اندیشهدعوت اسلامی

اخلاق درحوزه ایمان داران

اخلاق درحوزه ایمان دارانجامعه ای که پایبند به ایمان فطری و وحی آسمانی یعنی معنویت است ومتخلق به اخلاق پسندیده رحمانی ومطابق سرشت پاک انسانی یعنی فطرت لله فطرالناس علیها است باید دارای اخلاق نیکوباشد وبه تکلیفی که (لااله الا الله ) در حوزه های اجتماعی، سیاسی ،علمی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی و… بر او گذاشته رعایت اخلاق کند.

 توضیح وتطبیق برای گویندگان (لااله الا الله) واخلاق  که ثمره ای این کلمه ی طیبه است در روزمره ای حیاتشان به کرات  زمزمه میکنند باید درهویت ملتزمان ومومنان به آن نمایان شود وهرکدام با مطابق کردن باطن وظاهرشان تفسیر واقعی حقانیت این کلمه ی طیبه باشند ودرحوزه های فوق ذکر اسوه ونمونه ی دوران خود شوند واین اخلاق نیکو درگفتار وکردارمعتقدان به (لا اله إلا الله) ظاهر شود وازدرون فردفرد ایمان داران شوق و ذوق دوستی وانسان دوستی نشونما کند تاجامعه ای پرازصفاو صمیمیت تشکیل شود ودریک کلام، معنی واقعی انسان خدایی وانسانیت تحقق نماید، پس اخلاق نیرویی است که انسان را به کار های نیک وادارمیکند وازکارهای بد بیزارش می سازد.

برای روشنگری بیشتر اخلاق درحوزه ایمانداران به قرآن سوره بقره آیه ۳ مراجعه می کنیم که می فرماید:

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ‏ ترجمه : ‏‏آن کسانی که به دنیای نادیده باور می‌دارند ، و نماز را به گونه شایسته می‌خوانند ، و از آنچه بهره آنان ساخته‌ایم می‌بخشند .‏

یعنی مومن به (لااله الا الله) کسانی هستند که ایمان به غیب  که ذات خدا(جل جلا له )عالم برزخ ورستاخیز و…دارند واین همان ایمان فطری ومرتبط به نیرویی معنوی و وحی  و روحی پروردگار است به استناد آیه ۷۲ سوره ص:

‏ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ‏ ترجمه : ‏ ‏هنگامی که آن را سر و سامان دادم و آراسته و پیراسته کردم ، و از جان متعلّق به خود در او دمیدم ، در برابرش سجده ( بزرگداشت و درود ) ببرید .

 واین ایمان فطری به فرمایش مفسر بزرگ قرآن شهید سیدقطب رحمه الله:هومفرق الطریق فی ارتقاء الإنسان عن عالم البهیمه ولکن جماعه المادین فی هذا الزمان کجماعه المادین فی کل زمان یریدون أن یعودوا بالإنسان القهقر إلی عالم البهیمه الذی لا وجود فیه لغیرالمحسوس …  ترجمه: واین ایمان فطری به عالم غیب وجهان ناپیدا خط فاصلی است که انسان را ازجهان  حیوانی جدا می سازد، لکن امروز ماتریالستها همانند همه ماترلستها درهردوره وزمانی میخواهند انسان رابه قهقرا برگردانند واو را به دنیای حیوانی برگشت دهند؛ جهانی که غیر محسوس در آن جایی ندارد ومعقولات رامحلی ازاعراب نیست واین امر راپیشرفت می نامند درصورتی که نه تنها پیشرفت نیست بلکه تنزل وپسرفتی است. که خداوند مومنان را از آن حفظ کرده است وصفت مشخصه ی آن را صفتی که  الذین یومنون بالغیب یعنی آنان که ایمان به غیب دارند ویقیمون الصلاه  یعنی: نماز را به نحو شایسته بجای می آورند، قرار داده است.

 ویقیمون الصلاه  فیتجهون بالعباده الله وحده و یرتفعون بهذا عن عباده العباد وعباده الأشیاء یتجهون الی القوه مطلقه بغیر حدود ویحنون جِباههم لِله لا للعبد . والقلب الذی یسجد لله حقا ویتصل به علی مداراللیل والنهار یستشعرانه موصل السبب بواجب الوجود  ویجد لحیاته غایه اعلی من أن تستغرق فی الارض وحاجات الارض  ویحس انه اقوی من المخالق لانه موصل بخالق المخالق وهذا کله مصدر قوه  للضمیر کما انه مصدر تحرج  وتقوی. و عامل هام من عوا مل  تربیه الشخصیه وجعلها ربانیه التصور و ربانیه الشعور و ربانیه السلوک.

ترجمه: نشانه ی دیگر پرهیز کاران این است که پرستش را خاص خدا می دانند وبا عبادت رو به درگاهش می آورند واز پرستش بندگان واشیا سرپیچی میکنند و رو به درگاه نیروی مطلقی می آورند که حد مرزی نمی شناسد وسر را تنها در مقابل خدا پایین می آورند وپیشانی بندگی را فقط برآستانه ی او می سایند نه در برابر بندگان وبر خاک ذلت بارآنان. دلی که به راستی و درستی  درپیشگاه خدا به سجده می افتد وشب و روز همیشه بدو می پیوندد, احساس می کند که به واجب الوجود پیوسته وبه خالق معبود رسیده است ولذابرای زندگی خود هدف بالاتر از این درنظر دارد که عمر خود را یکبار صرف زندگی زمینی ونیازمندیهای کره ی زمین کند واحساس میکند  که نیرومندتر از آفریده های دیگر است زیراخود را متصل وپیوسته با آفریدگارِ آفریده ها می بیند واین دید ودید گاه همه منبع نیروی دل ودرون وجان و وجدان اند، همان گونه که سرچشمه ی تقوا وپرهیزکاری وپاکی ودوری گرفتن از انجام گناه اند.  وهمچنین عامل مهمی ازعوامل تربیت  شخصیت انسانی بشمار می آیند وآنرا بگونه ای پرورده می کنند ودر می آورند که خدایی بیندیشد وشعور و احساس خدایی داشته باشد وکردار ورفتار خداپسندانه پیشه گیرد.

گام اول توحید  یعنی خدا شناسی موحدانه وگام بعداز آن روکردن به خدا و نماز وتوشه  گرفتن برای اصلاح خود وخدمت کردن به جامعه  است، مسلم است اصلاح نفس مقدم براصلاح جامعه می باشد, کما قال النبی الرحمه  حضرت محمد  (ص) وخالق الناسَ بخُلُقِ الحَسَن . یعنی به اخلاق نیکو بامردم ارتباط برقرار کنید؛ بنابراین بعداز تعبد (بندگی خالق) ، خدمت به بندگان خدا است واین ثمره ی ایمان فطری است که فرد مومن  به (لا اله الاالله ) به اخلاق مهر ورزی وانسان دوستی در جامعه ای که در آن زندگی خواهد کرد متخلق شود وآن زمان است واژه انسان که مشتق از اُنس است تحقق  لفظی ومعنی خود پیدا خواهد کرد وفرمان برداری از آیه » ومما رزقناهم ینفقون انجام خواهد داد یعنی ازتمام نعمتها ومواهبی که به آنان روزه دادیم انفاق میکنند

فهم یعترفون ابتدا بان المال الذی فی أید یهم هومن رزق الله لهم لا من خلق انفسهم ومن هذا الاعتراف بنعمه الرزق ینبثق البر بضعاف الخلق والتضامن بین عیال الخالق وا لشعور بالاصره الانسانیه وبالإخوه البشریه وقیمه هذا کله تتجلی فی تطهیرالنفس من الشح وتزکیتها با لبرّ وقیمتها ترد الحیاه مجال التعاون لا محترک التطاحن وانها تومن العاجزوالضعیف والقاصر وشعرهم انهم یعیشون بین قلوب و وجوه ونفوس لا بین اظفار و مخالب ونیوبترجمه: وازآنچه روزی وبهره ی ایشان کرده ایم می بخشند  پرهیز گاران پیش هرچیز اعترا ف دارند  به اینکه دارای واموالی که  دردست ایشان است ،عطا وداده ی خدا است نه ساخته وپرداخته ی خودشان، ازاین اعتراف به نعمت روزی خدا دادی   انگیزه ی کمک ونیکی به بینوایان  وتهیدستان سرچشمه می گیرد وروحیه ی یاری وهمدردی نسبت به واماندگان وبیچارگان  که اهل وعیال خدایند از آن بیرون میدمد وبالنده می گردد واحساس اینکه انسانها پیوستگی دارند وبرادری میان خا نواده ی  بشری برقرار است از این چنین اقرار واعترافی تقویت می شود. ارزش این چیزها درپاکیزه داشتن نفس ازبخل وتنگ چشمی هویدا ودر تزکیه ی آن به وسیله ی نیکی ونیکو کاری پیدا می گردد. ارزش نیکی ونیکو کاری هم این خواهد بود که زندگی را به پهنه ی همکاری وهم یاری نه میدان جنگ وکشتار وآدمخواری تبدیل میکند، همچنین کمک  ویاری ونیکی ونیکو کاری ناتوانان وضعیفان و واماندگان را درامان می دارد ودرکنار می گیرد وبه آنان می فهماند که ایشان  تنها نیستند بلکه درمیان  دلها وجانها ودیده ها جای دارند نه رها درمیان ناخنها  وچنگالها ودندانها

پس فرد مومن به (لااله الا الله) زمانی که خود را در حوزه ایمان داران دریافت و از چگونگی خلقت خود به راهنمای قرآن آیه یک سوره النساء آگاه شد که خلقتش من النفس واحده است باید متعهد گردد بعدازانجام وظیفه بندگی خود در شب وروز با اخلاق حسنه خود همیار وهمکار انسانها در شادیهایشان و در بر طرف نمودن رنجهایشان باشد ورسالت انسان دوستی خود را انجام بدهد.  وبا الهام گرفتن از ایمان فطری وارتباط تنگاتنگ با خالق هستی درهر صبح و شام برای رازها ونیازهایش وهم تا اینکه اثبات نماید بنده مخلص ومتخلق به اخلاق رحمانی است لازم است با اخلاق و اوصافی که خداوند در قرآن سوره النساء به ترتیب بیان فرموده است درجامعه سردمِ خود ظاهر شوند وثمره ی کلمه ی طیبه (لااله الا الله) که شعار تو حیدی وگویش همیشه ایمانداران است در بطن جامعه عملاً اجرا شود تا جامعه ی خدا دوست وانسان دوست در حوزه ایمانداران تشکیل گردد.

پروردگار دراول سوره نساء بندگانش را با خطاب یا ایها الناس یعنی (ای مردم) عموم جامعه ی بشریت هدفش می باشد. بعداز خود شناسی که همگی از النفس واحده خلق شده اند باید مفهوم واژه ی انسانیت خود را تحقق نمایند ومیان توده جامعه بافضائل  اخلاقی مذکورسوره متصف شوند.  وعادل شوید چون خدا عادل است، جلّ جلاله می فرماید: اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى

دادگری کنید که دادگری ( به ویژه با دشمنان ) به پرهیزگاری نزدیکتر ( و کوتاه‌ترین راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا ) است  یعنی که ظالم نشوید وحقوق ضعیفان، درماندگان، یتیمان، بردگان، خدمت کاران، وارثان و حقوق زنان که اساس ولب  مطلب دراین سوره است وهمچنین درمورد حقوق اقلیت های غیرمسلمان که در جامعه ی مسلمانان زندگی می کنند ورفتار با درماندگان و والدین در ادامه بحث میکند.

شایان ذکر است که خداوند متعال نام سوره را به اسم یکی از افراد جامعه که زن است نامگذاری کرده است، چنانچه گویند اگر در خانه کسی است یک حرفی بسی است،  دلیل نامگذاری فقط احترام به مقام شایسته ی زنها است پس افراد ملتزم به (لا اله الا الله) این عدالت گستری را باید قبل از ورود به جامعه ، اول از خانه ی خود با همسرش یا کد بانوی خانه که شریک زندگی اش است شروع نمایند .

ازاین آیه چنین برداشت میشود اینکه خداوند متعال می فرمایند پیش ازانجام وظیفه جا نشینی (خلیفه الله) در کره زمین طبق فرمان پروردگارکه در سوره هود آیه۶۱ می فرماید :

هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَااو است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است ( و نیروی بهره وری و بهره‌ برداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است

لازم است این عدالت و مهرورزی  ومهربانی را در خانه ی خود اجرا کنید.

ضرب المثل کردی است  می گویند:{ تا ماڵ بیهه وێ له مزگه وتێ حه رامه}‌ پس زمانیکه درخانه ها عدالت رعایت شود  در جامعه نیز رعایت خواهد شد . قانون عدالت برای تمام جامعه ی بشریت به دون تبعیض فراگیراست پس افراد ظالم وسرکش در حوزه ایمانداران نمی توانند سلطه وقدرت را در زمین به دست گیرند چون عدالت اساس پادشاهی واساس استقرار وجا نشینی است، چنانچه عالم گرانقدر ابن تیمیه (رحمه الله) فرموده اند: کارهای مردم بارعایت عدالت درکنار ارتکابِ انواع گناهان بیشتر پیش می رود تا ظلم در حقوق بدون ارتکاب گناهان دیگر، به همین خاطر گفته شده که خداوند حکومت عدالتگر را حتی اگر کافر باشد استمرار می بخشد وحکومت ظالم را هر چند که مسلمان باشد بر می چیند وهمچنین گفته میشود دنیا با عدالت وکفر ادامه می یابد ولی با ظلم واسلام از بین می رود (مجموع  الفتوی  ۲۸/ ۶ ۴ ۱)

به استناد آیه ۱ سوره النساء :

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً ‏ترجمه : ‏ ‏ای مردمان ! از ( خشم ) پروردگارتان بپرهیزید . پروردگاری که شما را از یک انسان بیافرید و ( سپس ) همسرش را از نوع او آفرید ، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی ( بر روی زمین ) منتشر ساخت . و از ( خشم ) خدائی بپرهیزید که همدیگر را بدو سوگند می‌دهید ؛ و بپرهیزید از این که پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید ( و صله رحم را نادیده گیرید ) ، زیرا که بیگمان خداوند مراقب شما است ( و کردار و رفتار شما از دیده او پنهان نمی‌ماند

خداوند از بالای هفت آسمان با اسلوب جمع انسان را فرا خوانده ( یا ایها النّاس) واژه ناس کار بردِ جمعی دارد یعنی ای مردم،  پس انسان در حوزه ایمانداران درهر مقام وسمت که است باید درخوشحالی وناخرسندی جامعه ی خود سهیم شود و فرد بی تفاوت وبی رحم نبا شد به تعبیر روشنتری انسان اجتماعی باشد چون فرد معتزل ومنزوی درحوزه ی ایمانداران مقبول وپسنددیده نمی شود چنانچه  پیامبر رحمت حضرت محمد( ص) فرمود ه اند: إن الرّهبانیه لم تُکتَب عَلینا( رواه امام احمد فی مسنده)  یعنی: رهبانیت، دیرنشینی و غار نشینی برمن وپیروانم واجب نگردیده است بلکه روش بندگی قومهای پیشین مسیحی و… بوده است وپیروان من باید همیشه درساحه و وسط میدانهای حق وباطل باشند.

برای اینکه جامعه متفرق ومتشتت نشود لازم است مطیع وفرمانبردار یک معبود خالق شوند همانطورخداوند در سوره یوسف  آیه۳۹ می فرمایند:

یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

‏ ترجمه : ‏ ‏ای دوستان زندانی من ! آیا خدایان پراکنده ( و گوناگونی که انسان باید پیرو هر یک از آنها شود ) بهترند یا خدای یگانه چیره ( بر همه چیز و کس‌ ؟

 همانطوری که سرشت وخلقت شان یکی است سپس وحدت وهمبستگی از کانون گرم خانواده سرشار ازصفا وصمیمیت میان زن شوهر وفرزندان شروع میشود وبازتاب این محبت و انسان دوستی در توده جامعه ی سردَم بروز می نماید ومنجر به تشکیل جامعه ی ایده آل وصفا بخش می شود ودرآن جامعه کسی احساس تنهایی وتبعیض نمی کند و به بهانه های واهی همچون هم کیش نبودن،هم زبان نبودن وهم رنگ نبودن حق وحقوق شان پایمال نمیگردد. بنابراین جامعه ای که در حوزه ی ایمانداران  تشکل شده باید از اجحاف وبی بندباری دور باشد واز مودت ورحم و شفقت میان فرد فرد افراد این جامعه که خود را ملتزم به حوزه دینداری می دانند لبریز باشد ودراین جامعه هرکسی ازحق و حقوق خویش برخوردار میشود چنانچه خداوند درآیه های  سوره النساء به ترتیب ذکرآیه ها بیان فرموده است:

 آیه دوم  درمورد حقوق مستضعفان است که به آنها ظلم نکنید :

وَآتُواْ الْیَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً ‏

‏ ترجمه : ‏ ‏و به یتیمان اموالشان را ( بدان گاه که پا به رشد گذاشتند و به حدّ بلوغ رسیدند ) بازپس بدهید ، و اموال ناپاک ( و بد خود ) را با اموال پاک ( و خوب یتیمان ) جابجا نکنید ، و اموال آنان را با اموال خودتان ( به وسیله آمیختن و یا تعویض‌کردن ) نخورید . بیگمان چنین کاری ، گناه بزرگی است .‏

وآیه سوم در رابطه با حقوق دختران یتیم پایمال نشود: وان خفتم الّا تقسطوا…

وآیه چهارم در رابطه با پرداخت مهریه وحق الصداق مرد با خشنودی کامل به همسرش است:

وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَّرِیئاً ‏

‏ ترجمه : ‏ ‏و مهریّه‌های زنان را به عنوان هدیّه‌ای خالصانه و فریضه‌ای خدایانه بپردازید . پس اگر با رضایت خاطر چیزی از مهریّه خود را به شما بخشیدند ، آن را ( دریافت دارید و ) حلال و گوارا مصرف کنید

وآیه پنجم در رابطه با عدالت گستری با همه ی انسان ها به خصوص با کم خردان:

وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً ‏ ترجمه : ‏ ‏اموال کم‌خردان را که در اصل اموال شما است به خود آنان تحویل ندهید . چرا که خداوند اموال را برایتان قوام زندگی گردانده است . از ( ثمرات ) آن خوراک و پوشاک ایشان را تهیّه کنید و با سخنان شایسته با آنان گفتگو کنید ( و ایشان را نیازارید و با ایشان بدرفتاری نکنید )

  وآیه ششم در رابطه با واگذاری اموال  به یتیمان است زمانیکه به سن بلوغ وتکلیف رسیده باشند

وَابْتَلُواْ الْیَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن یَکْبَرُواْ وَمَن کَانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَمَن کَانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُواْ عَلَیْهِمْ وَکَفَى بِاللّهِ حَسِیباً ‏ ترجمه : ‏ ‏یتیمان را ( پیش از بلوغ با در اختیار قراردادن مقداری از مال و نظارت بر نحوه معامله و کارآئی ایشان در میدان زندگی ، پیوسته ) بیازمائید تا آن گاه که به سن ازدواج می‌رسند . اگر از آنان صلاحیّت و حسن تصرّف دیدید ، اموالشان را بدیشان برگردانید ، و اموال یتیمان را با اسراف و تبذیر و با عجله و شتاب نخورید ( و به خود بگوئید که ) پیش از آن که بزرگ شوند ( و اموال را از دست ما بازپس بگیرند آن را هرگونه که بخواهیم خرج می‌کنیم ! و از سرپرستان آنان ) هرکس که ثروثمند است ( از دریافت اجرت سرپرستی و دست‌زدن به مال ایشان ) خودداری کند ، و هرکس که نیازمند باشد به طرز شایسته ( و به اندازه حقّ‌الزحمه خود و نیاز عرفی ، از آن ) بخورد . و هنگامی که اموالشان را به خودشان ( بعد از بلوغ ) بازپس دادید ، بر آنان شاهد بگیرید ، و ( اگرچه علاوه از گواهان ، خدا گواه است و ) کافی است خدا حسابرس و مراقب باشد .‏

و آیه هفتم مربوط به پرداخت حق الارث زنان است:

لِّلرِّجَالِ نَصیِبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیباً مَّفْرُوضاً ‏ ترجمه : ‏برای مردان و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود به جای می‌گذارند سهمی است ، خواه آن ترکه کم باشد و یا زیاد . سهم هر یک را خداوند مشخّص و واجب گردانده است ( و تغییرناپذیر است ).

وآیه هشتم راجع به رعایت عدالت واحسان درحین تقسیم ارث است.

وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَهَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفاً ‏

‏ ترجمه : ‏‏و هرگاه خویشاوندان ( فقیر شخص مرده ) و یتیمان و مستمندان ( غیر خویشاوند ) بر تقسیم ( ارث ) حضور پیدا کردند ، چیزی از آن اموال را بدانان بدهید و به گونه زیبا و شایسته با ایشان سخن بگوئید ( و از آنان دلجوئی و معذرت‌خواهی کنید ).‏

وآیه نهم درباره ی تذکر به والدین است که بارعایت عدالت خود حفاظت فرزندان را بعداز فوت خود تضمین نما یند ونه همچون کسانی باشند که مال حرام را می خورند وبه حقوق دیگرا تجاوز می کنند وبه فکر ثروت اندوزی وپس اندازی برای اطفال وفرزندان خردسالشان می باشند:

وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافاً خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُواْ قَوْلاً سَدِیداً ‏ ترجمه : ‏‏بر مردم لازم است ( که بر یتیمان ستم نکنند و ) بترسند از این که انگار خودشان دارند می‌میرند و فرزندان درمانده و ناتوانی از پس خود برجای می‌گذارند و نگران حال ایشان می‌باشند ( که آیا دیگران درباره آنان چه روا می‌دارند ؟ پس هم اینک آنچه از مردم انتظار دارند که در حق فرزندانشان انجام دهند ، خودشان در حق یتیمان مردم روا دارند و بالِ مهر و محبّت بر سر نوباوگان بی‌پناه بکشند ) . پس از خدا بترسند و با یتیمان با متانت و محبّت سخن بگویند

نا گفته نماند خداوند مهربان دراین سوره عکس مطلب را بیان می فرمایند والیخش الذین لو ترکوا.

وآیه دهم مربوط به تذ کرمهم خداوند درمورد خودداری کردن از ظلم وستم وخوردن اموال یتیمان است:

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ‏

‏ ترجمه : ‏‏بیگمان کسانی که اموال یتیمان را به ناحق و ستمگرانه می‌خورند ، انگار آتش در شکمهای خود ( می‌ریزند و ) می‌خورند ( چرا که آنچه می‌خورند سبب دخول ایشان به دوزخ می‌شود ) و ( در روز قیامت ) با آتش سوزانی‌ خواهند سوخت .‏

وآیه یازدهم درباره ی عدالت ورزی در تقسیم میراث میان پسران ودختران به دون  تبعیض وبرتری میا نشان است: یوصیکم الله فی اولاد ….

وآیه دوازدهم به تفصیلات وتوضیح عادلانه میراث میان زن وشوهر می پر دازد.  ولکم  نصف ما ترک ….

ودرآیه ی سیزده وچهارده خداوند درحوزه ایمانداران خط قرمز و محدودیتهایی تعیین کرده است عبارت است از ترغیب به عدالت ورزی وانزجار ازستم ورزی که می فرماید:

تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏ ترجمه : ‏‏این ( احکام راجع به یتیمان و وصیّت و سهام مواریث ) حدود خدا ( در میان حق و باطل ) است و ( آنها را محترم شمارید و از آنها درنگذرید و بدانید که ) هرکس از خدا و پیغمبرش ( در آنچه بدان دستور داده‌اند ) اطاعت کند ، خدا او را به باغهای ( بهشت ) وارد می‌کند که در آنها رودبارها روان است و ( چنین کسانی ) جاودانه در آن می‌مانند و این پیروزی بزرگی است .

ودر ادامه ی ‌آیات خداوند در مورد کسانی که ازآن خطوط های ممنوعه وتابلوهای باز دارنده عبورکرده اند، میفرماید که دروازه توبه وغفران وعفو را برای بندگان همیشه بازگذاشته است وهر گناه کاری درشب وروز می تواند درِ توبه واستغفار را بکوبد ودر زمره ی تائبین ومستغفرین بالأسحارقرار گیرد ودر پیشگاه واحد احدیت اقرار به ندامت کند وخواستار بخشش گناهانش شود.

 آیه هفدهم در مورد پذیرش توبه بندگان است که می فرماید:

 إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَئِکَ یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللّهُ عَلِیماً حَکِیماً ‏ ترجمه : ‏‏بیگمان خداوند تنها توبه کسانی را می‌پذیرد که از روی نادانی ( و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس ) به کار زشت دست می‌یازند ، سپس هرچه زودتر ( پیش از مرگ ، به سوی خدا ) برمی‌گردند ( و از کرده خود پشیمان می‌گردند ) ، خداوند توبه و برگشت آنان را می‌پذیرد و خداوند آگاه ( از مصالح بندگان و صدق نیّت توبه‌کنندگان است و ) حکیم است ( و از روی حکمت درگاه توبه را بر روی توبه ‌کنندگان باز گذاشته است.

 وبعداز توبه وباز گشت به در گاه خدا مسیر بندگی خود را ادامه می دهند تا از قافله ی اَبرار و نیکو کاران عقب نمانند ودر حین استغفار صبحگاهان وشبانگاهان که پیمان وتعهد وبندگی خود با معبودشان را تجدید می کنند لازم است در میدان عمل به اجرا در آورند وهمچون یاران النبی الرحمه محمد مصطفی(ص) باشند که حضرت(ص) دروصفشان فرموده: کانوا اصحابی زاهد الیل واسد النهار یعنی عابدانِ‌ خلوت گاه شب باشند وشیروقهرمان روز باشند ودرکردار وگفتار نیکوکار وپیش قدم باشند وآیه والسابقوان السابقوان اولئک المقربون جامه عمل بپوشانند وبه یاد عالم برزخ ورستاخیز باشند وبه کاروان ابرار که خداوند درسوره الدهر توصیف شان می کنند ملحق شوند. وکسانیکه خودرا در گروه تائبین وسائرین الی مغفره الله قرار دادند وعازم دیدارخالق منان اند وخواهان سُکنا گزیدن در جنت موعود رحمان اند باید به مفاد آیه های ۷ تا ۱۲ سوره مذ کور وآیه هایی که خداوند آنها را به سه منطقه ی: واجبات، منهیات و منطقه ی ممنوعه تقسیم کرده است جامه عمل بپوشانند و مومنان با قضاوت و داوری ایمان فطری که در قلب یکایک افراد جامعه استقرار یافته و بر گرفته از تابلوهایی که به ترتیب در ذیل ذکر می شوند:

آیات ۷ تا ۱۲ سوره انسان:

‏ یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً ‏/۷( بندگانی که در جهان اعمال و اوصافی این چنین ، در پیش می‌گرفتند : ) به نذر خود وفا می‌کردند ، و از روزی می‌هراسیدند که شر و بلای آن گسترده و فراگیر است .

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً ‏/۸و خوراک می‌دادند به بینوا و یتیم و اسیر ، به خاطر دوست داشت خدا .

‏ إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُوراً ‏/۹( به زبان حال ، بدیشان می‌گویند : ) ما شما را تنها به خاطر ذات خدا خوراک می‌دهیم ، و از شما پاداش و سپاسگزاری نمی‌خواهیم .‏

‏ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً /۱۰‏ ما ( از عذاب ) پروردگارمان می‌ترسیم‌ ؛ از ( عذاب ) روز بس ترشرو و سخت اخموئی ( که قیامت نام دارد ) .‏

‏ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُوراً ‏ /۱۱به همین خاطر ، خداوند آنان را از شرّ و بلای آن روز محفوظ می‌دارد ، و ایشان را به خرّمی و شادمانی می‌رساند ‏

‏ وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّهً وَحَرِیراً ‏ /۱۲و در برابر صبری که نموده‌اند ، خداوند بهشت و جامه ابریشمین را پاداششان می‌کند .‏

۱- تابلوی عبور ممنوع آیات ۳۱ تا ۳۷ سوره نازعات:

‏ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا /۳۱   آب آن را و چراگاه آن را پدیدار کرد .‏

‏ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ‏/۳۲ و کوهها را محکم و استوار کرد .‏

مَتَاعاً لَّکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ‏ /۳۳برای استفاده شما و چهارپایان شما ( همه اینها را سر و سامان داده و سرگشته و فرمانبردار کرده‌ایم ) .‏

فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّهُ الْکُبْرَى ‏ /۳۴هنگامی که بزرگترین حادثه ( و بلای سخت طاقت‌فرسای قیامت ) فرا می‌رسد .‏

یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى /۳۵‏ در آن روز ، انسان به یاد می‌آورد همه کوششها و تلاشهائی را که کرده است

وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَن یَرَى /۳۶‏و دوزخ برای هر فرد بینائی ، آشکار و نمایان می‌گردد ( و بر کسی مخفی نمی‌ماند )

فَأَمَّا مَن طَغَى ‏۳۷ امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد .

۲- تابلوهای عقب گرد، توقف ممنوع و حرکت الزامی آیات ۴۰ و ۴۱ سوره نازعات

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ‏ /۴۰

 و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد ، و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد .

فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى ‏ /۴۱قطعاً بهشت جایگاه ( او ) است .

۳-تابلوی یادآوری نتایج حرکت در منطقه ی ممنوعه و در منطقه ی انجام وظایف آیه ۸ سوره زلزال

وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ ‏ و هرکس به اندازه ذرّه غباری کار بد کرده باشد ، آن را خواهد دید ( و سزایش را خواهد چشید ) .‏

 چون راهی که در پیش گرفته اند بسیار طولانی وپر پیچ خطراست شروع  ومبداش ازخانه وکاشانه ی دنیایی پراز زرق برق وفخر فروشی به خود بالیدند وعشق وعاشقی است وبعدازمکث درایستگاه دوم که عالم برزخ(قبر) است ، مجددا سفر ادامه پیدا میکند وپایانش قرار گرفتن درساحه ی محشر است چنانچه خردمندان گفته اند: سعی کنید اول و آخرت یکی باشند طبق آیه ۹۴ سوره انعام :

‏ متن آیه : ‏

‏ وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ روز رستاخیز پروردگار به مردم می‌فرماید : اکنون ) شما تک و تنها ( و به دور از خویشان و یاران و مال دنیا ، حیات دوباره یافته‌اید و برای حساب و کتاب ، یک‌یک و لخت و عور ) به سوی ما برگشته‌اید ؛ همان گونه که روز نخست شما را آفریدیم ( و برهنه و عریان و بدون هیچ گونه توشه و توان ، به صحنه جهان گسیل داشتیم

آن کسی که مرا آورد فقط او بوده مرا برگشت داد عریان وبدون لباس آمدیم ونیزعریان برمی گردیم ولی حیف است  که پاک آمدیم وناپاک برگردیم ! وبرای اینکه ازخود باختگان وغافل شدگان وناپاکان نباشیم و در پیشگاه خالقمان سرافراز باشیم.

دونمونه ذکرمی کنیم یکی درعالم قُلدری وظالمی زیسته ودومی در دنیای فساد و بی اخلاقی زیسته وعالم گرانقدر ودانشمند بزرگوار جناب شیح علی  الطنطاوی (رحمه الله ) سرانجام هر کدام را در حال غافل شدن بیان کرده اولی درحین غفلت جوانی وسرمستی منتظردیدارمعشوقی است بی خبر از خالق هستی ودومی حاکم جبار است که مشغول صدور حکم علیه مظلومان ومستمندان دوران است وبی خبر از خالق دادار است، گرچه مرگی که هاذم الّلذات است و پیامبر(ص) در موردش می فرمایند:

اَکثِروا من ذکر هاذم اللّذات » زیاد به فکر کسی که ( الله ) لذت ها و خوشی را از میان برمی دارد، باشید./ رواه امام نسائی، ابن ماجه و ابوهریره

به استقبالشان می آید وهمه برنامه هایشان را به هم میزند طبق فرمان رب الجلیل آیه۸ سوره جمعه:

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

بگو: قطعا مرگی که ازآن می گریزید سرانجام با شما رویارویی میگردد، وشما را در می یابد بعد ار آن به سوی کسی برگردانده می شوید که از پنهان و آشکار آگاه  است و شما را از آنچه کرده اید با خبر می گرداند.

  قال شیخ الطنطاوی (رحمه الله) هل سمعتم بفتاه فتنه القلب وبهجه النظر تفیض بالجمال والشباب وتنثرالسحروالفتون تبذل الاموال فی قُبله من شفتَیها المطبقین کزر ورد احمر وتراق الکبریا علی ساقیها القائمین کعودین من المرمر جاءت علیها لحظه فاذاهی قد الت الی النتن والبلی ورتع الدود فی هذا الجسد الذی کان قِبله عباد الجمال واکل ذالک الثغر الذی کانت القُبله منه تشتری بکنوز الموال

 ترجمه: آیا هیچ شنیده اید که دختری دلربا وچشم نوا که ازوجودش جوانی وزیبایی میریخت وجادو وفتنه می بارید وبرای ربودن بوسه ای از لبان چون سرخ گلش مالها تباه می شد و دربرابر ساق پاهای مرمرینش بزرگی ها سرفرود می آورد به یک چشم به همزدن گندید وآن بدنی که قبله ی جمال پرستان بود چراگاه کرمان شد،  وآن دهانی که دربهای بوسه اش گنجینه هایی مال نثارمی کردند به شکم این کرمان فرو رفت.

 مورد دوم قال شیخ الطنطاوی (رحمه الله) هل قرأتم فی کتب التاریخ عن جباری کانت ترتجف من خوفه قلوب الابطال ویرتاع من هیبته فحول الرجال لا یجسر احد علی رفع النظر الیه او تامل بیاض عینیه  قوله ان قال شرع  وامرو ان أمر قضاء صار جسده ترابا تطؤه الأقدام وصار قبره ملعبا للأطفال او مثابه]قضاء الحاجات[

ترجمه: آیا درتاریخ بنام گردنکشانی بر نخورده اید که دلهای پهلوانان از سطوت ایشان درهراس بود، شیر مردان از هیبت آنان خواب راحت نداشتند وهیچ کس را یارای بلند کردن دیده به سوی آنان ونگریستن درسفیدی چشمشان نبود وفرمانشان همچون فرمان قضا وقدر می رفت که ناگهان تنشان خاک وپایمال رهگذران شد وگورشان بازیگاه کودکان یا جایگاه قضاء حاجت .

حال که متوجه شدیم عاقبت همه ی ما مرگ است به دون استثناء طبق فرمان رب الجلیل فرموده :کُلُّ نَفسٍ ذائِقَهُ المَوتِ: هر کس مزه ی مرگ را می چشد (آل عمران ۱۸۵). وباید قبل از وداع این جهان فانی که ایستگاه اول بوده وحرکت کردن به ایستگاه دوم که برزخ ]عالم قبر[است وتا رسیدن به ایستگاه سوم که ساحه ی محشر است. راهی که درپیش داریم بسیار طولانی وپر ازموانع وگردنه وپیچ وخم است حال به ذکر نمونه هایی ازاین گردنه ها که خداوند رحمان همیشه بابندگان مهربان می باشد درسوره بلد آیه ۱۱تا۱۸   بیان فرموده است ، می پردازیم:فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَهَ /۱۱

او خویشتن را به گردنه نمی زند.

وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَهُ ‏ /۱۲‏ تو چه می‌دانی آن گردنه چیست‌ ؟‏

‏ فَکُّ رَقَبَهٍ /۱۳‏ آزاد کردن برده و بنده است .‏

 أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَهٍ ‏/۱۴ ‏ یا خوراک دادن در زمان گرسنگی ( قحطی و خشکسالی ) است .‏

 یَتِیماً ذَا مَقْرَبَهٍ ‏ /۱۵( خاصّه ) به یتیمی خویشاوند .‏

 أَوْ مِسْکِیناً ذَا مَتْرَبَهٍ ‏ /۱۶یا به مستمندی خاک‌نشین .‏

 ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَهِ /۱۸ ‏

‏گذشته از اینها ، او باید از زمره کسانی باشد که ایمان می‌آورند و همدیگر را به صبر و شکیبائی توصیه می‌کنند ، و به ترحّم و مهربانی سفارش می‌نمایند .‏

 أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ ‏ /۱۹

‏آنان ( که دارای چنین صفات و خصالی هستند ) سمت راستیها و اهل سعادتند .‏

که خداوند به عنوان ]عقبه[گردنه سرراه بندگانش قرار داده وموانع ها به ترتیب آیه ها ذکر شدند وجهت شتاب وسریع السیر بودن دراین جاده طولانی که مبدأش جهان کنونی است وپایانش حضور درپیشگاه شاه جهانیان ]رب العالمین[است . برای خود مهیا کردن بهتر برای این سفر چند لحظه ای درمجلس دوستانه ی رهبر رسالت محمد مصطفی]ص[ویار همدمش ابوذرغفاری ]رض[حضور پیدا می کنیم وگوشهایمان را باز می کنیم وشنونده نصیحت های دل سوزانه ی پیامبر رحمت ]ص[به دوستش ابوذر می باشیم، تا راه طولانی وپر خطری که درپیش داریم برایمان سهل گردد.

روی عن رسول الله صلی الله وعلیه وسلم انه قال لإبی ذر الغفاری ]رض الله عنه[ قال; یا اباذر جدد السفینته فان البحر عمیق وخذ الزاد کاملا فان السفر بعید وخفّف الحمل فان العقبه کؤود واخلص العمل فان الناقد بصیر]روی البخاری والمسلم{

ترجمه:  پیامبر ]ص[ سفارش اصحابش ابوذر غفاری می کند تا آماده شود برای سفر طولانی از دنیای فانی تا آخرین ایستگاه رستاخیز در دادگاه خدای ناقد وناظر، کشتی خود را آماده کنید چون دریا]بحر [که هدفش قبر وقیامت است درپیش دارید خیلی عمیق ودور ودراز است. ای ابوذر توشه وزاد ذخیره ]اعمال صالحه[ تمام را با خود بردارید به درستی سفر خیلی طولانی است. ای اباذر هشیار باشید و به کوله باری سنگین]گناهان[ که بردوش حمل کرده اید بنگرید چون گردنه سر راه مانع عبوراست واعمال وکرداررا بازنگری کنید وآنها را اصلاح کنید.  چون کسی که شما و اعمال را بررسی می کند خداوند متعالِ بصیرِ بیننده بوده است که هیچ لحظه ای در حیات خودت از دیدگاهش پنهان نشده اید

به شعر شاعر عرب در مورد توبه ومرگ زود هنگام گوش فرا دهیم که  فرموده است:

 فرض علی الناس ان یتوبوا         لکن ترک الذنوب اوجب       

 والصبر فی النائبات صعب         لکن فوت الثواب اصعب                                                

 والدهر فی صرفه عجیب           لکن غفله الناس اعجب                                                                                                                                                                                     

کل ما قد یجی قریب                 ولکن الموت من ذاک اقرب     

 ترجمه:

 بازگشت وپشیمان شدن ازگناهان برمردم واجب گردیده اما انجام ندادن معصیت لازم تراست، آرامش به خود گرفتند درحین وقوع مصائیب دشوار است اما به هدر دادن اجر وپاداش آن دشوارتر است،  تغییر وتحولات روزگار]زمانه[ برانسان تعجب آور است اما غافل شدن مردم ازآن تعجب برانگیزتراست ، وهرچیزی که ما درانتظار آمدنش هستیم نزدیک است اما آمدن مرگ ما ازآن به ما نزدیک تر است۰                          

  پس هوشیار باشیم  و بیدار                تاسرافکنده نباشیم روز دیدار  

وچیزی از دستمان برنه آید                 درحضور پروردگار                         

ای کسی که درخواب غفلت مانده ای                      وازقافله ی ابرار جا مانده ای                                                                            

برخیز درجمع مستغفرین حاضر شو                      برندامت ازگناهان مُصرُّ مُقرّ شو                                                                    

گناهانت را یکی پس ازدیگری بشمار                     آمده ی توبه واستغفار شو                                                                           

چون خالق تو رحمان هست ومهربان                     توهم به خود رحم کن بیرون آ زِ دریای عصیان                                                 

چون بارها درکلامش به توداده پیامش]قران[            ای بنده مذنب او مگر نشنیدی پیام او   

 غافر الذنب قابل التوب                                        للعبد المذنب بکراه الذنب            

  لأنّه أرحم الراحمین                                 وألطف الناقدین والحاکمین                                      

 فهیئّ المومن المذنب                                   لِلاستغفارعند باب حیّ الغفّار  

والأیام قد مضی والعمر قد فنی                          قَلَّ الفرصهُ للتّوبه والثناء                  

واعلم أن کل شی اذا ضایعت یمکن تدارکه ایضا                       ولکن الایام والیال اذا مضت لایرجع ایضا

 وهذه الا شعار کلهم درس                                 لاعبارت وحرف                   

  وان لم یرجع و لم یسمع درس الابیات              قد خسرت فی هذه الدنیا و العرصات

فی هذه الدنیا فی یوم من الایام                        یَقرب منک کثره الحزن و الآلام

وفی نهایه عمرک                                     یرقد علی فقراتک

ولا لک فی هذه الاوان                               الّا الندامه علی الخسران

وفی هذالحال لاملاذ لک                             یأخذ به یداک             

الّا الندامه علی مامضی                              ولإستغفار لدی باب العلی ]الله[

وهو الغفار والستار لِلعیوب                         هلُمَّ  أخی وأختی للّتوبه الذنوب

 وهو عالم بک وبا اعمالک                         هلُمَّ یا مَن عصاه للتوبه مِن عصیانک                             

 لا ملجأ ولاملاذ لک سواه                          فیلزِمک التوبه مَن عصاه

 وبابه دائما مفتوحه لتائبین والنادمین             ویسمع مِن عرشه أنین المجرمین 

ویامن مضی عمرک فی العصیان والهزیان       إقرا آیات الناهی العصیان واطلب الغفران الرحمان

لالک النّجا من عذاب النیران                       إلّا مع التوبه لدی باب الرحمان

هلُمَّ یا اخوان واللاخوات                            اسعدوا بالتوبه من خوف یوم العرصات

 وحالا متوجه شدیم گذر ازاین موانع وعقبه ها دشوار است وانسان هم راحت طلب است و می خواهد بدون زحمت طبق خواسته هایش به همه آرزوهایش که رضایت خدا وند وبهشت است، برسد لکن بی خبراز این که پیامبر رحمت (ص) می فرماید: حفت الجنه بالمکاره یعنی که راه رسیدن به بهشت از میان مشقات ومشکلات می گذرد وهمچنین می فرماید: وحفت النار بالشهوات     و راه رسیدن به جهنم پیروی کردن از شهوات وآرزوها است،(رواه مسلم). پس گویندگان (لا اله الا الله) که مسیر رسیدن به رضایت الله جل جلاله را در پیش گرفته اند باید این صعب العبورهای خطرناک را طی کنند تا به قله ی آرزو های دیرینه که رضایت پروردگارِ ناقد وحاسب است برسند.

یوسف عزیز پور – پیرانشهر

از طريق
یوسف عزیز پور
منبع
sozimihrab
نمایش بیشتر

یوسف عزیزپور

@ استان آذربایجان غربی- پیرانشهر @@ نویسنده و مترجم @ فعال اجتماعی و دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا