زنشبهات

شُبُهاتی در باره حجاب

شُبُهاتی در باره حجاب

چرا باید زنان حجاب کنند ولی مردان حجاب نمی کنند؟!

 

ترجمه: رسول رسولی کیا

 حمله های خصمانه علیه اسلام روز به روز در حال افزایش است تا بر عقاید پیروانش تأثیر بگذارند و دیگران را از آن متنفر سازند، موضوع چیزی جز تلاش برای دور کردن اسلام و مسلمین از زندگی عملی نیست، زیرا اسلام در عمل، دینی است که بر رفتار تاثیر می گذارد و مسلمانان مدت ها در سایه آن، بر جهان حکومت کرده اند و بعید نیست که این تجربه دوباره تکرار شود. انشاءالله.

تلاش ها به شدت برای رخنه كردن به اسلام  از طریق زنان متمرکز است؛ زن وسیله نابودی هر ملتی است که از طریق او بتوان به آن دست یافت؛ چرا که زن نقش های مؤثری دارد که بدون آن زندگی مختل می ماند، کما اینکه تعداد زنانی که به اسلام گرویده‌اند، به‌ویژه در کشورهای غربی رو به افزایش است، همن امر باعث می‌شود که تیرها به سمت ایده‌های خاص زنان هدایت شود، بنابراین متوجه می‌شوید که هجمه بر خرد زن  و اینکه اسلام آن را اندک می داند و همچنین حجاب، چند همسری و دیگر ایده های اسلامی متمرکز است.

آن سوی نگاه اسلام به زن و مرد

اسلام رابطه زن و مرد را در تولید مثل و تشکیل خانواده ای شاد، در رابطه ای یکپارچه بین فرد و اجتماع برجسته می کند و هر چیزی که منجر به آن می شود را تسهیل می کند و هر عاملی که مانع تحقق آن می شود را محدود می کند و به این ترتیب با تمدن غربی که رابطه جنسی را هدف قرار می دهد و همه عوامل رسیدن به این هدف را تسهیل می کند، در تضاد است؛ در حالی که اسلام آن را وسیله ای برای رسیدن به یک هدف مطلوب می داند و به طور خودکار در مسیر نیل به آن هدف قرار می گیرد.

آری؛ اسلام رابطه زن و مرد را محدود به ازدواج کرده است، انسان های واجد شرایط را به آن ترغیب می کند، هر چیزی که به آن منتهی می شود را تسهیل می کند و زوجین را به فرزندآوری تشویق می کند؛ همچنین اختلاط غیر ضروری را ممنوع کرده و خودنمایی و خلوت را ممنوع می نماید و خواستار پوشاندن شرمگاه است و مخالف انتشار افکار جنسی و تحریک آمیز مانند داستان، نوشتجات، فیلم ها و سریال هایی است که ممکن است منجر به گسترش بداخلاقی و دعوت به آن شود.

اسلام فطرت و ساختار جسمانی زن و مرد را به عنوان یک انسان – نه حیوان و نه فرشته – مورد توجه قرار داده و تفاوت ها را در نظر می گیرد، غرایز انسانی را به شیوه ای هدفمند مورد توجه قرار می دهد، نه آن را به طور کلی رها می کند و نه آن را کاملاً سرکوب می نماید، بلکه عوامل مؤثر بر آن غریزه ها را زیر نظر گرفته و آن را با ضوابطی که حسن رفتار آن را تضمین کند زیر نظر گرفته و پاک می گرداند و در مسیر سعادت راه می اندازد.

همکاری را اساس رابطه زن و مرد برای رسیدن به هدف مطلوب قرار می دهد و خواستار این است که با چشم حسادت و رشک به دیگران نگاه نشود؛ همچنین عقل را نیرویی برای صاحبش می داند که به عواقب کارها بنگرد و آنچه تضمین کننده رسیدن به هدف است را در نظر بگیرد و در غیر این صورت، بین انسان و حیوان تفاوتی وجود نخواهد داشت، زیرا حیوان بر اساس غرایز برنامه ریزی شده  پیش می رود و انسان عقلی دارد که به وسیله آن امور را تشخیص داده و عواقب آن را درک می کند.

این، بدان معناست اگر مرد مسلمان قصد وصلت با زنی را داشت، این امر صرفاً برای ازدواج و فرزندآوری است و اگر زن مسلمانی  نیز قصد ارتباط  با مردی را داشت، این کار صرفاً به این منظور خواهد بود.

بر این اساس که نگاه اول برای تو و نگاه دوم به ضررتوست، چشم خود را از نگاه به نامحرم فرومی بندد و هیچ کدام با نگاهی شهوت آمیز به دیگری نگاه نمی کند و این نگاه باید محدود بماند مگر در چارچوبی حلال که مقصودش فرزندآوری باشد.

چرا مرد نباید حجاب کند؟

حجاب یک شعار است که در خیابان ها، مغازه ها، موسسات و محل کار به اهتزاز در می آید، آن یک ابزار دعوتی متحرک و مؤثری است حتی اگر صاحبش آن را درخواست نکرده و یا آن الگویی نباشد که به لباسی که می پوشد احترام می گذارد.

وجود همین حجاب یا پوشش اسلامی کافی است برای تحریک دشمنان اسلام و تلاش برای مبارزه با آن؛ روش های بدخواهان برای برداشتن حجاب و رهایی از آن متفاوت است؛ از جمله این فرافکنی ها عبارت است از اینکه مردان نیز مانند زنان باید حجاب نمایند! اگر چه آنان نیک می‌دانند که در اسلام مردان موظف به رعایت حجاب نیستند ولی این فراخوان را ترفندی برای رفع حجاب زنان می پندارند و دلیل آنان این است که آنچه مرد را نسبت به زن تحریک می کند همان چیزی است که زن را نسبت به مرد برمی انگیزد، پس این دو باید در پوشش یکسان باشند! و اگر چنین نمی کنند و بر مرد آسان گیری می شود به گونه ای که  می تواند لباسی از قبیل پیراهن، شلوار و امثال آن بپوشد، لااقل به زن نیز چنین اجازه ای داده شود!

اسلام پوشاندن شرمگاه زن و مرد، با اختلاف نظری که در بین مذاهب نسبت به آن وجود دارد را واجب کرده است، عده ای از علما بر این باورند که زنان، باید تمام بدن خود را بپوشانده ولی برخی می گویند: پوشاندن صورت و دست ها کافی است، در حالی که همه اتفاق نظر دارند که بین ناف و زانوی مردان باید پوشیده شود؛ همچنین مقرر شده است که لباس نباید نازک باشد به گونه ای که زیر آن مشخص و وقابل توصیف باشد، همچنین نباید محرک یا چشم نواز باشد و زن و مرد مکلفند نگاه خود را کنترل کنند.

آیا تفاوت پوشش زن و مرد به این معناست که آن دو در ماهیت هیجان و طبیعت بدن نیز متفاوت هستند؟

وقتی هر یک از زن و مرد، انسان هستند و آن غرایزی که مرد دارد زن نیز دارد، چرا باید در پوشش متفاوت باشند؟

زنان، به دلیل ماهیت ساختار بدنی خاصی که دارند، تحریک کننده هستند، به همین خاطر و به منظور جلوگیری از هیجان و آسیب است که بر لباس و پوشش زن این همه تاکید و زوم شده است.

زن، خواستنی است؛ زیرا علی رغم این که غرایز مرد را دارد و آنچه که او را به هیجان می آورد زن را نیز تحریک می کند، اما تفاوت در سطح و نقطه شروع است؛ اگر شهوت مرد برانگیخته و آماده شود، یعنی به هر دلیلی شهوت، بر او چیره شود، برای ارضای آن به دنبال زن می رود و حتی ممکن است برای این امر به خشونت متوسل شود و اگر مانعی پیش رو نداشته باشد، برخلاف میل زن به ارضای خواسته خود می پردازد.

اما به عکس این قضیه نگاه کنیم، اگر زن اشتهای مرد کند، حتی در این صورت باید اول مرد را تحریک کرده و سپس خواسته خود را از او برآورده کند و اگر مرد تحریک و آماده نشود زن به سختی می تواند شهوت خود را از او ارضا نماید برای همین است که باید اعتراف نمود که تحریک از جانب زن است چه خواهان باشد و چه خواسته!

آنچه تأیید می کند که زنان خواسته شده مردان و آنانند که در معرض آسیب قرار دارند آن حالتی است که در جنگ ها و موارد تجاوز به چشم می خورد؛ می بینیم که چگونه سربازان اشغالگر مانند سگ های دیوانه به زنان هجوم می آورند.

اما اینکه در مورد تجاوز به عُنف گفته می شود که انعکاس یک بیماری روانی است، این دیدگاه صحت ندارد، بلکه این پدیده، دلیلی است بر شدت تقاضای مرد از زن و اینکه او به دلیل مقاومت زن، به زور می خواهد شهوتش را از او ارضا کند و مقاومتش را با مقاومت خود درهم بشکند.

دیگر شبهه ها

الف• حجاب نه در جنگ و نه در صلح مانع از حمله مرد به زن نمی شود و شاهد آن اتفاقاتی است که در بوسنی و هرزگوین و موارد تجاوز جنسی به زنان محجبه و دیگران رخ داد.

در پاسخ می گوییم: این کار حجاب –  اگر چه مانع تجاوز مردان نمی شود، ولی آن را کاهش می دهد، همچنین مؤید این نظریه است که زنان مورد علاقه مردانند، خواه محجبه باشند یا خیر، ولی باید اعتراف کرد که حجاب موانع زیادی بر سر راه اینگونه مردان قرار می دهد.

ب• زنان از ترس مردان حجاب می کنند؛ آنان می گویند: حجاب از جانب خداوند واجب شده است و باید به منظور فرمان برداری از خداوند و ترس از مجازاتش، انجام شود و هرگاه پوشش به دلیل خاصی همچون تحریک مردان و آسیب پذیری زن –  باشد، با رفع آن دلیل، پوشش نیز برطرف می شود!

 پاسخ:

این دیدگاه درست نیست؛ بلکه چون خداوند آن پوشش را واجب گردانیده، برای همیشه است، پوشش زن واجب است خواه تحریکی در کار باشد یا خیر و خواه آن زن مورد تعرض مردان قرار گیرد یا خیر، زن باید حجاب کند خواه برای مردان وسوسه انگیز باشد یا خیر و خواه مردان تحت تاثیر وی قرار گیرند یا خیر.

ج• تاکید بر حجاب به این معناست که زن کالا است و هدف از حجاب محافظت از مرد است!

پاسخ: آیا کسی هست که انکار کند زن دارای غریزه جنسی است و مرد نیز همین غریزه را دارد؟ در ضمن حجاب برای حمایت از هر دو است و نه برای حمایت از یکی و به زیان دیگری و ما تبیین کردیم که زنان از نظر تحریک با مردان متفاوت هستند و زنان بیشتر در معرض تجاوز قرار می گیرند و حجاب اساساً برای حمایت از هر دوی آنها است، زیرا شهوات برانگیخته، تعادل زندگی را به هم می ریزد و سرنوشت چنین زندگی چیزی جز اضطراب دائمی نیست.

د• حجاب، تحجراست و دین آسان: برخی از منادیان خودآرایی و برهنگی مدعی هستند که حجاب، نوعی تحجر بوده و دین، آسان است و کوچکترین سختگیری در آن راه ندارد و بی حجابی مصلحتی است که دشواری پایبندی به حجاب در زمان ما آن را می طلبد[1].

پاسخ:

1- همه آموزه های دین مبین اسلام و الزامات شرعی، آسان است و هیچ دشوار در آن وجود ندارد؛ خداوند می فرماید: { ….يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ …﴿۱۸۵ بقره – خدا براى شما آسانى مى‏ خواهد و براى شما دشوارى نمى‏ خواهد }. { لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا … ﴿۲۳۳بقره – هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمى ‏شود}.{ …وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ … ﴿۷۸ حج – و در دين بر شما سختى قرار نداده است}.

دلالت این آیات به التزام به اصل تخفیف و آسانگیری در احکام شرعی بر مردم صریح و آشکار است.

از أبوهريره رضي الله عنه روایت شده که رسول خدا صلى الله عليه وسلم فرمود: ((إن الدين يسر ولن يشاد الدين إلا غلبه، فسددوا وقاربوا وأبشروا واستعينوا بالغدوة والروحة وشيء من الدلجة)) دين آسان است و هرکس آن را بر خود سخت بگيرد سرانجام خسته و درمانده می شود؛ پس راه راست و درست و ميانه را در پيش بگيريد و به درست کاری و ميانه روی خوشحال باشيد و از عبادت صبح و شام و پاسی از شب کمک بگيريد [2] .

از ابوموسى اشعری رضي الله عنه نقل است که گفت: رسول خدا صلى الله عليه وسلم هرگاه یکی از یارانش را به ماموریت می فرستاد خطاب به آنان می فرمود: ((بَشِّروا ولا تُنَفِّروا وَ يَسِّرُوا وَ لا تُعَسِّرُوا)) به مردم مژده بدهید و آنان را متنفر نکنید و آسان بگیرید و سخت نگیرید (3 )

خداوند قانونگذار هیچ گاه قصد ندارد مؤمنان را به زحمت بیندازد و یا آنها را به کاری مامور کند که  تاب تحمل آن را ندارند، همه ماموریت های بندگان در حد توان و طاقت آنهاست [4].

2- در ضمن لازم است بدانیم که برای مصلحت شرعی ضوابطی وجود دارد که باید رعایت شود، آن ضوابط عبارتند از:

الف- مصلحت یاد شده یکی از مقاصد شریعت که عبارتند از: حفظ دين، حفظ جان، حفظ عقل، حفظ نسل و بالاخره حفظ مال، باشد؛ هر کاری که باعث حفظ این مصالح پنجگانه شود، مصلحت محسوب می شود و هر چیزی که به نادیده گرفتن این اصول یا برخی از آن ها بینجامد، مفسده به شمار می آید و شکی نیست که حجاب یکی از چیزهایی است که به حفظ این اصول می انجامد و خودنمایی و برهنگی سرانجامی جز فساد و تباهی ندارد.

ب- مصالح مورد نظر با آیه قرآن و حدیث صحیح پیامبر تناقض نداشته باشد، زیرا علم به مقاصد شرع مبتنی است بر احکام شرعی استخراج شده از ادله تفصیلی آن و همه ادله به قرآن بر می گردد، تناقض مصلحت، با کلام خدا مستلزم این است که مدلول با دلیل همخوانی نداشته باشد، مقوله ای که باطل است؛ قضیه نسبت به سنت نبوی هم همینطور است، زیرا اگر مصلحت مورد نظر با سنت تناقض داشته باشد، یک دیدگاه نکوهیده محسوب می شود و چنین مصلحتی با قرآن و سنت سازگاری ندارد.

ج- مصلحت یادشده با قیاس صحیح تعارض نداشته باشد.

د- دستیابی به این مصلحت باعث از بین رفتن مصلحت مهم تر و همسانی نشود.

3- قاعده: ” مشقت اسباب و وسائل آسایش را جلب می کند” یعنی: مشقتی که ممکن است شخص در اجرای حکم شرعی احساس کند، دلیل شرعی معتبری است برای تخفیف و آسانگیری در به شیوه ای از شیوه ها.

در ضمن نباید رعایت این قاعده با ضوابط قبلی مورد نظر تضاد داشته باشد؛ آسانگیری نباید مخالف کتاب و سنت و قیاس صحیح و مصلحت غالب باشد.

برخی از مصالح عبارت است از آن چیزی که حکم آن در کتاب و سنت آمده است، مانند عبادات، عقود و معاملات؛ احکام مربوط به این بخش در قرآن و سنت تنها به صورت عزیمت نیامده است؛ بلکه هیچ حکمی از احکام عبادات و معاملات نیست مگر اینکه در کنار آن راه های آسان گیری نیز آمده است؛ مثلاً نماز، در کنار  ارکان و احکام اولیه آن، احکام آسانگیرانه ای برای ادای آن در هنگام سختی و مشقت تشریع شده است، مانند قصر و جمع و خواندن نماز به صورت نشسته. روزه نیز در کنار احکام اساسی آن، رخصت افطار به وسیله سفر و بیماری وجود دارد، با پاک شدن از نجاسات در نماز، رخصت گذشت از آنچه پرهیز از آن دشوار است تشریع شده است؛ خداوند سبحان، رعایت حجاب را بر زن واجب کرده است و از نگاه به نامحرم نیز نهی کرده است و همزمان بازگذاشتن صورت و نگاه به آن در وقت خواستگاری و معالجه و دادخواهی و گواهی دادن را جایز شمرده است.

بنابراین، در آسانگیری هایی که خداوند متعال در مقابل احکام تغییر ناپذیر خود تشریع کرده است، چیزی وجود ندارد که به سازگاری با ضوابط مصلحت لطمه بزند و مشخص است که در آسانگیری روا نیست از آنچه در شرع آمده پا فراتر گذاشت؛ مانند اینکه گفته شود: سختی جنگ برای سربازان ایجاب می کند که اقامه نماز از آنها برداشته شود! یا عده ای بگویند: دشواری و سختی دوری از ربا در این عصر مستلزم دریافت آن است و یا  مردمی بگویند: سختی رعایت حجاب در برخی جوامع، ایجاب می کند زن به بهانه عمومیت ابتلاء به آن، زینت خود را به نمایش بگذارد[5].

هـ *   حجاب یکی از عادات جاهلیت، عقب ماندگی و ارتجاع است.

گفته اند: حجاب یکی از عادت های عرب قبل از اسلام بوده است ، عرب‌ها نسبت به حفظ شرف و ناموس خیلی حساس بودند و گاهی به منظور  جلوگیری از لکه دار شدن، دخترانشان را زنده به گور می کردند و به منظور تعصب نسبت به عادت های قبیلگی شان که اسلام به نکوهش و ابطال آن پرداخته است، زنانشان را ملزم به حجاب می کردند، در واقع اسلام به ابطال حجاب هم پرداخته است(۶)  بنابراین پوشیدن حجاب ارتجاع و عقب ماندن از کاروان تمدن و پیشرفت به شمار می آید!

پاسخ:حجابی که اسلام بر زن واجب کرده، در میان عرب های قبل از اسلام سابقه نداشته است، تازه خداوند متعال خودنمایی زنان در عصر جاهلی را سرزنش کرده و از زنان مسلمان خواسته به منظور متمایز بودن، از خودنمایی بپرهیزند { وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾ احزاب – و در خانه ‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستاده‏ اش را فرمان بريد خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند}.

کما اینکه احادیث حاوی نکوهش تغییر آفرینش خدا تبیین کرده است که کاشت مو و خالکوبی قبل از اسلام، در بین زنان یهودی رایج بوده و مشخص است که این ها از جمله کارهایی بود که زنان متبرج انجام می دادند.

درست است که اسلام آمد و بر عادت های زشت عرب خط بطلان کشید ولی علاوه بر این، عرب ها دارای عادت های خوبی همچون مهمان نوازی، سخاوت و شجاعت و غیره بودند که اسلام آن ها را تثبیت کرد و به ابطال آن ها مبادرت نورزید.

یکی از عادتهای ناپسندشان این بود که زنان با خودنمایی و صورت و گردن عریان و با زینت های خیره کننده از منزل خارج می شدند، اسلام آمد و حجاب را بر زن واجب گردانید تا منزلتش را ارتقا داده و کرامتش را حفظ نماید و او را از تیررس اذیت فاسقان مغرض دور نگهدارد.(۷)

۲- اکنون که زنان مسلمان از لباسشان رضایت دارند و بر این باور نیستند که با حجابشان عقب مانده و مرتجع می شوند باید کی را ببینند و از این بابت چه آسیبی متوجه مدعیان پیشرفت می شود؟! اکنون که زنان مسلمان حجاب می پوشند و از این بابت هیچ گلایه ای ندارند چه چیزی باعث شده این مدعیان ترقی و پیشرفت درباره مسئله ای کاملاً فردی و شخصی اینگونه داد و فریاد راه اندازند؟!

خیلی جای تعجب است که از زبان این عده می‌شنوی که آزادی شخصی و ارزش گذاشتن برای آن را یدک می کشند و می گویند که کسی حق ندارد آن را پایمان کند؛ ولی خودشان در آزادی دیگران و در پوشیدن پوشش دلخواه آنان دخالت می کنند(۸)

۳-عقب ماندگی دارای علل و عواملی است کما اینکه پیشرفت نیز علل و عوامل خود را دارد و حمله ور شدن بر قانون پوشش و اخلاق در این باب، نیرنگ برملا شده ای است که نشان از سطح تفکر و اندیشه صاحب آن دارد؛ از کی تا حالا مُد شده که میزان پیشرفت و تمدن را از روی لباس انسان ها بسنجند؟! تمدن و پیشرفت در اثر پژوهش هایی حاصل می شود که شخص به وسیله عقل و به کارگیری اندیشه ؛ نه با لباس و قیافه اش! بدان دست یافته است.(۹)

و* حجاب وسیله ای است برای کتمان شخصیت، برخی از شبهه افکنان می گویند: حجاب روند پنهان کردن شخصیت را تسهیل می کند، چه بسا برخی از زنانی که مرتکب اعمال غیر اخلاقی می شوند پشت آن پنهان شوند![10].

پاسخ:

۱- طبق آموزه های اسلام، زن می تواند صورت خود را بپوشاند، زیرا این کار برای دل‌های مؤمنان اعم از زن و مرد پاک و پاکیزه تر است.

 هر انسان عاقلی از رفتاری زنی که در پوشش خود مبالغه می ورزد و نه تنها بدن بلکه صورت و دستانش را هم می پوشاند، می فهمد این کار او به منظور  پاکدامنی و محافظت از خود می باشد و هر انسان خردمندی نیز می داند که نمایش زینت زن نشان از بی شرمی، بی حیایی و سبک بودن نزد خودش می باشد.

بنابراین به اینگونه زنان باید گمان بد داشت که با رفتار نامربوط و با نمایش کالاگونه زیبایی اشان کاری کرده اند که گمان بد نثارشان شود، در واقع با این کارها انگ بدنهادی و بدسرشتی و طمع گرگان آزمند بشری را به سوی خود کشانده است [۱۱].

۲- یکی از مُسلّمات است که زن مسلمانی که در این زمان حجاب می کند، طعم دردسرهای سازمان های دولتی، دانشگاهی، تبلیغات رسانه ای و نابخردی های منافقان را در همه جا می چشد و تنها بخاطر خدا بر همه این عکس العمل های منفی شکیبایی می ورزد و هیچ کس این کار را انجام نمی دهد مگر مؤمن مخلصی که بر اساس قرآن و سنت تربیت شده باشد، اگر زن بداخلاق بی پروا و بی ارزشی بخواهد لباس حیا را به تن کند و با به تن نمودن نشان عفت و پاکدامنی از چشم ها پنهان بماند و با ظاهر پاکدامنانه اش، زشتی ها و بداخلاقی های خود را از مردم بپوشاند، در این میان حجاب چه گناهی دارد؟! همچنانکه برای هر انسان خردمند مشخص است که استثنا باعث استحکام قاعده می شود و نه نقض آن، هر چند این جوامعی که این مزخرفات در آن ترویج می شود آنقدر در ورطه تباهی و فسق و نافرمانی سقوط کرده است که زنان بداخلاق را از پوشش بی نیاز کرده است و آنان محبور نیستند از چشمان پنهان بمانند!

و اگر بعضى از منافقان شعار مى دهند كه حجاب، خطرى است براى آنچه امنيت مى نامند، لطفاً توضيح دهند كه چگونه است که امنيت به خاطر زنان محجبه متزلزل و مخدوش مى شود ولی يك بار هم به خاطر زنان بدحجاب و  آرایش کرده متزلزل نشده است؟![12].

۳- اگر مردی خود را به عنوان فرمانده ارشد نظامی جا بیندازد، به قصد فریب، لباس او را به تن کند و از این لباس به نحو ناشایسته استفاده کند، مجازاتش چیست؟! آیا این رفتار را می توان بهانه ای قرار داد برای  مطالبه الغای لباس مشخص نظامی از ترس اینکه مبادا کسی از آن سوءاستفاده کند؟!

آنچه در مورد لباس نظامی گفته می شود در مورد لباس جوان و لباس ورزشی نیز صادق است، بنابراین اگر در جامعه، سربازی باشد که خیانت کند، پسری بدرفتاری کند و ورزشکاری  خلاف کند، آیا یک فرد عاقل می گوید: مردم باید با فرم سربازی، لباس جوانی و ورزشی مبارزه کنند، چرا که با آن خیانت هایی شده و تاکنون از آن بارها سوء استفاده شده است؟!

اگر پاسخ منفی است، پس چرا دشمنان اسلام اینگونه نسبت به حجاب موضع می گیرند؟! و چرا پیرامون آن شبهه های بی اساس و مغرضانه مطرح می کنند؟![13].

۴- اسلام همانگونه که به زن دستور می دهد حجاب داشته باشد از او می خواهد دارای اخلاق و دین باشد، زن را از زیر حجاب و قبل از اینکه روسری به سر کند تربیت و آموزش می دهد و خداوند خطاب به او چنین می گوید: {وَلِبَاسُ ٱلتَّقْوَىٰ ذٰلِكَ خَيْرٌ} [الأعراف:26]، تا در نهایت و قبل از  رسیدن به رتبه حجاب، به قله پاکی و کمال و خودکنترلی برسد و اگر چنانچه زنی به یکی از این دو – حجاب و اخلاق – بسنده کرد مانند کسی است که با یک پا راه می رود و مانند پرنده ای است که با یک بال پرواز می کند.

مقابله با این خانم های گستاخ و بی پروا در صورت دسترسی باید با صدور قوانین سختگیرانه ای باشد که با هر فردی که به خود اجازه می دهد از حجاب برای تسهیل جنایات و ارضای هوی و هوس استفاده کند، به شدت برخورد شود، چنین سختگیریی در شریعت اسلام که بر صیانت نفس و پاکیزگی ناموس تاکید می ورزد و بیش از معمول به این دو مقوله اهتمام ورزیده، جایز می باشد. در ضمن اگر چه سوء استفاده از حجاب، به عنوان یک خطر احتمالی به شمار می آید ولی باید اذعان کرد که خطر واقعی در خودنمایی و برهنگی است که هر عاقلی آن را به عنوان دروازه انتشار فاحشه در جوامع می شناسد، نهفته است.[۱۴].

ز *پاکدامنی زن مربوط به وجود اوست نه حجابش!

برخی می گویند: عفت بانوان آن حقیقتی است که در وجودشان پنهان است نه روسری و پوششی که بر سر و صورت و بدن می کشند، چه بسیارند خانم هایی که به ظاهر خود را از مردان می پوشانند ولی در عمل از هیچ کار زشتی خودداری نمی کنند و چه بسیارند دخترانی که اگر چه روسری ندارند و زیبایی هایشان برای همه عیان است ولی زشتی و بدی به وجود و رفتارشان راه ندارد(۱۵)

پاسخ:

این، صحیح است که لباس نمی تواند برای صاحبش، عفت ازدست رفته اش را بازیابد و پایداری از دست داده اش را به او ببخشاید و چه بسا زنان بدکاره‌ای هستند که بدکاریشان را پشت پوششان قایم کرده اند! اما این کیست که ادعا می کند خداوند حجاب را تنها برای جسم زن تشریع کرده است تا در وی پاکی و در اخلاقش عفت ایجاد کند؟!

کیست که می پندارد خداوند حجاب را تشریع کرده است تا اعلانی باشد مبنی بر اینکه هر خانمی که به آن پایبند نباشد بدکاره ای است که با مردان به وادی گمراهی سقوط می کند؟!

خداوند بزرگ علاوه بر محافظت از عفت زن در برابر چشمانی که  او را می بینند به منظور محافظت از عفت مردانی که ممکن است چشمشان به او بیفتد، حجاب را بر زن واجب گردانیده است، اگر چه زنان نیز در بیشتر حالات مانند مردان از حجاب و پوشش اسلامی سود می برند ولی فایده آن برای مردان به مراتب بیشتر و بزرگ تر است و گرنه آیا یک انسان عاقل به حکم این برهان وارونه می‌گوید: دختر تا زمانی که به قوت اخلاق و استقامت راستینش اطمینان داشته باشد، می تواند در مقابل همه مردان برهنه ظاهر شود؟!

ابتلای مردان به تحریکات و وسوسه‌هایی که از زنان دریافت می کنند، مشکلی است که جامعه را وادار کرده به جستجوی راه‌حل؛ امری که در شریعت خدا به بهترین شیوه تضمین شده است، اگر به این راه حل الهی بی توجهی شود علاوه بر به دام افتادن مردان، زنان نیز آسیب خواهند دید و در این شرایط بحرانی، ثبات رفتار و پاکدامنی درونی به فریاد زنانی که پوشش مناسب ندارند، نخواهد رسید زیرا شعله ور شدن این بلای پرهیجان در درون مردان به گونه ای است که هرگونه استقامت و پاکدامنی زنان را درهم خواهد شکست [16].

ح * حجاب را اسلام وضع کرده است:

برخی دیگر مدعی هستند که حجاب زنان سیستمی است که اسلام ایجاد کرده است و قبل از دعوت محمدی در جزیرة العرب و هیچ جای دیگر وجود نداشته است[17].

پاسخ:

1- هر کس کتاب های عهد قدیم و انجیل را بخواند بدون اینکه در تحقیق با مشکل مواجه شود می داند که حجاب زنان در میان عبرانیان از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام و در میان همه پیامبرانشان تا پس از ظهور مسیحیت شناخته شده بود و اشاره به برقع در بیش از یکی از کتاب های عهد عتیق و عهد جدید تکرار شده است.

 در اصحاح بیست و چهار از سفرتكوين به نقل از (رفقة) آمده است که دو چشمانش را بالا برد و اسحاق را دید، پس از شتر پیاده شد و به برده گفت: این مرد کیست که در میدان راه می رود تا مرا ملاقات کند؟ برده پاسخ داد: او سرور من است پس برقع را گرفت و خود را پوشاند.

و در سروده پنجم از سروده های سلیمان آمده است که زن گفت: بگو به من ای کسی که جانم دوستش دارد ظهر گوسفندان را – کجا می چرانی؟ و چرا من مانند یک زن نقابدار در میان گله یاران تو باشم؟ و …..

پولس رسول در نامه اول خود به قرنتیان می گوید: نقاب برای زن افتخار است و زن هنگام ملاقات با غریبه ها برقع را بر صورت خود می انداخت و هنگامی که با لباس عزا در خانه پنهان می شد آن را برمی داشت. [18]. کتب دینی که غیر مسلمانان می خوانند، در مورد برقع و بانداژ مطالبی را  آورده است که  در  قرآن کریم هم نیامده است.

2- دویست سال قبل از میلاد مسیح، رومیان قوانینی وضع کردند که زنان را از ظاهر شدن با آرایش در خیابان ها منع می کرد، از جمله قانون معروف به «قانون اوبیا» که زنان را از زیاده روی در آرایش، حتی در خانه منع می کند [19].

3- در  دوران جاهلیت نیز متوجه می شویم که اخبار مربوط به حجاب زنان عرب به اندازۀ اخبار کشف حجاب فراوان است و هتک پوشش زن، عاملی بود برای شعله ور شدن جنگ در روز دوم جنگ های موسوم به « فجار اول» چنانکه جوانانی از قریش و بنی کنانه در بازار عکاظ زنی زیبا و خوش تیپ از قبیله بنی عامر را دیدند و از او خواستند که صورتش را آشکار کند ولی او قبول نکرد؛  پس یکی از آنان به وی دشنام داد و او از قوم خود کمک خواست.

در شعر پیش از اسلام، اشعار بسیاری وجود دارد که به حجاب زنان عرب اشاره کرده است؛ ربیع بن زيادعبسی در عزای مالك بن زهير اینگونه می سراید:

من كان مسرورًا بمقتل مالك   *   فليـأت نسوتنا بوجه نهـار

يجد النسـاء حواسرًا يندبنه   *     يلطمن أوجههن بالأسحـار

قد كن يخبأن الوجـوه تسترًا   ***   فاليوم حيـن برزن للنظـار

حالت عادی آنان این گونه بوده است که زنان حجاب می کرده اند مگر در شرایطی استثنایی که تعادل خود را از دست می دادند، که صورت خود را باز می کردند و با سیلی بدان می زدند زیرا سوگ ممکن است زن را از آنچه آنان به عنوان پوشش استفاده می کردند منصرف کند. اصمعی آورده است که زن، در حالی که پاکدامن بود، برای زیبایی روسری می پوشید(20. )

روسری زنان در دوران جاهلیت متنوع بوده و نام‌های گوناگونی داشت، از جمله:

الخمار: آن چیزی است که زن سر خود را با آن پوشانده و بر سر می گذارد و قسمتی از صورت را با آن می پوشاند.

خمار منحصر به عرب ها نبود، بلکه نزد مردمان قدیمی بابل، آشور ، فارس، روم و هند  رایج بود. (۲۱)

✅ نقاب: ابوعبید می گوید: نقاب نزد عرب ها آن چیزی است که از پشت آن سوکت چشم پیدا باشد، منظورش این است که کشف سوکت چشم توسط آن ها تازگی داشت، چرا که در اصل نقاب چسبیده به چشم بود و از پشت آن یکی از دو چشم پیدا و دیگری پوشیده بود.(۲۲)

✅وصواص: نقابی است که بر قسمت پایینی بینی کشیده شده و فقط دو چشم از آن بیرون می باشد، همان برقع کوچک است که «خنق» هم نامیده می‌شود.

✅برقع: معمولاً در برقع، چشم‌ها پشت یک پرده یا صفحه مشبّک قرار می‌گیرند(۲۳)

 

ط * استناد به قاعده «با تغییر زمان احکام تغییر می کند» و «عادت، داور است» آن ها می گویند مادامی که عرف هایشان با تغییر زمان، تغییر پیدا می کند پس باید احکام شریعت نیز اینگونه باشد»(۲۴)

پاسخ:

شکی نیست که اگر ظاهر این گفته قابل قبول باشد، باید سرنوشت مشروعیت همه احکام و عبادات به عادات و آداب مردم بستگی داشته باشد و این ادعایی است که هیچ شخص مسلمانی نمی کند؛ اما در کل باید گفت: آن چه مردم بر آنند و برایشان عادت شده است یکی از موارد زیر است:

1- همان حکم شرعی است که شارع آن را وضع کرده است یا قبلاً در میان مردم بوده و شارع آن را پذیرفته و تأیید کرده است؛ مانند: طهارت از نجاست و داشتن وضو برای قیام نماز، پوشاندن عورت، پوشاندن زینت زن از نامحرم، قصاص و حدود و مانند اینها، همه از آداب و رسوم مسلمانان هستند و در عین حال احکامی شرعی هستند که انجام آن مستوجب ثواب بوده و ترک آن، مجازات دارد؛ خواه آن چیز پیش از اسلام مرسوم بوده باشد و بعداً حکم شرعی، آن را تایید و تحسین کرده باشد، مانند حکم قرعه کشی، دیه و طواف خانه خدا یا پیش از آن ناشناخته بوده ولی اسلام آن را ایجاد کرده باشد، مانند احکام طهارت و نماز و زکات و غیره.

این شکل از آداب و رسوم هر چند زمان تغییر کند و آداب و رسوم و شرایط متحول شود امکان ندارد دستخوش تغییر و تبدیل شوند،. زیرا آنها فی نفسه احکام شرعی هستند که با ادله ماندگار ثابت شده و تا زمانی که دنیا باقی است ثابت باقی می مانند، این بخش، منظور فقها از اینکه«عرف داور است» نمی باشد.

2-  یا اینکه آن عرف، حکم شرعی نیست، ولی حکم شرعی بدان تعلق گرفته است؛ به گونه ای که به آن متصل می باشد مانند آنچه در میان مردم  متداول است از وسایل بیان و روش های گفتمان و گفتار و آنچه متداول است از اعمال خلاف جوانمردی و اخلاق و آنچه که سنت خلقت و حیات بر انسان تحمیل می کند و  ربطی به اراده و تکلیف ندارد، مانند تفاوت مناطق مختلف در سن بلوغ و دوران قاعدگی و بعد از زایمان و غیره. این مصادیق اموری هستند که فی نفسه حکم شرعی نیستند، بلکه مرتبط و وابسته به آن هستند و مراد از قول فقها که می فرمایند: «عرف داور است» همین بخش می باشد.

آری احکام مبتنی بر عرف و عادت است که طبق عرف تغییر می کند و اینجا تنها می توان گفت: تغییر احکام بدلیل تغییر زمان، صورت می پذیرد ولی باید توجه کرد که این کار را نمی توان نسخ شریعت نامید؛ زیرا احکام شریعت جاودانی اند؛ ولی چون شرایط پیاده کردن آن ها ممکن نبوده احکام دیگری پیاده شده است. توضیح اینکه اگر عرف تغییر کند به این معناست که حالت جدیدی پیش آمده است که مستلزم عملی ساختن حکم دیگری است یا اینکه حکم اولیه باقی می ماند، اما تغییر عادت، فراهم شدن شرایط خاصی برای اعمال آن را ایجاب می کند(25).

ی * زنان برجسته و خوبی هستند که حجاب نکرده اند!

دشمنان حجاب به این استدلال کرده اند که بسیاری از زنان مسلمان مشهور در همه طبقات بوده و هستند که حجاب نداشته و از اختلاط با مردان اجتناب نمی کرده اند. مُروّجان این شبهه برای اثبات ادعای دروغ خود به کتاب های تاریخی و زندگی نامه ای متوسل شده اند و در طول و عرض آن کتب به جستجوی چنین زنانی پرداخته اند تا بالاخره گنج مورد نظر و گوهر گمشده خود را یافته اند و در نهایت نام تعدادی از زنان را سوژه کرده اند که .-به زعم آنان بدون پوششی مناسب  در برابر مردان قرار گرفته و  بدون هرگونه احتیاط و پرهیز در سمينار های ادبی و علمی با آنان دیدار کرده اند[26].

 پاسخ:

1- معلوم همگان بوده  و شرعاً ثابت شده است که ادله شرعی که احکام بر آن استوار است عبارتند از کتاب و سنت و اجماع و قیاس . حال سؤال این است که اینگونه ادعاها که دشمنان حجاب مطرح می کنند –  تحت کدام یک از منابع تشریع قرار گرفته است، به خصوص که اغلب آنها بعد از تشریع و قطع وحی بوده است؟![27].

2- اگر دانسته شد که احکام اسلام فقط از نص ثابت در کلام الله یا حدیث صحیح از سنت رسول خدا صلی الله علیه و سلم و یا قیاس معتبر و یا اجماعی که توسط ائمه مسلمین و علمای آنها صورت پذیرفته، برگرفته می شود، استنباط از افعال انفرادی افراد و یا آنچه علمای اصول « وقایع احوال» می نامند درست نمی باشد؛ اگر این اتفاقات فردی اشخاص حتی اگر صاحبان آن از صحابه رضی الله عنهم و یا تابعین پس از آنها باشند، نمی تواند دلیل شرعی بر هیچ حکم شرعی باشد، پس حال و وضع کسانی که پایین تر از آنها هستند باید چطور باشد؟! بلکه برای همه مسلمانان مسلّم است که این رفتار آنهاست که از لحاظ اعتبار و بطلان باید با ترازوی حکم اسلامی سنجیده شود و حکم اسلامی هرگز با اعمال آنها و رفتارشان سنجیده نمی شود،  چه راست گفت گوینده این سخن که: بوسیله مردان، حق را مشناس بلکه بوسیله حق، اهل آن را بشناس که اگر حق را بشناسی اهل آن را نیز خواهی شناخت[28].

3-  اگر افعال و تصرفات صحابه یا تابعین برای مثال،  بدون نیاز به استناد به دلیل دیگر ی همچون قرآن و سنت از  قدرت ادله شرعی برخوردار بود، نباید آنان مرتکب اشتباه و نافرمانی می شدند و  باید مثل رسول خدا صلی الله علیه و سلم معصوم می بودند، رتبه ای که فقط برای پیامبران علیهم الصلاة و السلام است و غیر از آنان همگی مشمول این سخن پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم می شوند که می فرماید:( كل بني آدم خطاء همه فرزندان آدم ممکن الخطا هستند) و در غیر این صورت چاره ای نداریم جز اینکه برای مثال بگوییم: نوشیدن مشروبات الکلی حلال است؛ زیرا در سده های گذشته کسانی را می توان پیدا کرد که شراب نوشیده اند؟! (29)

4- آن مبلغانِ بی حجابی را چه شده است که به کتب تاریخ و زندگینامه نویسان پناه می برند و از بطون این کتب، نام این گونه زنان را از طبقات و ادوار مختلف جمع آوری کرده اند در حالی که نیک می دانند که در کنار هر یک از آنان جمع بسیار و انبوه کثیری از زنان محجبه  بوده اندکه در مقابل مردان نامحرم خود را می پوشانده اند؟! راستی چرا به این جمع کثیر از زنان حجابی که در طول تاریخ زیسته اند –  توجهی نکرده و به جای آن، عده معدود و استثنایی به آن ها استدلال نمی ورزند؟!

امام محمد غزالی می گوید: «مردان همواره و در طول تاریخ،  صورت خود را باز گذاشته‌اند ولی زنان یا با حجاب از خانه بیرون می رفتند و یا از بیرون رفتن باز داشته می شدند».[30]

ابن رسلان می گوید: مسلمانان بر این اتفاق داشته اند که از بیرون رفتن زنان، بدون پوشش، جلوگیری کنند.(31)

چرا این مدعیان آزادی و منادیان برهنگی! به مواضع زنان سلف از صحابه و تابعان و پیروان آن ها که حجاب کامل می کرده اند استناد نمی کنند و آن را پایه ای از پایه های ساختار جامعه به حساب نمی آورند؟! (32)

 

ک – حجاب انرژی جنسی را سرکوب می کند!

مروجان بی بند و باری می گویند: انرژی جنسی در انسان انرژی بزرگ و خطرناکی است و خطر آن در سرکوب آن است و فشار فزاینده باعث انفجار می شود و حجاب زن زیبایی او را می پوشاند و در نتیجه، جوانی که انرژی جنسی اش سرکوب می شود یا در شرف انفجار است و یا گاهی به شکل تجاوز جنسی و حوادث دیگر بروز پیدا می کند!

علاج این مشکل در رهایی زن، از این حجاب است تا جوانان بتوانند از زیر این سرکوب و خفقان نَفَسی  راحت بکشند و بدین ترتیب اشباع این نیاز جنسی صورت پذیرد و خطر انفجار ناشی از سرکوب و خفگی کاهش یابد.(33)

پاسخ:

1- اگر این سخن درست باشد، باید آمریکا و کشورهای اروپایی و امثال آن کمترین آمار تجاوز و آزار و اذیت جنسی زنان و مشابه آن از جرایم اخلاقی را داشته باشند؛ زیرا آمریکا و کشورهای اروپایی به بهانه آزادی شخصی به این جنبه توجه زیادی کرده اند، ولی باید پرسید که عواقب بداخلاقی و سهل انگاری در این کشورها چه بوده است؟ آیا حوادث تجاوز جنسی کاهش یافته است؟ آیا آن اشباعی که از آن صحبت می کنند اتفاق افتاده است؟ و آیا زن از این خطر مصون بوده است؟

در کتاب “جنایت در آمریکا” آمده است که هر شش دقیقه یک جنایت خشونت آمیز تجاوز جنسی ، یعنی به زور و با تهدید و سلاح در آمریکا اتفاق می افتد[34].

تعداد موارد تجاوز جنسی در آمریکا در سال 1978 میلادی به 147389 مورد رسید و در سال 1987 میلادی به 221764 مورد رسید. آیا این آمارها ادعای فوق را رد نمی کند؟ [35].

2- غریزه جنسی در زن و مرد وجود دارد و این رازی است که خداوند متعال به دلایل زیادی از جمله تداوم نسل در وجود زن و مرد به ودیعه گذاشته است و امکان ندارد برای شخصی که وجود این غریزه را انکار کند و سپس بدون توجه به وجود آن غریزه، از مردان بخواهد که در مقابل صحنه های آشکار و برهنگی، به طور طبیعی عمل کنند[36]

3- کسی که ادعا می کند که با پخش صحنه های مبتذل و برهنه برای رسیدن به اشباع، می توان سرکوب جنسی را معالجه کرد، به یکی از این دو نتیجه می رسد:

اول: مردانی که با هوس و برهنگی آشکار برانگیخته نمی شوند از زمره خواجگانی هستند که شهوتشان قطع  شده و دیگر چیزی از آن احساس ندارند.

 دوم: مردانی که با برهنگی آشکار برانگیخته نمی شوند از جمله کسانی هستند که سردی جنسی دارند؛ آیا کسانی که ادعای صحت این شبهه را دارند، می خواهند مردان ملت ما در یکی از این دو دسته قرار دهند؟! (37)

ل*  حجاب نیمی از جامعه را مختل می کند

مروجان بی بند و باری می گویند: حجاب زن، نیمی از جامعه را به تعطیلی می کشاند، زیرا اسلام زن را به ماندن در خانه دستور می دهد و با این کار عملاً زن را از هرگونه خدمت به جامعه منع می کند![38].

پاسخ:

1- اصل، ماندن زن در خانه است همچنانکه خداوند می فرماید: { وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ…. ﴿۳۳ احزاب – و در خانه ‏هايتان قرار گيريد}. البته این به معنای توهین به زنان و تعطیل کردن انرژی آنها نیست، بلکه استفاده بهینه از انرژی آنان در مسیری است که مختص آنها است[39].

2- حجاب زن هرگز مانع انجام وظایفی که به او مربوط می شود و مجاز است که انجام دهد، نمی شود و او را از کسب علم و دانش باز نمی دارد، بلکه زن می تواند با محافظت بر حجابش و پرهیز از اختلاط شرم آور، همه آن وظایف و تحصیلاتت را انجام دهد.

 بسیاری از دانشجویان دختر که اهل حجابند و از اختلاط با دانشجویان پسر پرهیز می کنند، در مسیر امتحان، گوی سبقت را از همه ربوده اند و مورد قدردانی و احترام همه معلمان و دانشجویان قرار گرفته اند [40].

3- ازقضا بیرون رفتن زن از منزل و اختلاط با مرد و رهاکردن کارهایی که هیچ کس جز او نمی تواند انجام دهد، نیمی از جامعه را از ایفای نقش باز می دارد و عامل فروپاشی جوامع، گسترش فساد، انتشار جنایات و متلاشی شدن خانواده هاست؛ زیرا وظیفه مراقبت کودک و نوجوان، تربیت و مواظبت از آنان – که یکی از شریف ترین، بزرگ ترین و خطیرترین کارهاست عملاً- بدون نان آور و بی سرپرست مانده است.

م* آراستگی، یک امر عادی است که جلب توجه نمی کند

دشمنان حجاب مدعی اند که آراستگی زن برهنه و نیمه پوشیده، توجه مردان را به خود جلب نمی کند و بلعکس مردان زمانی تحریک می شوند که زنی را می بینند که پوشش کاملی  دارد و تمام بدنش را پوشانده است، زیرا می خواهند شخصیت او را شناخته و وی را دنبال کنند؛ زیرا هر چیز ممنوعی، مرغوب است!(41)

پاسخ:

1- اگر آراستگی امری عادی است و جلب توجه نمی کند و دل ها را مجذوب خود نمی کند، پس چرا زنان آرایش خود را به نمایش می گذازند؟! و برای چه کسی آرایش می کنند؟! و چرا وسایل آرایشی، هزینه های آرایشگاه و پیگیری مدها را متحمل می شوند؟!(42)

2-  وقتی می‌بینیم که شوهران – مثلاً – هر وقت همسرانشان خود را آراسته و خوشکل می‌کنند، تمایلشان به آنان افزایش می‌یابد، چگونه می‌تواند آراستگی امری عادی باشد؟ همینطور میل به غذا هر وقت در چیدمان آن هماهنگی و تنوع و زیبایی باشد، حتی اگر طعمش هم لذیذ نباشد، بیشتر می شود؟!(43)

3- جذابیت بین زن و مرد یک جذابیت فطری است که تا ابد تغییر نمی کند و چیزی است که در رگ های آن دو جریان دارد و در هر یک از دو جنس، تمایلات و غرایز طبیعی آن را تحریک می کند؛ خون، ترشحات هورمونی را از غُدد درون ریز مختلف حمل می کند و بر مغز و اعصاب و غیره تأثیر می گذارد، بلکه هر عضوی از بدن از آنچه در جنس مخالف وجود دارد، متمایز است؛ بنابراین، ویژگی های زنانگی در زن در ساختار تمام بدن، در ظاهر، در اخلاق، افکار و تمایلات او ظاهر می شود همچنانکه خصوصیات مردانگی نیز در بدن، صدا، کردار و تمایلات او ظاهر می شود و این یک قاعده فطری و طبیعی است که از روزی که خداوند انسان را آفریده است تغییر نکرده و تا قیامت نیز تغییر نخواهد کرد [44].

4- خداوند شهوت جنسی را در روح انسان به عنوان سرّی از اسرار خود و حکمتی از شاهکارهای حکمت خود به امانت گذاشت و عمل جنسی را یکی از بزرگ ترین گرایش های ذهن و روح و روان قرار داد و این یک نیاز روحی، حسی و جسمانی است و اگراز کنار مرد، زنی آرایش کرده و سینه برهنه و با زیبایی خیره کننده و ظاهری نیکو و اغواگری شدید عبور کند و – مرد –  به او توجهی نداشته باشد و شیفته زیبایی اش نشود، پزشک، آن مرد را نامتعادل و بی میل جنسی می داند و کاهش میل جنسی – در عرف پزشکی – بیماری است که نیاز به درمان و دارو دارد. (45)

 5- بیشترین میزان فسق، اباحی گری، انحراف جنسی، از دست دادن حیثیت و اختلاط نسب، نصیب زنانی است که آراسته و برهنه، زینت خود را به نمایش می گذارند، این نسبت به طور اتفاقی با خروج زنان از منزل با آن شیوه رهیده از هر افتخارو فضیلتی، متناسب است؛ در واقع، بالاترین میزان بیماری‌های جنسی – مانند ایدز و غیره – در کشورهای اباحی گری است که آزادی رهای زنان در آن‌ها رو به افزایش است و قضیه از آن فراتر می‌رود و به بربریت و هرج‌ومرج تبدیل می‌شود، علاوه بر بیماری‌ها و عقده‌های روانی که مردان و زنان جوان را با بالاترین نرخ در غیراخلاقی ترین کشورهای جهان، مجبور به خودکشی می‌کند.(46)

6- و اما اینکه چشم ها  به دنبال زن محجبه ای است که صورتش را می پوشاند و به زن آراسته کاری ندارد، چرا که زن محجبه مانند کتابی بسته است که از محتوای آن و تعداد صفحات و اندیشه های آن اطلاعی در دست نیست، شاید که اینطور باشد، زیرا هر چقدر هم که جلد کتاب را با دقت نگاه کنیم، نه محتوای آن را درک می کنیم و نه آن را می شناسیم، بلکه تحت تأثیر آن و عقایدی که دارد، نیز قرار نمی گیریم و همینطور است زن حجابی که حجاب، مانند غلاف آن کار می کند و محتویاتش در داخل آن مجهول است پس چشمانی که به نور آن خیره می شوند دل شکسته و سرگشته بر می گردند، نه ثوابی نصیبشان شده[47] و نه کمتر از کم.

و اما زن آراسته، مانند کتاب بازی است که در تیررس دست های آلوده بوده و به راحتی آن را ورق می زنند و چشم ها آن را سطر به سطر و صفحه به صفحه می چرخانند و ذهن ها تحت تأثیر مطالب آن قرار می گیرند، برخی از کاغذهایش خم شده و حتی تعدادی از آن پاره می شود به گونه ای که تبدیل به کتابی قدیمی می شود که سزاوار آن نیست حتی در نمای یک کتابخانه ناچیز قرار گیرد،  عجب بلایی بر یک کتابخانه بزرگ می آید!(48)

 

ن*  آراستگی، حق زن است و حجاب ظلم است به وی

آنها مدعی اند که بی حجابی حق زن است که جامعه یا مرد خودخواه و متحجر و قشرگرا از او سلب نموده است و بر این باورند که حجاب ظلم به زن و سلب حق اوست.(49)

پاسخ:

1- این مرد نیست که حجاب را بر زن واجب کرده که برای رهایی از ظلمی که در حق او روا داشته است علیه وی اقامه دعوا کند، همان وضعیتی که در اروپا بین زن و مرد وجود دارد؛ حجاب را پروردگار و آفریدگار زن بر او واجب کرده است، کسی که حق ندارد – اگر مؤمن باشد – در آنچه خدایش بر او فرض کرده است با او مجادله کند و یا اِعمال اختیار کند. { وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا ﴿۳۶احزاب – و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده‏ اش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستاده‏ اش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است}.(50)

2- حجاب به خودی خود نمی تواند یک پرونده قضایی به حساب آید، زیرا حجاب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم واجب و در زمان او نیز اجرا شده است و پس از آن سیزده سده پی در پی ادامه داشته و هیچ مسلمانی که به خدا و پیامبرش ایمان داشته باشد نمی گوید: زن، در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم مورد ستم قرار گرفته است!

اگر بعد از آن، که مسلمانان به عقیده صحیح خود و الزامات آن پایبند نبودند، ، ظلمی بر زن روا داشته شده است، بدیهی است که حجاب خاستگاه ظلم، علت آن و یا همراه آن نبوده است، زیرا حجاب در بهترین سده ها اتفاق افتاده و همراه پاکیزگی اخلاقی و معنوی و کرامت انسانی بی‌نظیر در تمام تاریخ بشریت بوده است.(51)

س* حجاب نمادی از افراط گرایی، تعصب فرقه ای و افراط گرایی مذهبی است

دشمنان حجاب مدعی اند که حجاب زن، نمادی از تندروی و سختگیری و نشانه افراط گرایی و تشدد است، امری که باعث ناهماهنگی در جامعه و درگیری بین دو جنس زن و مرد – می شود و در نهایت ممکن است موجب برهم زدن امنیت و ثبات شود.

پاسخ:

1- این ادعا از اساس مردود است، زیرا حجاب نماد آنچه گفته شد نیست و به هیچ وجه، حجاب نماد به شمار نمی آید، زیرا نماد، کارکردی جز بیان وابستگی مذهبی صاحبش، ندارد مانند صلیب روی سینه یک مرد یا زن مسیحی و کلاه کوچک روی سر یک یهودی، این دو نماد، کارکردی جز اعلام هویت ندارند، اما حجاب دارای کارکرد معروف و فلسفه های شریفی است که عبارت است از: پوشش، حیا و پاکی و عفت. و به ذهن هیچ زن مسلمانی خطور نمی کند که بگوید: با حجابی که دارم  هویت شخصی و دینی خود را اعلام می کنم، بلکه او از دستور پروردگار خود اطاعت می کند، زیرا این یک شعار دینی است و نه نماد افراط گرایی و تعصب.

علاوه بر این، چرا این افترایی که بر حجاب زن مسلمان زده اند، را بر حجاب راهبه ها نمی زنند؟! چرا نمی گویند: حجاب زنان یهودی و مسیحی نماد تعصب دینی و تبعیض فرقه ای است؟! چرا نمی گویند: آویختن صلیب نماد افراط گرایی دینی است؟ چرا اذعان نمی کنند که مصیبت های جنگ های صلیبی، محصول صلیبی بود که مسیحی های متعصب،  بر سینه می آویختند؟! چرا نمی گویند: گذاشتن کلاه کوچک بر سر یهودی، نماد افراط گرایی مذهبی است و در سایه همین کلاه، کشتار و تروریسم در فلسطین اشغالی اتفاق افتاده و می افتد؟!

2- تاریخ و واقعیت، این دروغ را رد می کند، چرا این همه مفاسد ادعایی را ما مشاهده نمی کنیم در حالی که بیش از چهارده قرن است که زن مسلمان حجاب دارد؟!

3- حجاب زن از خاستگاهی اعتقادی و قناعتی درونی حاصل می شود، زیرا زن به زور آهن و آتش ملزم به پوشیدن حجاب نشده است و کسی حق ندارد دیگران را جز با حکمت و ادله شرعی و عقلی به حجاب دعوت کند، بلکه عکس قضیه صادق است، بیان این مطلب این است که الزام زنان به برداشتن روسری و به قانون و شریعت تبدیل کردن این کار، نماد تعصب و افراط گرایی دینی است و همین امر باعث درگیری و واکنش های ناخواسته می شود، زیرا این کار، تعرض به آزادی دینی و آزادی فردی است.

 

—————–

مراجع:

[1] عودة الحجاب: محمد أحمد إسماعيل المقدم ( 3/391)

 [2]  امام بخاری، صحیح بخاري، موضوع الإيمان، باب: الدين يسر، ص  (39).

[3] روایت امام مسلم، الجهاد، ص ( 1732).

[4] عودة الحجاب (3/393).

[5] نگاه کن به عودة الحجاب (3/395-396)

[6] المتبرجات ، الزهراء، فاطمة بنت عبد الله(122)

[7]  نگاه کن به المتبرجات (122)

[8] المتبرجات (124) با تصرف.

[9] المترجات (124-125)

[10] عودة الحجاب (3/412)

[11] عودة الحجاب (3/412-413) با اختصار.

[12] عودة الحجاب (3/412-413)

[13]  إلی كل أب غيور يؤمن بالله، عبد الله ناصح علوان  ص(44)،  نگاه کن به : عودة الحجاب (3/414)

[14] عودة الحجاب (3/415)

[15] إلی كل فتاة تؤمن بالله. دکتر.محمد سعيد البوطي (97)

[16]  إلی كل فتاة تؤمن بالله (97-99)

[17] يا فتاة الإسلام اقرئي حتی لا تخدعي، الشيخ صالح البليهي (124)

[18] يا فتاة الإسلام (128-126) با اختصار.

[19] يا فتاة الإسلام (126)

[20] المرأة بين الجاهلية والإسلام، محمد الناصر وخولة درويش (169، 170)

[21] المرأة بين الجاهلية والإسلام (171)

[22] غريب الحديث (2/440-441)، هنگام شرح سخن  ابن سيرين: “النقاب محدث”.

[23]  نگاه کن به  المرأة بين الجاهلية والإسلام (171-172)

[24] عودة الحجاب (3/403)

[25] عودة الحجاب (3/403-404)

. [26] عودة الحجاب (3/409)

[27] عودة الحجاب (3/409)

[28] عودة الحجاب (3/409-410)

[29] عودة الحجاب (3/410)

[30] إحياء علوم الدين (2/74)

[31]  نگاه کن به عون المعبود (4/106)

[32] عودة الحجاب (3/410-411)

[33] أختي غير المحجبة ما المانع من الحجاب؟ لعبد الحميد البلالي (7)

[34] این نسبت به سال (1988میلادی) آنگونه که در کتاب آمده است.

[35] أختي غير المحجبة (8، 10) با تصرف.

[36] أختي غير المحجبة (12)

[37] أختي غير المحجبة (12-13)

[38] أختي غير المحجبة (64)

[39] أختي غير المحجبة (64)

[40] يا فتاة الإسلام اقرئي (39-40)

[41] المتبرجات (117)

[42] المتبرجات (117)

[43] المتبرجات (117)

[44] التبرج، نعمت صافي (23-24).

[45] الفتاوى، الشيخ محمد متولي الشعراوي با همکاری دکتر.السيد الجميلي. نگاه کن به  المتبرحات (119-120)

[46] المتبرجات (120) و برای اطلاعات بیشتر نگاه کن به  المرأة المتبرجة وأثرها السيئ في الأمة، عبد الله التليدي (12-25)

[47] الشَّروى كجدوى: المثل. (القاموس المحيط، مادة: شرى).

[48] المتبرجات (118)

[49] قضية تحرير المرأة، محمد قطب (21)

[50] قضية تحرير المرأة (19)

[51] قضية تحرير المرأة لمحمد قطب (19-20).

المصدر : موقع المنبر

 

نویسنده: عزيز محمد أبوخلف

نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا