری می پردازند : اگر منظور از دگرپذیری ، مدارا کردن و همزیستی مسالمت آمیز برای جلوگیری از جنگ ها و نزاع ها باشد، مورد قبول و تأیید است ؛ چرا که در قرآن و سیره پیغمبر اکرم صلی الله علیه و سلم ، بر روابط میان فرقه های مختلف تأکید زیادی شده است؛ ولی اگر منظور پذیرفتن حقانیت عقاید و باورهای دگراندیشان باشد این غیر قابل قبول است ؛ چرا که – این دگراندیشی- با آیاتی همچون «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الخاسِرینَ» «هر کس غیر از اسلام آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیان کاران است» هم خوانی ندارد.

 آنچه مورد تاکید این قلم می باشد این است که شخص مسلمان ضمن پایبندی به باورها و اعتقادات خود نسبت به ایده های طرف مقابل و دگراندیشان احترام کامل قایل بوده و از هرگونه توهین به اعتقادات و باورهای آنان به شدت بپرهیزد که این مقوله ای است در ذات خود بی نهایت ارزشمند و ناب.

کوتاه سخن اینکه فراموش نکنیم که مسلمانان در جوامع متکثر امروز شایسته است دگرپذیری را پیشه کنند نه دگر اندیشی!

✅ منابع یادداشت در آرشیو نویسنده محفوظ و قابل ارائه می باشد

رسول رسولی کیا- کارشناس ارشد قرآن و سیره نبوی

ٰ

سخنی اندرباره ی«دگرپذیری»

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا