اصول

زكات ؛ عاملی برای كاهش فقر در جهان اسلام

مقدمه”

زكات سومين ركن اسلام است كه شخص را پس از اقرار به يگانگى خدا و به جا آوردن نماز در زمره امت اسلام قرار می دهد.

خداوند می فرمايد:«پس اگر توبه كردند و نماز بجا آوردند و زكات دادند، برادران دينى شما هستند.(توبه/11)

در كتاب هاى فقهى، بسيارى از احكام زكات آمده است; از جمله منابع زكات، مقدارى كه بايد پرداخت گردد ، موارد مصرف آن و غيره.

اقتصاددانان مسلمان به اهميت اقتصادى و اجتماعى زكات در زندگى فقرا اولويت می دهند ؛ چنانكه پيامبر (ص) فرموده است: هدف اصلى فرمان به زكات، كاهش فقر در جامعه است.

زمانى كه پيامبر اكرم(ص) معاذبن‏ جبل را به يمن فرستاد به وى فرمود: «به آنها بگو كه خداوند صدقه را بر ثروت ايشان قرار داده است تا از ثروتمندانشان گرفته و به فقرايشان داده شود

خداوند اين وظيفه را به عهده حاكمان مسلمان قرار داده است،چون توانايى بيشترى براى انجام آن دارند ؛ از اين‏ رو نقش زكات در كاهش فقر را نمی توان كم ‏اهميت دانست.

قبل از بحث درباره اين كه زكات چگونه فقر را كاهش می‏دهد، شايسته است ابتدا بدانیم نظر اسلام درباره فقر چیست؟

اسلام به فقر به عنوان يك مساله مذهبى و اجتماعى نگاه می‏كند كه انسان را به ذلت، گناه، و جنايت می‏كشاند، به همين دليل است كه پيامبر اكرم‏(ص)از آن به خدا پناه میبرد:”خدايا از فقر، كمبود و پستى به تو پناه می ‏آورم”

فقر ممكن است ‏حتى به كشتن فرد بى گناه انجامد.”فرزندان خود را از بيم درويشى مكشيد.ما هم شما را روزى می‏دهيم و هم ايشان را ؛كشتنشان خطاى بزرگى است.

پيامبر(ص)فقر را به كفر مربوط می‏سازد: “كاد الفقر ان يكون كفرا”*فقر تقريبا شبيه عدم اعتقاد به خداست*

بنابراين فقر نسبت‏ به عقايد و اخلاق بشر و نيز براى امنيت و ثبات جامعه يك تهديد به‏ شمار می‏رود ؛ بنابراين بر جامعه و حكومت لازم است ‏به منظور ايجاد كردن يك جامعه سالم با فقر به عنوان يك تهديد اجتماعى با استفاده از تمام امكانات موجود،مقابله كنند.

 

چاره‏ اى كه اسلام براى مشكل فقر می ‏انديشد، چيست؟ و زكات چه نقشى را ممكن است در كم كردن اين مشكل ايفا كند؟

*چاره فقر در اسلام*

اسلام به فقر به عنوان يك مشكل اجتماعى خطرناك می‏نگرد كه انسان را به امتحانى می‏كشاند كه وى را از دين رویگردان می‏كند و هويت و ماهيت وى را به مخاطره می ‏اندازد.

فقر تهديدى بالقوه براى صلح و ثبات جامعه است. مقاصد و اهداف شريعت در حفظ ايمان، روح بشرى، سلاله، اموال و فكر و انديشه با فقر به انجام نمی‏رسد. اين اهداف تامين نيازهاى مهم بشر همانند خوراك، پوشاك، مسكن و ازدواج را می‏طلبد به طورى كه احتمال اين كه افراد به تجاوز از حدود مذهب و اخلاق كشانده شوند، وجود نداشته باشد.

اسلام به حكومت و جامعه دستور می دهد كه در مسؤوليت‏ حذف فقر از جامعه سهيم شوند.

قرآن و سنت پيامبر(ص)در درون كليت وحى كه براى هر مكان و زمانى نازل شده، روش ها و وسايل انجام يافتن اين مسؤوليت را تعيين كرده ‏اند.

هدف فلسفه اقتصادى اسلام قبل از هر چيز عبارت است از حذف فقر با برآوردن نيازهاى اساسى انسان، تنگ تر كردن شكاف بين فقرا و ثروتمندان و توسعه منابع خاكى براى رفاه انسان كه هر چيزى در آسمان و زمين مسخر اوست.

اسلام در محدوده فلسفه اقتصادى خود راه هاى بسيارى براى حل مشكل فقر انديشيده است. برخى از اين راهها مربوط به حكومت، و برخى ديگر برعهده جامعه و برخى ديگر وظيفه مشترك حكومت و جامعه است.

 

*(الف ):نقش حکومت*

اسلام افراد را به امرار معاش با كار سفارش مى‏كند.

پيامبر اكرم(‏ص) می فرمايد: «هيچ‏كس غذايى بهتر از غذايى كه با دسترنج‏ خود تهيه كرده است نمی خورد ؛ داوود پيامبر(ص) عادت داشت از دسترنج‏ خويش بخورد.» بر حكومت لازم است كه شهروندان خود را در پيدا كردن كارهايى كه در آنها تخصص دارند كمك كند.

پيامبر(ص)به مردى از انصار مدينه كه براى دريافت كمك گدايى می كرد دستور داد تا تبرى به دست آورد و هيزم بشكند و خرجى خانواده خود را درآورد.

از حكومت مدرن اسلامى انتظار می‏رود كه فرصت كار را براى تمام افراد تواناى خود با بهبود بخشيدن به توسعه اقتصادى و تعليم و تربيت افراد براى شغل هاى متعدد مورد نياز در بازار كار فراهم آورد.

اسلام همچنين به حاكم توصيه می كند كه درآمدهاى فعاليت هاى اقتصادى را به تساوى تقسيم كند تا ثروت ملت صرفا در ميان طبقه ثروتمند جامعه در گردش نباشد.

قرآن می فرماید: «آن غنيمتى كه خدا از مردم قريه ‏ها نصيب پيامبرش كرده است از آن خداست و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و مسافران در راه مانده، تا ميان توانگرانتان دست ‏به دست نشود.»(حشر/7)

از آنجا كه آزادى فعاليت اقتصادى به سود ثروتمندان است، بايد از طريق عدالت اجتماعى اين امر متعادل شود. براى رسيدن به اين هدف حكومت می تواند از طريق ‏اولويت دادن به فقرا در خط مشى ‏هاى اقتصادى و مالى خود و نيز از طريق سرمايه گذارى سنجيده در مناطق فقيرنشين فعاليت هاى اقتصادى خود را پيگيرى كند. جهان اسلام از توزيع بى‏ تناسب ثروت بين كشورها و در داخل كشورها رنج مى‏برد، اما اسلام براى كمك به بخش فقيرتر، دعوت به كم كردن اين شكاف مى‏كند.

*اسلام همچنين به حكومت‏ سفارش می كند* تا تمام معامله‏ هاى غير منصفانه و زيان‏بخش به حال جامعه، مثل وام هاى بهره‏ دار، فروش مواد الكلى و مخدر، احتكار نيازمندي هاى اساسى، حق انحصارى، فريب در معاملات و غيره را ممنوع كند.

حكومت ‏بايد از حقوق اموال، اجراى قراردادها و توافقنامه ‏ها و قانونى بودن تمام معاملات حمايت كند.

بايد هر كسى كه حقوق ديگران را به هر بهانه‌ای ‏پايمال می كند، تنبيه كند. چنين حمايتى معمولا براى اعضاى ضعيف تر جامعه سودمند است.

از طرف ديگر حكومت مسؤول هر فرد زيردست ‏يا ناتوانى است كه حامى ندارد و يا هر فرد نيازمندى است كه كمكى دريافت نمی كند.

پيامبر اكرم(‏ص) در مورد شهادت جعفربن ابی طالب(در جنگ موته)كه از خود كودكانى به جا گذاشته بود، فرمود: «من در اين دنيا و آن دنيا محافظ آنها هستم؛ حاكم حافظ كسانى است كه هيچ حامى ندارند.»

بخارى اين حديث را از پيامبر(ص)نقل مى ‏كند: «من نسبت ‏به انسان مؤمن از خود او مسؤول‏ترم به طورى كه اگر مديون فوت كند و هيچ مالى نداشته باشد كه از آن مال دين وى پرداخت‏ شود، وظيفه من است تا دين او را بپردازم. »

از آنجا كه هدف اسلام برآوردن نيازهاى اساسى افراد است، وظيفه حاكم است تا چنانچه زكات به تنهايى براى رسيدن به آن مقاصد خاص كافى نباشد، ماليات هاى بيشترى از ثروتمندان بگيرد.

امام ترمذى از پيامبر اكرم‏(ص)نقل مى ‏كند كه فرمود: «همانا بر ثروت حقوقى غير از زكات وجود دارد)سپس پیامبر(ص)این آیه را تلاوت فرمود: «نيكى آن نيست كه روى خود به جانب مشرق و مغرب كنيد، بلكه نيكوكار كسى است كه به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد. و مال خود را، با آنكه آن را دوست دارد به خويشان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و دربند ماندگان ببخشد. و نماز گزارد و زكات بدهد و آنان كه در بينوايى و بيمارى و به هنگام جنگ صبر میكنند»(بقره/177)

ابن حزم، فقيه مشهور، اين نكته را بيان مى‏كند: «وظيفه ثروتمندان تمام كشورهاست تا از فقرا مراقبت كنند. امام مجبور بود اين وظيفه را در صورتى كه زكات براى كمك به فقرا كافى نمى‏بود بر عهده ثروتمندان بگذارد.» امام جوينى می‏گويد:«اگر چنين اتفاق بيفتد كه با تمام تلاش ممكن زكات نياز فقرا را برطرف نكند، وظيفه امام است تا از باقيمانده نيازمندان به عنوان اولين اولويت‏ خود مراقبت كند، زيرا كل جهان نمیتواند ضررى را كه متوجه يك فرد فقير از جانب مسلمانان شده است، جبران كند.»

*ب – نقش جامعه*

اسلام در رفع فقر، بيشتر بر نقش جامعه تاكيد دارد تا نقش حكومت، زيرا از جامعه می خواهد كه پرداخت زكات يك عمل عبادى داوطلبانه باشد تا روابط برادرانه را بين مؤمنان استحكام بخشد و دليل ديگر اين كه جامعه از حكومت ‏به نيازمندان نزديك‏تر است.

اسلام با هدفى كه در اين‏باره دارد به مسلمان فرمان می دهد تا از خويشاوندان نزديك خود مراقبت كند.

پيامبر(ص) می‏فرمايد: «دست دهنده بالاترين دست است و از وابستگان خود شروع كنيد; مادر، پدر، خواهران و برادرانتان و سپس نزديكترين خويشانتان.»

امام ابوحنيفه بر مسلمانان فرض دانسته است تا از خويشاوندان نيازمند نزديك خود حتى اگر كافرند حمايت كنند. به حاكم اجازه داده می‏شود تا پرداخت مقدار معينى پول را از سوى افرادى كه از حمايت افراد نيازمند در ميان خويشاوندان نزديك خود امتناع می‏كنند، بخصوص والدين و برادران و خواهران صغيرش، مقرر دارد.

قوانين ارث وسيله‏ اى است‏ براى توزيع ثروت در ميان دايره وسيعى از خويشاوندان.

اسلام توجه خاصى به خويشاوندان، همسايگان و افراد گرسنه دارد. پيامبر(ص) آن قدر كمك به همسايگان را توصيه میفرمود كه صحابه گمان كردند كه همسايه نيز سهمى از ميراث همسايگان ثروتمند دارد. پيامبر(ص)همين‏طور در مورد گرسنگان هشدار می‏دهد كه: «اگر شخصى گرسنه بخوابد، تمام مردم آن محل در اين‏باره مسؤولند كه عهد خداوند را رها كرده‏اند.»

اما روش مهمى كه اسلام به وسيله آن تلاش می‏كند تا فقر را از جامعه بزدايد، زكات است زيرا هدف آن در اولين مرحله فقر است و زكات از سوى بخش عظيمى از افراد كه صاحب نصاب هستند پرداخت می‏شود. بعلاوه حكومت مسؤول برنامه ريزى براى جمع‏آورى و توزيع زكات است.

*نقش زكات در رويارويى با فقر*

زكات بر اين فلسفه روشن اسلامى مبتنى است كه مالك واقعى ثروت خداست و اين كه مالكيت صرفا به انسان ها سپرده شده است تا از آن ثروتى كه به دست آورده ‏اند استفاده کنند.

قرآن می‌فرماید: «و از آن مال كه به وراثت ‏به شما رسانده است، انفاق كنيد.»(حدید/7 )

اسلام براى افزايش ثروت افراد با توجه به رفاه كل جامعه مقررات خاصى تعيين كرده است. تمام مخلوقات آفريده ‏هاى خدايند و او روزى دهنده آنان است و اين است علت آن كه وى به مؤمنان دستور می دهد تا مراقب نيازمندان و فقرا باشند ؛ از اين ديدگاه كلى زكات براى از بين بردن فقر واجب شده است.

 مسلمانان به دليل ماهيت مذهبى زكات از زمان پيامبر‏(ص) تا كنون به پرداخت آن ادامه داده ‏اند ؛در جهان اسلام شش كشور وجود دارد كه زكات را بر اساس قانون جمع ‏آورى می‏كنند: يمن، عربستان سعودى، ليبى، سودان، پاكستان و مالزى، در حالى كه هفت كشور ديگر مؤسسات خاصى براى جمع‏ آورى زكات بصورت داوطلبانه ايجاد كرده ‏اند يعنى مصر، اردن، كويت، ايران، بنگلادش، بحرين و عراق.تقريبا در هر كشورى كه در آن تعداد زيادى از مسلمانان وجود دارند، برخى مساجد يا سازمان ها يا افراد مسؤوليت جمع‏آورى و توزيع زكات را بر عهده دارند. خصوصيت ديگر زكات آن است كه كاملا مشخص شده از چه كسى بايد گرفته شود و به چه كسى بايد داده شود. دولت وقت نمیتواند هر طور كه می‏خواهد زكات را به مصرف برساند.

 *تعريف فقر*

فقها تعاريف متفاوتى براى دو گروه اشخاص تهيدست ارائه كرده ‏اند: فقرا و مساكين. اين دو كلمه در ابتداى آيه هاىی از قرآن آمده ‏اند كه افراد مستحق دريافت زكات را ذكر می كند:

«صدقات براى فقيران است و مسكينان و كارگزاران جمع‏آورى آن و نيز براى به دست آوردن دل مخالفان و آزاد كردن بندگان و قرضداران و انفاق در راه خدا و مسافران نيازمند، و آن فريضه ‏اى است از جانب خدا و خدا دانا و حكيم است.»(توبه/60 )

ابويوسف شاگرد ابوحنيفه و ابن ‏القاسم رفيق مالك گفته‏ اند كه معنى هر دو يكى است.

اكثريت علما گفته ‏اند كه آنها دو اصطلاح براى يك طبقه هستند كه طبقه نيازمندان است.امام طبرى می گويد: «فقير شخص نيازمندى است كه با در خواست كمك از مردم خود را خوار نمی كند و مسكين شخص نيازمندى است كه از مردم درخواست كمك می‏كند.»

دکتر قرضاوى كسانى كه مستحق زكاتند يعنى فقرا و مساكين را به سه دسته طبقه بندى مى‏كند:

1- كسانى كه اموالى ندارند و منبع درآمد نيز ندارند.

2- آنها كه اموال‏كمى دارند و درآمد هم دارند ولى درآمدشان كمتر از نيمى از نيازهايشان است.

3- آنها كه كمى مال و ثروت و درآمد دارند كه نيم يا بيشتر از نيم نيازهايشان را برآورده می‏كند ولى تمام نيازهايشان را برآورده نمی كند.

مالكيه و حنبليه درباره نيازهاى فقرا در دوره يك ساله، و شيعه در دوره كل زندگى شخص سخن می‏گويند.

از گفتار بالا می‏توان نتيجه گرفت كه فقر نسبى است و بر اساس شرايط جوامع، متفاوت است. با اين همه، افراد فقير در سطوح مختلفى وجود دارند، يعنى افرادى كه كمى دارايى دارند و آنهايى كه هيچ دارايى ندارند. اين نتيجه با نتيجه ‏اى كه سازمانهاى بين ‏المللى به آن رسيده ‏اند متفاوت نيست، اما فقهاى مسلمان موارد زير را جزو نيازهاى اشخاص فقير قرار مى‏دهند: اثاثيه منزل، پوشاك، حيوانى اهلى براى حمل و نقل يك خدمتكار در صورتى كه موقعيت اجتماعى اش اقتضا كند، كتاب و…

اين بدان معناست كه خط فقر در نظر علماى مسلمان بسيار بالاتر از حدى است كه توسط بنگاههاى بين ‏المللى ارائه شده است.

*به فقير چه چيزى بايد داد؟*

نظر كلى در ميان فقها آن است كه به فقرا و مساكين بايد چيزى داد كه بدون محدوديت در اندازه، آنها را راضى كند. اين نظر بر هدف شريعت‏ براى حذف فقر و علل گرسنگى و نياز مبتنى است، چنان كه قبلا شرح داده شد. عمر بن خطاب به كارگزاران خود در مورد زكات چنين دستور میدهد: «هنگام توزيع زكات براى فقرا به آنها به اندازه‏اى بدهيد تا راضى شوند، پرداخت زكات به آنها را تكرار كنيد، حتى اگر بخواهد يكصد شتر بگيرد.»  اين است علت آن كه برخى فقها میگويند به يك مرد فقير بايد تا اندازه‏اى كه براى بقيه زندگی ‏اش راضى شود، زكات داده شود. امام نووى گفته است: «به فقير و مسكين بايد چيزى داده شود كه آنها را از فقر بيرون آورد و به خودكفايى پايدار برساند و اين است آنچه شافعى به آن حكم كرده است.»  بر اساس گفته نووى «خودكفايى‏» به معنى غذا، لباس، خانه و تمام چيزهايى است كه براى شخص و خانواده‏اش آن‏گونه كه در شان آنهاست‏بدون ولخرجى يا خست لازم است. ابن حزم نظرى مشابه دارد: «فقرا و مساكين بايد غذا، لباس زمستانى و تابستانى، خانه‏اى كه آنها را در مقابل باران، خورشيد و نگاه هاى عابران نگاه دارد، دريافت كنند.»

نظر ديگر را مالكيه و اكثريت‏ حنبليه داده‏ اند كه گفته ‏اند به فقرا و مساكين چيزى را بايد داد كه براى آنها و خانواده ‏شان براى يك سال كامل كافى باشد، زيرا پيامبر اكرم‏(صلى الله عليه وآله) غذاى يك سال را براى خانواده‏ اش ذخيره می‏كرد.

*سهم فقرا از زكات*

قرآن كريم هزينه كردن زكات را براى هشت گروه از مردم تعيين كرده است. بنابراين سهم تهيدستان، يعنى فقرا و مساكين در بين كل اين هشت گروه چيست؟ شيخ قرضاوى پس از ارائه نظريات فقهاى متقدم در اين‏باره اين‏طور نتيجه ‏گيرى می‏كند كه پول زكات بايد به تمام هشت گروه داده شود اگر چنانچه اين پول زياد است و درجه نياز آنها مثل هم است. لازم نيست‏ سهم هاى برابر به گروههاى مختلف بدهيم، سهم هر گروه بايد بر اساس تعداد و وضعيت نيازشان باشد. امام ابوعبيد نظرى مشابه اين دارد. از آن جا كه تساوى اين تقسيم ها ضرورى نيست، بيشترين سهم بايد به فقرا داده شود، زيرا روشن است كه تاكيد قرآن و سنت پيامبر (ص)متوجه فقراست. برخى از فقهاى متقدم اين امر را تشخيص داده ‏اند. ابن شهاب زهرى گفته است: «سزاوارترين اين خانواده ‏ها براى دريافت زكات بزرگترين آنها در تعداد و نيازمندترين آنهايند.»  هدف زكات بر اساس گفته”محمد بن حسن شيبانى فقيه مشهور حنفى”برآوردن نيازهاى فقراست و اگر زكات از عهده اين مهم برنيايد، امام بايد از منابع ديگر خود برداشت كند، به طورى كه بتواند هر شخص فقير و خانواده‏اش را قانع كند.

اگر ما به هشت طبقه اشخاص كه مستحق صدقه هستند آن چنان كه در قرآن ذكر شده است نظرى بيندازيم، مب‏بينيم كه حداقل پنج طبقه آنها می‏توانند فقير قلمداد شوند، چه در واقع و چه به طور موقت كه عبارتند از: فقرا، مساكين، بردگان، بدهكاران و در راه ماندگان نيازمند. حالت فقرى كه در جهان اسلام حاكم است ايجاب میكند كه در توزيع زكات اولويت ‏به فقرا داده شود تا اين كه فقر از جوامع مسلمان زدوده شود. تبعات جدى فقر امروزه براى ما از هر زمان ديگرى در گذشته روشن تر است. نگران كننده است‏ بدانيم كه اغلب مؤسسات جمع‏ آورى زكات نظريه اولويت دادن به فقرا را می‏پذيرند.

درآمد زكات مستقيم با منابعى كه زكات از آنها جمع‏ آورى می‏شود، مرتبط است. فقها در گذشته و حال درتعيين اين منابع بين دو نظر اختلاف دارند. برخى دامنه وسيعى از منابع را برمى گزينند و برخى فقط منابع محدودى را مشمول پرداخت زكات می‏دانند.معتقدان به منابع محدود نظرشان مبتنى بر مثالى است كه پيامبر(ص)در جمع ‏آورى زكات زده ‏اند حال آن كه گروه ديگر نظرشان مبتنى بر موضاعات تصريح شده زكات و معناى كلى متون مذكور در قرآن و سنت است. مدافع نظريه محدود ابن حزم است كه آن را منحصر به منابعى میكند كه توسط پيامبر‏(ص)اين گونه بيان شده است: طلا، نقره، گندم، جو، خرما، شتر و گوسفند.در سوى ديگر امام ابوحنيفه منابعى را كه میتوان از آنها زكات برداشت‏ شامل تمام محصولات كشاورزى بعلاوه اسب و جواهر می‏داند.بسيارى از علماى معاصر مثل ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، غزالى، قرضاوى و مصطفى زرقه طرفدار توسعه منابع زكات هستند و معتقدند با گذشت زمان بسيارى از منابع جديد درآمد و توليد ثروت از زمان پيامبر(ص)گسترش يافته ‏اند. شيخ زرقه می‏گويد كه اغلب قوانين جزيى زكات چنان كه توسط مكاتب فقهى تعيين شده است، اجتهاد مستقل اين مكاتب است كه مبتنى بر تفسير شخصى آنها از متون می‏باشد. پيشرفت هايى كه از زمان آنها در جهان شده است تغيير تفسيرى از متون را می طلبد و قوانين مناسبى را بر اساس اجتهاد جديد تدوين میكند. شيخ قرضاوى نظرات متفاوت فقهى را به تفصيل در كتاب ارزشمند خود يعنى زكات بحث كرده است و نتيجه گرفته است كه مواردى كه قابل اخذ زكات است‏بايد بر اساس نيازهاى آن زمان توسعه يابد. وى حوزه گسترده‏اى از منابعى را ذكر میكند كه قابل اخذ زكات هستند: تمام محصولات كشاورزى و دامدارى، ثروتهاى فلزى و دريايى، املاك درآمدزا مثل ساختمانها و كارخانه ‏ها، دستمزدها و درآمدهاى شغلى، سهام ها و اوراق قرضه به اضافه منابع ديگر. اين نظريه براى نيازهاى عصر ما مناسب است و به حذف فقر در جهان اسلام كمك خواهد كرد.

*نكته آخر براى افراد شكاك اين است كه آن چه ما در مورد حمايت از زكات میگوييم مسؤوليت‏ حكومت را از انجام ديگر اقدامات اقتصادى و اجتماعى براى از بين بردن فقر، رفع نمیكند. جهان اسلام با توجه به نرخ رشد اقتصادى در اين قلمروها و نرخ افزايش جمعيت قادر نخواهد بود بر مشكل فقر در چندين سال آينده غلبه پيدا كند. حداقل نظام زكوى به عنوان يك «شبكه مطمئن اجتماعى‏» براى تهيه آذوقه به نفع فقرايى كه سازوكار بازار آنها را از خود رانده است،مورد نیاز است.

تلخیص مقاله ای از دكتر طيب زين‏ العابدين

توسط : ابراهیم مهرابیان

نمایش بیشتر

ابراهیم مهرابیان

مترجم. نویسنده. دعوتگر دینی آذربایجان غربی - پیرانشهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا