نامه ای به (۴۰) چهل ساله ها
بدان که اگر به سِن ۴۰ سالگی رسیدی یا کمی بیشتر و یا کمی مانده به سن ۴۰ سالگی، این مدت از عمر مبارک شما را خداوند متعال از آن صحبت به میان آورده است:
«حتَّى إذا بَلغَ أشُدَّه و بَلغ أربَعینَ سنهً قَال ربِّ أوزِعنی أن أشکُر نِعمَتَک الَّتی أنعَمتَ عَلیَّ وعَلى وَالدیَّ وأن أعمَل صَالحاً تَرضاه وأصلِح لی فی ذُریتَّی إنی تُبتُ إلیکَ وإنِّی مِنَ المُسلمین»
یعنی: «تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد میگوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی، بجا آورم و کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوی تو بازمیگردم و توبه میکنم و من از مسلمانانم!»
این دعا و نیایشی است مؤثر که شامل شکر و سپاس از گذشته و دعا برای آینده و آمادگی برای دین اسلام می باشد.
دانشمندان دینی بر اهمیت این دعا و نیایش تأکید دارند، خصوصاً برای کسانی که به سن ۴۰ سالگی رسیده اند، زیرا سبب قبولی طاعات و عبادات است،
خداوند متعال میفرمایند:
«أوُلئک الَّذین نَتقبَّلُ عَنهم أحسَن مَا عَمِلوا ونَتجاوَز عَن سَیئاتهم فِی أصحَابِ الجنَّه وَعدَ الصِّدق الَّذی کانوا یُوعَدون»
یعنی: «آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم و از گناهانشان میگذریم و در میان بهشتیان جای دارند؛ این وعده راستی است که وعده داده میشدند.»
در سن ۴۰ سالگی آدمی احساس میکند بر قله کوه قرار دارد. پائین را نگاه میکند، دوران بچگی و جوانی یادش می آید.
می بیند هنوز که هنوزه طعم بچگی و جوانی بر زبانش جاریست، بالاتر را نگاه میکند، میبیند عمر کمی از او باقی مانده و می داند چقدر نزدیک این دو دوره قرار دارد.
در سن ۴۰ سالگی، میتوانیم تشخیص دهیم که زندگی در یک نگاه یعنی چه؟
در ۴۰ سالگی موی سر کم کم رو به سپیدی پا میگذارد، کم کم چشمها ناتوان از دیدن میشود، به عینک احتیاج پیدا می کند و برداشتن عینک یکی از کارهای روزانه مان میشود.
در ۴۰ سالگی برای اولین بار میشنویم که در مکانهای عمومی به ما میگویند: عمو جان شما بفرمائید… زیرا سر و چهره ما همین را میطلبد.
در ۴۰ سالگی کسانی که عمر مبارکشان به ۶۰ سالگی رسیده، به ما میگویند: مبارک باشد هنوز جوانی،
این کلمه بیشتر موجب تعجب ما می شود.
در ۴۰ سالگی، در حالیکه نصفی از عمر گذشته، این سؤال رنج آور مطرح می شود:
چه چیزی به دست آوردی؟
چه چیزی برای خانواده ات جمع کردی؟
چه چیزی برای زندگی ات جمع آوری کردی؟
چه علاقه و ارتباطی با خداوند داشتی؟
اگر حالا بسوی پروردگارت برنگردی، کی میخواهی اینکار را انجام دهی؟
این سؤالی است که قلب آدمی را تکان میدهد.
مشکل آن است که روزها به سرعت میگذرند، وقتی که کوچک بودیم به کسانی که به سن ۴۰ سالگی رسیده بودند، میگفتیم از زندگی سیر شده اند، اما امروز میبینیم که به بسیاری از آرزوهایمان نتوانسته ایم برسیم و روزها و شبها میگذرند و هیچ فرصتی نمیدهند به آرزوهایمان برسیم.
در سن ۴۰ سالگی قدر و قیمت بسیاری از چیزها
را می دانیم، به پدران و مادران مانند الماسی گرانبها نگاه میکنیم، اگر زنده باشند، حقوق آنها را رعایت میکنیم و در خدمت آنها هستیم.
در سن ۴۰ سالگی به فرزندانمان نگاه میکنیم، میبینیم بزرگ شده اند و از لحاظ قیافه با ما مسابقه میدهند.
به دوستان و آشنایان نگاه میکنیم، اگر خطائی مرتکب شوند میگوییم؛ این اشتباه لایق به فلان دوست ما نبود، باید بسیار حکیمانه و سنجیده عمل کند.
در آخر میبینیم که عمر مبارک ۴۰ سالگی شایسته است که بسوی خداوند رحمان برگردد، بسیار سپاسگذار خداوند باشد، بخاطر نعمتهای فراوانی که به او بخشیده است. باید برای بازگشت بسوی پروردگار متعال آماده باشد.
خداوند متعال خطاب به کسانی که به سن ۴۰ سالگی پا نهاده اند، می فرماید: وقت دیدار نزدیک است،
آیا آمادگی کامل داری؟
نویسنده: دکتر محمد راتب نابلوسی
ترجمه: عبدالله احمدی (شنو)