تربیت فرزندانخانوادهزن

بررسی اثر عملکردی بانوان دعوت واصلاح در دین گریزی نسل جوان

دین گریزی

نویسنده: بیان عزیزی

چکیده:
بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دین‏گریزانه وجود ندارد و تمام دستورات و اعتقادات دینی موافق فطرت و در راستای سعادت انسان ها می باشد. اگر انسان‏ها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبه‏ای از دین نمی‏گریزند، بنابراین، پدیده دین‏گریزی به عنوان یك پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلكه علت و یا علل دین‏گریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزه‏ های دینی باید جست‏‌وجو كرد.عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارد که به دو دسته اساسی عوامل محیطی و عوامل درون فردی تقسیم می شود.
خانواده رکن اساسی جامعه است و زنان به عنوان محور خانواده در تأمین سلامت اخلاقی و سعادت آن نقش ویژه ای بر عهده دارند. مسئولیت های خطیر زنان به عنوان همسر و مادر از تأثیر عمیق این قشر در فراز و فرود جامعه ی انسانی حکایت می کند.در قرآن کریم حدود ۴۰۰ آیه در مورد زنان نازل گردیده که بیانگر اهمیت و اهتمام این کتاب الهی به نقش زنان است. اعضای جماعت با اتخاذ رویکرد نو به مسئلة زنان و با اعطای مسئولیت به آنان، رویکردی جدا از سنت¬گرایی ملی و دینی درقبال زنان اختیار کرده‌اند. جریان مذهبی مزبور، با تفسیر جدید از فقه و متون دینی، به دفاع از حقوق زنان و انتقاد از وضع موجود در ایران درباب زنان پرداخته و رویکرد اسلامی را بهترین مدافع و حافظ حقوق زنان معرفی می¬کند.
بررسی عوامل دین گریزی جوانان از سوی زنان دعوت واصلاح را می توان در موارد زیر خلاصه نمود :
– عدم راهکار مناسب جهت رسیدن جوانان به آرامش
– عدم قدرت علمی ودرونی در از بین بردن شك و ترديدهای معرفتی ودینی
– گستردگي بي ضابطه شريعت
– عدم موفقیت دراجرای تربیت شایسته میان خانواده ونزدیکان.
وبرخی از راه حل هاي دين گريزي از سوی بانوان جماعت را می توان در موارد زیر بیان نمود:
– معرفي شايسته و بايسته دين
– طرح خردمندانه دين
– اطمينان سازي دين از سوی بانوان
– پاسخ گويي، مستند سازي دوباره و بهينه سازي مستندات و بازگويي پيرايش شده باورها
– احساس آرامش بخش بودن دين
– عرضه دین سازگار با علم ودانش
واژگان کلیدی: زنان، جوانان، جماعت دعوت واصلاح، تربیت، دین گریزی.

مقدمه:
در دین اسلام، زنان جایگاه بسیار والایی هم در اجتماع و هم در خانواده داشته اند؛ زنان سازندگان کانون خانواده هستند و خانواده کوچکترین واحد اجتماعی جامعه می باشد لذا می توان گفت که زنان سازندگان جامعه هستند و قادرند جامعه را به سمت سعادت و تعالی و یا به سمت انحراف و فساد سوق دهند.زنان در اسلام به عنوان رکن رکین خانواده و نیمی از پیکره اجتماع از جایگاه ارزشمند و والایی برخوردارند. زنان به عنوان محور خانواده در تأمین سلامت اخلاقی و سعادت آن نقش ویژه ای بر عهده دارند. مسئولیت های خطیر زنان به عنوان همسر و مادر از تأثیر عمیق این قشر در فراز و فرود جامعه ی انسانی حکایت می کند.در قرآن کریم حدود ۴۰۰ آیه در مورد زنان نازل گردیده که بیانگر اهمیت و اهتمام این کتاب الهی به نقش زنان است. هر کس سیره ی پیامبر بزرگوار ما را بخواند در می یابد که نخستین صدایی که در تایید دعوتش بلند شد صدای زن بود یعنی همسر ایشان:حضرت خدیجه رضی الله عنها. نخستین خونی که در راه دین پیامبر خدا نیز ریخته شد –خون سمیه- همسر یاسر و مادر عمار بود که نخستین شهید اسلام شد. جایگاه علمی و سیاسی عایشه پس از وفات پیامبر (ص) و تصحیح بازگویی و بازشناسی مسایلی که صحابه پیشتر ، آن را به گونه ای دیگر دریافته بودند تا جایی که کتاب هایی در این باره و شرح زندگانی ایشان تالیف شده است.
جنبش های اسلامی زنان زمانی پیروز می شود و لباس هستی بر تن خواهد کرد که رهبران زنان مسلمان هم در میدان های دعوت و اندیشه و دانش و ادب و پرورش پابه پای رهبران مرد پیشرفت نمایند.هدف از نزول قرآن کریم آن است تا به آدمیان چه زن، و چه مرد، ارزش والا و مناسب عطا نماید. بنابراین اسلام چگونه زن را از دخالت مستقیم در امور سیاسی و اجتماعی دور نگه می‌دارد؟!
«زن نیز مانند مرد مسئول است در مورد بندگی خداوند متعال و تلاش برای برپاداری و اقامه‌ی دین و ادای واجبات، اجتناب از محرمات، پایبندی به حدود، مرزهای شریعت و دعوت دیگران به سوی دینداری (امر به معروف و نهی از منکر) دارای تکلیف و مسئولیت است. امروز علمانیون و مکتب سکولاریست‌ها با بهره‌گیری از مسأله‌ی حقوق زن به ترویج بازار خود پرداخته‌اند؛ و می‌کوشند پاره‌ای اتهامات ناروا را به اسلام بچسبانند که دین اسلام از آن مبرّا است. از جمله اینکه می‌گویند: «اسلام به زنان ستم می‌کند و اجازه نمی‌دهد که استعدادها و توانایی‌های آنها شکوفا شود» امّا غافل از این که در زمان حیات مبارک حضرت رسول و خلفای راشدین زن نیز در فعالیت‌های سیاسی شرکت کرده‌اند. مشارکت در امور سیاسی از حقوق و تکالیف مسلم او به شمار می‌رود؛ و باید همچون مردان در این عرصه فعالیت نماید.
بدون تردید در ذات دین، هیچ عنصر دین‏گریزانه وجود ندارد و تمام دستورات و اعتقادات دینی موافق فطرت و در راستای سعادت انسان ها می باشد. اگر انسان‏ها به دریافت معارف دینی نایل آیند، در هیچ رتبه‏ای از دین نمی‏گریزند، بنابراین، پدیده دین‏گریزی به عنوان یك پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلكه علت و یا علل دین‏گریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزه‏های دینی باید جست‏‌وجو كرد.دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دین داران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب می شود. این پدیده در سده های اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و حتی موجب به وجود آمدن مکاتب فلسفی الحادی و ایدئولوژی های دین ستیز یا دین گریز گردید.یکی از پیامدهای ناگوار آن، طغیان علیه ارزش های حاکم بر جامعه، گریز از ارزش ها و منبع آنها است و چون معمولًا در جوامع دینی منشأ و منبع ارزش ها، «دین» است، این مسئله به دین گریزی می انجامد.
«درک جوان» از جمله مسائلی است که لازم است در مورد جوانان رعایت شود. به دلیل آنکه جوان خود را در این سنین غریب و تنها می بیند، اغلب سعی می کند علیه سنّت ها و آداب و رسوم قیام نماید، از والدین خود و جامعه کناره گیری کند و فقط با همسالان خود تماس بگیرد. در چنین حالتی، جوان به یک یا چند راهنما نیاز دارد تا او را درک کرده و محرم اسرار و همراز او گردند.حال اگر کسی نباشد که به درد دل های جوان گوش فرا دهد و یا احیاناً پدر و مادر در مقابل تفکرات او واکنش شدیدی از خود نشان دهند، روشن است که جوان دیگر والدین را محرم اسرار خود نمی داند و مسائل خصوصی را با آنان در میان نمی گذارد.

عوامل دین گریزی از نگاه کلی:
بدون تردید عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارد که به دو دسته اساسی تقسیم می شود:
الف. عوامل محیطی؛ مانند: ناهنجاری های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی.
ب. عوامل درون فردی یا روان شناختی.

1. عوامل محیطی:
یکی از علل بحران دین گریزی محیط اطراف درهمه جوانب آن است که ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی که به او ارائه می شود را القا می کند. جوان به جهت توانمندی های ذهنی خود، دین صرفاً تقلیدی را بر نمی تابد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار می زند و می خواهد دینی را بپذیرد که متناسب با سطح تفکر او باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود، برایش قانع کننده نیست.

1-1- خانواده:
در میان اعضای خانواده، پدر و مادر چون ارتباط زیادتری با فرزند دارند، نقش بیش تری در شکل گیری شخصیت فرزند ایفا می کنند. به همین دلیل، اولین عامل زمینه ساز گریز از دین، رفتار و منش پدر و مادر می باشد. این مطلب را با استفاده از بعضی از آیات و نیز بعضی از روایات می توان به دست آورد:
هنگامی که نوح علیه السلام از قوم خود ناامید شد، به درگاه خدای سبحان عرضه داشت: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الاَرْضِ مِنَ الکافرین دَیَّارا.»(نوح: 26)؛«پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روی زمین مگذار.»
با توجه به آیه مزبور، این احتمال در ذهن انسان تقویت می شود که پدر و مادر در دین گریزی فرزند نقشی اساسی دارند، به گونه ای که پایه و اساس آن، حتی به پیش از تولد نیز باز می گردد.

1-2- دوستان و مربيان:
عامل ديگر دين گريزي، دوستان، مربيان و اجبار هستند. نظر سنجي ها از تأثير شگرف دوستان بر يكديگر، مربيان بر دانش آموزان و كاهش اعتماد فرزندان به والدين و حرف شنوي از ايشان حكايت دارد. از سويي حدود هشتاد درصد از والدين به نوعي فرزندان خويش را ناسازگار مي خوانند. و از سويي ديگر نوجوانان به رفتارها و باورهاي والدين خرده مي گيرند و حاضر به پيروي از ايشان نيستند.

1-3- فشار و خشونت در محیط:
يكي از عوامل مهم آسيب هاي اجتماعي اجبار و اكراه بر انجام برخي رفتارها و كردارها بوده و هست. اجبار، خشونت و سخت گيري پيامدهاي بسيار ناگواري دارد كه لج بازي، پنهان كاري، دروغ و انتقام، تنها بخشي از نتايج سوء اين عامل هستند(1).
خشونت ديدگان بيشتر از ديگران دگرآزاري مي كنند، بيشتر انتقام مي گيرند و با رغبت بيشتري هنجار شكني مي كنند(2)گري گوري مي گويد: كتك خورده ها در آينده يا افرادي بي اراده و شل و ول بار مي آيند و يا آدم هاي قلدري كه با نگاه به گذشته در پي انتقام گيري هستند.(3) جامعه شناسان نيز اجبار و لزوم نهفته در هنجارهاي آتي را زمينه ساز ناسازگاري و هنجارشكني عده اي مي دانند.(4) دين گريزي نيز چونان ديگر آسيب هاي اجتماعي از اين عامل بي بهره نمانده است. خشونت هايي كه به نام دين انجام مي گيرد و الزام هايي كه در جهت دين آوري صورت مي پذيرد گروهي را در صف دين گريزان آورده است و در نگاه ايشان تصوير دين، تصويري خشن و همراه با فشار، تهديد و ارعاب مي گردد. بسياري از كودكان در دوران نوجواني وجواني، تهديد و گاه تنبيه والدين به انجام فرائض و ترك برخي رفتارها را شاهد بوده اند، و در محيط تحصيلي كاستن از نمره انضباط، تحقير و تهديد را تحمل كرده و به اجبار در نماز جماعت و ديگر مراسم ديني شركت كرده اند، و سپس در محيط كار و فعاليت به نام دين، بست و بندهاي بسيار را تجربه مي كنند.
در نظرگاه قرآن نيز مهرباني، خويشتن داري و آسان گيري بر مردم، عامل جذب آنان، و سخت گيري و فشار، عامل گريز از دين معرفي شده است:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظّاً غليظ القلب لانفضّوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم» آل عمران/159
با اين نگاه، قرآن از پيامبران، نرم گويي با سردمداران كفر و فساد را مي طلبد و ايشان را از درشت گويي باز مي دارد:
از سوی دیگر گاه جوان می خواهد همه آموزه های دینی را با عقل خود بسنجد؛او فکر می کند اگر آموزه های دینی، در قالب های فکری او بگنجد، صحیح است و الّا درست نیست و باید کنار گذاشته شود. این عوامل باعث می شود، هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و دچار بحران شناختی نسبت به این آموزه ها شود و راه نجات از این بحران را گریز از دین بداند! قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر و بی ایمانی را جهل و ضعف معرفتی انسان ها می داند.

ب) عوامل درون فردی یا روان شناختی :
انسان دارای دو بعد فردی و جمعی است. بُعد فردی انسان در علم روان شناسی و بُعد جمعی زندگی وی در جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد.بر اساس آنچه از «آیات قرآن»(5) به دست می آید، دین گریزی به اشکال گوناگون، در میان همه ملت ها وجود داشته و پدیده ای نوظهور و مختص به قرن های اخیر نیست. به همین دلیل، دین گریزی یک «پدیده اجتماعی»(6) است و مثل دیگر پدیده های اجتماعی، کیفیت پیدایش، تحوّل، نتایج و پیامدهای آن در جامعه شناسی مورد مطالعه قرار می گیرند.به دلیل آن که شخصیت انسان در اجتماع شکل می گیرد و ارزش ها، گرایش ها، عقاید، عادات و رفتار، تشکیل دهنده شخصیت او به شمار می آیند، عواملی در تکوین این شخصیت تأثیرگذارند که جامعه شناسان از آن ها به «عوامل مؤثر در اجتماعی شدن انسان» ذکر کرده اند که عبارتند از: خانواده، مدرسه، همسالان، رسانه های جمعی، مسجد، تماس با دوستان و همکاران، گروه های مرجع، گروه های همدرد، صمیمی و … .؛ با بررسی آیات سوره هود علیه السلام روشن می شود که معمولاً سه گروه در بروز پدیده دین گریزی در سطح جامعه، نقش مهمی را ایفا می کنند.

• گریزی بر جماعت دعوت واصلاح ایران:
جماعت دعوت و اصلاح» تشکّلی است مدنی در چارچوب اندیشهٔ اسلامی که با هدف حفظ اعتقادات و هویت اهل‌سنت ایران و نیز فراهم‌نمودن زمینه‌های رشد و توسعهٔ همه‌جانبهٔ زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران در پرتو باور به کرامت ذاتی بشر، آزادی، عدالت، شورا، دگرپذیری و ارزش‌های بنیادین اخلاقی در ابعاد مختلف زندگی تشکیل شده‌است. این تشکّل، برای ساختن آینده‌ای بهتر، از دانش و فناوری‌های روز بهره می‌گیرد و به اعتدال و میانه‌روی در تفکر و عمل و برقراری روابط و تعامل دموکراتیک با سایر احزاب، جنبش‌ها و تشکل‌ها پایبند است. هم‌چنین ارتقای سلامت جامعه و حفظ محیط زیست و اهتمام جدی به حقوق اعضا به عنوان سرمایه‌های انسانی و ارتقای توانمندی‌های آنان را از طریق آموزش مستمر، وظیفهٔ خود می‌داند.(7)
• گذری بر دیدگاه جماعت دعوت واصلاح به زنان:
اعضای جماعت با اتخاذ رویکرد نو به مسئله زنان و با اعطای مسئولیت به آنان، رویکردی جدا از سنت¬گرایی ملی و دینی در قبال زنان اختیار کرده‌اند. جریان مذهبی مزبور، با تفسیر جدید از فقه و متون دینی، به دفاع از حقوق زنان و انتقاد از وضع موجود در ایران درباب زنان پرداخته و رویکرد اسلامی را بهترین مدافع و حافظ حقوق زنان معرفی می¬کند. رویکرد جماعت دعوت و اصلاح در باب زنان و جایگاه آنها در جامعه، بازاندیشانه، اصلاحی و در پیِ حمایت از حضور و فعالیت زنان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی در جامعه است. رویکرد اعضای جماعت به زنان ذیلِ سه سنخ تناسب¬گرایی، سنت¬گرایی و اخلاق¬گرایی اسلامی تقسیم‌پذیر است.
جماعت دعوت و اصلاح ایران در بیش از ۱۴ استان که جمعیت اهل سنت را تشکیل داده اند، همچون کردستان ، کرمانشاه ، آذربایجان غربی، تهران البرز ، سیستان و بلوچستان ، اردبیل ، گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، هرمزگان، فارس و …فعالیت دارد، که دفترمرکزی آن در تهران است و به مثابه یک جریان اسلامی فعال در جغرافیای ایران برای زنان اهمیت خاصی قائل است و هیچ محدودیتی برای فعالیت زنان قائل نبوده و نیست و با برجسته ساختن اهمیت نقش مادری، تربیت کنندگی، خانواده سالم ، احساسات عاطفی زنان، تفاوت های فیزیولوژیکی، تناسب بین وظایف و ساختاربدنی، حضور زنان در جامعه، تاثیر آنان بر هنجارهای جامعه که مثمرثمر بوده درصدد مهم جلوه دادن جایگاه زن در خانواده و جامعه است.

بررسی عوامل دین گریزی جوانان از سوی زنان دعوت واصلاح:
1- عدم راهکار مناسب جهت رسیدن جوانان به آرامش:
يكي از عوامل دين گريزي ناكارآمدي دين است. زندگي ما توأم با آشفتگي و سرگرداني روحي است كه به گونه اي خطرناك به حالت ديوانگي نزديك شده است. فشارهاي رواني بر انسان معاصر به اندازه اي است كه بيماري هاي جديد از فشارهاي رواني ناشي مي شود. انسان عصر جديد از تنهايي، انزوا، اضطراب و… بسيار آزار مي بيند.اين انسان با اين دغدغه ها و مشكلات روحي و رواني، دين را عاملي براي نجات خويش مي بيند و به سمت دين مي رود.
براين اساس «يونگ» براي دين خصلتي روان درمان گرانه قائل است و دين را معني بخش وجود انسان و رهايي بخش او از مشكلات مي شناساند.12 و با همين تصور مشركان بت پرستي مي كردند و از بت هاي خود انتظار ياري داشتند: «واتّخذوا من دون الله آلهة لعلّهم ينصرون» يس/74
اما در این زمینه باید ازعان نمود که قشر وسیعی از زنان جماعت دعوت واصلاح بالاخص دعوتگران دینی، یا خود فاقد این آرامش روحی می باشند ویا از القاء درست آن وبهره گیری صحیح از آموختن و رسیدن جوانان به این مهم ناکارآمد هستند.

2- عدم قدرت علمی ودرونی در از بین بردن شك و ترديدهای معرفتی ودینی :
يكي از عوامل مهم دين گريزي به ویژه در نسل جوان شك و ترديد نسبت به آموزه ها و سنت هاي ديني است. اين عامل در عصر جديد كه دوران گرداب هاي سهمگين شك و ترديد است بسيار بيشتر از گذشته جلوه مي كند. گرداب شك و ترديد چنان گسترده و فراگير است كه هيچ آموزه اي از آن بي نصيب نمانده است.كارل گوستاو يونگ مي گويد:
«من در مجموع خيال مي كنم اغراق نيست وقتي كه مي گويم انسان امروزين از لحاظ روان شناختي دچار شكي كم و بيش مرگبار شده و در نتيجه غريق شك و ترديد گشته است».(9)
انسان امروز به تمامي باورها و اعتقادات و مناسك پيشينيان به ديده شك و ترديد مي نگرد، او تفاوتي ميان معارف مقدس و نامقدس نمي بيند و شك و ترديد خويش را در تمام حوزه ها مي گستراند.
جوانی که در جست وجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس کند دین در معنادهی و جهت بخشی به زندگی او تأثیر مثبتی ندارد؛ به تدریج آن را کنار می گذارد و چه بسا آن را امری زاید و دست و پاگیر انگاشته و نسبت به آن گریزش می یابد.
شك و ترديدهای جوانان غالبا وقتي در قالب پرسش درآيند و جواب شايسته گيرند بسيار خجسته و ارزشمند مي نمايند و دينداري را مستحكم مي سازند، اما وقتي پرسشي نشوند يا پاسخ بايسته نگيرند بسيار ويرانگر مي شوند؛ به ويژه آن گاه كه پرسشگر، دين را نابردبار در برابر پرسش هاي خود ببيند. پيامبر امّي مي ماند؛ مبادا برخي از مسلمانان در وحياني بودن قرآن شك و ترديد كنند و دين گريز شوند:
« وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ »(عنكبوت: 48) « و تو هيچ كتابى را پيش از اين نمى‌خواندى و با دست خود [كتابى‌] نمى‌نوشتى، و گر نه باطل‌انديشان قطعاً به شك مى‌افتادند. »
در این زمینه نیزطیف وسیعی داعیان زن جماعت دعوت و اصلاح به طور خاص وسایر زنان به طور عام به خاطر نگاه سنتی و گاه متحجرانه به مقوله دین هرگونه پرسشهای برآمده از نهاد پاک جوانان را برنتافته و با تندی با آن مقابله می نمودند و هرگونه سوالی در این زمینه را انحراف از باورهای دینی آنان قلمداد می نمودند.

3- گستردگي بي ضابطه شريعت:
يكي ديگر از عوامل دين ستيزي نشان دادن اسلام به عنوان ديني پرشريعت است. عده اي اصرار دارند دين اسلام را پرشريعت ترين دين معرفي كنند و با تنگ نظري و سخت گيري برخي از مباحات را تحريم كنند و هر روز قيد و بندي جديد به نام دين بر انسان تحميل كنند؛ در صورتي كه اين گسترش نه تنها امتيازي براي مسلمانان و اسلام نيست، بلكه برخي از مسلمانان را به رودر رويي با شريعت مي كشاند.
در این رابطه نیزبسیاری از زنان دعوتگرجماعت دعوت واصلاح و مادران وابسته به آن نتوانسته اند با نگاهی میانه روانه و معتدل، جذابیتهای دنیای امروز را با عصاره دین تطبیق و وفق دهند وهمین سبب عدم بروز بسیاری از استعدادهای جوانان وعاملی در جهت دین گریزی آنان شده است .

3- عدم موفقیت در اجرای تربیت شایسته میان خانواده و نزدیکان:
بدون شک یکی از عوامل موفقیت هر داعی مسلمان در تربیت دیگران و پیشبرد اهداف عالیه شریعت، اجرای صحیح آن در میان خانواده و نزدیکان خود و بروز جلوه زیبای آن نزد دیگران است که در اهمیت آن همین بس که در همان اوان مراحل دعوت نبوی با این ندای قرآنی رسول اکرم این چنین را مورد خطاب قرار می دهد:
«وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ »(شعراء :214) « وخويشان نزديكت را هشدار ده.»
بررسی میزان موفقیت پیامبران که بزرگترین دعوتگران دینی در طول تاریخ بودند گواه این مدعاست که هر گاه پیامبری چون رسول بزرگ اسلام و یا رسولانی همچون داوود و سلیمان و یوسف در تربیت خانواده خود موفق بودند توفیق آنها نیز در جامعه بیشتر بوده است اما اگر رسولانی چون نوح و لوط به نسبت از موفقیت کمتری در این زمینه برخوردار بوده اند در حصول موفقیت در جامعه نیز تا حد زیادی ناکام مانده اند.
در این باره نیز باید اذعان نمود که طیف وسیعی از فرزندان جماعت که حاصل تعامل اشتباه والدین به ویژه مادران هستند از چنان تربیت شایسته وبایسته قرآنی و ایمانی حد اقل در ظاهر و رفتار بی بهره یا کم بهره اند و حتی گاها سر از عناد و ضدیت با شریعت نیز سر برآورد اند که می طلبد مادران و بانوان ارجمندی که خود در فضای دیگر و با معنویت بیشتری سیر نموده اند در روش تربیتی خود تجدید نظر نمایند تا دیگران نیز با نگاه به فرزندان آنها از دین نگریزند.

راه حل هاي دين گريزي:
دين گريزي مانند ديگر آسيب هاي اجتماعي قابل پيشگيري و درمان است. با راهكارهايي مي توان از دين گريزي پيشگيري كرد و در صورت رخداد به درمان آن پرداخت.

1. معرفي شايسته و بايسته دين از سوی زنان جماعت:
معرفي درست دين يكي از راه هاي مهم جلوگيري از دين گريزي است.اگرزنان دين باور دين را خرد گريز نشان ندهند، آموزه ها و باورهاي ديني را با شواهد و نشانه هاي بسيار عرضه كنند و شك و ترديد را از مخاطبان بگيرند، نويد بخشي دين را فرياد كنند و از سعادت آفريني دين سخن گويند و دين را ناسازگار با علم نشان ندهند، از ناحيه اصل دين، شاهد دين گريزي مردم نخواهيم بود.

2- طرح خردمندانه دين:
بخشي از دين گريزي ها از ناسازگار ديدن دين با خرد آدمي پديد مي آيد. براي پيشگيري از اين تصور، بايد از آيات قرآن در طرح دين الگو گرفت و دين را همان گونه كه قرآن معرفي مي كند طرح و عرضه داشت. وقتي به آيات قرآن مراجعه مي كنيم خردمندان و صاحبان فكر و انديشه را بسيار مقرّب و پرمنزلت مي بينيم:«قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون» زمر/9 در تشريع احكام نيز سازگاري ميان عقل و تشريع به روشني ديده مي شود و احكام بر پايه مصالح و مفاسد و نيازها شكل مي گيرد، به گونه اي كه اگر عقل قادر بر فهم تمام اين مصالح و مفاسد باشد هيچ گونه ناسازگاري از خود بروز نمي دهد و تسليم بي قيد و شرط اين احكام و مقررات اجتماعي اسلام خواهد شد.

3- اطمينان سازي دين از سوی بانوان:
شماري از دين گريزي ها از ترديد و شك در باورها و رفتارهاي ديني بر مي خيزد. دراين موارد طرح دين همراه با نشانه ها و دلايل اطمينان آور، بهترين راهكار شناخته مي شود.مخاطبان پيامبران الهي با شك و ترديد در آورده هاي پيامبر مي نگريستند: «و إنّا لفي شكّ ممّا تدعوننا إليك مريب» ابراهيم/9 آنها خواهان معجزه بودند: «فأتوا بسلطان مبين» ابراهيم/10

4- پاسخ گويي، مستند سازي دوباره و بهينه سازي مستندات و بازگويي پيرايش شده باورها :
در مرحله پاسخ گويي، انتخاب وسيله مناسب بسيار تأثيرگذار است. كتاب نويسي و مقاله نويسي هر چند شيوه هاي مناسبي براي انتقال پاسخ هستند، اما در مقايسه با روش هاي اطلاع رساني نوين مانند وبلاگ نويسي چندان سودمند نيستند. مراجعه به اينترنت بيشتر از كتاب و مطبوعات است و رساندن پاسخ به شخص پرسشگر، آسان تر؛ افزون بر اين وبلاگ نويسي مشكلات و دردسرهاي چاپ و انتشار كتاب و مجله را ندارد و امكان تعامل و گفت وگو را بيشتر فراهم مي آورد.

5- احساس آرامش بخش نبودن دين:
براي مقابله با احساس آرامش بخش نبودن دين، در مرحله نخست بايد نگاه يك بعدي به دين شكسته شود و دين به عنوان يك مجموعه سازوار درآيد و تمام ابعاد آن برجسته گردد. نگاه يك سويه به دين و طرح يك سويه بايد و نبايدها، بكن و نكن ها، كيفر، تازيانه، سنگسار، تبعيد و… دين را ناكارآمد و ناسازگار با اميد و عشق و سعادت نشان مي دهد. ديني كه تنها سنگسار، شلاق، و امر و نهي آن به گوش برسد و نمود يابد جز گريزاندن پيروان نتيجه اي نمي دهد. با كمك دين مي توان عشق را در دينداران حيات بخشيد، به آنها اميد داد، سعادت بخشي دين را برجسته ساخت و آرامش بخشي آن را نشان داد و بايدها و نبايدها و امر و نهي ها را در راستاي آرامش بخشي و سعادت آفريني دين به بحث گرفت.
شروع حركت در طرح دين بسيار مهم است، آنچه اكنون گاه در عرصه طرح دين ديده مي شود نتيجه اي جز گريز ندارد. در طرح دين الگوبرداري از قرآن بسيار ارزشمند و راهگشاست
در مرحله دوم بايد دين را در برابر ايسم ها و اديان نوپيدا تقويت كرد، آرامش بخشي و سعادت آفريني دين را در مقايسه با ديگر مدعيان بالا برد و روش هاي نوآمد سعادت آفريني را مستند سازي كرد و با آن يافته ها نگاهي دوباره و چندباره به دين داشت، و در هر رفت و برگشت مي توان چيزهايي از دين آموخت و بر آموزه ها و راهكارها افزود و هدف مهم و اساسي دين را تحقق بخشيد؛
عرضه دین سازگار با علم و دانش:
بهترين درمان دين گريزي برخاسته از ناسازگار پنداري علم و دين، پاسخ ازموارد ناسازگار است. در موارد ناسازگار، گاه يافته علمي در سطحي نيست كه بتواند در برابر دين ايستادگي كند و ناسازگاري به وجود آورد، و گاه فهم از دين به گونه اي نيست كه ناسازگاري رخ نمايد.

پی نوشتها:
1. آيزنبرگ، نانسي، رفتارهاي اجتماعي كودكان، ترجمه بهار ملكي، 111.
2. . همان، 152.
3. . گري گوري، روان شناسي نوجوانان و جوانان، ترجمه مهدي تقي زاده، 263.
4. المرتضی، ابوالحسن ندوی، عبدالمجید مرادزهی خاشی.
5. كي نيا، مهدي، مباني جرم شناسي، 2/243.
6. احمدي، احمد، روان شناسي نوجوانان و جوانان، 35.
7. آذری، مرام‌نامه و اساس‌نامه ،پایگاه اطلاع‌رسانی اصلاح- . islahweb.org».
8. قادرزاده، بهروزی ، جایگاه زن در جامعه ازمنظر اعضای جماعت دعوت و اصلاح کردستان ص 102.
9. يونگ، انسان امروزين در جستجوي روح فرد، 182.

منابع:
تفسیر نور، دکتر مصطفی خرم‌دل
2ـ خط‌مشی سیاسی در سیره‌ نبوی، منیر غضبان، مترجم: عمر قادری
3ـ زن در اندیشه‌ی اسلامی، جمال محمد فقی رسول، مترجم: دکتر محمود ابراهیمی
4ـ چالش‌های سیاسی جنبش اسلامی معاصر، استاد مصطفی طحان، مترجم: خالد عزیزی
5ـ مشارکت سیاسی زن، دکتر هبه رئوف، مترجم: محسن آرمین
6ـ جایگاه زن در جامعه اسلامی، دکتر قرضاوی، مترجم: عمر قادری
7ـ بانوان در عرصه‌ی دعوت و تبلیغ، دکتر توفیق یوسف الواعی، نرگس پروازی ایزدی
8ـ المرتضی، ابوالحسن ندوی، عبدالمجید مرادزهی خاشی
9ـ جامعه‌شناسی زنان، پاملا آبوات/ کلروالاس
، مترجم: منیژه نجم عراقی
10ـ ارزیابی میراث فکری مسلمانان، محمد غزالی، داود نارویی
11ـ داستان زنان در قرآن، عبدالمنعم الهاشمی، سیدرضا اسعدی
12ـ اسلام و بزرگداشت زن، محمد بن جمیل زینو، محمدگل گمشاد زهی
13ـ روزنامه و مجلات ـ مقالات اینترنتی
14ـ فقه سیاسی، دکتر قرضاوی، عبدالعزیز سلیمی
15ـ دیدگاه‌های فقهی معاصر، دکتر قرضاوی، مترجم: احمد نعمتی
16ـ آینده حرکت اسلامی و اولویت‌های آن، دکتر قرضاوی، مترجم: محمد ملازاده
17-جایگاه زن در جامعه ازمنظر اعضای جماعت دعوت و اصلاح کردستان: قادرزاده، امید ؛ محمدی، بهروز ؛ / مجله : مطالعات اجتماعی ایران » پاییز 1397، دوره دوازدهم – شماره 3. صفحه – از 102 تا 124 )

نمایش بیشتر

بیان عزیزی

استان کرمانشاه - پاوه مترجم - نویسنده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا