خانواده

غزه آن گونه که من دیدم

(روایت دلاوری ها ، رشادت ها و وضعیت منحصر به فرد شهر غزه و ساکنان آن)

*توجه : مقاله مربوط به سال 2011میلادی می باشد

سپاس برای خدا و درود و سلام بر رسول الله

روز هایی که در غزه به سر بردم مانند روز های عادی دیگر نبود .

بارها تلاش کردم افکار،خاطرات و مشاهدات خود را مرتب نمایم اما حقیقتا کاری آسان نبود؛ زیرا نویسندگی نیازمند توان گزارشگری ، شعر سرایی،قصه گویی هنرمندی و ذوق مناسب است و من هیچ یک از این توانایی ها را ندارم اما تلاش خواهم کرد تا آن تصویر شگفت آوری را که مشاهده کردم به رشته ی تحریر در آورم و با استعانت از خداوند سعی می کنم در حدامکان واقعیت را برای خواننده ی محترم مجسم سازم .

آماده سازی کاروان (بهار عربی )با همکاری اتحادیه علماء اهل سنت که من شرف عضویت در آن را دارم واتحادیه شکستن محاصره غزه از اروپابه انجام رسید .دراین سفربرادر ودوستم اقای محمد نوبانی با من هم سفر بود.ما از اردن به عنوان اعضای اتحادیه علماءوجهت شرکت در کاروان آمده بودیم .

 روز یک شنبه ۲۰/۱۱/۲۰۱۱م به سوی قاهره پرواز کردیم. آیامی دانی قاهره چگونه شهری است؟ قاهره آبستن حوادث مهمی است وامیدوارم نوزاد صالح آن به سلامت پا به عرصه ی وجود بگذارد. در هتل به هیئت هایی که از مناطق مختلف اروپا، آمریکای لاتین و کشورهای عربی آمده بودند پیوستیم.

صبح روز دوشنبه ۲۱/۱۱/۲۰۱۱ م سوار اتوبوس شدیم وسفر ما به سوی غزه شروع شد. اساتید بزرگواری از کشور دوست داشتنی مصر ما را همراهی می کردند همراهان عبارت بودند از :دکتراحمد هلیل ،دکترخالد حنفی دکتر صفی آشورابو زید ، دکتراکرم کساب  ،شیخ بزرگوار محمد عنتر ، برادر بزرگوار استاد محمد فاروق و یک مهمان از اردن ، بقیه همراهان از کاروان اروپا بودند که برخی عرب های دارای تابعیت غربی در میان آنان دیده می شد. دکتر صفوت حجاری وصلاح سلطان هم با ماشین شخصی ما را همراهی می کردند. حماسه وشوق رسیدن به غزه درمیان همه ی افراد کاروان به خوبی قابل مشاهده بود،همه از غزه سخن می گفتند ومنتظر بودند هر چه زود تر با هوا وآسمان غزه مصافحه و معانقه کرده وافتخار پا گذاشتن بر خاک پاک آن را کسب نمایند.

هنگام عصر به گذر گاه رفح رسیدیم وعلاقه مند بودیم هرچه زود تر ازمرزعبور نموده وپا بر خاک مبارک فلسطین بگذاریم .با آن که ما یک هیئت رسمی بودیم کار ما در گذر گاه با تاخیر انجام شد. برادرم محمد نوبانی قبلاًبه من گفته بود که خواب دیده با او در شب وارد غزه می شویم. وقتی به گذر گاه رسیدیم به او گفتم معلوم می شود خواب شما کا ملاً راست نبوده زیرا ما داریم هنگام عصر وارد غزه می شویم اما به سبب تاخیری که صورت گرفت ساعت هفت بعد از ظهر و در تاریکی شب وارد شدیم و خواب ایشان به حقیقت پیوست.

وقتی سوار بر اتوبوس به طرف فلسطین منتقل شدیم و جهت استشمام هوای عطر آگین فلسطین پیاده شدیم از خود بی خود شده بودیم و اشک از چشمانمان جاری گشت و احساس خوش حالی ، شوق و دلهره درهم آمیخت وازخود  پرسیدیم :آیاواقعاً ما در غزه هستیم؟ ما به سرزمین فلسطین رسیده ایم ؟آیا این همان سرزمین مبارکی است که پیامبران ، صالحان و شهیدان بر آن قدم گذاشته اند.آیا این همان سرزمینی است که جایگاه اسراء و معراج پیامبر گشت؟ خدایا چه احساس و خوش حالی بزرگی ! از شدت جاذبه ی این سرزمین پاک و سنگینی احساسات و فضل و احسان بزرگ خداوند ، بی اختیار بر زمین افتادیم و به خاطر این نعمت بزرگ برای خدا سجده ی شکر به جا آوردیم وزمین پاک را با اشک  شوق و شکر خیس نمودیم.

   برادران  در غزه به گرمی وبا احترام فراوان از ما استقبال کردند . ملاقات ها در اوج زیبایی وخوش حالی انجام می گرفت، با هر کس رو به رو می شدیم رو بوسی می کردیم ، چهره های پاک و مبارکی که به وسیله ی رسانه های گروهی باآنها آشنا شده بودیم ،آنان مردان پایدار غزه هستند که در صبر ، تسلیم ناپذیری و عزت بهترین و شگفت ترین الگوها را آفریدند.

 واین ها علما ، نمایندگان ، وزیران و پهلوانان غزه هستند . چقدر صورت هایشان زیبا و زندگیشان لطیف و تبسمشان با صداقت همراه است ؟

 خدایا تو را بر این که ما را در کنارآنان جمع کردی سپاس می گوییم .

 هیئت همراه به گروه های مختلفی تقسیم شدند .نمایندگان پارلمان به سوی مجلس قانون گذاری رفتند و اعضای اتحادیه ی علمای اهل سنت همراه برادر بزرگوار شیخ دکتر یوسف الشرافی بسوی سالن  رشاد الثوا رفتند تا با علما ، شخصیت ها و متفکران غزه ملاقات نمایند . خدا خیرشان بدهد آنان از دیر وقت منتظر ما بودند . از این ملاقات مبارک بسیار خوش حال و خوش وقت شدیم وبا اکرام ، احترام و ابراز محبت و برادری فراوان آنان رو برو گشتیم .

  ملاقات ها و بازدید های مهم سفر

بارز ترین چیزی که در مدت اقامت در غزه نظر من را به خود جلب کرد مفاهیم صبر,استقامت و عزت بود . بدون استثنا مردم به قضاء وقدر خدا ارضی بودند

*هیچ کس را در غزه متأسف و ناراحت ندیدم این خود زیباترین احساس بود. همه ی مردم خدا را سپاس می گفتند و با وجود فقر، تنگ دستی و تحریم با هیچ کس رو به رونشدم که از وضعیت خود بنالد واز مشکلات شکایت کند .

به خدا قسم این یک مسئله ی بسیار عظیم و مهمی است ؛ چرا که معمولا ملت ها نزد بیگانگان و کسانی که فکرمی کنند برای کمک رسانی آنان آمده اند زبان به شکایت و طرح مشکلات باز می کنند.

سبحان الله من رمز پایداری غزه را در وجود این افراد بزرگ وشخصیت های بلند مرتبه دیدم . اهل غزه بر اساس عزت تربیت شده اند . من فکر می کنم خداوند تحریم ظالمانه اقتصادی و سیاسی را برایشان مقدر کرده تا آن گونه که خود می خواهد آنان را بسازد و در مدرسه ی ایمان تربیت کند وبه طور وی‍‍ژه آماده شوند ، در آینده ی نزدیک مسئولیت آزاد سازی قدس را به آنان  خواهد سپرد .

 من  نمی خواهم در این نوشتار مبالغه گویی نمایم ، من نمی گویم مردم در آنجا فرشته اند و اشتباه نمی کنند ومن از طرف خداوند کسی را بی جهت نمی ستایم ؛ اما به اهل غزه خوش بین هستم چنان که پیامبر(ص) در جواب سوال عایشه(رض) که پرسید :آیا در حالی که صالحان در میان ما هستندهلاک می شویم ؟ فرمود : بلی ، هر گاه فساد و مفسدان زیاد شوند.

من می گویم هر گاه خیر و خوبی زیاد شود مردم هلاک نمی شوند و در پی انتشار خیروخوبی مردم پایدار گشته وخداوند آنان را هدایت می کند .

 * غزه را از شمال تا جنوب گشتم و یک گدای دوره گرد ندیدم . از خود پرسیدم چرا حتی یک کودک یا زنی را جهت تکدی گری و طلب کمک از مردم مشاهده نمی کنم ؟ در پاسخ خودم گفتم اینجا متفاوت است ، مگر نمی دانی تو در غزه هستی نه جای دیگر؟!. مردم این جا با سایر مردم جهان متفاوتند ، مردم غزه در برابر دژخیمان صهیونیسم پایداری و استقامت کرده ورنج آن را تحمل کرده اند و تاکنون سر خود را در برابر ظلم و تجاوزخم ننموده اند و بر ستم عرب و عجم صبر کرده اند و به همین علت حتی یکی از اهل غزه را نمی بینی که با وجود گرسنگی و تنگ دستی ،دست خود را برای گدایی دراز کند.

*تو هنگام گشتن در غزه از نظافت بسیار زیاد آن شگفت زده می شوی ، با آن که ما ماشین های مخصوص جمع آوری زباله و کارگران شهرداری را مشاهده نکر دیم ، ولی  تقریبا ازآثار جنگ ظالمانه علیه غزه چیزی مشاهده نکردیم ،حتی یک آشغال یا تکه کاغذی افتاده بر زمین ندیدیم ، آنچه دیدیم عبارت بود از شهر زیبا و عاری از زباله و آشغال غزه .

  *از مساجد بسیاری جهت شرکت در مراسم سخنرانی و ارائه درس دیدن کردم و هر بار از انبوهی جمع  حاضران شگفت زده می شدم . بیشتر حاضران را جوانان مسلمان که مانند گل تازه و خرم بودند ، تشکیل می دادند. چهره های درخشان ، پیشانی های روشن و سرفراز با تبسم های شگفت آور فضای  مسجد را مملو نموده بودند .این امر بسیار سبب خوشحالی من شد.آنان به سوی خانه های خدا می شتابند تا پایگاه آنان باشد و مانند ستون در مساجد پراکنده می شوند و آیات و سوره های قرآن را تلاوت می نمایند وبرای جهاد و کارو تلاش آماده می شوند.

 مساجد غزه چه قدر زیباست وقتی  مردم آن را با یاد خدا آباد می سازند . چقدر از مساجد جامع آنجا تاثیرگرفتم وقتی دیدم پایگاه و مرکز خیر،عزت و پایداری شده است و صدای تکبیر ، تهلیل و شعار اسلام از آنجا بلند می شود .

مساجد غزه هزاران حافظ قرآن و شهید تحویل جامعه داده است. سلام و درود فراوان بر مساجد آباد غزه و بر آباد گران بزرگوارآن .

در طول سفر از {دار القرآن الکریم و السنه النبویه } که یک مؤسسه قرآنی ، حدیثی  ، تربیتی و علمی است بازدید کردیم . این مؤسسه با ریاست دکتر دانشمند و مربی عبد الرحمان الجمل حفظه الله اداره می شود . با آرامش و وقار ایشان و دیگر برادران و همکاران محترم مانند دکتر عبد السمیع عرابید ,دکترنسیم یاسین و…این مؤسسه بزرگ پا بر جا مانده است . مؤسسه  ، تلاش بسیاری درنشر و آموزش قرآن کریم و سنت نبوی داشته است . کارکنان مؤسسه اردو گاه های قرآنی که هزاران حافظ  قرآن ونمونه ها ی شگفت آوری از طالبان علم با همت و نابغه تحویل جامعه  داده اند را سرپرستی می کنند . امکانات این اردوگاه ها بسیار کم است اما با تلاش و کوشش طلبه ها وپی گیری مداوم مسئولین در نشر علم و دین پیشرو هستند . و در علوم قرآن و سنت نبوی آثار ارزشمندی ارائه کرده اند. سلام بر این مؤسسه نو آور و مسئولین آن . حقیقتا این مؤسسه شایسته ی کمک و یاری است.

*ملاقات با برادر و استاد محبوبم د. عبد السمیع عرابید بسیار جالب ومؤثر بود.

من در سال ۱۹۸۱ م در شهر پیامبر (ص)با ایشان ملاقات کرده بودم در آن تاریخ ایشان دانشجوی سال اول در دانشگاه اسلامی مدینه بود و من دانش آموز مدرسه بودم وبا گروهی از جوانان مساجدجهت ادای عمره به سرزمین وحی رفته بودیم و در آن جا با ایشان آشنا شدم. ایشان اولین کسی بود که من را جهت آموختن قرآن وتجوید راهنمایی کرد و بعد از آن ارتباط با ایشان قطع شد به جز کارتی که یک سال بعد برایم ارسال کرد و عبارت بود از عکس مسجد النبی و عرض سلامی بر پشت کارت ، آن وقت از دریافت کارت بسیار خوشحال شدم ؛ زیرا از طرف شیخ بزرگواری بود که دانش آموز کوچکی همچون من را یاد می کرد. همچنان اسم ورسم او را در ذهن حفظ داشتم تا او را در سرزمین مبارک غزه ملاقات کردم و دیدم به شخصیتی بزرگ و سوار کاری ماهر در خدمت قرآن و استادی ربانی در دانشگاه اقعی تبدیل شده است وافتخار ملاقات و همنشینی با او نصیبم شد. در عالم ذهن وخیال آن ملاقات و روز های زیبای مدینه را مرور کردم ومن را با مهمانی در منزل خود مفتخر کرد. همراه ایشان از گروه کار های خیریه فلسطین بازدید کردیم .مؤسسه ای کوچک اما دارای فعالیت ها و پروژه های انجام داده بسیار. در این بازدید از عملکرد مبارک گروه خیریه اطلاع حاصل کردم. مؤسسه در زمینه کفالت ایتام وتامین مایحتاج خانواده های کم بضاعت ، تلاش خوبی به خرج می دهد. تلاش موسسه برای خدمت رسانی به این خانواده ها به مسائل مادی محدود نمی شود بلکه برایشان برنامه های دعوی و تربیتی خوبی دارند. همچنین طرح هایی اشتغال زا مانند کارگاه ساخت حلوا ، کیک وشکلات تدارک دیده  و برای خود کفایی  مؤسسه هم برنامه هایی داشتند که شایسته ی هر نوع کمک وپشتیبانی است.

 اتحادیه علما فلسطین رادکتر مجاهد و عالم مروان ابو ارس رهبری می کند و تلاش مبارکی درخدمت اسلام ومسلمین و نشر مفاهیم ایمانی در میان مردم غزه و صدور مجله های دیواری مساجد غزه دارد . بزرگ ترین طرح آنها برنامه اصلاح است که ساختار آن را از صفر پایه ریزی کرده اند. پایه گذار اول این طرح دکتر و عالم ربانی نسیم یاسین – برادر زاده ی امام شهید احمد یاسین- بوده است . دکتر نسیم تقریبا در تمام زمینه ها حضور دارد ، در اتحادیه کمیته های اصلاح ، دانشگاه اسلامی ، کمیته های خیریه و در هیچ میدانی نیست که حضور نداشته باشد. اورا انسانی پاک وآراسته دیدم بدون این که در تعریف از او گزافه گفته باشم برایش از خداوند اجر و پاداش مسئلت دارم.

اما دکتر مروان ابو راس که یکی از فرزندانش شهید شده است نیز از تلاش گران و فعالان در زمینه های خیر و نیکی می باشد. او از کمیته های اصلاح برای ما سخن گفت . کمیته های اصلاح به طور منظم و در تمام سرزمین غزه فعال است. تعداد دفاتر این کمیته تقریبا به ۴۳ دفتر می رسد. ودر سال گذشته به حل و فصل ۱۳ هزار پرونده مبادرت ورزیده است. کمیته ها بر اساس شریعت اسلام بین مردم صلح و سازش بر قرار می کنند و نقش بسیار بزرگ در ایجاد امنیت،استقرارو همبستگی میان مردم غزه دارند و کارکنان آن در مقابل کارشان هیچ مزدی دریافت نمی کنند. خداوند به آنان جزای خیر دهد. واقعا سزاوار کمک ، پشتیبانی و دعای خیر هستند.

*ملاقات با دکتر اسامه عیسوی وزیر خدمت رسانی در حکومت فلسطین –غزه- بسیار لذت بخش بود . با برادر بزرگوار دکتر محمد حنون که در مبارزات و خدمت به فلسطین دارای کارنامه ای درخشان است و ریاست جمعیت خیریه جهت یاری رساندن فلسطین در ایتالیا را به عهده دارد وصاحب قلبی نرم و معاشرتی زیباست مفتخر به مهمانی وزیر محترم شدیم . دکتر عیسوی از دوستان قدیمی دکترمحمد حنون بود. در زمینه عملکرد موسسات خیریه در غزه با یکدیگر به بحث پرداختیم و وزیر محترم به خوبی از ما استقبال کرد. از سادگی کار در غزه و تواضع دولتمردان آن سخن به میان آوردیم و گفتیم ای کاش وزیران عرب ومسلمان از وزیران غزه تواضع،خوش رویی،کار و تلاش بی امان،عزت ،کرامت و بخشش رامی آموختند.  

برادران ما در اتحادیه ی علما ی فلسطین به من و برادر بزرگوار شیخ دکتر احمدهلیل از علمای ازهر شریف واز پیشگامان فعالیت های اسلامی ماهواره ای ما را مفتخر نموده و به جشن توزیع لباس وپوشش اسلامی میان دانشجویان دختر غزه دعوت نمودند.  

این که توانستیم گروه هایی از دختران وخواهران تحصیل کرده،صابر،مجاهد وتلاشگر را که به پوشش اسلامی و دین وعقیده ی خود پایبند بودند از نزدیک ببینیم بسیار برای ما مؤثر بود ؛ احساس خوشحالی سراسروجودم را فرا گرفت در حالی که می گفتم:این دختران مربیان نسل جدید ، مادران آینده ی نزدیک و راهنمایان خیر هستند و شاید برخی ازآنان جهت آزادسازی قدس به زودی شهدایی را تقدیم جامعه نمایند. مبارکشان باد و خدا آنان رابر راه حق وخیر پایدار بدارد.

 من از دختران مسلمان تمام کشور های اسلامی  دعوت می کنم تا درایمان،صبرواصراربرمحافظت برحجاب وپوشش اسلامی به دختران غزه اقتدا کنندواز اتحادیه علماء فلسطین بخاطر این اقدامات ارزنده ازصمیم قلب سپاس گزاری نموده وآنان را شایسته وسزاوارمساعدت همه جانبه می دانم.

  *امکان ندارد از بیان دو ملاقات مهم صرفه نظر کنم. یکی ملاقات با مادران شهدا و دیگر زیارت آرامگاه شهدا و خصوصا ملاقات باام نضال فرحات و ام محمد فروانه.

زبان از بیان عظمت این قله های صبرواستقامت عاجز است و زبان یارای سخن گفتن از این جواهر گرانبها ،مادران شهدا را ندارد. یکی از آن ها را می بینی که جگر گوشه اش را تقدیم کرده در حالی که صابر و پایدارو خشنود و مطمئن است و امیدوار است بتواند فرزندان شهیدبیشتری تقدیم فلسطین کند ؛ تازه کارش را ناچیز وکوچک می داند .

به خدا قسم این مادران تاج افتخاری بر سرماونشانه ی عزت بر پیشانی امت مسلمان است .داستان ام نضال فرحات نزد بسیاری از مردم شناخته شده است .او فرزند خود را به میدان شهادت اعزام کرد وازدیگران در به تصویر کشیدن چهره مادر مجاهد وپایداری که با پسرش خدا حافظی می کند واز او می خواهد جهت دفاع از سرزمین اسلام وکرامت مسلمین وشهادت در راه خدا بدون ترس وتردد اقدام کند پیشی می گیرد.

محمد فروانه یکی دیگراز شهیدان است .اوهمان مجاهدی است که سرباز اسرائیلی (شالیط )را از داخل تانک ربوده وبر پشت خود حمل کرده وتا درب تونل برد وبه سوی برادران مجاهدش پرت کرد ودرآن وقت تیر جنایت وخیانت صهیونیست ها او را از پادرآورد وشهید شد ، مادرش یک روز نزدش می آید می گوید :ای محمد تو از دیگرمجاهدان عقب افتادی،کی می خواهی به شهادت نایل شوی ؟! من می خواهم همراه تو وپدرت وارد بهشت شوم پس کی به شهادت می رسی ومارا خوشحال می کنی ؟!!

خدایا این چه عظمت ایمان واراده ای عجیبی است که از این مادر می بینم. می گوید به محمد گفتم بلند شووغسل کن و خودت  را خوشبو کن و دو رکعت نماز بخوان و موی سرت را شانه بزن … با او خداحافظی کردم وخطاب به او گفتم: بروبه امید خدا  شهادت نصیبت خواهد شد.

روز اول برگشت و به شهادت نرسید ، مادر روزدوم و سوم همان کار را تکرار کرد و فرزندش را امیدوار نمود که انشاالله شهید خواهد شد ، مادر می گوید:بر بام منزل بالا رفتم وبا خود سخن می گفتم آیا من کار عاقلانه ای کردم که پسرم را اینگونه روانه میدان شهادت نمودم ، راستی چگونه قلبم اجازه داد تا او را به این شکل بدرقه کنم ؟ سپس با خدای خود مناجات کردم و گفتم ای پروردگار ، تو قلب مادر و جایگاه فرزندم را در قلبم می دانی اما تو نزدم دوست داشتنی تری و دین تو نزدم گران بها تر است از هر چیز و هر کس، خدایا او را در شمار شهداء بپذیرو به من صبر و پایداری عطا کن و در بهشت ما را به همدیگر برسان. روز چهارم به اوگفتم : معلوم می شود که قلبم به تو وابسته است و هر بار تو را عطر میزنم و با تو خداحافظی می کنم دوست دارم برگردی امروزدیگر باتو خداحافظی نمی کنم و تو را نزد خدا ذخیره می دانم و قلبم به پروردگارم مشغول است پس امید به خدا برو.پس در این روز محمد به میدان کارزارمی رود وبه شهادت نایل می شود .الله اکبر .

آیا ما واقعاً داریم دراین زمانزندگی می کنیم یا در عصرصحابه وتا بعین؟ نزدیک است چشم وگوش خود را تصدیق نکنم! برادران ودوستان مسلمان از اعضاء کاروان اروپایی همه از بهت فراوان به زمین می افتند وگریه سر می دهند واز مادر محمد می خواهند به آنان اجازه دهد تا بر پای او بو سه زنند!

من مطمئنم تا زمانی که افرادی همچون ام محمد وام نضال وجود دارند هرگز غزه وفلسطین خواروذلیل نشده وبه خواست خدا شکست نخواهد خورد .

ای مادران مسلمان از مادران شهدا در غزه درس عزت و بزرگواری بیاموزید ، ببینید آنان چگونه فرزندان خود را بر عزت تربیت می نمایند و جانفشانی وبخشش برای خدا ورضایت به قضاء خدا و نضال و ام برتری دادن محبت پروردگار را به نمایش می گذارند ؟ به خدا قسم این درسی که ام نضال و ام محمد به ما می آموزند مخصوص مادران نیست بلکه درسی است برای تمام مسلمانان کره ی خاکی ، برای همگی مادران ، پدران ، فرزندان ، مردان ، زنان وکودکان . باید اعتراف کنم که من و همراهانم از غزه وساکنان آن  و ام نضال و ام محمد بزرگ ترین درس ها را آموختیم.

وقتی وارد قبرستان شهدا درغزه شده وتلاش کردیم قبور بزرگان را پیدا کنیم قدم هایم لرزید وبدنم تکان خورد.داخل قبرستان شدیم و به ناگاه با هیبت و آرامش غیر عادی رو به رو گشتیم . به خدا قسم در هیچ قبرستانی مانند این قبرستان احساس اطمینان و آرامش نکردم .به راستی چرا چنین نباشد در حالی که این قبرستان افرادی را درخود جای داده که ارواح خود را سخاوتمندانه تقدیم خدا نموده اند.

به همه آنچه درجستجویش بودیم دست یا فتیم  ، همگی در مقابل قبرامام شهیداحمد یاسین ایستادیم.

سبحان الله به سرعت ،  نواری از خاطرات ، درذهنم مرورشد واحساسات مختلف ومتعددی در وجودم نقش بست وبه حیرت فرو رفتم ، به سخنان این راد مرد و تاثیر آن بر مردم  می اندیشیدم . ما در جای جای غزه آثارمبارک ایشان را مشاهده می کردیم. هر پرو‍ژه ای را که بازدید می کردیم  می گفتند:کلنگ آن را شیخ احمد یاسین زده است و هر ساختمانی را که می دیدیم می گفتند خشت اول آن را شیخ شهید نهاده است و هر مشکلی با دخالت شیخ فیصله می شده است و همه ی موفقیت ها بعد از فضل و احسان خدا با پشت کار و تلاش شیخ احمد یاسین به نتیجه می رسیده است.

من نمی توانم عمق احساسات خود را از هنگامی که مقابل این کوه استوار ایستاده بودم بیان کنم .

دکتر نسیم یاسین برادرزاده  شیخ یاسین به من گفت: آن امام همام در شب شهادتش اصرارداشت در مسجد شب زنده داری کند و قبل از دمیدن صبح با مقدار کمی خرما وآب ، سحری کرد و سپس خواست مسجد را ترک کند. یکی ا زجوانان خطاب به او گفت :هواپیمایی اسرائیلی درآسمان در حال حرکت و گرد ش است و می ترسم به شما آسیبی برساند . شیخ خندید وگفت :ازدیر زمانی است خواستار شهادت هستم ،توکل بر خدا.

 

در این میان چیزی که برایم بسیار عجیب بود و مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد این بود  که دکتر نسیم به من گفت:پزشکان یک هفته قبل شیخ احمد یاسین را معاینه کرده وبه او گفته بودند که در قسمت ریه و کبد مشکلات حادی دارد و حد اکثر یک هفته تا ده روز دیگر زنده خواهد ماند ، یک هفته نگذشته بود که خداوند مرگ را برایشان مقدر کرد امانه یک مرگ عادی ودر رختخواب بلکه  در آن حالتی که خیلی زمان بود انتظارش را می کشید ، شهادت در راه خدا و در فلسطین!

از خدا می خواهیم ایشان را در علیین جای دهد و ما را به ایشان و پیامبران ،صدیقان ، شهدا و صالحان ملحق کند و چه خوب همراهانی هستند.

تاثیرشهید شیرمرد دکتر عبد العزیز رنتیسی نیزبر ما کمتراز  شهید احمد یاسین نبود ، قبر ایشان در جوار قبر شیخش احمد یاسین قرار دارد ومانند شیخ ساده و هم سطح زمین است .

قبر شهید بزرگوار ابو مصعب سعید صیام پهلوان نبرد فرقان وتاثیر گذار درغزه و جنگ علیه صهیونیست ها نیز نزدیک قبر آن دوبزرگوار قرار دارد.

کمی دور تر قبر مجاهد بزرگوا رو کوه صبر و استقامت صلاح شحاده  –خدا ایشان را در شمار شهداء بپذیرد –واقع شده است . برادران گفتند:در این قبر جز یک تکه گوشت به وزن دو کیلو گرم دفن نشده است زیرا جسد شیخ به علت شدت وحجم بسیار انفجار پیدا نشده است . دشمن بمبی به وزن یک تن بر روی خانه ی شیخ انداخته است که شدت کینه ی صهیونیست هاو ترسشان از مجاهدان پهلوان را نشان میدهد .

همچنین آن قبرستان شمار دیگری از شهدای راه خدا در نبرد فرقان را درخود جای داده است که ازخدا می خواهیم آنان را نزد خود شهید به شمار آورد ومنزلتشان را بالا ببرد وما را در بهشت به آنان ملحق سازد.

 دانشگاه اسلامی یکی دیگر از مفاخر غزه است ، ساختمانی مبارک ومهم.هیئت اتحادیه علماءاهل سنت از دانشگاه بازدید کردند وبا مسئولین دانشگاه از جمله دکتر بزرگوار آقای کمالین شعث واساتید بزرگوار ملاقات کردیم .خیلی از عملکرد وموفقیت های دانشگاه را به ما نشان دادند واقعا دانشگاه قابل هر نوع احترام وبزرگداشتی است وعلاوه بر دانشگاهای جهان عرب با دانشگاه های بین المللی نیز برابری می کند.

….

 

اسامه فتحی  ابو بکر ترجمه از عربی : حسین تیموری 

منبع : اصلاح وب

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا