گفتگو

سعید نورسی؛ از کسی هدیه قبول نمی کرد

«سعید قدیم» از کسی منّت نمی‌کشید، بلکه مرگ را بر تحمل سنگینی منّت ترجیح می‌داد. او به رغم رویارویی بس دشوار با سختی‌ها و رنج‌ها از این قاعده تخلف نکرد. نپذیرفتن هدیه‌ی اشخاص توسط «سعید قدیم» خصلتی است که این برادر ناتوان شما (سعید جدید) آن را از او به ارث برده است. نپذیرفتن هدایا به معنی بی‌اعتنایی و استغناء و برتری از مردم نیست، بلکه علت آن بر یک سری علل روشن استوار است:
۱-گمراهان، علماء را متهم می‌کنند که آنان علم را وسیله‌ی غنیمت قرار داده‌اند. از این روی ظالمانه و از روی دشمنی بر آنان می‌تازند و می‌گویند: «علماء، علم و دین را وسیله‌ی کسب معاش قرار داده‌اند.» پس لازم است به صورت عملی این سخن (ناروا) تکذیب شود.
۲- ما مکلف به پیروی از پیامبران – علیهم السلام – در نشر حق و تبلیغ آن هستیم. قرآن کریم کسانی را که به نشر حق پرداخته‌اند ذکر کرده و بیان نموده که آنان از مردم اظهار بی‌نیازی کرده‌اند:
«إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ» (یونس/۷۲) اجر من فقط با خداست.
«إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ» (هود/۲۹) اجر من فقط با خداست.
آیه‌ی کریمه‌ای که در سوره‌ی «یس» آمده: «اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ» یس ۲۱ – از کسی پیروی کنید که از شما اجر و پاداشی نمی‌خواهد.
۳- در «گفتار نخست» بیان شد: «لازم است که عطایا به نام خدا باشد و گرفتن آن نیز به نام الله صورت گیرد.»
اما آنچه غالبا اتفاق می‌افتد این است که دهنده از خدا غافل است و هدیه را به نام خود می‌دهد و به طور ضمنی منّت می‌گذارد. یا گیرنده از خدا غافل است، و تشکر و قدردانی و سپاس را به جای تقدیم به پیشگاه منعم حقیقی به اسباب ظاهری تقدیم می‌کند، و دچار اشتباه می‌گردد.
۴- توکّل و قناعت و میانه روی گنجینه و خزینه‌ای بس بزرگ است که با هیچ چیز قابل تعویض نیست. نمی‌خواهم درهای این گنجینه‌ها و خزائن را با دریافت مال از دیگران بر خود ببندم. خدای رزّاق و ذوالجلال را هزاران بار شکرگذارم که از زمان کودکی تاکنون مرا زیر بار منّت هیچ کس قرار نداد. از رحمت او امیدوارم و بر کرم او اعتماد دارم که باقیمانده عمرم را بدین سان سپری فرماید.
۵- حدود دو سال است که بر اساس نشانه‌ها و تجربیّات بسیار، راه قناعت کامل را برگزیده‌ام. من اجازه ندارم، اموال مردم را بپذیرم، بخصوص هدایای ثروتمندان و کارمندان را، زیرا بخشی از آن هدایا مرا آزار می‌دهد، بلکه این آزار درونی مرا از خوردن آن مانع می‌شود، و گاهی به من زیان وارد می‌سازد. این حالت یک امر معنوی و نهی است از پذیرفتن اموال مردم.
و نیز نوعی وحشت از مردم را احساس می‌کنم، چرا که در هر زمانی زیارت و دیدار با همگان برایم مقدور نیست، و قبول هدایای مردم مرا ملزم به دیدار با آنان در زمانی می‌کند که من آمادگی ندارم، در صورتی که با پذیرفتن هدایا می‌باید احساساتشان را مراعات کنم، و این چیزی است که آن را خوش نمی‌دارم.
من ترجیح می‌دهم: یک تکه نان خشک بخورم، و جامه‌ای بر تن داشته باشم که صد پینه بر آن باشد، پینه‌ای که مرا از تصنّع و تملّق آزاد کند، تا اینکه از حلوای دیگران تناول کنم، و یا جامه‌ی فاخرشان را بر تن کنم و ناچار به رعایت احساسات آنان باشم. آری این کار را ناپسند می‌شمارم.
۶- سبب مهم در استغناء از مردم‌‌ همان است که ابن حجر آورده و مبنای مذهب ما (شافعی) است، و آن اینکه: «اگر کسی چیزی را به شما هبّه – بخشش- می‌کند به این نیّت که شما اهل صلاح هستید و شما چنان نباشید، پذیرفتن آن بر شما حرام است.»
آری، انسان این روزگار هدیه‌ی ناچیز خود را به بهایی بس گران می‌فروشد، زیرا بس حریص و طمّاع است، مردم، شخص گناهکار و عاجز همچون منی را ولی و صالح تصور می‌کنند، سپس پاره نانی را به من هدیه می‌دهند.
اگر من باور داشته باشم که صالح هستم – حاش لله – این نشانه‌ی غرور و دلیل عدم صلاح است. و اگر باور به صلاح خود نداشته باشم، پس پذیرفتن آن مال بر من روا نیست. و نیز دریافت صدقه و هدیه در مقابل اعمالی که برای آخرت است، این معنی را تداعی می‌کند که ما میوه‌های جاودانه‌ی آخرت را به صورت فانی در دنیا می‌چینیم.
باقی حقیقی فقط خدای ماندگار است. سعید نورسی
نویسنده: بدیع‌الزّمان سعید نورسی (رحمه الله)
ترجمه: مصطفی اربابی

اصلاح ویب

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا