تاریخ

نوروز و آیین های سال نو

نــوروز و ايران باستان

نوروز جشن بزرگ ايرانیان است . جشن نوروز روز اول ماه فروردين ، اولين ماه شمسي است .
حدود 3000 سال قبل از ميلاد در بين النهرين دو جشن برگزار مي شد : عيد آفرينش (جشن پاييزي ) و عيد باز زايي (آغاز بهار) بوميان ايراني قبل از ورود آريايي ها دو جشن بهاري داشتند .اين جشن در سومر و بابل اكيتو نام داشت (آفرينش و نوزايي). بخشي از آن زاگموگ نام داشت ( مسرور 1377 ) كه جشن تقدير سرنوشت بود. در بين النهرين خدايي بنام تموز (دمو زي) را مي پرستيدند كه در زمستان مي مرد و در بهار زنده شدن او را جشن مي گرفتند. اين جشن مشابه جشن فرودگان (فروشي ها) زرتشتي است (مطلق 1378) . با ورود آريايي هاي متمدن ، جنگجو و سخت كوش به ايران ، مراسمات مذهبي مختلفي هم شروع شد .آريايي ها داراي خدايان متعددي بودند مثل ايندرا ، ميترا ، و ترونا و براي هر كدام مراسمي داشتند مثل سدره پوشيدن . در چنين وضعيتي زرتشت ظهوركرد دين زرتشت بعضي از اين آداب را حفظ و بعضي را حذف كرد. آنها به آذر احترام مي گذاشتند و اين احترام گاهي بدان پايه مي رسيد كه تبديل به پرستش مي شد. پس از سالهاي زيادي در زمان ساسانيان (651 ـ226 ) جشن هاي زيادي بر پا شد. يكي از آنها كه در بين زرتشتها اهميت زيادي داشت، جشن سال نو يا نوروز بود(سليماني ـ 1377 ).
جشن نوروز قدمتش به دوره هند و ايراني ها مي رسد يعني 1000 سال قبل از ميلاد. اين جشن در مصر و بين النهرين و بابل و هند و 000 نيز برگزار مي شد. ولي ايرانيان آنرا تاكنون زنده نگه داشته اند ( مطلق ـ 1378 ).
روزي كه جمشيد، شاه اسطوره اي پيشدادي بر تخت حكومت نشست و دنيا را پر از عدل و خوشبختي و سر سبزي نموده ، جشن بزرگي بر پا شد و تا حال هر سال اين خاطره زنده مي شود. جمشيد 12 فرشته (ديو ) را مأمور كرد كه نگهبان جهان باشند(مسرورـ 1377 ) . پس نوروز از اعياد غير ديني و غير زرتشتي بوده و بعدها در روزگار ساسانيان به اين جشن جنبه زرتشتي هم داده اند و آنرا با جشن فروهرها كه جشني صرفاً زرتشتي بود ، تلفيق كردند (مطلق ـ سليماني ).
ابوريحان بيروني ( در آثار الباقيه ) نوروز را به جمشيد نسبت مي دهد و ياد آور مي شود كه پيش از آن هم نوروز وجود داشته است (مطلق ـ 1378 ).
روز اول فروردين كه خورشيد وارد برج حمل (بره ) مي شود نوروز كوچك (نوروز عامه) نام دارد . روز ششم فروردين ، نوروز بزرگ ( يا خاصه) نام دارد (سليماني ـ 1377 ). گويا روز تولد و بعثت زرتشت بود زرتشتيان ايران آنرا روز جشن « مف درو» مي نامند . اين روز زادروز كيخسرو هم مي باشد ، آفرينش جهان در اين روز به پايان ميرسد (مسرور ـ1377 ) ايران پديد آمد ، كيومرث ( نخستين انسان ) آفريده شد ، هوشنگ اهريمن را مطيع خود كرد ، جمشيد در اين روز جهان را گسترش داد پرتاب تير آرش كمانگير ، كين سياوش ستانده شد و … البته اين باور عاميانه است نه تاريخ كه هر رويداد خوب را به اين روز نسبت مي دهند( مطلق ـ 1378 ).
نوروز را « نورگ روز» هم ناميده اند و در آن روز همه به استراحت و شادي مي پرداختند. آثاري از جشن گموك بابليان در آن وجود داشت ( مسرورـ 1377 ).

پيدايش نوروز
خيام و ابوريحان بيروني: جمشيد پادشاه پيشدادي روز دور زدن خورشيد بدور زمين در طول يك سال و برگشتن به اول برج حمل را نوروز ناميد . بعد از او كيومرث ( اولين پادشاه عجم ) آن روز را مبدأ تاريخ سال نمود. در بين عامه مردم كردستان نوروز را به زمان پيروزي كاوه آهنگر بر ضحاك نسبت مي دهند.
تاريخ نوروز

نوروز جشن بزرگ ملت كرد و ديگر اقوام آريايي ايران است . جشن نوروز ( آتش شادي ) اولين روز ماه فروردين ، اولين ماه شمسي است . در فلات ايران همه آرياييها قبل از اسلام دو جشن نوروز ( روز اول بهار ) و مهرگان ( روز دهم پاييز ) داشتند . قبل از ساسانيان و طبق بخش اول اوستا ، مردم ايران نوروز را در اول بهار جشن مي گرفتند .
اما در زمان ساسانيان وقت روز جشن نوروز عوض مي شد. مثلاً در زمان يزدگرد آخرين شاه ساساني نوروز 16 حزيران رومي (ژوئن ) در اول برج حمل بود . ولي در سال 467 هجري نوروز به 23 حوت يعني 17 روز مانده به آخر زمستان رسيد. سلطان جلال الدين ملكشاه سلجوقي تقويم جلالي را بنياد نهاد و طبق آن نوروز در اول بهار تنظيم و تثبيت شد .
در بين كردها شب نوروز آتش بازي مي كنند؛ ولي ايرانيان شب آخرين چهارشنبه سال، يعني« چهارشنبه سوري » ، اين كار را انجام مي دهند و ما به آن « كوله چهارشنبه » مي گوييم .
نمود نوروز در تاريـخ
در دوره امويان چون در روز نوروز باج و خراج جمع آوري مي شد و مردم در آن روز نمي توانستند پرداخت كنند، تقاضاي وقت ديگري كردند ولي قبول نشد ، پس مردم هم با اين روز مخالفت كردند و به آن تهمت زدند.
ابوريحان در آثار الباقيه ـ ص 216 می گوید در زمان هشام بن عبدالملك اموي بود كه مردم از خالد بن عبدالله القسري تقاضاي تأخير موعد كردند و قبول نشد.
دكتر حسن ابراهيم حسن در تاريخ الا سلام ج 2 گفته در دوره شاه عباس اول نوروز مهمترين جشن رسمي بوده است.

آييـن هاي سال نو
چهار شنبه سوري، خانه تكاني، روشن كردن شمع ، هفت سين ، حاجي فيروز (آيين سياوشي ) ، فال گوش ايستادن ، كوزه شكستن ، قاشق زني ، ديد و بازديد ، عيدي دادن ، مير نوروزي ( امير بهاري ) ، سيزده بدر ، شال اندازي ، نوروز خواني ، سر زدن به اهل قبور و … . صبح روز اول بهار قبل از آنكه حرف بزنند شكر يا عسل مي خوردند ، اتاق را مي آراستند و براي خوشبو شدن آن روی آتش صندل مي ريختند . هر كس مي بايست با دست خود چوب بر آتش بنهد و گذشتگان را ياد كند . براي هنرمندان و دانايان دعا مي خواندند.

چهار شنبــه سـوري
شب آخرين چهارشنبه آخر سال و نخستين شب از 5 شب آخر سال به چهارشنبه سوري معروف است. در اصل «جشن سوري» مي باشد . اصطلاح « چهارشنبه » بعد از اسلام بدان اضافه شده است . چون قبلاً براي نام روزهاي هفته از نام ايزدان ايراني استفاده مي كردند مثل هر مزد روز، بهمن روز و … ( مطلق ـ 1378 ).
اول شب چهارشنبه در نزد يهوديان ايران ، زمان آفريده شدن خورشيد بوده است بنابراين مبدأ سال قرار داده شده است و در اين روز جشن و شادي بر پا می شد (بيروني ).
شايد هم عدد « چهار» در چهار شنبه سوری نماد چهار فصل سال باشد كه در اين روز به پايان مي رسد( مطلق1378).
«
جشن سوري» عبارت بوده از روشن كردن آتش براي گرم كردن هوا و زود رسيدن بهار و نوروز (مطلق1378 ).

در نزد ايرانيان باستان ، آتش مظهر پاكي و از ميان برنده آلودگي ها بوده ، پس آتش را مقدس مي دانستند و آتش افروزي جشن سوري در واقع جشني بسيار كهن و باوري عاميانه بوده و بيشتر جنبه جادويي داشته است ، يعني جادوي گرم كردن هوا تا خورشيد نزديك شود و گرما به زمين برسد (مطلق1378).
از نظر نجومي در آغاز نوروز ، خورشيد از برج حوت ( ماهي) به برج حمل (بره ) مي آيد يعني خورشيد به سياره زمين بسيار نزديك مي شود( مطلق1378).
در شب جشن سوري بر پشت بامها آتش روشن مي كردند . آتش نماد گرما و روشنايي و هدايت بود ، به همين دليل جنبه تقدس داشت . با آتش روشن كردن هم كار مقدسي انجام مي دهند و هم با پريدن از روي آن پاكي و گرما و سرخي آتش را بدست مي آوردند و زردي و سستي و تنبلي خود و زمستان را از خود دور مي كردند ( سرخي تو از من ، زردي من از تو ) . آتش روشن شده به فروهر ها كمك مي كند تا راه خانه را پيدا كنند و پيش بازماندگان برگردند . در ضمن پريدن از روي آتش نوعي «ور گرم » بود. در ايران باستان دو نوع «ور » يا آزمايش وجود داشت ، ور گرم : رد شدن از آتش يا نوشيدن روغن داغ يا مس گداخته و… . ور سرد : نوشيدن زهر و … شخص بي گناه با انجام آنها هيچ صدمه اي نمي ديد ولي شخص گناهكار يا دروغگو با انجام آنها از بين مي رفت ، آنها با كمك ور گرم چهار شنبه سوري ، روح خود را پالايش مي دادند تا با پاكي وارد سال جديد شوند (مطلق ، ميترا ).
بعد از خاموش شدن آتش ، دختر جواني خاكستر آن را جمع مي كرد و بيرون از خانه دور مي ريخت تا به اصطلاح نحسي سال از خانه خارج شود و با بازگشت دختر خوشبختي به منزل بيايد ( ميترا ).

آيا در عصر تكنولوژي چهارشنبه سوري تا حدودي خرافه به نظر نمي رسد ؟
خرافه زماني است كه ما بر اثر جهل مرتكب كاري مي شويم كه به ضرر ماست ، خرافه زماني است كه به بيراهه برويم و از راههاي علمي موجود دور بمانيم . اما وقتي مراسمي را بجاي مي آوريم كه به هيچ كس ضرر نمي رسانيم اين خرافه نيست( هاشمی ).
چهارشنبه سوري باعث تجديد روحيه و قواي مردم ، ايجاد همبستگي ملي و ايجاد هويت ملي و مقابله با تهاجم فرهنگي می شود ( ميترا ).

آيين سياوشـي و حاجي فيـروز
مرگ اندوه بار سياوش در ايران باستان ، باعث اين عقيده شد كه سياوش پس از شهادت ، در آستانه سال نو از دنياي مردگان به دنياي زندگان بر مي گردد و با بازگشت خود بركت مي آورد .گويا از خون سياوش گياهان روييدند و حتي گياهي به نام پر سياوشان وجود دارد. آيين سياوشي تا سالهاي اخير در استان فارس بنام سو و شون برگزار مي شد مانند آيين تموز بين النهرين و بازگشت ارواح مردگان ( جشن فروهرها ).
سياوش در اصل «سياوارشن» بود ؛ سياو ( سياه) ، ار شن ( قهرمان ) . پس سياوش يعني « قهرمان سياه » . يك برداشت فرهنگ شناختي مي تواند اين باشد كه صورت سياه حاجي فيروز نماد مرگ سياوش و بازگشت جهان مردگان مي باشد و جامه سرخش شايد نماد خون و شهادت سياوش باشد .
در شب چهارشنبه اشخاصي صورت خود را سياه كرده يا آنرا با پارچه يا ماسك سياهي
مي پوشانند و لباسهاي سرخ به تن مي كنند و به در خانه ها مي روند تا عيدي بگيرند تا مردم مردگان را فراموش نكنند (سليماني ، مطلق 77 ـ77 ).
زماني بنا بر شواهد بزرگان قوم در تخت جمشيد به ديدار قبرهاي اجداد هخامنشيان مي رفتند و بر قبرها شمع روشن مي كردند، پادشاهان در اول نوروز در جايگاه خاصي قرار مي گرفتند و بزرگان اقوام براي آنها هديه مي بردند ، نقش برجستة پلكان هاي آپادانا ، اين هدايا را نشان مي دهد( ميترا ، مسرور ) .

خانه تكاني
آيين خانه تكاني و گرد گيري قبل از سال نو فقط براي نظافت منزل نيست ، بلكه تا محيط را براي ورود فروهرها بيا رايند. تا وقتي که ارواح اموات با خانه تميز روبرو شدند ، از وضع آراسته بازماندگان خوشحال شوند وگرنه با وجود گرد و خاك و عناصر ديوي ممكن است برنجند و بگريزند. به همين خاطر ايرانيان باستان با شروع سال نو سعي مي كردند دشمني ها و كدورتها را كنار بگذارند ، يكديگر را ببخشند و همه چيز را پاكيزه نگهدارند تا خشنودي فروهرها فراهم شود ( مطلق ، ميترا ) .

مير نوروزي
يكي از افراد محل به مقام امير بهاري يا مير نوروزي انتخاب مي شد. به مدت 5 روز فرمانرواي موقتي مي شد و هر چه مي گفت ، اطاعت مي كردند . او براي شوخي و تفريح دستوراتي می داد مانند عزل وزير يا شلاق زدن فلان كس را مي داد يا كسي را حبس كنند يا فلان زنداني را آزاد كنند. پس از 5 روز كه حكومت موقتي اش تمام مي شد ، اگر دستورات جدي براي عزل و نصب و … داده بود او را به باد كتك مي گرفتند . آيين مير نوروزي نشان دهندة آشفتگي و هرج و مرج ايام خمسه مسترقه است و در آن نظام كيهاني بر هم مي خورد ( مطلق ، مسرور 78ـ77 ).

فال گوش ايستادن
نوعي فالگيري با گفته هاي مردم بود. اگر شخصي مي خواست بداند كار مورد نظرش را انجام بدهد يا ندهد ، او در گذرگاهي مي ايستاد و به حرف رهگذر ها گوش مي داد. اگر آنها دربارة موضوع خوبي بحث مي كردند او كار را انجام مي داد ولي اگر در مورد مسألة بد يا ناراحت كننده اي صحبت مي كردند ، نتيجه مي گرفت كه نبايد اين كار را انجام بدهد ( ميترا ).
كوزه شكستن
در قديم معمولاً كوزه آب نديده يا كهنه را از پشت بام خانه به طرف پايين پرت مي كرند و معتقد بودند قضا و بلا با شكستن كوزه رفع مي شود ( ميترا ).
قاشـق زني
يك فرد نيتي مي كرد و در حاليكه روي خود را مي پوشاند ، در شب چهارشنبه سوري درِ خانه اي را مي زد بدون آنكه حرف بزند. اگر در كاسه او چيز خوبي مثل ميوه جات مي گذاشتند يعني نيتش برآورده مي شد و اگر چيز بد يا بدبو مثل سير يا پياز مي گذاشتند ، مفهومش اين بود كه نيت آن شخص برآورده نمي شود و يا كاري كه قصد انجامش را دارد ، بايد از آن صرف نظر مي كرد. نكته جالب اين كه اين اعمال به صورت پنهاني صورت مي گرفت يعني شخص هويت و نيت خود را مشخص نميكرد، مردم ايران به «شهود»( فرا روان شناسي) عقيده داشته و دارند ، معتقدند از طريقي مي توان با عالم غيب و خدا راز و نياز كرد ، با انجام اين رسوم بطور غير مستقيم از عالم بالا و خدا راهنمايي مي خواستند يا سرنوشتشان را جويا مي شدند ( ميترا ).

هفت سيـن
سفره هفت سين بيانگر ذوق و سليقه ايراني است و قداست دارد. عدد 7 ريشه نجومي دارد. هفت سياره كه سرنوشت انسانها را با آن تعيين مي كنند. تقسيم ماه به هفته هم بيانگر اين تقدس است و يا اصطلاحاتي مثل هفت شهر عشق ، هفت فلك (آسمان) و هفت اورنگ و … . امروز معمول است كه هفت سين را از هفت عنصري كه با حرف « سين » شروع مي شوند بر مي گزينند ، حرف « سين » شايد در قديم اشاره به « سيني » بوده يعني هفت سيني كه روي آنها خوراكي مي گذاشتند ، زرتشتها هفت « شين » داشتند كه اشاره به چيزهايي مثل شير و شهد و شكر و شراب و شربت و .. است .
سبزه : نماد روييدني ها و سرسبزي و بركت
سيب :ميوه بهشتي ، نماد زايش
سمنو : نماد رويش و بركت گياهي
سنجد : ميوه اي با بوي خوش كه محرك عشق و نشاط و دلباختگي است .
سيـر : نماد درمان بخشي و تندرستي
سپند : گياهي كه سوزاندنش بوي خوبي دارد و فكر مي كردند كه دافع چشم بد است .
سكه : نماد دارايي و ثروت و نعمت و بركت .
غير از اين هفت عنصر ، عناصر ديگري هم وجود دارد مانند :
تخم مرغ : نماد باروري و آفرينش و زايش است. در اساطير ايراني نماد جهان است.
ماهي: نماد تازگي و طراوت است. و بي آزاري و معصوميت و آب حيات و مايه زندگي.
آينه و شمع و چراغ : نشانه نور و شفافيت و روشنايي و شادابي ( مطلق ـ 1378 ).
روي سفره 5 شاخه از درختان مقدس زيتون ، بيد و انار… مي گذاشتند. و در7 پياله سكه سفيد و نو قرار مي دادند.
(
كه 7 سين شايد يادگاري چمن است. )
چندين نوع بذر نيز در 12 روز نوروز مي كاشتند تا هر كدام رشد بهتري داشتند در آن سال آنرا كشت كنند.
(
شايد سبزه روياندن نوروزي نيز يادگار چمن باشد ( مسرور ـ 1377 ).

13 بدر
در علم ستاره شناسي آن زمان عمر جهان 12 هزار سال مي دانستند. در آسمان 12 برج مي ديدند. به همين دليل هم سال 12 ماه بود. و از روي ستاره ها آن سال نامگذاري مي شد ، روز سيزدهم نماد پايان آن 12 هزار سال است . يعني بعد از 12 دوره آشفتگي و بي نظمي ايجاد مي شود ، لذا نحس است ( مسرور ـ 1377 ).
ايرانيان باستان معتقد بودند كه هر يك ا ز 12 اختر در بروج دوازده گانه ، هزار سال بر جهان حكومت خواهند كرد. پس عمر حيات را دوازده هزار سال مي دانستند ، 12 ماه بر همين اساس ريشه نجومي دارد . پس نوروز را 12 روزه جشن مي گرفتند .
12
روز اول سال ( به نماد 12 ماه ) شادي بود و روز 13 را بخاطر نشانه اي براي خمسه مسترقه به آن اضافه مي كردند ، پس روز 13 بدر نشانه خمسه مسترقه يعني آشوب و هرج و مرج كيهاني بود و به همين دليل نحس شمرده شده است و بنابراين بايد از خانه ها بيرون رفت ( مطلق ـ 1378 ).

خمسه مسترقه

5 روز آخر سال خمسه مسترقه یا پنجه دزدیده شده است. در ايران باستان ، سال 360 روز بود ، يعني 12 ماه 30 روزه . 5 روز آخر سال را جزو ايام سال حساب نمي كردند در آن وقت همه جا شادي و نشاط بود ، مراسمات ويژه اي مانند مير نوروزي و … انجام مي شد . در اين 5 روز چون جزو روزهاي سال محسوب نمي شد نظام كيهاني بر هم مي خورد و در ايام پنجه حتي اهريمن و ديوان هم شادي مي كنند .چون در قديم مي گفتند كه 12 موجود اهريمني در طول دوازده ماه سال، 12 ستون نگهدارندة جهان را مي جوند و 5 روز آخر سال را به شادي و پايكوبي مي پردازند ، اما پس از 5 روز وقتي بر مي گردند ، مي بينند 12 ستون دوباره مرمت شده اند و دوباره شروع مي كنند به جويدن ستونها و سال از نو شروع مي شود ( مطلق ـ 1378 ).

جشن فروهـرها
(ميترا) : به اعتقاد ايرانيان باستان در وجود انسان پنج نيرو وجود دارد :
1.
جان : قوة حيات 2. وجدان (دئنا ) : قوة تشخيص خير و شر( مؤاخذه پس از مرگ )3. بوي: حواس يا قواي تشخيص نيك و بد 4. روان : در قيامت مؤاخذه شده و به بهشت يا جهنم مي رود. 5. فروهر: بهره اي از نيروي خداوند و پس از مرگ به خدا باز مي گردد ( انا لله و انا اليه راجعون ).
در پنج روز آخر سال و پنج روز اول سال نو ، فروهر افراد مرحوم به زمين مي آيند (26 اسفند) و به خانه هايشان سر مي زنند تا از حال بازماندگان و ميزان ايمان آنها مطلع شوند (مسرور) ( سليماني ).
واژه فروردين جمع فرود يا فروهر يا فروشي ، به معني روان يا گوهر حقيقي موجودات است اعم از جماد و نبات و حيوان .فروهر ها ارواح نياكان هستند و حامي زندگانند و روياننده گياهان و آورنده باران هستند . اين عيد مردگان زرتشتي در 10 روز آخر سال برگزار مي شود. بازماندگان به گورستانها مي رفتند و براي آنها شمع روشن مي كردند و غذا مي بردند و نوحه سرايي مي كردند و با فرا رسيدن نوروز جشن مي گرفتند ( مطلق ).
آتش پشت بام چهارشنبه سوري براي راهنمايي فروهرها برای بازگشت به منزل خودشان است(مطلق ، سليماني، ميترا ، مسرور ) .
فروهر ماده اثيري است كه ازلي و ابدي و نامير است(مطلق ) .
فروهر به معني دفاع و ايستادگي است ، چون آنها از نزديكان خود دفاع مي كنند(مطلق ) .
جشن مهرگان و نوروز

ايرانيان باستان دو جشن مهم داشتند ، يكي در آغاز سرما ، در اول پاييز كه دامها را به آغل مي بردند و به آن جشن مهرگان مي گفتند . اما جشن نوروز يا جشن آغاز گرما ، در اول بهار ، يعني آغاز سبز شدن زمين و خروج دامها از آغل ها و چريدن در سبزه زارها نيز جشن مي گرفتند ( مسرور ـ 1377 ).
در حال حاضر اگر چه اهميت جشن مهرگان رفته رفته در بين ايرانيان كمرنگ شده ، اما جشن نوروز هنوز هم به عنوان بزرگترين جشن ملي جايگاه خود را در بين ايرانيان حفظ كرده است ( سليماني ـ 1377 ).

منابع

  1. رضی ، هاشم ، جشن آب ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ دوم 1383
    2.
    آذرگشسب ، اردشیر، آیین برگزاری جشن های ایران باستان ، بنیاد فرهنگ آریایی ، تهران 1381
    3.
    ، کریستین ، آرتور ، ایران در زمان ساسانیان ، ترجمه رشید یاسمی ، انتشارات ابن سینا ، تهران 1351
    4.
    بيروني، ابوريحان ، آثار الباقيه
  2. کمال مولودپوری
نمایش بیشتر

کمال مولود پوری

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا