اصول

زحمات و خدمات صحابه ( رض) به سنت نبوی( ۱۵-۷ )

زحمات و خدمات صحابه ( رضوان الله علیهم ) به سنت نبوی (۷-۱۵)
ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد
صحابه ی بزرگوار (رض) جایگاه مطهر و شریف سنت نبوی را فهمیدند و ارزش آن را دانستند و نصوص امر کننده به تبلیغ علم را فراگرفتند و رسول الله (ص) را بسیار دوست داشتند؛ از این رو به پیامبر(ص) بسیار نزدیک شدند و به گوش دادن به احادیث ایشان و اجرای آن افزودند و به بهترین روش ممکن آن را به نسل های پس از خود انتقال دادند.
خوانندگان کتب علم به روشنی می فهمند که صحابه (رض) زحمات و کوشش های فراوانی برای خدمت به حدیث نبوی انجام داده اند و از همین راه توانسته اند که سنت رسول الله (ص) را حفظ نمایند و آن را با همان لطافت و طراوات خود به نسل های بعدی؛ آن چنان که خدای عزَّ و جلَّ خواسته بود؛ انتقال دهند. آنان توانستند که از راه تلاش های فراوان به این نتیجه برسند و همین زحمات و کوشش ها موجب حفظ سنت در دل ها و فهم آن با خردها و تدوین آن در کتاب ها و نشر و پخش آن در بین مردم و اجرا و عملی نمودن آن در تمامی زمینه های زندگی گردید.
در این جا بارزترین زحمات و خدماتی را بیان خواهم کرد که از راه آن ها روشن می شود که اصحاب به خاطر خدمت به سنت، رنج و زحمت کشیده اند و راه و روشی را که در پیش گرفته اند؛ تنها به خاطر صیانت و حفاظت از آن بوده است:
هفتمً: سفر به خاطر کسب حدیث
صحابه ( رضوان الله علیهم) به ارزش کسب علم از راه متون کتاب و سنت پی برده بودند و بدین سبب به کسب آن علاقه داشتند و هیچ چیزی مانعشان نمی گردید؛ از نزدیک آن را جستجو می کردند و اگر دور بود، به خاطرش به مسافرت می رفتند، آنها در این مورد بهترین نمونه بودند. برای این امر، این فرمایش پیامبر (ص) آنان را تشویق می کرد: ((مَن سلک طریقًا یلتمس فیه علمًا، سهَّل الله له به طریقًا إلى الجنه))[۱].« هرکس مسافتی را در جستجوی علم بپیماید، خداوند راهی را به سوی بهشت، برایش هموار خواهد کرد.»
در اینجا سه نمونه را بیان خواهم کرد که به روشنی تلاش و رنج صحابه را برای تحصیل علم برایتان نشان می دهد و در راه رسیدن به آن از دست دادن هر چیزگرانبها و ارزشمندی را آسان می پنداشتند:
۱- از جابر بن عبدالله (رض) روایت می شود که گفت: خبر حدیثی از مردی از اصحاب پیامبر (ص) که در مورد قصاص شنیده بود، به من رسید که من آن را نشنیده بودم، پس شتری را خریدم و بارسفر را بر او بستم سپس یک ماه در حرکت بودم تا این که به مصر رسیدم، پس به دربان گفتم: به او بگو جابر آمده، پس گفت: پسر عبدالله؟ گفتم: بله، پس پیش او رفت و به او خبر داد، پس برخاست و به طرف من بیرون آمد و مرا در آغوش گرفت و من او را در آغوش گرفتم و به او گفتم: خبر حدیثی در باره ی قصاص از تو به من رسیده که آن را از پیامبر (ص) شنیده ای، و من آن را نشنیده ام. پس ترسیدم که بمیرم یابمیری، پیش از آن که آن را بشنوم، پس گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که می فرماید: چیزی با آنها ( بندگان در روز قیامت) نیست، پس خداوند با صوتی آنها را صدا می زند که کسانی که دور هستند آن را می شنوند، همانند کسانی که از نزدیک آن را می شنوند..» [۲]
۲- از عطاء بن ابی رباح روایت شده که گفت: ابو ایوب (رض) به سوی عقبه بن عامر (رض) در مصر رفت؛ تا در مورد حدیثی که تنها او و عقبه از پیامبر (ص) مانده بودند که بشنوند، از او بپرسد. زمانی که به مصر رسید، به منزل امیر مصر؛ مسلمه بن مخلد انصاری آمد. اوماجرا را به اطلاع امیر رساند. امیر هم شتابان به سوی ابو ایوب بیرون رفت و او را در آغوش گرفت و گفت: ای ابوایوب چه چیزی تو را به اینجا رساند؟ وی گفت: حدیثی از رسول خدا (ص) شنیده ای که کسی غیر از من و عقبه (رض) نمانده که آن را نشنیده باشد، پس کسی را با من بفرست که مرا به خانه اش راهنمایی نماید، گفت: امیر کسی را به همراهش فرستاد تا منزل عقبه (رض ) را به او نشان دهد. پس عقبه را در مورد آمدن ابوایوب باخبر کردند. عقبه شتابان به سویش بیرون آمد و او را در آغوش گرفت و گفت: ای ایوب چه شده که پیش من آمده ای؟ وی گفت: حدیثی در باره ی پوشاندن عیب مؤمن، از پیامبر خدا (ص) شنیده ای که کسی جز من و تو نمانده که آن را نشنود. عقبه گفت: بله از رسول خدا شنیدم که فرمود: « هر کس عیب مؤمنی را در حال رسوایی بپوشاند، خداوند در روز قیامت عیب او را خواهد پوشاند.»ابو ایوب (رض) گفت: راست گفتی، سپس ابو ایوب (رض) به سوی مرکبش رفت و برای بازگشت به مدینه، سوارش شد و مسلمه بن مخلد جایزه ای را در عریش مصر به او رساند.[۳]
۳- از عبدالله بن بریده روایت می شود که مردی از اصحاب پیامبر (ص) به سوی فضاله بن عبید (رض) در مصر مسافرت کرد، پس بر او وارد شد و گفت: من به عنوان ملاقات پیش تو نیامده ام، بلکه؛ من و تو حدیثی از رسول خدا(ص) شنیده ایم، امیدوارم که درباره ی این حدیث اطلاعی داشته باشی، گفت: آن حدیث چیست؟ گفت: فلان چیز و فلان چیز، گفت: چرا تو را ژولیده می بینم؟ در حالی که تو امیر سرزمینی هستی. گفت: « إن رسول الله صلى الله علیه وسلم کان ینهانا عن کثیر من الإرفاه.» رسول خدا (ص) ما را از رفاه طلبی نهی می کرد [۴] گفت: چرا تو را بدون کفش می بینم؟ گفت: پیامبر (ص) به ما دستور می داد که گاهی پابرهنه باشیم. [۵]
[۱] مسلم در صحیح خود، کتاب الذکر والدعاء والتوبه والاستغفار، باب فضل الاجتماع على تلاوه القرآن، وعلى الذکر، ۴/ ۲۰۷۴، رقم: ۲۶۹۹ آن را با اسناد صحیح روایت کرده است.
[۲] حاکم آن را در مستدرک با همان لفظ، کتاب التفسیر، باب تفسیر سوره حم المؤمن، ۲/ ۴۳۷، با اسناد صحیح روایت کرده است و می گوید: إسنادش صحیح است و ذهبی با او موافق است، واحمد در مسندش ۱۲/ ۴۲۷، شماره ی: ۱۵۹۸۴ مانند او آن را با اسناد صحیح بیان کرده است، وبخاری در الأدب المفرد، باب المعانقه، ۱/ ۳۴۴، شماره ی: ۹۷۳ آن را روایت نموده، والألبانی آن را حسن می داند؛ نگاه کن به: صحیح الأدب المفرد للإمام البخاری، ص۳۷۱، شماره ی ۷۴۶، وبخاری فی صحیحش به طور قطع و یقین شرح داده است، و می گوید: جابر بن عبدالله به اندازه ی مسافت یک ماه به سوی عبدالله بن أُنَیْس برای یک حدیث مسافرت کرده است؛ کتاب العلم، باب الخروج فی طلب العلم، ۱/ ۲۰۸، ابن حجر می گوید: إسنادش صالح است؛ فتح الباری ۱/ ۲۰۹، همچنین می گوید: إسنادش حسن است و آن را تقویت می کند؛ فتح الباری ۱/ ۲۱۰، وابن عبدالبر در جامع بیان العلم وفضله، ص۱۳۰، شماره ی: ۴۲۱ آن را روایت کرده است ، وهیثمی می گوید: احمد و راویان قابل اعتمادش آن را بیان کرده اند ؛ مجمع الزوائد، ۱۰/ ۳۴۵، والحافظ المنذری می گوید:أحمد با إسناد حسن آن را روایت می کند؛ الترغیب والترهیب ۴/ ۲۰۲، من می گویم: إسنادش حسن است؛ در آن قاسم بن عبدالواحد المکی وجود دارد،که مقبول است؛ تقریب التهذیب، ۲/ ۴۸۱، شماره ی ۵۶۵۹، وعبدالله بن محمد بن عقیل، بسیار راستگو است و در حدیثش انعطاف پذیر است؛ تقریب التهذیب ۱/ ۳۱۲، شماره ی ۳۶۸۷٫
[۳] حمیدی در مسندش با همان لفظ، ۱/ ۱۸۹، شماره ی ۳۸۴، وأحمد در مسندش مختصر، ۱۳/ ۳۵۹، شماره ی ۱۷۳۲۴، والحاکم در معرفه علوم الحدیث ص ۷، ۸، وابن عبدالبر در جامع بیان العلم وفضله، باب ذکر الرحله فی طلب الحدیث، ص۱۳۱، شماره ی ۴۲۳ با اسناد صحیح آن را بیان کرده اند، و ابن حجر می گوید: سندش منقطع است؛ فتح الباری ۲/ ۲۱۰، وهیثمی می گوید: أحمد آن را روایت کرده است، و منقطع الإسناد است؛ مجمع الزوائد ۱/ ۱۳۴، من می گویم: إسنادش ضعیف است؛ زیرا این حدیث منقطع است، ومتن حدیث شاهدی از حدیث ابن عمر رضی الله عنهما دارد؛ بخاری آن را در صحیحـش، کتاب المظالـم، باب لا یظلـم المسلم المسلم ولا یُسلمه، ۵/ ۱۱۶، شماره: ۲۴۴۲، ومسلم در صحیحش، کتاب البر والصله والآداب، باب تحریم الظلم ۴/ ۱۹۹۶، شماره ی۲۵۸۰ با همان شیوه با اسناد صحیح روایت کرده اند، وشاهدی از حدیث أبی هریره رضی الله عنه دارد؛ مسلم آن را در صحیحش، کتاب البر والصله والآداب، باب بشاره من ستر الله علیه فی الدنیا بأن یستر علیه فی الآخره، ۴/ ۲۰۰۲، شماره ی ۲۵۹۰ با اسناد صحیح روایت می کند.
[۴] الإرفاه همان روغن مالی زیاد وبرخورداری از نعمت فروان، و می گویند:زیاده روی در خوردن و نوشیدن است، و آن از ماده ی رِفْه؛ آبشخور شتران است، و منظور از آن، شترانی است که هر وقت بخواهند می توانند وارد آب شوند، در اینجا مقصود: ترک خوشگذرانی وآسایش و رفاه طلبی در برخی اوقات است؛ چرا که چنین کاری عادت و سبک زندگی غیر عرب وأرباب دنیا است؛ النهایه فی غریب الحدیث ۲/ ۲۲۵٫
[۵] ابوداود در سنن خود با همان لفظ، کتاب الترجُّل، ۴/ ۷۳، شماره ی ۴۱۶۰، و نسائی به همان شیوه در سننش، کتاب الزینه، باب الترجُّل غبًّا، ۸/ ۱۳۲، وأحمد در مسندش ۱۷/ ۱۸۶، شماره ی ۲۳۸۵۱، والدارمی در مقدمه ی سننش، باب الرحله فی طلب العلم واحتمال العناء فیه، ۱/ ۱۵۱، شماره ی ۵۷۱ با اسناد صحیح آن را روایت کرده اند، من می گویم: إسنادش صحیح و راویانش مورد اعتماد هستند.

ادامه دارد

نمایش بیشتر

حمید محمودپور

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا