اندیشه

زیباترین اشک ها

یکی از نعمت هایی که خداوند بلند مرتبه به انسان بخشیده، اعطای سرازیر شدن اشک از چشمان است، اشک نزد هر انسانی بها و ارزش خود را دارد و هر کس نزد خود تعریف بخصوصی از اشک هایش دارد.

در این باره دین و آیین نیز حرف و حدیث مخصوص به خود را در مورد اشک ها دارد و در احادیث پیامبر (صلی الله علیه و سلم) دیده شده است.

پیامبر عزیزمان(صلی الله علیه و سلم) می فرمایند: «عَینانِ لا تمسهما النار، عین بکت فی جوف اللیل من خشیۀ الله و عین باتت تحرس فی سبیل الله» (رواه الترمذى و صححه الالبانى).

یعنی: دو چشم با آتش دوزخ نمی سوزند و آتش سهم آنها نمی شود، چشمی که در اواسط شب از ترس خدا اشک بریزد و چشمی که به خاطر خدا نگهبانی دهد. یزید بن مصیره، یکی از اندیشمندان است و انواع گریه و اشک را به شش نوع تقسیم بندی کرده است: اشک شوق، اشک دلتنگی، اشک ترس و وحشت، اشک تملق و چاپلوسی، اشک سپاسگزاری و اشک از ترس خداوند بزرگ.

در حدیث صحیح به گریه و اشک اشاره شده است، از بین هفت گروهی که زیر سایه عرش پروردگار که هیچ سایه و پناهی جز آن در روز حسابرسی و سزا و جزا نیست، کسانی هستند که به یاد خدا بوده (عهد و پیمان و سزا و پاداش) و چشمانشان اشک می ریزند.

همین طور ابو هریره از پیامبر(صلی الله علیه و سلم) نقل کرده اند: «کل عین باکیه یوم القیامه الا عیناً غچت عن محارم الله و عین سهرت فی سبیل الله و عین یخرج منها مثل رڕس الذباب من خشیە الله تعالى»

گریه ای که به خاطر خدا از چشم ها سرازیر شود، از ترس خدا با آه و ناله همراه شود و به خاطر فرمان پروردگار قطع شود، از آن چشم هایی هستند که در روزی که ترس و اندوه حاکم است، آنها گریه نمی کنند و خوشی و شادی بر چهره هایشان نمایان می شود و نورانی است، هر کسی گریه می کند و اشک می ریزد و عرق شرم را از شرمندگی و به خاطر گناهانش می ریزد، تنها این گروه ها هستند که پیامبر رهبرمان(صلی الله علیه و سلم) به آن اشاره کرده اند.

انسان بعصی اوقات دوست دارد گریه کند، همانند گریه کودکی برای آغوش گرم و مهربان مادرش، یا هنگامی که گرسنه می شود یا جایی از بدنش درد دارد… که بعضی اوقات بی تابی کردە و آرامی ندارد.

کودک چیزی را که می خواهد با گریه ابراز می کند، بنابراین گریه نعمتی از نعمت های خداوند بلند مرتبه برای انسان های بزرگ یا کوچک است.

انسان بزرگ نیز گریه می کند و اشک می ریزد، برای از دست دادن شخص عزیز و صمیمی یا جدا شدن و دور شدن دوستش یا دور شدن عزیزان… .

بنابراین بە خاطر گریه و ریختن اشک از چشم ها، هیچ سرزنشی درست نیست. چون با ریختن این گوهرهای گرانبهای چشم، بخشی از غم و اندوه رخت برمی بندد و روح به آسایس می رسد.

قرار نیست گریه همیشه گزارش ترس و وحشت باشد، بلکه گزارشی است از آنچه درون روح و روان آدمی است، بیان اندوه و ناراحتی و آزار و اذیت های زندگی است.

زمانی که کسی گریه می کند، حرفی او را ناراحت کرده یا احساسش را خدشه دار نموده است، کلمه ای وجدانش را آزار داده است، یا شخص عزیزی را از دست داده است… .

به همین دلیل انسان زمانی که زخمی می شود یا کاری ناروا از طرف شخصی که دوستش دارد در حقش انجام می گیرد و او نمی تواند در حقش بدی کند، در آن صورت به گریه پناه می برد.

زمان داشتن درد و ناراحتی اشک خزان می کند، از طرف دیگر هنگام خوشحالی و لذت زندگی نیز اشک خوشی از چشمانش سرازیر میشود، به همین دلیل بعد از ریختن این اشک ها انسان احساس آسودگی و آرامش روح می کند.

نکته ی دیگری که اشاره به آن مهم است، این است که انسان موجودی کم صبر و ناشکیبا است هر چند پست و مقام بالایی داشته باشد، پروردگار به این موضوع اشاره کرده است «و خلق الانسان ضعیفاً» در مواقع ناراحتی و عذاب اشک می ریزد. هر چند پیش ما مرسوم نیست که ببینیم مردها نیز اشک بریزند!! در حالیکه جای تعجب نیست که انسان صدها بار در درون خود اشک خونین بریزد بدون اینکه کسی بفهمد.

اگر به انواع اشک بنگریم، می بینیم که بهترین و ارزشمندترین و زیباترین اشک ها آن اشک هایی هستند که در پنهانی ها و از ترس خدا و شوق رسیدن به لقاء پروردگار ریخته می شوند.

شخص مومنی می گوید: برای من روایت شده است که هر قسمت از بدن انسان که این اشک ها به آن برسد که از ترس خدا ریخته می شود خداوند بزرگ بر آن حرام و (یاساغی) کرده است که نباید آتش دوزخ به آن برسد.

اشکها دل را شستشو داده و پاک می کنند، و درون آدمی را شسته و آن را روشنی می بخشند، روح را نیز می شویند، کاری می کنند که آن را به سوی بلندی های بهشت می برند هر چند جسم آن در قید حیات باشد.

بنابراین اشک چشم ها انسان را به سوی:

۱- هدایت می برد: «وَ یَخِرُّونَ لِلأَذقَانِ یَبکُونَ وَ یَزِیدُهُم خُشُوعًا» (الاسرا:۱۰۹)

۲- نور و روشنایی است: پیامبر پیشوای ما می فرماید: «لا یلج النار رجل بکى من خشیە الله حتى یعود اللبن فی الچرع، ولا یجتمع  غبار فی سبیل الله ودخان جهنم» (رواه الترمذی و قال حدیث حسن صحیح (۱۶۳۲))

اشک مرهمی است که دل را در ترس و بیم و رحمت و شوق و غم آرامش می دهد و دلیل آن همان تأثیری است کە درون آدمی را جوش می آورد.

نکته ی دیگری که به آن اشاره می کنیم، گریه به خاطر کسی یا گریه ی دور از حقیقت یا گریه به خاطر گریه ی دیگری است؛ چنین گریه هایی خوب هستند یا نه؟

گریه ی به زور و خاطرخواهانە: آن گریه ای است که به خاطر خدا و برای آرامش دل و روح آدمی و از ترس خدا ریخته شود، نه برای ریا و اسم و رسم و شهرت این گریە بهتر و ارزشمندتر است، اما آن گریه ای که چاپلوسانه و به خاطر کسی است، آن گریه پسندیده نیست و نکوهیده شده است.

عمر بن خطاب(رضی الله عنه) می فرماید: «دیدم پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم) همراه با ابوبکر صدیق برای اسیران جنگ بدر گریه می کردند، گفتم به من بگویید برای چه چیزی گریه می کنید ای پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم)؟ اگر چیزی هست بگویید تا من هم گریه کنم و اگر نیست من نیز برای گریه شما گریه کنم» (‌أخرجە مسلم)

گریه از ترس خدا و دلایل آن:

مفسر قرآن امام قرطبی در تفسیر آیه ی: «و انه اضحک و أبکىَ» می فرماید: پروردگار بزرگ خودش دلایل گریه و خنده را به ما عطا نموده، عطا بن مسلم می گوید: یعنی انسان خوشحال و اندوهگین می شود، چون دلخوشی و خوشحالی؛ بهره اش خنده است و غم و اندوه؛ گریه را به دنبال دارد. به خاطر این که گریه کاری غریزی است، انسان بعضی اوقات نمی تواند آن را انکار کند. گریه هم جز حلال ها است به شرط اینکه نشانه ای بر نارضایی از قضا و قدر خدا نباشد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم) می فرمایند: «خداوند بزرگ کسی را به خاطر ریختن اشک هایش و یا غم و اندوه دلش عذاب نمی دهد، بلکه کسی را عذاب می دهد که؛ از سر به زبان اشاره کردند (یعنی با زبانش ناسپاسی کند)» (رواە بخارى(۱۲۴۲))

امام ابن قیم در کتاب زاد المعاد در مورد (۱۰) نوع گریه سخن به میان آورده است:

۱- گریه ی خوف و ترس

۲- گریه ی رحمت و بخشش و عطوفت

۳- گریه ی عشق و شوق برای دیدار

۴- گریه ی درد و رنج و ناراحتی

۵- گریه ی اندوه، این نوع گریه با گریه ی ترس متفاوت است، چون گریه ی اندوه و غم برای گذشته است، به خاطر بدی یا گناهی یا از دست دادن عزیزی …

اما گریه ی ترس (الخوف) آن گریه است که برای آینده است، همینطور اشک خوشی و شادی با اشک غم و اندوه متفاوت است، گریه ی خوشی و شادی سرد و خنک است و خوشحالی را آشکار می کند، اما گریه ی اندوه گرم است و دل نیز غمگین است، به همین دلیل است با کسی که با دیدن آن دل شاد می شوی (قره عین)، چشم ها از دیدن او خوشحال می شوند، اما کسی که اندوهگینت می کند دلیلش این است که چشم ها با دیدن او گرم و منقبض می شوند.

۶- گریه ی کم توانی و سستی.

۷- گریه ی انسان منافق که با چشم اشک می ریزد، اما دلش از سنگ است به قول معروف اشک تمساح می ریزد.

۸- گریه ی کسی که در ازای گریه اش پول می گیرد، مانند گریه روضه خوان.

۹- گریه به خاطر گریه ی شخصی دیگر، مانند کسی که به خاطر اشخاص دیگری که گریه می کنند گریه کند.

۱۰- گریه ی آشکار کردن خوشی و شادی.

گریه از ترس پروردگار خالق پسندیدە ترین گریه ها است که دل و درون آدمی با آن آرام و خوشحال می شود، قدرتمندترین دگرگون کننده ی دل ترس از خداست.

اما گریه ی دروغگو، یا دال بر راستی است که برایش گریه می کنند یا دال بر آن نیست. همانند گریه ی برادران یوسف که قرآن به آن اشاره می کند که به دروغ گریه می کردند: «و جاؤوا اباهم عشیاً یبکون».

برتری اشک ریختن از ترس خدا:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) در توصیف امت هایی که زیر سایه عرش پروردگار هستند، سایەای که آن زمان هیچ سایه ای جز سایه عرش پروردگار وجود ندارد، به کسی اشاره می کند که به یاد خداوند بزرگ است و از ترس خدا اشک از چشمانش سرازیر می شود.

یا می فرمایند: «دو چشم با آتش دوزخ نمی سوزند: چشمی که از ترس خدا اشک بریزد و…» (رواە الترمذی(۱۶۳۹)).

عبدالله بن عمر(رضی الله عنه) می گوید: ریختن اشک از ترس خدا، نزد من گرانبهاتر و عزیزتر از این است که هزار دینار در راه خدا ببخشم.

اشک و گریه در بین فرشته ها:

انس بن مالک(رضی الله عنه) می گوید:《پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم) می فرماید: به جبرئیل گفتم چرا هیچ وقت میکائیل را نمی بینم بخندد؟ فرمود: میکائیل از وقتی آتش آفریده شده است نخندیده است.》 (رواە ئه‌حمه‌د (۱۲۹۳۰)).

همین طور جابر می گوید پیامبر خدا (صلی الله علیه و سلم) فرمود:《در شب اسراء پیش ملاء اعلا و جبرئیل رفتم، جبرئیل همانند یخ آب شده بود از ترس خدا》(رواە الطبرانی فی الاوسط (۵۱/۶۴)).

گریه ی پیامبران:

پروردگار در وصف پیامبران (سلام و درود خدا بر ایشان) می فرماید: «أولئک الذین انعم الله علیهم من النبیین من ذریە آدم و ممن حملنا مع نوح و من ذریە ابراهیم و إسرائیل و ممن هدینا واجتبینا إذا تتلى علیهم آیات الرحمن خروا سجداً وبکیاً» (مریم:۵۸).

یعنی: آنها کسانی هستند که خدا نعمت خود را بر ایشان ارزانی داشته، آن پیامبرانی که نوه آدم بودند، از آنانی که با نوح سوار بر کشتی شدند نیز، همچنین از نوادگان ابراهیم و اسماعیل و آنهایی که راه را بر ایشان گشودیم و برگزیدیم، هر وقت آیت و نشانه های خداوند مهربان بر ایشان خوانده می شد به ناگاه سجده می بردند و می گریستند. (برگرفته از قرآن-تفسیر استاد ابراهیم مردوخی).

گریه ی پیامبر عزیزمان(صلی الله علیه و سلم):

عبد الله بن مسعود(رضی الله عنه) می گوید: پیامبر خدا(صلی الله علیه وسلم) به من فرمودند: قرآن را برایم بخوان، گفتم ای پیامبر خدا قرآن را برایت بخوانم در حالی که بر شما نازل شده است؟ فرمودند: دوست دارم از کس دیگری آن را بشنوم.
می گوید سوره نساء را خواندم تا به آیه «فکیف إذا جئنا من کل ڕمە بشهید وجئنا بک على هولاء شهیدا…» (النساء:۴۰) رسیدم، فرمودند: کافی است، دیدم چشمان ایشان اشک بار است. (رواە بخارى (۴۷۶۳) مسلم (۸۰۰))

همچنین زمانی که از حضرت عایشه سوال شد که شگفت ترین کار پیامبر(صلی الله علیه و سلم) در زندگی شان چی بود.

ام المومنین سکوت کرد و بعد گفت: شبی از شبها فرمودند: ای عایشه می خواهم امشب بە عبادت و مناجات خدایم بپردزام، گفتم: به خدا سوگند بسیار آرزو دارم کە در کنارم باشید و دوست دارم شما را نیز خوشحال کنم، پیامبر(صلی الله علیه و سلم) بلند شدند و وضو گرفتند و شروع کردند به نماز خواندن، بسیار گریه کردند تا پیشانی و جا نمازشان خیس شد!

می گوید: که نشستند باز گریه می کردند، تا ریششان خیس شد، بعد آنقدر گریه کردند تا زمین نیز خیس شد، در این هنگام بلال اذان را برای نماز صبح فرمود، زمانی که بلال دید پیامبر(صلی الله علیه و سلم) گریه می کنند، گفت: ای پیامبر خدا گریه می کنید در حالی که خدا  گناهان گذشته و آینده شما بخشیده است؟ فرمودند: «افلا أکون عبداً شکوراً؟!» امشب آیه ای نازل شده است، وای به حال آنان که آن را می خوانند و در آن نمی اندیشند و آگاه و هوشیار نمی شوند «ان فی خلق السماوات والارض…» (ال عمران:۱۹۰) رواە ابن حبان وغیره (۲/ ۳۸۶).

گریه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و سلم):

نمونه گریه ی یاران پیامبر(صلی الله علیه و سلم) بسیار زیاد است، ایشان دلشان بسیار نرم بوده، بسیار بیشتر اهمیت گریه را درک کرده اند، زمانی که به آیه های سزا و عذاب های آخرت رسیده اند، گریه کرده اند و زمانی که به آخرت اندیشیده اند اشک گوهربار ریخته اند. انس بن مالک(رضی الله عنه) می گوید: پیامبر(صلی الله علیه و سلم) برای ما موعظه ای کردند که قبلا چنین موعظه ای نشنیده بودیم، فرمودند: اگر آن چیزی که من می دانم شما می دانستید بسیار کم می خندیدید و بسیار می گریستید، برای همین اصحاب سرشان را پوشاندند و گریه سردادند به گونه ای که صدای گریه هایشان می آمد.

هانٲ خدمتکار عثمان بن عفان(رضی الله عنه) می گوید: عثمان زمانی که بر سر قبری می ایستاد، می گریست تا زمانی که ریشش خیس می شد! به ایشان می گفتند زمانی که در مورد بهشت و آتش دوزخ صحبت می شود گریه نمی کنی!؟ اما اینجا گریه می کنی؟ گفت: پیامبر خدا فرمودند: «ان القبر اول منزل من منازل الاخرە، فان نجا منه، فما بعده ایسر منه و ان لم ینج منه، فما بعده اشد منه!) قال : و قال رسول الله(صلى الله علیه وسلم): (مارایت منظراً قط الا القبر افظع منه» (رواه احمد و الترمذى و ابن ماجه)

یعنی: قبر اولین ایستگاهی است از ایستگاه های آخرت، هر کس از آن نجات یابد، هر چیزی که بعد از آن بیاید آسان است، هر کس هم از آن نجات پیدا نکند، دیگر سختی بعد از آن شروع می شود.

مسروق (رحمت الله علیه) می گوید: این آیه را نزد مادر مومنین عایشه(رضی الله عنه) خواندم که می فرماید:  «فمن الله علینا و وقانا عذاب السموم» (الطور:۲۷).

شروع کرد به گریه کردن و گفت: خدایا دست منت بر سرم بگذار و از سزای سخت و عذاب آور به دورم کن.

گریه از ترس خدا و از ترس سزای الهی را تنها یاران و اصحاب پیامبر اسلام را در بر نگرفته است، بلکه ایمانداران قبل و بعد اسلام هم به همان صورت بر این راه و روش و خصلت زیبا و نیکو تربیت شده اند با گریه و چشم اشکبار به خدمت پروردگار رفته اند و راز و نیاز والایی با خدا کرده اند.

همان طور که روایت شده است که بعضی از آنان صبح و عصر گریسته اند، که از ایشان پرسیده اند چرا گریه می کنی؟ گفته است می ترسم خداوند بزرگ در هنگام ارتکاب گناه مرا دیده باشد و به من بگوید برو دیگر از تو عصبانی هستم!

فظاله بن بیفی بسیار می گریست، مردی پیش او رفت که در آن زمان گریه می کرد، از همسرش پرسید فظاله چرا گریه می کند، او را چه شده است؟ همسرش گفت: گمان می برد سفر طولانی در پیش دارد و توشه ای برای آن ندارد.

شبی حسن بن علی (رضی الله عنه) شروع کرد به گریستن، به گونه ای که همه ی خانواده اش همراه او به گریه افتادند، در مورد حالش از او پرسیدند گفت: به یاد یک گناه افتادم که انجام داده ام، به همین خاطر است که گریه می کنم.

با گریه هایمان هم در درون احساس آرامش و آسودگی می کنیم، هم به اذن پروردگارمان از لغزش ها و گناهانمان بخشیده می شویم. چه قدر زیباست آن صحنه ای را که می بینی کسی گریه می کند، اما گریستن از ترس خدا و به خاطر خدا و برای خدا باشد، زیباترین صحنه ایست که دل را بیدار می کند. دل خفتەی ما را نیز هشیار می کند. گریه‌ی بنده است در برابر خالق خویش، گریه جوانانیست که سایه عرش پروردگار را بدست می آورند، گریه اشخاص ریش سفید و مسن است در ایستگاه پشیمانی و توبه کردن، همانطور که شاعر عارف بزرگ کورد محوی می گوید:

زشت و ناپسند است پیر اما چه پسندیده می گردد اگر

چشم خونبار ندامت و پشیمانی ریشش را خرمایی کند

نویسنده: هلاله محمد الماس
مترجم: مینا قرنی دولت آباد
ویراستار: حسن زاده

نمایش بیشتر

مینا قرنی دولت آباد

استان آذربایجانغربی - مهاباد نویسنده و مترجم دارای ذوق شعر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا