اصول

سحر و جادو از منظر اسلام(۲-۲)

مجازات جادوگر در اسلام

تقی الدین سبکی در فتاوای خود گزیده‎ی دیدگاه امام شافعی رحمت الله علیه را در این باره به خوبی بیان کرده است. او می‎گوید: در مجموع دیدگاه امام شافعی درباره‎ی مجازات جادوگر این است که جادوگر سه حالت دارد:

اول این که به خاطر کفر کشته می‎شود، و دوم اینکه به حکم قصاص کشته می‎شود و سوم اینکه اصلاً قتلی در کار نیست، بلکه حکمش تعزیر است.

امام نووی می‎گوید: «عمل سحر و جادو به اجماع علما حرام است و هرکس آن را مباح بداند کافر است» روضه الطالبین نووی: (۹/۳۴۶)

ابن قدامه می‎گوید: «آموختن و آموزش دادن جادو بدون هیچ اختلاف نظری میان علما، حرام است.

یاران ما می‎گویند: شخص با آموختن سحر و جادو و انجام دادن آن خواه معتقد به حرام بودنش باشد و یا به مباح بودن آن، این کار او کفر به حساب می آید». المغنی: (۸/۱۵۱)

وجوب قتل جادوگر بدون درخواست توبه از او. این دیدگاه امامان ابوحنیفه، مالک، شافعی و امام احمد در روایتی، و در مذهب حنبلی طبق این روایت عمل می‎شود.

قرطبی این را دیدگاه عموم علما دانسته و از میان صحابه عمر، عثمان، ابن عمر، حفصه و ابوموسی اشعریس معتقد به آن بودند. همچنین قرطبی آن را به هفت نفر از تابعین نسبت داده و از فقهای دیگر سرزمین‌ها ابوثور و اسحاق چنین دیدگاهی داشته اند. تفسیر قرطبی (۲/۴۸)

دلایل وجوب قتل جادوگر

۱-جادوگر با استناد به نص قرآن کافر است.

﴿وَمَا کَفَرَ سُلَیۡمَٰنُ وَلَٰکِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَکَیۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَهٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ﴾ [البقره: ۱۰۲].

«سلیمان هرگز کفر نورزید، بلکه شیاطین کافر شده‎اند که به مردم سحر و آن چه در بابل بر دو فرشته هاروت و ماروت نازل شده، می‎آموزند. به هرکس یاد می‎دادند تذّکر می‎دادند که ما فقط مایه‎ی آزمایش هستیم پس کفر نورز». بنابراین نفی کفر از سلیمان به روشنی بیانگر کفر ساحر است، و روشن‌تر از آن این فرموده‎ی خداوند است که:

﴿إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَهٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ﴾ [البقره: ۱۰۲].

«ما مایه‎ی آزمایش هستیم پس کفر نورز».

اگر گفته شود چرا درخواست توبه از جادوگر منع شده است در حالی که حتی شخص مرتد می‌تواند توبه کند؟ پاسخ این است که جادوگر از دیدگاه مالکی‌ها مانند زندیق است و از زندیق توبه قبول نمی‎شود.

۲-می‎گویند: «کشتن جادوگر شیوه‌ی رفتاری خلیفه‎ی راشد عمر بن خطاب رضی الله عنه است. بجاله بن عبده می‌گوید: من کاتب جزء بن معاویه، عموی احنف بن قیس بودم، که نامه‎ای از سوی حضرت عمر یک سال پیش از مرگش رسید که مضمونش چنین بود: «هر جادوگری را بکشید» سنن ابوداود (۳/۲۲۸)، شماره‎ی حدیث: (۳۰۴۳) و اسنادش هم صحیح است.

 احمد در مسندش، و بیهقی و ابن حزم در «المحلی» این روایت را آورده‎اند .مسند احمد (۱/۱۹۰، ۱۹۱)؛ بیهقی (۸/۱۳۶)؛ و ابن حزم در المحلی (۱۱/۳۹۷)

از ام المؤمنین حفصه نیز نقل است که جادوگر باید کشته شود، در موطا امام مالک از عبدالرحمن بن سعد بن زراره آمده که شنیده است حفصه همسر پیامبر یکی از کنیزانش را که او را سحر کرده بود، کشته است. مؤطا ملک ص(۵۴۳) این حدیث را در مؤطا محمد بن عبدالرحمن «بلاغا» روایت کرده، وعبدالله بن احمد در «مسائل پدرش» و بیهقی (۸/۱۳۹) از عبدالله بن عمر با اسناد صحیح روایت کرده‎اند.

بنابراین بسیاری از بزرگان صحابه موافق با کشتن جادوگر بودند و در میان دانشمندان علم اصول، چنان است که اگر صحابی چیزی می‌گفت و مخالفی نداشت، جزء اجماع شمرده می‌شد.

ابن قدامه پس از بیان گفتار صحابه‌ای که قایل به وجوب کشتن جادوگر هستند گفته است: «اشتهر هذا القول فلم یُنکر فکانَ إجماعًا» المغنی (۵/۱۵۳) «یعنی این سخن مشهور بود و هیچ کس آن را انکار نکرده، بنابراین اجماع است».

۳-آنانی که معتقد به کشتن جادوگر هستند به روایت ترمذی از حسن بن جندب استناد می‎کنند که گفته بود: پیامبر خدا ص فرمود: «حَدُّ السَّاحِرِ ضَرْبُهُ بِالسَّیْفِ»: «کیفر جادوگر ضربه‎‌زدن او با شمشیر است» ترمذی روایت کرده است.

این حدیث ضعیف است، بنابراین استناد به آن جایز نیست. ترمذی پس از بیان این حدیث می‎گوید: «این حدیث را به صورت زنجیروار و مستند نمی‎دانیم جز به این طریق، و اسماعیل بن مسلم مکی (یکی از راویان این حدیث) خود آن را ضعیف می‎داند، و وکیع درباره‎ی اسماعیل بن مسلم عبدری بصری (یکی دیگر از راویان آن) می‎گوید: ثقه (مورد اعتماد) است، و از حسن نیز روایت می‎کند.

در این مسأله صحیح بودن روایت این حدیث تا شخص جندب درست است، و نظر برخی از یاران پیامبر و دیگران نیز بر این اساس است». سنن ترمذی (۴/۶۰) و شماره‎ی حدیث: (۱۴۶۰)

خلاصه‎ی سخن ترمذی این است که این حدیث از لحاظ سند ضعیف شمرد‎ه می‎شود، اما چون جندب بن عبدالله جزو راویان آن است مقبول است.

مدّعیان علم غیب

با توجه به آیات و احادیث، آنهایی که ادعای غیب می‎کنند، گمراهند، زیرا غیب مخصوص خداست: ﴿قُل لَّا یَعۡلَمُ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَیۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ﴾ [النمل: ۶۵].

«بگو هیچ کس در آسمان‌ها وزمین غیب نمی‎داند جز خدا».

پیامبران نیز جز آنچه خداوند به آن‌ها گفته است، چیزی از غیب نمی دانند. خداوند به پیامبرش فرموده که: ﴿وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١٨٨﴾ [الأعراف: ۱۸۸].

«اگر غیب می‎دانستم نیکی ها و سود زیادی جمع می‎کردم و هیچ بدی به من نمی‎رسید. اما من تنها یک هشداردهنده و مژده‌دهنده به کسانی هستم که ایمان دارند».

جن ها نیز غیب نمی‎دانند، زیرا وقتی که خداوند روح سلیمان را در حالی که ایستاده و بر عصایش تکیه داده بود، گرفت و جن ها به او می‎نگریستند و مشغول انجام کارهای سخت بودند، گمان می‎کردند، سلیمان زنده است تا این که حشرات و جانداران عصایش را خوردند و او بر زمین افتاد، آن گاه جن ها فهمیدند که سلیمان وفات کرده است از این رو مردم دریافتند که جن ها از غیب اطلاعی ندارند:

﴿فَلَمَّا قَضَیۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّهُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡکُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ ٱلۡجِنُّ أَن لَّوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٱلۡغَیۡبَ مَا لَبِثُواْ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِینِ١۴﴾ [سبأ: ۱۴].

«تا این که مرگ را برای او مقّدر کردیم، و آن‌ها نفهمیدند تا زمانی که حشرات زمین از عصایش خوردند و او بر زمین افتاد، آنگاه فهمیدند و آرزو کردند که کاش از غیب خبر داشتند و آن عذاب خفت بار را تحمل نمی‎کردند».

پیامبر اسلام کاهنان را نکوهش کرده و جادوگری را حرام قرار داده و مراجعه کنندگان به آن‌ها را گناهکاران بزرگ معرفی کرده است.

پیشگویان، رمالان و طالع بینان از این قبیل بودند. در صحیح مسلم از یکی از زنان پیامبر نقل شده است که پیامبر خدا ص فرمود: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاَهٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً» هرکس نزد پیشگویی برود از او چیزی بپرسد، نماز چهل شبش قبول نیست». صحیح مسلم (۴/۱۷۵۱) شماره‎ی حدیث (۲۲۳۰)

همچنین در صحیح مسلم از معاویه بن حکم سلمی روایت شده که پرسیدم: ای رسول خدا! ما در دوران جاهلیت به کاهنان مراجعه می‎کردیم، پیامبر فرمود: «فلا تأتوا الکُهّان» پس دیگر  پیش آنها  نروید. گفتم: بعضی چیزها را به فال بد می‎گرفتیم. فرمود: آن‌ها چیزهایی بودند که شما در درون خود می‎یافتید، پس نباید مانع شما بشوند». صحیح مسلم (۴/۱۷۴۸)

از عمران بن حصین روایت شده: «هر کس بدفالی کند، یا برای او انجام شود، یا غیبگویی کند، یا برایش پیشگویی کنند، یا جادو کند یا برایش جادو کنند، از (امت) ما نیست، و هرکس پیش غیبگو برود و او را تصدیق کند، به آنچه بر محمد نازل شده کفر ورزیده است». بزاز با اسناد روایت کرده است و در الترغیب اثر حافظ منذری: (۴/۳۳) آمده است. منذری گفته است: اسناد آن خوب است.

 درمان سحر و پرهیز از آن

دانشمندان مسلمان گشودن جادو از شخص جادو شده را «نَشره» می‎نامند.

ششیخ سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب می‎گوید: «أبوسعادات می‎گوید: «نشره» نوعی از علاج و افسون است و هرکس که گمان کند گرفتار جن شده از آن استفاده می‎نماید، و به این دلیل به آن «نشره» می‎گویند، آن درد و رنج را از شخص جادو شده می‎گشاید و آن را از بین می‎برد.

دیگری گفته است: «نَشَرَهُ» به معنی نوشتن «نشره» برای جادو شده است که چیزی است مثل طلسم و افسون. ابن جوزی می‎گوید: ««نشرَه» گشودن سحر از جادو شده است و جز کسی که سحر می‎داند بر آن توانا نیست».  تیسیر العزیز الحمید: ص(۳۶۴)به همین دلیل پیامبر خداص آن را از کارهای شیطان به شمار آورده است. در سنن ابوداود و مسند احمد از جابر روایت شده که، از پیامبر خداص در مورد «نشره» سؤال شد، ایشان فرمودند: «آن کار شیطان است».

اسلام به پیروان خود اجازه نمی‎دهد که جهت گشودن جادو از شخص جادو شده به جادوگر پناه ببرند.

گشودن جادو با استفاده از دعاها و اوراد و داروهای مباح ممکن است، که این نوع جایز می‎باشد.

بهترین درمان جادو آن است که فرد قبل از واقع شدن و دچار شدن به جادو از آن پرهیز نماید، زیرا پیشگیری بهتر از درمان است.

قرآن به ما می‎آموزد که چگونه انسان مسلمان خود را از شیطان و یاران و پیروان او در امان نگاه می‎دارد. برخی از این شیوه‎ها عبارتند از:

۱-  پناه‌بردن به خداوند. قرآن در موارد متعدد ما را به پناه بردن به خدا رهنمون شده است. خداوند می‎فرماید: 

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ﴾ [الأعراف: ۲۰۰].

«و اگر وسوسه‎ای از شیطان به تو رسید به خدا پناه ببر».

﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ٩٨﴾ [المؤمنون: ۹۷-۹۸].

«و بگو پروردگارا! خویشتن را از وسوسه‎های اهریمنان در پناه تو می‎دارم و خویشتن را در پناه تو می‎دارم از اینکه با من گرد آیند». بهترین وسیله‌ی پناه بردن به خدا خواندن معوّذتین یعنی: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١﴾ و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١﴾ است.

«استعاذه» پناه بردن به خداوند حکیم و دانا و بینایی است که نیرنگ شیطان و جادوگران را می‎داند و بر رد آن تواناست.

۲-  تقوای خداوند و رعایت اوامر و نواهی او. کسی که تقوای خدا را پیشه کند، خداوند نیز حراست و حفاظت او را به عهده می‎گیرد و او را به دیگری نمی‎سپارد.

 ﴿وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢﴾ [الطلاق: ۲].

«هرکس از خدا بترسد و پرهیزکاری کند خداوند راه نجات را برای او فراهم می‎سازد». و می‎فرماید:

﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ﴾ [آل عمران: ۱۲۰].

«و اگر بردباری کنید و بپرهیزید حیله‎گری آنان به شما هیچ زیانی نمی‎رساند».

۳-  توکل و اعتماد به خداوند. کسی که به خداوند توکل می‎کند، خدا برای او کافی است و توکل از قوی‎ترین شیوه‎هایی است که انسان آزار و ظلم و تجاوز دیگران را بدان وسیله از خود دور می‎کند. ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ﴾ [الطلاق: ۳].

«هرکس بر خدا توکل کند خدا او را بسنده است».

۴-  توبه خالصانه در برابر خداوند از تمام گناهانی که دشمن را بر او مسلط نموده است. خداوند متعال می‎فرماید:

 ﴿وَمَآ أَصَٰبَکُم مِّن مُّصِیبَهٖ فَبِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِیکُمۡ﴾ [الشورى: ۳۰].

«آنچه از مصائب و بلایا به شما می‎رسد به خاطر کارهایی است که خود کرده‎اید». و می‎فرماید:

﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَهٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ﴾ [آل عمران: ۱۶۵].

«آیا هنگامی که مصیبتی در جنگ احد به شما دست داده است به ناله و فغان افتاده‎اید و حال آنکه در جنگ بدر دو برابر آن کسب کرده‎اید گفتند: این از کجاست؟ بگو از ناحیه‌ی خودتان است».

۵-  صدقه و احسان که تاثیر شگفتی در دور نمودن بلا و جادو و حسد دارد.

۶-  توحید خالص و ناب و اینکه شخص هنگام مشاهده نمودن اسباب ظاهری تمام فکر و ذهن خود را متوجه مسبّب حقیقی یعنی خداوند حکیم و توانا نماید و یقین داشته باشد که این ابزار ظاهری مانند حرکات باد هستند که در دست قدرت محرّک و آفریننده خود قرار دارند و جز به اجازه‌ی او سود و زیانی نمی‌رسانند. پروردگار توانا در مورد سحر می‌فرماید:

﴿وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ﴾ [البقره: ۱۰۲].

«و حال آنکه با چنین جادوی خویش نمی‎توانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه با اجازه و خواست خدا باشد». و می‎فرماید:

﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یُرِدۡکَ بِخَیۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ﴾ [یونس: ۱۰۷].

«اگر خداوند زیانی به تو برساند هیچ کس جز او نمی‎تواند آن را برطرف گرداند و اگر بخواهد خیری به تو برساند هیچ کس نمی‎تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند».

آنگاه که انسان کاملاً متوجه خداوند شده و به توحید ناب می‎رسد، خوف غیرخدا از دلش بیرون می‌رود و دشمن در چشم او کوچکتر از آن می‎شود که در کنار خداوند از او بترسد، بلکه فقط از خداوندی هراس دارد که او را از دشمنش در امان نگاه داشته است.

۷-  به کثرت قرآن خواندن و دعا کردن. ابن قیم دعاهایی که در قرآن و حدیث وارد شده را داروهای الهی نام‎گذاری کرده و آن‌ها را مؤثرترین شیوه برای پرهیز از جادو و دور کردن شر جادوگران می‌داند. او می‎گوید: «از سودمندترین شیوه‌های درمان جادو استفاده از داروهای الهی است و در حقیقت داروی اصلی جادو همین است. زیرا سحر و جادو ناشی از تاثیرات روح‎های پلید و پست است و آن را باید با چیزی درمان کرد که در مقابل این روح‎ها مقاومت و پیکار نماید یعنی اذکار و آیات و دعاهایی که سحر و تاثیر آن را باطل نماید.

این دعاها هر‌چه نیرومندتر باشند، جادو را بهتر می‎گشایند، این کار مانند روبرو شدن دو لشکر است که هرکدام اسلحه و تجهیزات مخصوص به خود را دارد، و هر لشکری که قوی‎تر و نیرومندتر باشد پیروز خواهد شد.

اگر دل انسان لبریز از یاد خدا باشد و فرد در کنار آن دعاها و اورادی را بخواند که منافاتی با یاد خدا نداشته باشد و قلب و زبان در آن مطابق و همراه هم باشند، این بزرگترین و بهترین وسیله برای دور نمودن جادو از انسان است، و هنگام مبتلا شدن به جادو نیز همین بهترین درمان است، زیرا جادوی جادوگران فقط در زنان و کودکان و نادانان و مردم ساده لوح بیابان و کسانی که از دین و توکل و توحید بهره‌ی کافی ندارند و از دعاهای الهی واحادیث نبوی محرومند تأثیر می‌گذارد و خلاصه اینکه جادو در دل‌های ضعیف و اثر پذیری که به پستی‎ها تمایل دارد اثر می‎کند.

این گفتار ارزشمند ابن قیم را به این حقیقت راهنمایی می‎کند که بر مسلمان واجب است که همیشه جان خود را به وسیله‌ی دعاها و اوراد الهی و اذکار نبوی مصون و محفوظ نگاه دارد. به این ترتیب می‌تواند از وقوع سحر و جادو پیشگیری نماید. اما کسی که خود را به وسیله‌ی این داروهای الهی حفظ نمی‎کند، همان کسی است که خود به ضرر خود کار می‎کند و به ویژه اگر دلش را به غیر خدا مشغول نماید.

 شیوه‌ها و روش های جایز جهت ابطال سحر و جادو

۱- دعاها و تعویذها

دعاها از بزرگترین و مهمترین اسباب از بین بردن سحر وجادو هستند

شیخ اشقر:از گفتار علما چنین معلوم می‌شود که اگر دعاها و تعویذها دارای سه شرط زیر باشند مشروع و جایز هستند:

الف-  در آن کلمات شرک‎آلود و گناه مانند خواندن غیر خدا و سوگند دادن خدا به غیرخدا وجود نداشته باشد.

ب-  به زبان عربی و یا اینکه مفهوم باشد.

ج-  نباید چنان پنداشت که این دعاها ذاتاً مؤثرند.

 ۲- خارج ساختن جادو و باطل‌کردن آن

یکی از شیوه‌های درمان سحر خارج کردن و باطل نمودن آن است.

۳-درمان با حجامت و ایجاد زخم

یکی از این شیوه‎ها که ابن قیم در «زاد المعاد» از آن سخن گفته است، درمان جادو به وسیله‌ی حجامت است

۴-آیه‌ها و دعاهای پیشگیری از جادو و پس از دچار شدن به آن همه¬ی قرآن برای مؤمنان شفا و رحمت است:

﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَهٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [الإسراء: ۸۲].

«و ما آیاتی از قرآن را فرو می‎فرستیم که مایه بهبودی و رحمت مؤمنان است».

خلاصه ای از کتاب دنیای سحر و شعبده بازی تالیف شیخ دکتر عمر الاشقر

تلخیص ، ترجمه و  گردآوری: عبدالمجید پاشایی

نمایش بیشتر

عبدالمجید پاشایی

آذربایجان غربی - سردشت فعال دینی - مترجم - نویسنده و حافظ قرآن

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا