اندیشه

میانه‌روی و اعتدال شاخص وزین تعالیم اسلامی (1)

میانه‌روی و اعتدال شاخص وزین تعالیم اسلامی (1)

مقدمه


 

با بررسى همه جانبه تعالیم وحی و رهنمودهای شریعت اسلام به خوبى این حقیقت استباط می‌شودکه اسلام ، نظام عالم را ــ که نظام اَحسن است ـ به عنوان نظامى اعتدالى معرفى نموده و انسان را در تمامى ابعاد و عرصه هاى زندگى، به میانه روی و اعتدال، فراخوانده و در هر کاری و هر خصلتی افراط و تفریط را مذمت و محکوم کرده، و اعتدال و میانه روی را در تمام امور زندگی مفید دانسته و پسند یده است، و بر این اساس مى توان مدّعی بود که دین اسلام ، به عنوان کامل‌ترین و ساده‌ترین برنامه و راهنمای زیستن، دینی معتدل و میانه روانه است و به همین خاطرآن را «دین حنیف» نامیده‌اند.

در زهد و پارسائی نیز اعتدال ومیانه روی مدنظر دین مقدس اسلام است، همان‌گونه که عشق و علاقه شدید به امور مادی و لذت‌های نفسانی ناپسند و زیانبار است، زهد و پارسائی تفریطی به این معنی که انسان از تمام امور دنیا و لوازم زندگی، ‌کار و کوشش دست کشیده خود و خانواده و افراد تحت تکفل خویش را از نظر خوراک، پوشاک، مسکن، درمان و…. محتاج دیگران نموده و آن را رهبانیت و از عادات جاهلیت دانسته است، ‌چنان‌که قرآن مجید رهبانیت و ترک دنیا را عادات زشت و ناپسند و از بدعت های راهبان مسیحی می‌داند وآن را شدیداً نکوهش و مذمت قرار می‌دهد:

«وَرَهْبَانِیَّهً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ» (حدید/۲۷).

«رهبانیت (و ترک دنیا) را از پیش خود پدید آوردند ما بر آن‌ها آن را ننوشته بودیم».

رسول خدا صلى الله علیه وسلم نیز اندیشه ترک دنیا و گوشه‌گیری مطلق را نمی‌پسندد و هر‌گاه در میان یارانش آثاری از گرایش به چنین رفتاری را ملاحظه می‌کرد، هرچه زود‌تر این‌گونه کج فکری‌ها را اصلاح و به روشی صحیح و درست آنان را هدایت و راهنمائی می‌نمود و برای همیشه اعلام فرمودند: «لا رهبانیه فی الإسلام»؛ «رهبانیت در اسلام وجود ندارد». (ماوردى؛ ۱۴۰۹، ص۲۲۹)

از منظر اسلام انسان کامل، معتدل‌ترین شخصیت در همه حوزه هاست. و داشتن روحیه‌ای معتدل و میانه رو در امورت دنیوی و اخروی مقبول ومطلوب شریعت اسلام بوده و حتی در مسائل اجتماعی و سیاسی هم تندروی وکندروی بازتاب‌های منفی به همراه داشته و گاهی مشکل ساز می‌شود.

از این رو خداوند از مردم می‌خواهد برای نیل به کمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، اعتدال‌گرایی و میانه روی را نصب العین زندگی خویش قرارداده و هرگز به افراط و تفریط گرایش پیدا نکنند.

مسلّم است که آیات قرآن به ما می‌آموزد هر کس تعالیم هدایت بخش اسلام را راهنما وبرنامه زندگی خویش قرار دهد، زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل همه جانبه خواهد رسید. از این رو، شخص هم در حوزه روان‌شناسی شخصیت و هم در حوزه روان‌شناسی اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه‌های دیگر، انسانی معتدل خواهد شد.

در قرآن کریم آیات متعدّدى با این جهت‏گیرى تربیتى، (توصیه به میانه روی) آمده و خداوند مؤمنان را در امور مختلف فردى، خانوادگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و اقتصادى به رعایت اعتدال فراخوانده است. چرا که هدف اسلام معتدل کردن شاکله و شخصیت انسان بوده تا درسایه این شخصیت مطلوب قرآنی، در همه اعمال و رفتار وی اعتدال وجود داشته باشد و قطعا محصول این نظام تربیتى، فردی خواهد بود که پاى در جاى پاى اسوه مطلق اعتدال یعنى «رسول خدا صلى الله علیه و سلم» گذارد و او را مقتدای خویش قرار خواهد داد.

هنگامی که اعتدال و میانه روی در نفس و درون کسی شکل بگیرد و در شاکله وجودی او نهادینه شود در همه امور زندگی این رویه را حفظ خواهد کرد ومبتلای افراط و تفریط نمی‌گردد. بنابراین، رعایت این اصل برای رسیدن به کمال مطلوب، ضروری است. چرا که پیمودن راه تکامل و دست یابی به هدف نهایی، در گرو رعایت اعتدال در همه زمینه‌های زندگی است.

اعتدال‌گرایی نقش بسیار مهم و اساسی در تمدن سازی و شکوفایی آن دارد. خداوند در آیات متعدد سوره یوسف هنگامی که به علل شکوفایی تمدن در دوران حضرت یوسف (ع) می‌پردازد، تبیین می‌کنند چگونه نظامی که حضرت یوسف (ع) بر پایه عدالت و اعتدال بنیاد گذاشته، توانسته است تمدن بزرگ و شکوفا را پدید آورد.

با کمال تأسف مشهود است که بیشتر ‏ انسان‏‌ها و بسیارى از جوامع، در طول حیات خود فاقد این اصل (میانه روی) بوده و هستند، از این‏رو یا به دامن افراط افتاده یا در دام تفریط غلطیده، واز مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت منحرف شده‏اند.

بی‌تردید ریشه بسیارى از انحرافات فردى و اجتماعى را مى‏توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست؛ چه مشکلاتى که انسان در رابطه با خود پیدا مى‏کند و توانایی حل آن‌ها را ندارد و چه مشکلاتى که در خانواده و روابط خانوادگى ایجاد شده و چه مشکلاتى که در جوامع به سبب عدم رعایت این اصل ظهور می‌کند.

«اعتدال و میانه روی» به عنوان روشی برای زندگی انسان‌ها، مورد اهتمام دین اسلام می‌‌باشد. این اعتدال در تمام شؤون زندگی رهبران و بزرگان دین به خوبی نمایان است. اعتدال در عبادت، انفاق، خوردن و آشامیدن، مسائل اعتقادی و برنامه‌ریزی زندگی و حتی در زمان بندی روز و شب که تدبیری حکیمانه و محل توصیه پروردگار بوده، رعایت شده و در آموزه‌های دینی، کسی که این اعتدال را رعایت نکند جاهل نام گرفته است.

حضرت علی (رض) در مورد انسان جاهل همین تعبیر را آورده و می‌فرماید: «لا تری الجاهل الا مفرطا أو مفرطا»؛ جاهل را نمی‌بینی، مگر این‌که یا افراط می‌کند و یا تفریط. (نهج البلاغه، حکمت۷۰)

بنابراین اعتدال نشانه خردمندی است و افراط و تفریط نشان دهنده جهل و نادانی است و ریشه در ناآگاهی و جهل انسان‌ها دارد. انسانی که میانه رو باشد و اعتدال را رعایت کند امور زندگی برای او سهل خواهد شد و مورد توجه و رحمت خداوند قرار می‌گیرد و این کار باعث تعادل در آرزوهای انسان و موجب جلب توفیق الهی و موفقیت انسان‌ها خواهد شد.

به تعبیر زیبای شاعر:

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود **** رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

معنای لغوی و اصطلاحی میانه روی

اعتدال و میانه‌روی ترجمه واژه «وَسَطْ» در زبان عربی است: «اوسط الشیء وسطه» برگزیده و منتخب هر چیزی که دارای دو طرف متساوی و یک اندازه باشد. مثلاً می‌گویند: «فلانٌ من اوسط قومه»؛ فلانی در میان خویشاوندانس برگزیده‌ترین است.

معنی دیگر (وسط) دوری از افراط و تفریط می‌باشد، افراط اضافه برخواسته و تفریط کمتر از آن است و آنچه حد وسط و برگزیده میان این دو باشد عدالت و میانه‌روی نام دارد. مشتقات وسط چندین بار در قرآن در مدح و ستایش به کار رفته‌اند.

از بیان قرآن می‌فهمیم که «وسطیت» نیز فضیلتی از فضایل اسلام و مَنشی از منش‌های اخلاقی قرآنی و صفتی بزرگوار و اساسی است که خداوند آن را برای مؤمنان برگزیده و می‌فرماید. «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا» (بقره: ۱۴۳)

معانی دیگری نیز برای میانه روی وجود دارد که دین اسلام و امت مسلمانان را در بین سایر ادیان و امم ممتاز می‌سازد.

در زبان عربی از میانه روی با عنوان «اعتدال» یاد شده و به معنای حد وسط در کمیت و یا کیفیت است. مانند این‌که گفته شود: قد آن فرد نه کوتاه است و نه بلند، یا حالتی که در آن دو طرف از لحاظ کمیت و یا کیفیت در سازگاری و تناسب باشد. همچنین این واژه به معنای استقامت و پایداری نیز آمده است. (ابن منظور، ۱۴۱۴‏، ج ۱۱، ص۴۳۳)

میانه گرایی یا وسطیت: وًسًط اسم برای مابین دو چیز است و در کمیت‌های متصل الأجزا به کار می‌رود. لذا میانه روی و میانه گرایی‌‌ همان وسطیت و اعتدال در مفهوم قرآنی آن است که عبارت از دوری نمودن از هرگونه افراط و تفریط در قول و فعل و اندیشه است. (ابن منظور، ج ۲، ص ۴۲۷۹-۴۲۸۰)

پس شاید بتوان گفت که اعتدال به معنای تناسب است. همین حالت تناسب است که سبب استقامت، قوام پیدا کردن و موزون شدن میان چیز‌ها می‌شود. بنابراین هنگامی که از اعتدال سخن به میان می‌آید مقصود آن است که تناسب در آن رعایت شود که لازمه مراعات چنین تناسبی استقامت و قوام یافتن امورمی شود. انسانی را متعادل می‌گویند که در عقیده، انحراف و گرایش به باطل نداشته و در پی حق و حقیقت باشد و در رفتار هرگز مناسبات میان اشیا و چیز‌ها را نادیده نگیرد. از این رو انسان موحد و یکتاپرست را انسان معتدل می‌نامند؛ زیرا چنین شخصی مراعات تناسب میان هستی را کرده و حق هر چیزی را به درستی ادا نموده و نتیجه چنین بینش و نگرشی آن است که از افراط و تفریط و کژی به دور می‌باشد.

در قرآن برای بیان مفهوم اعتدال و میانه روی از واژه «قصد» استفاده شده است. البته واژگانی چون «وسط و سواء و حنیف» نیز به این معنا به کار رفته؛ ولی بیشترین کاربرد در مفهوم و اصطلاح را می‌توان در واژه «قصد و اقتصاد» یافت. از این روست که در روایات اسلام ی به پیروی از قرآن از واژه «قصد» برای بیان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.

در اصطلاح منظور از اعتدال و میانه روی، ثبات و پایدارى بر فضیلت و استقامت در سلوک و رفتار شایسته از منظر عقل و شرع و برگرداندن آن‌ها (امیال مختلف انسان) از افراط و تفریط به حدّ وسط و اعتدال می‌باشد، به عبارت دیگر، منظور آن است که هر‌گاه دست یابی به امری شرعا وعقلا نیکو و شایسته باشد آن امرحاصل شود و زمانی که عدمش نیکو و احسن است آن امر بروز نکند، مثلا: درباره صفت شهوت در برخی موارد بروز و ترتیب اثر دادن وپیروی از آن قبیح است، (مثل نگاه شهوت‌آلود به نامحرم ومانند آن) در حالی که این مورد درباره همسر نیکو و شایسته است.

لذا می‌توان ادعای وجود یک نوع رابطه منطقی میان اعتدال و اصلاح کرد. به این مفهوم، که هرکار معتدلی صالح و درست است و هر کار غیرمعتدلی فاسد می‌باشد و نیازمند آن است که اصلاح شود. اصلاحات به معنای بازسازی کاری است که به جهت فقدان اعتدال، به فساد گراییده است.

اگر کسی رویه اعتدال را در پیش نگیرد ورفتاری صالح نداشته باشد، گرایش او به فساد است؛ از این رو پس از هرکار غیرمعتدلی سخن از فساد در آن کار می‌شود، در حالی که خواسته عمومی، اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است.

 


 

مفهوم حقیقی اعتدال در فرهنگ قرانی

میانه روی ضمن اینکه نزد عقلای عالم امری ستودنی و پسندیده‌ است، آموزه‌های قرآنی نیز به آن مهر تایید زده و جامعه بشری را در سیر تکاملی خود به میانه روی فراخوانده است. چنانچه در نمازهای واجب خود از خداوند متعال می‌خواهیم که ما را به میانه روی که در آن ثبات و استواری باشد، هدایت فرماید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/۶)

راه مستقیم راه اعتدال و پایداری می‌باشد. باید توجه کرد «مستقیم» به معنای «راه راست» که در میان مردم متداول است نمی‌باشد؛ بلکه مستقیم و استقامت در فرهنگ قرآن و زبان عربی به معنای «قوام و پایداری توام با اعتدال و تعادل» را گویند وگرنه مفهوم پایداری با کلمه صبر و مقاومت بیان می‌شود نه استقامت. به همین دلیل همه ادعیه مستحب هستند مگر این دعا که خواندنش امری واجب است.

بنا به مفهوم این دعای قرآنی، رابطه‌ای بسیار محکم و استوار میان اعتدال گرایی و صراط مستقیم وجود دارد. زیرا در مفهوم صراط مستقیم «اعتدال و میانه روی» تضمین شده و دین اسلام را که‌‌ همان صراط مستقیم است، دین «اعتدال وحد وسط» توصیف می‌کند.

در معرفی صراط مستقیم خداوند می‌فرماید: «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ» (فاتحه/۷)

بخش اول آیه ناظر به کسانی است که معتدل و میانه رو هستند و بخش دوم «غیر المغضوب علیهم» اشاره به اهل افراط و تندروی است، چرا که حق را شناخته‌اند اما بر آن استقامت نورزیده‌اند و بخش پایانی «ولا الضالین» ناظر به اهل تفریط و تقصیر است، چرا که نه حق را شناخته‌اند و نه اهل استقامت بوده‌اند. بنابر این صراط مستقیم‌‌ همان راه اعتدال و میانه گرایی است.

مرحوم رشید رضا نیز در تفسیر ابن آیه می‌فرماید:

«خداوند امت مسلمانان را به سبب دین، کردار، رفتار، اخلاق، علاقه به تعالیم الهی امتی میانه قرار داده است حال آن‌که پیشینیان دو دسته بوده‌اند: دسته‌ای در مادیات و هوس‌های نفسانی صِرف افراط دانسته و از آن پیروی می‌کرده و فقط به پرورش جسم و لذایذ زودگذر پایبند بوده‌اند. مانند یهودیان و مشرکان و گروه دوم بالعکس آن‌ها فقط در راه عالم روحانی (خشک و بی‌روح) به سر می‌برده و به دنیا و تناعم آن پشت پا زده و از آن بیزار بوده‌اند مانند نصاری و صابئین و برخی از بت‌پرستان و مرتاضان هند.

اما خدای مهربان برای این امت پیامبر خاتم، هم حق روح و روان و هم حق جسم را با هم جمع فرموده و آن را امتی مادی-روحی قرار داده است. چنانچه نگاهی تاریخی به ادیان پیش از اسلام داشته باشیم مشاهده می‌کنیم که هر کدام از آن‌ها در جهتی دچار افراط و در جهتی دچار تفریط شده‌اند. در چنین شرایطی بازگشت به میانه‌روی امری است گریز ناپذیر است تا بدین وسیله هر دو کفه ترازو، همسنگ و برابر گردند.» (محمد رشید رضا، ج۱، ذیل آیه)

از طرفی تعبیر صراط مستقیم در قرآن گویای مسیر و راهی است که سالک آن، اهل میانه گرایی در بینش و منش می‌گردد. این تعبیر ۴۰ بار در قرآن آمده است که به عنوان نمونه می‌توان به آیات زیر اشاره کرد:

«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/۶) «خداوندا! ما را به راه مستقیم هدایت بفرما.»

و «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام: ۱۵۳)

«این راه، راه مستقیم من است پیروی کنید و از راه‌هایی پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده می‌سازد این‌ها چیزهایی است که خداوند شما را بدان توصیه می‌کند تا پرهیزکار شوید.»

به استناد قول ریاضیدانان، کوتاه‌ترین فاصله بین دو نقطه، خطی مستقیم است.

از تفسیر و مفهوم این آیات می‌توان دریافت که مقصود از «الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» در همه آیات‌‌ همان راه راست و میانه و موافق با شریعت بوده. راهی که کجی در آن راه ندارد و به دور از هر گونه افراط و تفریط است.

از نظر اسلام دست یابی به هر کمالی تنها از راه اعتدال گرایی ومیانه روی در امور می‌سّر است؛ زیرا به تعبیر قرآن، راه مستقیم، راهی است که انسان را به کمالات مطلق می‌رساند و با ایجاد زمینه‌های تقرب جویی به خداوند، زمینه ادای رسالت خلافت الهی را به شکل کامل و مطلق برای انسان پدید می‌آورد. بنا براین اعتدال، عنصر اساسی در دست یابی انسان به کمال بوده و رفتار انسان اگر توأم با اعتدال باشد، ماندگاری و تثبیتش در روح و روان، بیشتر از رفتاری است که توأم با افراط و تفریط باشد.

خداوند در توصیف مومنانی که به کمال رسیده‌اند آنان را به اعتدال گرایی و میانه روی می‌ستاید و در آیه ۲۲ «سوره ملک» استقامت و اعتدال مؤمنان در ایمانشان را به حرکت انسان معتدل در راه مستقیم تشبیه می‌کند. این بدان معناست که کمال ایمانی را تنها می‌توان از راه اعتدال و میانه روی کسب کرد.

در آموزه‌های قرآن اعتدال درهر امری پسندیده و ممدوح شمرده شده و حتی بسیاری از آیات برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و مهار وکنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است.

در ارزش و اعتبار اعتدال و میانه روی همین بس که در قرآن از راه راست به عنوان راه میانه یاد شده است و در سوره قصص آیه ۲۲ از زبان حضرت موسی (ع) بیان شده که «راه میانه» راه درست هدایت است و لذا می‌فرماید:

«…. قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ» (قصص/۲۲)

«…. گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست (میانه روی و اعتدال) هدایت کند!»

حتی حضرت ابراهیم دین خویش را دین اعتدال و میانه برمی شمارد و از آن به «حنیف» یاد می‌کند تا اصالت و میزان اهمیت میانه روی را به همگان بفهماند.

بدیهی است آنچه که در معارف قرآن مورد تأکید قرار گرفته، میانه روی است که از آن به «اعتدال» و «اقتصاد» نیز تعبیر می‌شود؛ واین میانه روی را می‌توان در موارد زیر به عنوان نمونه با تمسک به آیات قرآنی دید:

 


 

الف) اعتدال در برنامه ریزی

«هُوَ الَّذِ ی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا………» (یونس/۶۷)

«خداوند است که شب را براى شما آفرید تا در آن آرامش یابید، و روز را داراى دید (روشن) قرار داد (تا همه چیز را ببینید و بتوانید کار کنید……..»

مسلمان مراقب وقتش بوده و از آن در تحقق آنچه به نفع اوست بهره گرفته و آن را بخاطر مسائل بیهوده تلف نمی‌نماید. محافظت از وقت محافظت از زندگی است، و البته هر انسانی مسئول عمر خویش است که در چه راستایی آن را صرف نموده است. چه نیک گفته است شاعر:

دقـات قلب المـرء قائـله لــه إن الحیــاه دقـائــقٌ و ثــوان

یعنی:

«ثانیه‌های در گذار، عمر تو‌اند‌ای عزیز قلب تو می‌گوید این، هر تپش و هر نفس»

فرد مسلمان با تنظیم وقت و تقسیم مناسب آن به گونه‌ای که هیچ جنبه‌ای از جنبه‌های زندگی‌اش، از جمله: عبادت، خواب، بازی و …، از حد و مرز خود در نگذرد. می‌گویند: سازماندهی و برنامه ریزی درست کار‌ها ضامن رسیدن به اهداف است.

 


 

ب) اعتدال در خوردن و آشامیدن

قرآن کریم در باره خوردن و آشامیدن، ضمن امر به آن، نهی از اسراف می‌کند که جمع بین خوردن و آشامیدن از یک سو و نهی از اسراف،‌‌ همان اعتدال و میانه‌ روی است.

خداوند می‌فرماید: «َکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» (الأعراف/۳۱)

«بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، به تحقیق که او اسرافکاران را دوست نمی‌دارد.»

نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت در آید.

انسان‌ها حتی در خوردن و آشامیدن و پوشاک باید به اندازه کفاف و نیاز خود از هر چیزی استفاده کنند و در این موارد گرفتاراسراف و چشم و هم چشمی نشوند. میانه‌روی در معیشت و اقتصاد زندگی، مربوط به بحث کمیت و مقدار مصرف است؛ نه کیفیت؛ یعنی شخص با علم و آگاهی از میزان مصرف مفید می‌تواند اندازه لازم در هر مواد مصرفی را مراعات نمایند. زیرا افرادی که حد اعتدال و میانه روی را مراعات نمی‌کنند ودر زندگی مدام در حال افراط و تفریط هستند در زندگی هیچگاه احساس موفقیت و شادکامی و بی‌نیازی نمی‌کنند، و کوشش آن‌ها در زندگی، بی‌ثمر بوده وخود را همیشه درگمراهی و در معرض هلاکت می‌اندازند. (مجله الامه الوسط، السنه الاولی۲۰۰۹م شماره اول، با تلخیص و تصرف)

خداوند کسی را که در مصارف زندگی خود میانه رو باشد، روزی زیاد می‌بخشد و کسی را که اهل حیف و میل و اسراف باشد محروم می‌سازد. انسان عاقل و خردمند هنجار‌ها و قواعد زندگی را در تمامی ابعاد زندگی با علم و دانش شناسایی و مراعات می‌کند و با رفتار صحیح فردی و اجتماعی، خود و جامعه را به چالش نمی‌اندازد.

با توجه به آیات متعدد فرآن. مؤمنان باید میان خواسته‌های دنیا و آخرتشان توازن و تعادل برقرار نمایند از یک طرف برای عمران زمین و بهره‌برداری از منابع و نعمت‌های خدادادی در آن ‌‌نهایت استفاده از این نعمات آخرت را فراموش نکنند و در آن‌ها اسراف و زیاده روی ننمایند.

از عمرو بن عاص (رض) روایت شده که فرمود: «برای دنیایت چنان بکوش که گویی همیشه زنده می‌مانی و برای آخرتت چنان بکوش که گویی همین فرا خواهی مرد.»

در سوره مائده می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ* وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» (المائده/۸۸ – ۸۷)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد. *و از نعمتهای حلال و پاکیزه‌ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید!»

و در سوره ملک: می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیهِ النُّشُورُ» (الملک/۱۵)

او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه‌های آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست!»

هم چنین در سوره قصص می‌فرماید: «وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا …..» (القصص/۷۷)

«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ ………..»

قرآن دعا کردن را به ما آموزش می‌دهد که از خداوند درخواست نماییم. «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (بقره/ ۲۰۱)

 


 

ج) اعتدال در انفاق

قرآن کریم در باره انفاق که از جمله‌ی پسندیده‌ترین صفات و رفتار‌ها و عبادات است، اسراف و زیاده روی را جایز نمی‌داند و راه میانه و اعتدال را پسندیده و آن را از صفات نیک بندگان خویش برشمرده است.

خداوند در توصیف «عباد الرحمن» می‌فرماید:

«وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا» (الفرقان/۶۷)

«مؤمنین و بندگان صالح خدا کسانی هستند که در انفاق کردن، نه زیاده روی می‌کنند و نه سختگیری، بلکه راه اعتدال و میانه‌ای را انتخاب می‌کنند.»

همچنین درآیه دیگری از سوره اسراء قاعده دیگری را برای میانه روی در انفاق بیان می‌دارد، آنجا که می‌فرماید:

«وَلَا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَهً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» (الإسراء/۲۹)

هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما چنان که بسیار خست ورزی و چیزی به دیگران ندهی) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای که هرچیز داری به دیگران ببخشی، تا مورد سرزنش قرار گیری و خود درمانده شوی و از کار فرومانی!»

ابن‌مسعود (رض) در بیان‌ سبب‌ نزول‌ آیه‌ کریمه‌ می‌گوید: پسربچه‌ای‌ نزد رسول‌ خدا (ص) آمد و گفت‌: مادرم‌ از شما این‌ و این‌… را می‌خواهد، آن ‌حضرت‌ (ص) فرمودند: امروز نزد ما چیزی‌ نیست‌. کودک‌ گفت‌: پس‌ از شما می‌خواهدکه‌ بروی‌ پیراهنی‌ بپوشانید. آن‌ حضرت‌ (ص) پیراهن‌ خود را از تن ‌مبارک‌ خویش‌ بیرون‌ آورده‌ و به‌ او دادند و خود درمانده‌ درخانه‌ نشستند. پس ‌این‌ آیه‌ نازل‌ شد.

آیه‌کریمه‌ ردی‌ بر قول‌ کسانی‌ است‌ که‌ می‌گویند: انسان‌ مؤمن‌ باید تمام‌ مالش‌ را انفاق‌ کرده‌ و هیچ‌ چیز را برای‌ فردایش‌ ذخیره‌ نکند. در حدیث‌ شریف‌ آمده‌ است‌: «کسی‌که‌ میانه‌روی‌ پیشه‌ کرد، فقیر نشد». (مخلص عبدالرؤف، ۱۳ ….، ذیل ایه)

بر این اساس، اصل اندازه نگه داشتن در معیشت، و خودداری از «اسراف و تبذیر» و در عین حال احتراز از «خست و تنگ نظری» در زمره مهم‌ترین آموزش‌های نظام اقتصادی تربیتی اسلام است. این امر به تربیت اقتصادی و نظم معاشی مردم بستگی دارد و لازمه چنین میانه روی و اعتدالی، ایجاد و رشد روح انضباط مالی در افراد و خانواده هاست.

سید قطب نیز در تفسیرش چنین می‌نویسد: «توازن و تعادل‌، قانون بزرگی در برنامه اسلامی است‌. غلو و زیاده‌روی هم همچون‌کوتاهی ورزیدن و تنگ چشمی‌کردن به توازن و تعادل زیان می‌رساند. تعبیر قرآنی در اینجا روال و شیوه تصویرگری خود را در پیش می‌‏‎گیرد، و بخل و تنگچشمی را به صورت دست بسته‌ای برگردن ترسیم می‌کند، و اسراف و باددستی را نیز به صورت دست‌کاملا باز وگشوده‌ای که چیزی را نگاه ندارد به تصویر می‌کشد، و فرجام بخل و تنگچشمی و فرجام اسراف و باددستی را به شکل‌نشستنی همچو‌ن‌نشستن شخص‌سرزنش شده‌و بی‌چیزوغمناکی نشان می‌دهد. محسوربه معنی حسیر است‌. حسیر در لغت به چهارپائی‌گفته می‌شودکه نتواند راه برود و حرکت‌کند، و به سبب ضعف و عجز بایستد. بخیل و تنگچشم نیز چنین است‌. بخل و تنگ چشمی او را درمانده و ناتوان می‌کند و از حرکت بازمیدارد. درنتیجه برجای می‌ایستد. مسرف و باددست نیز اسراف و باددستیش کار او را به جائی می‌کشاندکه بسان شخص درمانده و ناتوان بایستد و از حرکت بازماند. انسان در هردوحالت بخل و تنگچشمی‌، و اسراف و باددستی‌، سرزنش می‌‏‎گردد. لذا بهترین‌کار‌ها میانه‌روی است‌.» (قطب سید، ۱۹۸۸م، ذیل آیه)

متأسفانه بعضى از افراد، به دلیل عدم آگاهى، براى یافتن روش صحیح، راه هاى انحرافیِ افراط یا تفریط را مى آزمایند، ولى چه بهتر که از‌‌ همان ابتد، نقطه تعادل را بشناسند و‌‌ همان را برگزینند، زیرا میانه روی و اعتدال، جوهر شیوه درست زیستن است.


 

منابع

۱- قرآن کریم

۲- فولادوند، محمد مهدی، ترجمه قرآن، تهران، دار القرآن الکریم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلام ی، چاپ اول، ۱۴۱۵هـ

۳- البخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار بی‌جا، الطبعه الأولى، ۱۴۲۲هـ.

۴- ابن ماجه أبو عبد الله محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء الکتب العربیه – طوق النجاه، بی‌تا.

۵- ابن منظور محمد بن مکرم‏، لسان العرب، نشر دار صادر، بیروت‏، ۱۴۱۴ ق‏، چاپ سوم.

۶- أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، بن هلال بن أسد الشیبانی، المحقق: شعیب الأرنؤوط – عادل مرشد، وآخرون، مؤسسه الرساله.

۷- النووی، أبى زکریا محیی الدین بن شرف، ریاض الصالحین، تعلیق وتحقیق: الدکتور ماهر یاسین الفحل، دمشق – بیروت، دار ابن کثیر للطباعه والنشر والتوزیع، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۸ هـ – ۲۰۰۷ م.

۸- بدر الدین العینی، أبو محمد محمود، شرح سنن أبی داود، المحقق: أبو المنذر خالد بن إبراهیم المصری، مکتبه الرشد – الریاض، ۱۴۲۰هـ -۱۹۹۹م، الطبعه الأولى.

۹- سید قطب، فی ظلال القرآن، القاهرۀ، دارالشروق، الطبعۀ الخامسۀ عشرۀ، ۱۴۰۸هـ. ق ـ۱۹۸۸م.

۱۰- ماوردى؛ أعلام النبوه (للماوردی)، نشر دار و مکتبه الهلال‏، بیروت‏، ۱۴۰۹ ق‏، چاپ اول‏.

۱۱- محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، الهیئه المصریه العامه للکتاب، ۱۹۹۰م.

۱۲- مجله الامه الوسط، السنه الاولی۲۰۰۹م شماره اول، الاتحاد العالمی لعلماء المسلمین، بیروت.

۱۳- مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری، المسند الصحیح، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.

۱۴- نهج‌البلاغه با ترجمه محمد دشتی و معجم.

تحقیق و نگارش: حمـــزه خــان بیگـــی / کار‌شناس ارشد علوم قرآن و حدیث / اشنویه

 

نمایش بیشتر

حمزه خان بیگی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - اشنویه @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا