اندیشه

شورا و مشورت در سیره ی پیامبر صلی الله علیه و سلم

 در دین اسلام، شورا جایگاه خاصی دارد؛ تا جایی که خداوند سوره ای از قرآن را به نام «شورا» نام گذاری کرده است.

شورا و مشورت یعنی مجموعه ای از صاحبان عقل و اندیشه، که در تبیین و تنویر خطا از صواب، آدمی را یاری می رسانند.

مشورت و شورا ‌در امری مقبول است که ، نصی از جانب خدا و امر ونهی از جانب پیامبر در این مورد نیامده باشد، زیرا در مواردی که «نص » وجود دارد، « شورا » معنایی ندارد.

خداوند پیامبر را امر کرده است که با مسلمین مشورت نماید، ونظرشان را جویا شود ؛

«از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما ودر کارها با آنان مشورت و رایزنی کن، وهنگامی که تصمیم به انجام کاری گرفتی برخدا توکل کن، چرا که خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد » آل عمران /۱۵۹

آنچه در زندگی پیامبر جای تأمل است، با وجود جایگاهی که نزد خدا دارد و مکانتی که اصحاب برایش قایل بودند، باز هم از یاران وحتی همسران خویش مشورت می گیرد، و برای همین است در اموری که نصوص شرعی وجود نداشته، پیامبر با اصحاب کرام مشورت کرده است ؛ اما در جایی که نص شرعی هست، هیج اجتهاد ومشورتی به جز « سمعنا و اطعنا » از جانب فرد مسلمان پذیرفته شده نیست، هر چند که مفاهیم نصوص برایش قابل درک و فهم نباشد!

 

نمونه هایی از مشورت و« شورا » ، در زندگی پیامبر ‍/ ص/

☑️ درامور جنگی و نظامی

⬅️ موضع پیامبر(ص) براهمیت مشورت با یاران و اصحاب خویش، در همان ابتدای غزوه بدر آشکار می گردد ؛ هنگامی که برای خارج شدن از شهر و برای رویارویی با دشمن و همچنین استقرار نیروی نظامی، جمع اصحاب را با ندای مشهور خویش به مشورت می طلبد که، « هان ای مردمان مرا مشورت دهید ».

 رسول خدا (ص) لشکریانش را حرکت دادند تا پیش از مشرکان به آب های بدر برسند، و نگذارند که مشرکان به مخازن آب بدر دست پیدا کنند ، به نزدیک ترین چاه آب در وادی بدر رسیدند و منزل کردند ، حباب بن منذر به عنوان یک کارشناس نظامی گفت: ای رسول خدا اینجا که به عنوان اردوگاه برگزیده اید، آیا اردوگاهی است که خدا برای شما تعیین کرده است که ما حق نداریم از آن تخلف نماییم ؟ یا اینکه اندیشه است و جنگ است و تاکتیک ؟ پیامبر فرمودند: « بل هو الرأی و الحرب و المکیده » نه، اندیشه است و جنگ است و تاکتیک ، حباب گفت: ای رسول خدا، اینجا جای مناسبی برای اردو زدن نیست! لشکریان را حرکت دهید تا به نزدیک ترین چاه به طرف مقابل – قریش – برسیم ، آنجا اردو زنیم و چاه های آن طرف را پُر کنیم و بر آن ها حوضی بسازیم ، آن حوض را پر از آب کنیم، آنگاه با حریفان بجنگیم ؛ بدینگونه ما آب خواهیم داشت ولی آنان آب نخواهند داشت!

 رسول الله (ص) فرمودند: « لقد اشرتَ بالرأی » – آفرین بر تو- اندیشه درست را تو ارائه کردی.

پیامبر رأی و مشورت حباب را عملیتی کردند و آنگاه لشکر را حرکت دادند، تا به نزدیک ترین چاه آب به دشمن رسیدند، در آنجا اردو زدند و چاه های آنطرف تر را کور کردند…..

 

⬅️ در غزوه احد، پیامبر اصحاب ویاران خود را جمع کرد و مبنی بر اینکه از شهر مدینه خارج نشوند و در آن سنگر گرفته و متحصن شوند، یا اینکه برای رویارویی با دشمن به خارج شهر بروند، با آنان مشورت کرد؛ هر چند نظر پیامبر، بقا و تحصن در مدینه بود، که برنامه و تاکتیک درستی هم همین بود.

اما جماعتی از افاضل صحابه « به خصوص » آنانی که عملاً از عزیمت به جنگ بدر محروم شده بودند، چنین نظر داشتند که نبی اکرم (ص) رزمندگان مسلمان را به بیرون شهر اعزام کنند، و بر این پیشنهاد اصرار ورزیدند، تا آنجا که سخنگویشان گفت: ای رسول خدا، ما آرزوی چنین روزی را داشتیم، و برای رسیدن به آن ، دست دعاهایمان به درگاه خدا بلند بود، اینک خدا این تمنای ما را برآورده کرده ومسافت میدان جنگ را نیز کوتاه گردانیده است، بسوی دشمنانمان حرکت کنید، و فکر نکنید که ما از آنان ترسیده ایم!

پیشاپیش این دلیرمردان رجز خوان،حمزه بن عبدالمطلب، عموی رسول خدا (ص) بود، که به بهترین وجهی در جنگ بدر حماسه آفریده بود، خطاب به پیامبر گرامی اسلام گفت: سوگند به آنکه بر تو قرآن نازل فرموده است، لب به غذا نخواهم زد، تا آنکه با این شمشیرخودم بیرون از مدینه، با آنان – مشرکان – کارزار کنم !

سرانجام، رسول خدا (ص) به منظور مراعات رأی و نظر این دلیر مردان پاکباخته و حماسه آفرینان دلباخته، از رأی و نظر خودشان انصراف دادند و نتیجه شورای عالی دفاع ، بر تصمیم به خروج از مدینه و برخورد با دشمن، در میدان پهناور جنگ قرار گرفت.

 

⬅️ در جنگ احزاب « خندق »، در حالی که لشکری بی شمار از مشرکان و هم پیمانانشان ، بالغ بر ده هزار مرد جنگی گرداگرد مدینه تجمع کرده بودند، که شاید آمار جنگجویان این لشکر، بر تمامی ساکنان مدینه اعم از مردان وزنان و کودکان و جوانان وپیران، فزونی می کرد.

در این موقعیت حساس وحیاتی، رسول خدا (ص) بی درنگ یک شورای عالی مشورتی تشکیل دادند  و موضوع دفاع از کیان مدینه را دستور کار قرار دادند، وپس از گفتگوهایی که فیما بین رهبران و اعضای آن شورا و مشورت بعمل آمد، همگی بر این اتفاق نظر پیدا کردند که رأی صحابی ارجمند، «سلمان فارسی» مبنی برحفر خندق در منطقه ی شمالی شهر مدینه، که نقطه ی نفوذ دشمن وپاشنه آشیل شکست سپاه اسلام بود،به مرحله ی اجرا در آوردند، که خروجی ونتیجه ی این مشورت، عامل مهمی در پیروزی مسلمانان در این نبرد سنگین بود.

 

👌 پیامبر (ص) اصحاب خود را طوری تربیت کرده بود که در ابراز رأی وبرداشت خویش، حتی اگر با رأی پیامبر هم مخالفت می داشت متردد نمی شدند، زیرا در مواردی که نصوص قطعی وجود نداشت، با اصحاب و یاران مشورت می کرد، این شیوه رأی گرفتن پیامبر و رأی دادن اصحاب، تعلیم وتربیتی بود که در روزهای پیش روی امت اسلامی، افرادی باشند که جسورانه و عالمانه برداشت های خویش را جهت حل مشکلات امت اسلامی ابراز نمایند.

نکته ای که قابل توجه همگان باید باشد اینکه هیچ گاه پیامبر کسی را به خاطر عدم اصابه ی اجتهاد و رأیش مؤاخذه نکرده است.

 

☑️ اگر کمی از میدان جنگ وغزوات دور شویم،باز هم می بینیم که نقش شورا در بخش های مختلف دیگری، در زندگی پیامبر نمایان است.

⬅️ درقضیه ی « افک» و چگونگی تعامل با آن، پیامبر با هر کدام از علی ابن ابی طالب و اسامه بن زید مشورت کرد، ودر مورد تعامل و بر خورد با بانیان و مسببان این اتهام بر ام المؤمنین « عایشه» رضی الله عنها، با کسانی دیگر از اصحاب نیز مشورت کرد.

 

⬅️ در صلح حدیبیه، هنگامی که پیامبر عزم خود را برای خروج به سوی مکه جزم کرده بود، و یاران پیامبر برای انجام عمره احرام بسته بودند، وقتی اصحاب از انجام صلح و بر گشت به مدینه با خبر شدند، و مجبور بودند که برای شکستن احرام حلق و ذبح انجام دهند، بر این تصمیم پیامبر که می پنداشتند پیامبر در احرام می ماند و آنها را به رخصت طلبیده است، ناراحت و محزون بودند.

وقتی پیامبر دستور « قوموا وانحروا» « برخیزید و قربانی هایتان را ذبح کنید! » را سر دادند، هیچ یک از اصحاب از جایش بر نخاست، وقتی پیامبر این حالت را دیدند، بر « ام سلمه » وارد شدند و رفتاری را که جماعت با حضرت کرده بودند، برای او باز گو کردند.

 گفت: ای رسول خدا، دوست دارید که چنان کنند؟ بیرون شوید، آنگاه با هیچ کس حتی یه کلمه حرف نزنید، شتر خود را قربانی کنید و سلمانی خودتان را صدا بزنید تا سرتان را بتراشد، وقتی پیامبر چنین کردند همه ی ا صحاب به ایشان اقتدا کردند و رأی و مشورت « ام سلمه» هم، راه گشای مشکل پیامبر بود.‌

 

⬅️ وقتی پیامبر در روز « فتح مکه» وارد آن شهر شد، حضرت عباس رو به پیامبر کرد و گفت: ای رسول خدا ! ابوسفیان مردی است که فخر و بزرگی را دوست دارد، لطفاً  در این روز مهم امتیازی برایشان قایل بشو !

در اجابت مشورت عمویش حضرت عباس، پیامبر فرمود: هر کس وارد خانه ی ابوسفیان گردد در امان است، و هر کس در ‌خانه را بروی خود ببندد در امان است، وهر کس وارد مسجد الحرام شود در امان است. که این امتیاز پیامبر به ابوسفیان، سبب تبعیت بیشتر از اسلام و تقویت ایمان ایشان شد.

☑️ شکی در آن نیست که، « شورا » و مشورتی که پیامبر ما را به انجام آن تشویق می کند، اهدافی بس سترگ، در پس آن هویداست، زیرا مشورت باعث اخوت و محبت در بین افراد جامعه می شود، و راه مناسبی جهت شناخت افراد توانمند وکوشا، برای حل معضلات و مشکلات جامعه است.

از آن لحاظ که « شورا » دستور خداوندی و سلوک نبوی است، هر جامعه ای که به شورا ومشورت متمسک شود، بی شک راه های موفقیت و پیشرفت را در پیش گرفته است.

 

⬅️ پروردگار مهربان، پیامبرش را این چنین امر می فرماید:

« از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان نرمش نمودی، و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده می شدند. پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما ودر کارها با آنان مشورت و رایزنی کن، و هنگامی که تصمیم بر انجام کاری گرفتی بر خدا توکل کن، چرا که خداوند توکل کنندگان را دوست میدارد » آل عمران/۱۵۹

« مؤمنان، کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ می گویند، و نمازشان را چنان که باید، می خوانند وکارشان به شیوه ی رایزنی و بر پایه ی مشورت با یکدیگر است، و از چیزهایی که بدیشان داده ایم صرف می کنند./شوری ۳۸

ترجمه : کریم تاران – نقده

منبع : سایت اسلام ویب

نمایش بیشتر

کریم تاران

استان آذربایجان غربی - میاندواب نویسنده و مترجم فعال دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا