آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری! (2)

* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! وقتی تأمل میکنم که اختلافات تاریخی قبایل اوس وخزرج را برطرف نمودی و غنایم جنگی را بین دیگران تقسیم کردی و به هنگام سفر و جهاد، مسلمانان را توصیه نمودی که حتماً کسی را به عنوان امیر و یا مدیرِ سفر، انتخاب کنند و خودت نیز حتماً کسی را به جای خود به عنوان امیرِ مدینه منصوب مینمودی و آنگاه که اوقات شبانهروز را به وجه احسن تقسیم کرده و برای هر روز خود برنامهریزی داشتی، دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادِ من، مدیری بزرگ و توانمند است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها مدیری توانمند نیستی و بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! وقنی مینگرم که فرمودی: من برای تکمیل مکارم اخلاق برگزیده شدهام و گفتی بهترینِ شما کسی است که از لحاظ اخلاق و رفتارِ نیکو، بهتر از سایرین باشد و در کتابهای سیرت و تاریخ، به جستجوی طرز رفتار و برخورد تو با دیگران و مخصوصاً با نزدیکانت پرداختم، و تنها رویداد زیر که در آخرین روزهای حیات مبارکت روی داده است، را از نظر گذراندم برای من کافی بود تا به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادِ من، تجسم اخلاق است، اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها تجسم اخلاق نیستی و بزرگتر از آنی! جریان از این قرار است: آنگاه که در آستانهی مرگ بودی و در یک گردهمایی به اصحاب و یارانت، گفتی: «اگر به کسی دَینی دارم، بگوید تا برآورده نمایم و در کمال ناباوری یکی از دوستانت به نام عکاشه- رضی الله عنه- از میان جمع برخاست و ادعا کرد که در جنگ با کفار، شما دو تازیانه بر شانهاش زدهای و طالب آن بود که آن دو تازیانه را بر شانههایت بزند و هرچه از سوی اصحاب- رضی الله عنهم- اصرار شد که در مقابل این کار هدیهای یا ۲۰ شتر دریافت دارد و از این مقابله به مثل دست بردارد، عکاشه- رضی الله عنه- امتناع نمود و خواستار قصاص شد و شما نیز آمادهی قصاص گشتی! و به محض آنکه بالاپوش خود را از بدن خارج کردی عکاشه- رضی الله عنه- نیز به جای قصاص، بر مُهرِ نبوت روی شانههایت بوسه زد و اظهار خضوع نمود. آری خیلی دوست دارم تا به مخاطبانم بگویم که تو تجسم اخلاقی!! اما براستی تو بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! آنگاه که میاندیشم آموختن علم و دانش را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب کردی و دستور دادی یارانت از گهواره تا گور در جستجوی علم باشند و جوهر قلم دانشمندان و عالمان را با خون شهیدان برابر دانستی و فرمودی: فضیلت و برتریِ عالم بر عابد، مانند فضیلتِ من بر پائینترینِ شما است و سپس گفتی: خداوند و فرشتگانش و اهل آسمانها و زمین حتی مور در لانهاش و ماهی در دریا بر آن کسی که به مردم درس خیر میدهد، درود میفرستند، آری در چنین لحظاتی دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادم، بزرگترین معلم بشریت و ترویج دهندهی علم و دانش در طول تاریخ بوده است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها یک معلم نیستی و بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! آنگاه که به یاد میآورم ساعتهای طولانی به هنگام نمازِ شب، میایستادی و گریه میکردی تا حدی که پاهایت وَرَم میکرد و در پاسخ همسر محبوبت عایشه- رضی الله عنها- که میگفتای رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- چرا این همه خودت را خسته میکنی؟ مگر خداوند گناهان گذشته و آیندهی تو را نیامرزیده است؟ فرمودی: آیا بندهای شکرگزار نباشم؟! هنگامی که در خاطر تداعی میکنم که به بلال- رضی الله عنه- میگفتی: بلال! اذان بگو و با نماز ، ما را خوشحال و آرام گردان و نیز آنگاه که پس از این همه عبادت و جهاد و تلاش مستمر فقط به خاطر خدا، گفتی: پروردگارا! آن چنان که شایستهی مقام توست، عبادتت نکردم؛ آری در چنین لحظاتی دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادِ من، عارفی پرسوز و عاشقی دلباخته است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها عارفی معنوی نیستی و بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! زمانی که میبینم پیرزنی را که خیلی هم اهل عبادت بود، به خاطر زندانی کردن یک گربه که منجر به مرگش شد، از جهنمیان و دوزخیان برشمردی و یک نفر را که در صحرایی با کفش خودش به سگی آب داده و از مرگ رهانیده بود، بهشتی معرفی نمودی و وقتی که یکی از یارانت را که علف و گیاه سبزی را میکَند و دور میانداخت، سرزنش کردی و گفتی: دست نگهدار! و این کار را نکن! زیرا این گیاه مشغول تسبیح خداوند است؛ و زمانی که گفتی اگر هماکنون قیامت برپا شود و در دستان یکی شما نهالی باشد، باید آن را بکارد، دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مُرادِ من، طرفدار محیط زیست و حامی حیوانات است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها حمایتگر طبیعت و جانداران نیستی و بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! آنگاه که به نقشههای جنگی ات که در بدر و اُحُد طراحی کردی نگاه میکنم و تفسیر و تحلیل و تبیین آنها را از زبان و قلم فرماندهان نظامی میشنوم و میخوانم، دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادِ من بزرگترین فرماندهی نظامی در طول تاریخ است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها یک نابغهی نظامی نیستی و بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! وقتی به یاد میآورم که پیمانِ صلحِ حُدَیبیَه را امضا نمودی و نزدیکترین یاران و نزدیکانت هم آیندهنگری و دوراندیشی تو را درک نمیکردند و فقط از روی محبت و ایمان به تصمیمات و رسالت خداییات، با تو همراهی نمودند؛ و آن زمان که پیمان همزیستی با یهود و ساکنان مدینه و اطراف آن را منعقد کردی و آن زمان که به سران ایران و روم نامه نوشتی؛ و اکنون سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی، در تحلیل و تفسیر تصمیمات تو انگشتِ تحیر به دندان میگیرند و لب به تحسین میگشایند، دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادِ من یک دیپلمات برجسته و یک سیاستمدار حرفهای است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها سیاستمداری ممتاز نیستی و بزرگتر از آنی!
* ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم-! زمانیکه یادآور میشوم بلال- رضی الله عنه- را به عنوان سخنگوی نهضت جهانیات برگزیدی و زمانی که گفتی: «ایهاالناس! کُلّکُم من آدمَ و آدمُ مِن تُراب. لا فَضلَ لِعَرَبیٍ عَلی عَجَمیٍ ولا لِأبیضَ علی أسود الاّ بالتقوی»؛ای مردم! همهی شما از آدمید و آدم نیز از خاک است. هیچ عربی را بر هیچ عجمی و هیچ سفیدی را بر سیاهی، برتری و کرامتی نیست، مگر با تقوی؛ در این هنگام و با این اوصاف دوست دارم به مخاطبانم بگویم که دوست، رهبر و مرادِ من، مدافع حقوق بشر، منادی آزادی و کرامت انسانی است. اما همگان میدانند و من هم میدانم که تو تنها مدافع حقوق و کرامت انسان نیستی و بزرگتر از آنی!
آری! رهبرم و سَروَرم! نمیتوانم بگویم که تو اینها هستی که گفتم و نمیتوانم بگویم که هیچ کدام از اینها هم نیستی!
اصلاً مقایسهی تو با هیچ کس و هیچ شخصیتی درست نیست و تنها میتوانم بگویم که شما رسول و بندهی برگزیدهی خدایی و با پروردگار عالمیان و فرشتگانش هم صدا میشوم که: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (احزاب: ۵۶) ای محمد- صلّی الله علیک وسلّم- تو فقط پیامبری!!! پیامبری کامل و همه جانبه.
جلال معروفیان