داستاندعوت اسلامی

حفظ مکانت خویشتن هم حق و هم وظیفه است

سنگ بزرگ

ابو جعفر منصور می گوید: شنیده ام شیری در راه به گرازی رسید، گراز به شیر گفت: بیا با من مبارزه کن!
شیر گفت:
تو تنها یک گراز هستی و رقیب و هم طراز من نمی باشی! و در صورتی که با تو مبارزه کنم و تو را به قتل برسانم ، تنها میی گویند یک شیر گرازی را به قتل رسانده است ، جای افتخار هم نیست و اگر از جانب تو هر زیانی به من برسد، مایه رسوایی من خواهد بود…
پس گراز به شیر گفت: اگر با من مبارزه نکنی نزد درندگان می روم و به آن ها اطلاع می دهم که تو از من ترسیدی و جرات مبارزه با من را نداشتی!
شیر گفت: دروغت را تحمل کنم بر من آسان تر است از این که سبیل هایم را با خونت آغشته نمایم!


درس اول :

جایگاهت را حفظ کن!
همانطور که ممکن است انسان از طریق دوستانش شناخته شود، شناخت وی از راه دشمنانش نیز امکان پذیر می باشد!

بعضی از مردم حتی لیاقت این را هم ندارند که با آنان به دشمنی بپردازی! آنقدر بی مایه اند که اگر بر آنان غلبه یابی، لذت پیروزی را احساس نمی کنی!
اگر هم آنان بر تو پیروز شوند سنگینی شکست برای تو دوچندان خواهد شد!

بعضی از نبردها هر چند پیروزی در آن ها کوبنده هم باشد، با توجه به بی مایگی طرف مقابل، همچنان کمرنگ به چشم می خورد!
غلبه کردن شمشیر بر عصا پیروزی نیست و نیز سبقت گرفتن دونده ای بر شخصی فلج پیروزی به شمار نمی آید!
برخی از نبردها تنها از این طریق می توانی در آنها غلبه یابی که از ابتدا به میدان کارزار نروی ؛ چون اگر هم به نوعی در آن ها پیروز شوی،  آن پیروزی شکستی بیش نیست ، اما در لباس پیروزی…


درس دوم:

هنگامی که با شخصی فرو مایه و آن هم به روش او در می افتی تو با وی هیچ تفاوتی نخواهی داشت!
هرگز اجازه ندهید که شخصی ناقابل تو را به مستوای خودش پایین آورَد و اگر هم ناچار شدی به میدان چنین مبارزه ای بروی ، سعی کن تاکتیک و سلاحت را خودت انتخاب نمایی!
هدف وسیله را توجیه نمی کند! و اهداف بلند را نیز نمی توان به کمک وسایل کوچک بدست آورد!
پاکی وسایل برای احراز دستاورد بزرگ لازم و ضروری است و پیروزی آلوده و چرکین شکستی از نوع دیگر است ، هر چند بخواهیم خودمان را برخلاف آن قانع نماییم!


درس سوم:

انسان های شریف و بزرگوار به هنگام خصومت، بیشتر از حالت عادی شناخته می شوند !
مردم عادتا، اگر به آنها محبت شود آرام می گیرند و درصورتی که چیز با ارزشی به آنان داده شود راضی خواهند شد!
اما اگر با کسی دشمنی داشتی و همچنان از بزرگ منشی خودش تنازل نکرد فورا با وی سازش کن چون چنین اشخاصی همانند گنجینه ای کمیاب هستند که بدست آوردنشان کار آسانی نمی باشد، پس برای رفع کدورت با او کوتاهی نکن!


درس چهارم:

تکبر با ترفّع تفاوت دارد، تکبر یعنی اینکه خودت را از دیگران برتر بدانی ، بدلیل اینکه از آنان داناتری یا دارائیت بیشتر است و یا از ایشان قشنگ تری.
اما ترفّع این است که دشمنی با مردم را همانند صفحه ای تصور کنی که آن را خوانده ای ، درس لازم را از آن بر گرفته ای واز آن دست کشیده ای و لزومی هم نمی بینی که دوباره بدان رجوع نمایی..
پس ترفع( حفظ مکانت) داشته باش اما از تکبر بپرهیز؛


درس پنجم:

شجاعت حقیقی دوری گزیدن از دشمنی می باشد ،نه داخل شدن در دشمنی ها و کشمکش ها …
با مردم طبق سفارش پلیس راهنمایی و رانندگی به رانندگان رفتار کن، که می گوید: فاصله ی قانونی را با ماشین های دیگر رعایت کنید، چون التزام به این قانون مانع حوادث رانندگی می شود…
اگر می خواهی زندگیت زیباتر گردد بایستی هنر مشخص نمودن مسافت ها را یاد بگیری…
به خاطر اینکه فاصله زمین از خورشید متناسب خودش هست، پس از سوختن بر اثر گرمای خورشید در امان مانده است،
اگر بیش از این به خورشید نزدیک می شد سوختنش حتمی بود، درصورتی هم که فاصله اش از خورشید بیشتر بود منجمد می گشت!
باز فاصله داشتن مناسب کره ماه از خورشید به وی کمک کرده است تا دوَرانش به دور خورشید ادامه یابد و اگر نزدیک تر می شد خورشید آن را جذب خودش می نمود!
نظم و قشنگی کائنات نیز به خاطر فاصله های بسیار دقیق و حساب شده آنها می باشد، پس هنر مشخص نمودن فاصله ها را خوب یاد بگیر و با دقت هرچه تمام تر گام بردار!

بیش از حد لازم از دیگران دور نشو و نیز بیش از حد ضرورت به کسی نزدیک نباش…

در صورتی که بیش از حد لازم از دیگران دور شوی، نزدیک شدنت به هنگام ضرورت مشکل خواهد بود و اگر نزدیک شدنت به شخصی بیش از حد لازم باشد، دور شدنت به موقع لزوم ، کار سختی خواهد بود!


نوسنده: ادهم شرقاوی
مترجم :امیدسلیمانی _ بانه

نمایش بیشتر

امید سلیمانی

# استان کردستان- بانه @@ فعال دینی و اجتماعی @@ نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا