تاریخشخصیت ها

آشنایی با ماموستا ملا سید عبدالله واژی!

شێخ عەبدوڵڵای کەوڵ زەرد)

آشنایی با عالم و مجاهدی از دیار خلیفان مهاباد ماموستا ملا سید عبدالله واژی (شێخ عەبدوڵڵای کەوڵ زەرد)

بقلم: سید محمدامین واژی/ مهاباد

ــ کردستان و به تبع آن منطقه مکریان سرشار از عالمان و فرهیختگان بوده است؛ اما به دلیل کم توجهی و عدم اهتمام به نگارش شرح حال بزرگمردان بسیاری به بوته فراموشی سپرده شدەاند.
ـ در اینجا به زندگی عالم ربانی ملا سید عبدالله واژی ( شێخ عەبدوڵڵای کەوڵ زەر د) می‌پردازیم. ایشان در بین سالهای ١٢٣٠ ــ ١٢٤٠ شمسی از نگاه بازماندگان در روستای از توابع بانه چشم به جهان گشودەاند. وی تحصیلات حوزوی خود را در همان روستا آغاز و سپس برای ادامەی تحصیل به بانه می‌ررود.
همچنین با توجه به حاشیه کتاب گلنبوی برهان‌ـ درعلم منطق ـ که با خط خود استنساخ کردەاند، در روستای ترجان از توابع سقز نزد ابن القزلجی (ملا محمد حسن ابن القزلجی) تلمذ کرده و در ادامه به کردستان عراق رفته ودر نهایت ـ با توجه به پایان اجازه نامه ـ سال ۱۳۰۴ هجری قمری در فرورین ماه سال ۱۲۶۶ خورشیدی در خدمت عالم مشهور ملا عمر افندی (مەلا گچکەی هەولێر) اجازەی افتا و تدریس میگیرد.
ـ سپس بە روستای واژه بانە برگشته و از توابع مهاباد ـ سویناس‌ـ بعد از مدتی همراە سە برادر خود بە روستای رفته و مدتی بعد به روستای قولغە‌تەپە از توابع مهاباد نقل مکان می‌کند.
ـ در سال ۱۹۱۶ (در جنگ جهانی اول) زمستان ١٢٩٤ ش بە دست روسها به شهادت می رسد.

ــ این عالم فرزانه بر کتبی چند حواشی نگاشته و خط بسیار زیبایی داشته است؛ چنانچه قرآن کریم را با خط خود استنساخ کردەاند! که از ایشان به یادگار مانده است. برای آشنایی بیشتر با این عالم مجاهد، از مدتها قبل تحقیقات و گفتگوهای انجام شدە اما حاصل کار اکنون به نتیجه رسیدە است.
۱۳۹۸ /۱۲/۴ روز یکشنبه جناب آقای قاسم افسون عضو محترم شورای شهر خلیفان بە مهاباد تشریف آوردند. ایشان دغدغەی فرهنگی و برای هر چه بیشتر شناسایی این شهر جدید التأسیس در تلاشند. نامبرده بمنظور پیگیری و معرفی ملا سید عبدالله واژی مشهور به ( سەید عەوڵای کەوڵ زەرد) وعده دادم که به دیدارش بروم و تحقیق کردە بود کە مرحوم با اینجانب نسبتی دارد! من هم ضمن راهنماییهای کوتاه ایشان در شهر خلیفان بروم. ۱۳۹۸/ ۱۲/۱۳ روز سه شنبه، همراه دوست بسیار ارجمندم کاک محمد محمدی و ملا سید مبین فرزندم، ساعت ١٠/٤٥ بە طرف شهر خلیفان حرکت کردیم. هوایی طبیعی اما فضای مردم آکنده از ترس بیماری کرونا بود. پس از گذشت حمزه آباد از روستاهای عبدالله کرده و بیطاس کیته و گنه دار، به شهر خلیفان رسیدیم.

در ورودی شهر با چند نفر از اهالی احوال پرسی و سلام علیکی داشتیم. از آنها درباره‌ی سید عبدالله سوال کردیم. گفتند: ما اهل خلیفان نیستیم و تازگی به این شهر آمدەایم ً اصالتا عبدالله در کنار روستا و در ضلع شمال شرقی واقع شده است. به گورستان رسیدیم فردی حدودا ٣٥ ساله در کنار گورستان به استقبال ما آمد. اشاره داشتند که آقای افسون قبلا اطلاع دادە که منتظر شما باشم.
در خدمت ایشان به گورستان رسیدیم، پس از قرائت فاتحه بر مزار متوفایان، به مزار ملا سید عبدالله واژی کە واقع در وسط گورستان واقع شده بود شرفیاب شدیم که بصورت محجره بود. گفتگوی کوتاهی که در ذیل می‌آید با چند نفر از اهالی درباره شهادت و محل آن به انجام رسید.
۱ــ گفت: رحمان کریم خلیفانی که اصالتا اهل شهر خلیفان است از ایشان شنیدم که شاهد فوت کردن پدر و مادرم در سال ١٣٧٥ و شهادت شیخ عبدالله بودەاند. ایشان از روستای قولغ‌تەپە او را دنبال کرده، مقاومت کرده و جنگیدە بود .درزن (نام مکانی) نزدیک کوه بودند، نهایتاً در آنجا بە شهادت رسیدە است. سە نفر بە نامهای علی ممندی و کریم ویسە، مام احمد حسن زادە جنازەی ایشان را از آنجا به مسجد آوردند.

ـ شهر جدید التاسیس خلیفان در ۱ کیلومتری شهرستان مهاباد و در مسیر مهاباد ـ سردشت واقع شده است.
ـ محمد محمدزاده اظهار داشتن: نماز میت که ( ٲ ـ ر) امام جماعت خلیفان بوده بر او خواند. همچنین » ملا محمد جاف (جوانرودی ادامه داد شێخ عبدالله تنها نبود، بلکه جمعی همراە ایشان بودند ولی هدایت جمع به عهده او بوده است. در این میان شیخ حسن نامی به ایشان می‌گوید: چرا بجنگیم؟ شیخ عبدالله: میگوید: روس به زمین و خانه و کاشانەی ما حملەور شدەاند لذا جهاد واجب است. فرزندان ما طمع کردهایند. در گفتگوی تلفنی که با اهل سویناس داشتم، »عبدالله خلیلی« رویش نگهبان آسیاب، که سنی بالای نود سال دارد و از قدیم الایام قدیمی تاریخی سویناس بوده است؛ فرمودند:

ماموستا سیدعبدالله عالم مشهوری بوده و حجره و طلبه داشته است ـ سید محمد صمدی از تاریخ نگاران و محققان منطقه مهاباد و اوضاع این منطقه در جهانی اول، مثل همیشه با محبت و بزرگواری « در خصوص پرسش اینجانب چنین مرقوم فرمودند:
ــ خود استاد فاضل جناب ماموستا، سرور گرامیم باسلام و سیدمحمدامین واژی ۱۹۱۸ -۱۹۱۴ ( آن گونه که منابع مکتوب و اغلب معتبر نشان می دهند در جریان جنگ جهانی اول) هم نیروهای روس و هم نیروهای عثمانی، مدت‌های مدیدی در منطقەی آذربایجان حضور داشته‌اند و به تناوب در منطقه قدرتنمایی می‌کردەاند. اما حضوری که روس ها در مهاباد و حومه در دوره‌ی کشتار و فجایع وحشتناک آن میلادی (هفدهم ۱۹۱۶ داشته‌اند از روز شنبه نهم ماه ژانویه‌ی سال ۱۲۹۴دی ماه پ ۱۲۹۴ میلادی (سوم اسفندماه ۱۹۱۶ ش) تا روز چهارشنبه بیست ویکم ماه فوریه جمعا به مدت ٤٥ روز بوده است. در این فاصله آن چنان کشتار و تخریب و ویرانی به بار آورده‌اند که به راستی باید گفت: صد رحمت به چنگیز و تیمور و آتیلا و… در منابع مختلف آمار کشته شدگان این قتل شیخ رئوف ضیایی بالای یاد داشت‌هایی از کردستان عام به این شکل آمده است! در کتاب: گورستان، بالای هفت هزار نفر! در نوشته‌های پزشکان میسیونر مسیحی که آن زمان در مهاباد شاهد عینی بوده‌اند، پنج هزار نفر ملا جامی، تألیف استاد قادر فتاحی قاضی هشت هزار و نهصد و هشتاد نفر، و… یعنی بین پنج هزار تا ده هزار نفر درج وثبت شده است. حال یعنی ژنوساید یا نسل کشی. باکمال ً این مقدار کشتن دقیقا شانزده هزار نفر یا اندکی بیشتر بوده ً در آن روزگار آمار جمعیت مهاباد و حومه کلا که قحطی بزرگ که اشاراتی هم در این زمینه در کتاب بیماری و قحطی وحشتناکی هم آورده تأسف این حوادث و فجایع به دنبال خودی جنایت علیه بشرت می توان مطالبی پیدا کرد.

ــ این فاجعه بسیار بزرگ و غم انگیز و به معنای اخص کلمه، درباره‌ی تمام ایران نوشته شده بوده که به دلیل مختلف به اندازه‌ی کافی به آن پرداخته نشده و به مرور ایام شدت و حدت آن از خاطره‌ها رفته و کم رنگ شده است. بیطرف برای مردم وجود داشته و هر یک با تفاوت‌های بسیار جزئی، دید کشتار و ایجاد ترس و ارعاب از سوی نیروهای متخاصم روس و عثمانی اندک ترحمی نسبت به مردم نداشته‌اند و هر کدام به فکر اهداف و منافع مادی و دنیایی خود بوده‌اند و بس. اما زیان و آسیب روس‌ها نسبت به مردم به مراتب بیشتر و خشونت آمیزتر بوده است. « منطقه‌ی شهر مهاباد آن روزگار و محا ل و منطقەی شهرویران دشت سلدوز اما نه به، آسیب بیشتری از سایر نقاط دیده‌اند و کشته و زخمی بیشتری داشته‌اند. در سایر مناطق هم بی تردید زیان و آسیب رسانیده‌اند اندازه‌ی این چند من تحقیقی نکرده‌ام و ، منطقه‌ای که به اسم آنها اشاره شد. در مورد این که در چه مناطقی پایگاه نظامی داشته‌اند نمی توانم به اسم منطقه‌ای که در آن محل پایگاه نظامی دایر بوده است اشاره بکنم اینها زیانهای کلی و عمومی موضوع بود، این که در میان کشتە شدگان چه بخششی است که الحمدلله افراد ، خصوصتهای بزرگی وجود داشته‌اند و زیان این مسأله تا چه حد بوده است صلاحیت داری هم، چون آن جناب براساس شواهد و مدارک و خاطرات گذشتگان به دنبال آن هستید و امیدوارم در این راه مهم و ارزشمند موفق و مؤید باشید و برگ نجینه‌های فرهنگی و معنوی تاریخ منطقه بیفزائید. ان شاءالله تعالی. ارادتمند همیشگی: سیدمحمد صمدی » شمسی، مهاباد.۱۴۰۰آبان ماه سال برای توضیحات بیشتر در باره جایگاه علمی و نحوه شهادت ایشان با اقوام درجه یک مرحوم نیز گفتگوهای انجام شد، هر چند در نحوه بیان شهادت ایشان تفاوتهای هست”

ـ ۱ استاد سید نورالدین واژی امام جمعه‌‌ و جماعت روستای پسوه و نوه مرحوم فرمودند: شیخ عبدالله در واژه بانه متولد شده و جهت تحصیل به شهرستان بانه می‌آید. سپس تا پایان تحصیل در کردستان عراق می‌ماند و در آنجا موفق به کسب اجازه علمی میشود. برای خدمت دینی به روستاهای سویناس و سپس قولغ ته‌پە خط زیبایی داشت و بر په می رود. شیخ عبدالله عالم بزرگ و مشهوری بوده است کتب علوم دینی، حاشیه دارد.
۲ـ کاک سعید پورعبدالله نوه مرحوم ایشان بعلت ناامنی منطقه در اثر جنگ جهانی تصمیم گرفته خانواده و برادرزادگانش را به منطقه‌ام نترید همچون پیرانشهر بفرست. تصمیم من دو سه روز پس از راهی کردن آنها گیرد خودش نیز راهی شود در نزدیکی خلیفان روسها متوجه
می‌شوند اشیاء و جواهراتی احتمال همراه دار. طمع کردە و با او می‌جنگند. ولی ایشان دو نفر از آنها را می کشد و بعد خودش به شهادت می‌رسد .در انتها ۳ گفتگوی کوتاهی با جناب ملا سید ادریس واژی دبیر دبیرستان‌های پیرانشهر و اشنویە و از نوادگن مرحوم ماموستا ملا سید عبدالله انجام شده، که تقدیم حضور می گردد.

و سعی شده به شخصیت علمی و خانواده و بازماندگان مرحوم شهید ملا سید عبدالله واژی (شیخ عبدالله کەوڵ زەرد) پرداخته شود.

۱ــ ابتدا بفرمائید ماموستا ملا سید عبدالله واژی در چه سالی و در کجا متولد شده؟ چرا ایشان به شیخ عبدالله مشهور و به کەوڵ زەرد ملقب بودەاند؟
ـ ج: سال ١٢٣٠ تاریخ دقیق تولد ایشان مشخص نیست احتمال اواخر سال های دهه ۱۲۴۰ یا اوایل دهەی شمسی در روستای واژه از توابع شهر بانه از یک خانواده مذهبی منسوب به سادات حسینی چشم به جهان گشوده است. ششمین جد پدری ایشان با نام شیخ ذاالنون از روستای برزنجه به قصد تبلیغ و ٦ نفر از اجداد بە قصد ارشاد مسلمانان به روستای واژه کوچ نموده‌اند و مزار اجدادش در روستای واژه مدفون است. همانند اجداد خویش پس از تحصیل و کسب علوم متداول اسلامی در محضر اساتید زمان خویش شروع به ارشاد و تبلیغ دین مبین اسلام را طی نموده.
ــ ایشان در سال ١٢٦٦ در خدمت علامه ملا عمر بن ابوبکر اربیلی مشهور به ملا گچکه‌ی هەولێری در اربیل کردستان عراق اجازه علمی دریافت نموده‌اند و بعدا به دیار خویش (واژه) برگشته است. پس از تشکیل خانواده از زادگاه خویش به نیت تدریس و تبلیغ دینی به مناطق سردشت و مهاباد کوچ می نماید. در سال ١٢٦٨ اولین فرزند ایشان به نام سید محمدحسن» که بعدها از علمای برجستەی دینی در منطقه بود، « در روستای سویناس حد فاصل بین سردشت و مهاباد متولد می گردد. باتوجه به اینکه خانواده ایشان از شیوخ صاحب نام منطقه واژه بانه و برزنجەی کردستان بودەاند و خود ایشان نیز همانند اجداد خویش مشغول تبلیغ و و ارشاد دین مبین اسلام بوده است. به شیخ عبدالله اشتهار یافته چون بصورت مداوم از پوستین آهوی زرد رنگی استفاده نموده است به شیخ عبدالله کەوڵە زەرد) (پوستین زرد مشهور بودەاند.
٢ــ چند برادر داشته؟ و لطفا درباره آنها توضیحات مختصر بفرمائید؟ ملا سید محمد امین و سید فتح الله داشتند که از خودشان کوچکتر بودند، ملا سید ایشان سه برادر به نامهای سید مصطفی محمد امین در روستاهای سردشت مشغول تبلیغ و تدریس علوم دینی بوده و فرزند ایشان به نام ملا سید محی‌الدین از علمایان برجسته سردشت بوده است.
سیدمصطفی و سید فتح الله همراه و همدم ایشان بودند و به زراعت و کشاورزی اشتغال داشتند. چون ایشان پس از ورود به منطقه گەورکایەتی سە دانگ از ملک قولغه‌تەپه و شش دانگ دو روستای دیگر در آن منطقه را خریداری نمود. برادران و سایر اعضای خانواده ایشان به کار زراعت و دامپروری اشتغال داشته‌اند.

ــ مرحوم ماموستا سید کریم حسینی (شموله) فرزند ماموستا ملا سید محی‌الدین و نوەی ماموستا ملا سید محمدامین در شهر سردشت وفات نمودند. حال در سال ۱۳٨٥ از روحانیون سرشناس سردشت می باشد که فرزندان مرحوم ملاسید محمد امین در شهرهای سردشت و بانه زندگی می کنند.
ـ یکی دیگر از برادران ایشان سید مصطفی نام داشت که فرزندان ایشان نیز پس از شهادت شیخ عبدالله در جنگ جهانی اول همراه خانواده به شهرستان پیرانشهر کوچ نمودەاند و اکنون نوادگان مرحوم سید مصطفی در پیرانشهر ساکن هستند و فامیلی آنها به مصطفی زاده تغییر یافته است!.
برادر کوچکتر ایشان سید فتح الله نام داشت که در جوار شیخ برهان مدفون می باشد. ایشان دو پسر بنام های سید ابراهیم و ملاسید محمد داشتند. مرحوم ماموستا سید محمد واژی از علمایان سرشناس پیرانشهر فرزند کوچک سید فتح الله واژی میباشد. و ماموستا سید محمد امین واژی فرزند حاج ماموستا سید محمد و نوه سید فتح الله اکنون در شهر مهاباد زندگی می نماید و از روحانیون فعال و پرتلاش شهر مهاباد هستند. شیخ عبدالله سه پسر و دو دختر داشتند که پس از شهادت پدرشان همراه خانواده به شهر پیرانشهر کوچ نمودەاند. مرحوم علامه ماموستا ملاسید حسن واژی از علمایان شهیر منطقه موکریان پسر ارشد شیخ عبدالله کەوڵە زەرد هستند. دیگر پسران شیخ عبدالله، سید محمدامین و سید محمد حسین نام دارند. فرزندان سید محمدامین بە نامهای سید علی و حاج ماموستا سید کریم حبیب الله زاده اکنون در شهر پیرانشهر زندگی می نمایند. سید محمدحسین یک فرزند پسر به نام سید محمد سعید پورعبدالله دارد و هم اکنون در روستای سنگان اشنویه زندگی مینماید.

دختر به نامهای فاطمه و حلیمه داشتن، شیخ عبدالله فاطمه در اربیل ازدواج کرده بود و حلیمه در مهاباد که بعد از همراه فرزندانش به تهران نقل مکان کرده بودند و هر دو صاحب فرزندانی بودند که بعضا در قید حیات هستند. سید « علامه ماموستا سید حسن واژی فرزند ارشد شیخ عبدالله پنج پسر به نامهای حاج ماموستا سید محمد احمد زاهد و حاج ماموستا محمد وسیم، سیدمحمد، ماموستا باقی، سید محمد نورالدین پسوه داشتند. از فرزندان ذکور ایشان تنها حاج ماموستا سید نورالدین در قید حیات هستند.

ایشان اکنون از علمایان سرشناس کردستان بوده و در روستای پسوه شهر پیرانشهر زندگی می نمایند.
ـ علامه ملا سیدحسن دختری به نامهای سیده خدیجه (فوت نمودەاند) سیده سکینه، سیده رقیه و سیده صفیه که اکنون در قید حیات هستند. )
۳ــ لطفا در چند سطر و بصورت بیوگرافی شهید ملا سید عبدالله واژی (سەیید عەبدوڵڵا کەوڵ زەرد) را برای خوانندگان معرفی نمائی.

ج: شهید شیخ عبدالله فرزند شیخ معین الدین فرزند شیخ محمد فرزند شیخ حسین (کوچک) فرزند شیخ حسین(بزرگ) فرزند شیخ ذالنون از نوادگان شیخ عیسی برزنجی فرزند شیخ باباعلی همدانی از نوادگان سلطان اسماعیل محدث فرزند حضرت امام موسی کاظم از نوادگان خاتم الانبیا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم می باشد.
٤ــ چنانکه از مرحوم پدر سید وسیم واژی شنیده‌اید ایشان در کجا و چگونه به شهادت رسیده‌اند؟
ج: در جریان جنگ جهانی اول روسیه شمال ایران را اشغال کرد! و وحشیانه نیروهای روسی به مناطق امن فرار می‌کردند. شیخ عبدالله فرزندان خود و خدم و برادرانش را همراه خانواده و احشام قبل از خود راهی منطقه پیرانشهر می کند. خودشان اموال منقول شامل طلا و مسکوکات را با خود حمل نموده و از قولغه‌تپه راهی میگردد. در خلیفان پنج نفر از نیروهای روس به طمع اخذ جواهرات راه را برایشان می بندند. با هم درگیر می شوند در این جنگ نابرابر، دو اسب دو نفر از نیروهای روسی به هلاکت می رسند، و شیخ به شهادت می رسد.
در سال ٦٦ جهت یادآوری در معیت مرحوم پدرم (مرحوم سید وسیم واژی فرزند علامه ملا سید حسن و نوه شیخ عبدالله) و تنی چند از عموزادگانم جهت نصب گنبد آهنی مزار شیخ به خلیفان آمدم. پدرم مرا به خانه‌ی یکی از دوستان هم دوره‌ی سربازیش به اسم کاک عبدالله فرستاد. گفتند: اگر در خانه بودند خود را معرفی کن و از قول من بگویید هم برایمان چایی بیاورد و هم برای کمک بیاید. کاک عبدالله منزل تشریف نداشتند و به مهاباد رفته بودند.
وقتی رسیدم در میان آنها پیرمردی دیدم عده‌ای از اهالی جمع شده بودند، همراه خود چایی آوردم به من اشاره کرد گفت کمی کوچکتر از این پسر بودم با محاسن سفید برای جمع صحبت می کرد (آن موقع ده یازده سال داشتم) که جنازه شیخ پیدا شد. شیخ ناپدید شده بود مردم منطقه و خانواده‌اش دنبالش می‌گشتند مثل اینکه آب شده بود رفته بود زمین. کسی خبر نداشت. بیش از یک ماه از ناپدید شدن ایشان گذشته بود نیروهای روس منطقه را ترک کردند. یکی از زنان را وستا… (اسمش آورد ولی من فراموش کردم) شاهد صحنه شهادت شیخ بوده ولی از ترس جان خود دم فرو بسته بود. پس از راز سر به مهر را گشود، زوال رعب و وحشت نیروهای روس دو نفر بودند. شیخ گفت پنج نفر از آنها را کشت و یک نفر را زخمی کرد ولی عاقبت شیخ را شهید کردند. پس از شهادت شیخ ایشان در فلان کیسه جواهرات را در گودال انداخته و رویشان گل ریختند اسب ایشان را همراه جنازهها بردند. گفتند من هم با اینکه سن کمی داشتم ولی شور و شوق یافتن شیخ مرا همراه سیل جمعیت راهی کرد. وقتی به محل دفن رسیدیم گل روی ایشان را کنار زدند با وجود اینکه حدود چهل روزی از شهادت ایشان می گذشت ولی گویا تازه شهید شده بود. جنازه را باخود برداشتیم و در اینجا دفن نمودیم، روحش شاد.
ـ جایگاه علمی ایشان چگونه بوده؟
ج: ایشان از علمایان برجسته زمان خویش بودند اجازه افتا وتدریس را از محضر عالم بزرگ و شهیر آن ملا گچکه، دوران هەولێری کسب نمودند. تا زمان آشنایی با عارف بزرگ ونامی آن دوران شیخ یوسف ملقب به شیخ برهان علاوه بر تدریس، مردم را براساس طریقت، امامت قادری طبق روال اجداد خویش ارشاد می‌کرد. دست از ارشاد برداشت ومجذوب و مرید ایشان گردید و با شیخ برهان بیعت کرد. ولی پس از آشنایی با تغییر سبک عرفانی نیاکان خویش به طریقت نقشبندی گروید.
ــ به باور نگارنده‌ی این مقال از محضر استاد فاضل علامه سید عبدالله واژی آنچنان که جناب ملا سید ادریس اشاره کرده‌اند که بە عمر بن ابوبکر اربیلی مشهور به ملا گچکه‌ی هەولێری در اربیل کردستان عراق اجازه علمی دریافت نموده‌اند و به دیار خویش بعداً واژه ٢٦ سالگی برگشته باشند، و احتمال بدهیم با هوش و فراست تا سن دروس حوزه را تمام کرده و در اجازه افتا و تدریس دریافت کرده باشند.
که سن معقولی می‌باشد، بنابراین به هنگام وفات در سال ١٢٤١ تا ١٢٣٩ می‌توان تاریخ تولد او را میان سالهای ۵۹ ـ ۶۰ دانست کە عمری در آن حدود هستند. رحمةالله علیه.

═══‌‌‌‌༻🍁༺‌‌‌═══
🕋 @Sozimihrab🌹
═══‌‌‌‌༻‌🍁༺‌‌‌═══

نمایش بیشتر

محمدامین واژی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ فعال دینی و مدنی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا