تربیت ایدئولوژیک فرزندان!آری یا خیر ؟

داعش ساخت دست ماست!!
نویسنده: عابده مؤید عظم «اندیشمند زن مسلمان»
در کودکی ما را طوری تعلیم داده بودند که دختران محجبه و نمازگزار را مؤمن و بهشتی دانسته اما از بسیاری اخلاق آنها مانند دروغ، تقلب و… چشم پوشی نماییم و در مقابل ، آنانیکه سرشان برهنه و روسری نداشته و یا در خواندن نماز کوتاهی و عجله نموده، فاسق بنامیم و فراتر از اینها خارج از دین، جهنمی و در ردیف کفّار طبقهبندی کنیم! هر چند که در بالاترین درجات اخلاقی باشند!!.. این در حالی است که انسان همیشه در حال تغییر بوده و ممکن است صبح کافر و شب مؤمن شود! پس چرا این قدر و این گونه عجولانه و قاطعانه بر دیگران قضاوت کنیم؟!
و این گونه به ما اجازه داده و ما را تشویق نمودهاند که مردم را ارزیابی و طبقهبندی و سرنوشت آخرت آنها را تعیین کنیم در حالی که حساب و کتاب همه و هر چیز دست خداست؛ حتی گاهی اوقات کار به جایی کشیده شده که کوچک ترها نیز در اثر عملکرد ما، به این وادی گام نهاده و پیش چشمان ما در کوچه بازار و با صدای بلند به کسانی اشاره میکنند: مادر، پدر این کافر است؟! جهنمی است! یعنی آنها را طوری تربیت دادهایم که جرأت بکنند و به کسانی که حجاب کامل ندارند بگویند: چه جوری با این لباسها راه میروی؟ شما فاسق هستی…! آیا این حق ماست که بر ظاهر دیگران قضاوت بکنیم؟ آیا خداوند آگاهتر از درون آنها نیست؟
حتی در برخی از کشورها در مدارس ابتدایی دروس توحید و عقیده به بچههای کوچکی تدریس میشود امری که اصلا برایشان قابل هضم و فهم نیست؟ مثلا انسان چه جوری مؤمن میشود، چه چیزی وی را از دین خارج میکند، مجازات مرتد چیست؟ آیا مرتد به خاطر کفرش کشته میشود یا به خاطر اجرای حدود شرعی؟ و… و در نتیجه فطرت پاک آنها را به هم ریختهاند، هر کودکی بر فطرتی پاک و پاکیزه به دنیا میآید؛ نمیدانم روی چه حسابی فطرت کودکان و نوجوانانی را با چنین احکامی که مورد اختلاف علمای بزرگ میباشد، فاسد میکنند، بخصوص که این نوع احکام جزو وظایف حکومت بوده و هیچ ارتباطی به افراد و اشخاص ندارد؟
لطفا کسی را شیخ و استاد خود قرار ندهید و هیچ کسی را نیز تقدیس و بیش از حد خودش بزرگ نکنید که در نتیجه، گوش به فرمان آنها شده و اطاعت بی چون و چرای شما سبب وارد شدن به مسیر و حوزههایی شود که نباید میرفتی… بلکه بیندیش و فکر کن و از گروه و تعدادی از عالمان منطقه خود و سایر مناطق و کشورها پرس و جو کنید و تنها به یک شخص اکتفا نکنید و همچنین قبل از وارد شدن به گروهی، سعی کنید که از روی آگاهی و جستجوی کامل وارد شوید، زیرا برخی به بهانه ترس از سرگردانی و گمراهی عامه مردم، احکام مهم شرعی را از آنها پنهان نموده و کسانی را نیز سرزنش میکنند که این احکام را برای مردم افشا میکنند که خود این احکام، زندگی آنان را اصلاح و دگرگون میکند؛ سپس توقع و انتظار دارند که فتنه بزرگِ (تکفیر و قضاوت بر دیگران) روی ندهد!
موضوع و مسئله دیگری که زمینه و دامنه تکفیر را گسترش داده، کثرت تقسیم بندیهایی است که به تکفیر میانجامد؛ مانند آویزان نمودن مهرهای آبی برای چشم زخم، سوگند به اشخاص، ناموس و شرف، حسب و نسب، پیامبر، کعبه و… و یا توسل به جاه فلان شخص هنگام دعا و… در حالی که این چیزها طبیعی و عادی بوده که در واقع عاداتی ساری و جاری در میان برخی از مردم بوده و تنها تقلید از پدران آنان را به این امور عادت داده و از هر گونه تاویلی که برای این چیزها میشود، بی اطلاع هستند؛ چرا باید این امور را مانع ایمان بدانیم در حالی که اصلا چنین قصدی در کار نبوده و در جوامع زیادی و همچنین در میان فطرتهای پاک و سلیم نیز وجود داشته و دارد.
متاسفانه کسانی این اعمال را شرک و خارج از دین دانسته و این امور را به عقیده مرتبط نموده و کسانی هم که مرتکب چنین کارهایی شدهاند، مشرک و کافر میدانند و در نتیجه هم خود و هم دیگران را به دو گناه بزرگتری مبتلا نموداند؛ یکی گناه کافر دانستن دیگران و بزرگتر از آن، گناه تصمیم گیری و طبقهبندی به جای خداوند و تقسیم مردم به بهشتی و جهنمی…! اینگونه است که تخم و نهال تکفیر را میکارند در حالی که به گمان خویشتن کار خوبی انجام دادهاند!
همه این کارها را با کودکان انجام داده و ایمان پاک آنها را تحریف و دگرگون نموده و عقل کوچکشان را به این سو و آن سو بردهایم که در نتیجه به روشهایی غریب و مجادله آمیز روی آوردهاند. این نسل چنان بر این افکار پرورش یافته که گمان میبرند که این نوع تفکر جزو ضروریات و لوازم دین بوده و غیر از این طرز تفکر، بقیه گمراه و منحرف هستند!
ما ملت مسلمانی هستیم که قانون اساسی خود را از دین گرفته و از خلال آن زندگی روزانه خویش را سپری میکنیم اما متاسفانه نسل آینده را میان رفتار و تربیت نادرست دینی و واقعیت تلخی که مالامال از تجاوزات و سوء استفاده است، از دست دادهایم! زیرا این نسل هنگامی که پا به سن رشد گذاشت و دین گریزی گسترش یافت و واقعیتهای پیرامون خود را بدتر از گذشته مشاهده نمود، مجال و مجوزی بغیر از تکفیر و… برای خود نمیبیند! زیرا از لحاط فکری، روانی و دینی چنین تربیت یافتهاند.
بنابراین بهترین راه حل آنها در تکفیر و دوری از جوامع مسلمان و روی آوردن به اشخاص و گروههایی است که شعارهای دینیِ زیبایی را بدون آنکه که بدانند که در پس این شعارها چه اهداف و منافع مادی و دنیایی نهفته است، برگزیدهاند! و در نتیجه پیروان گروههای تندرو و گمراه بیشتر و بیشتر میشوند و به جریاناتی تبدیل میگردند که هرج و مرج، جنگ، ویرانی و آوارگی را به بار خواهند آورد و پس از آن نیز به بهانه جنگ با تروریسم، کشورها اشغال و انسانهای آزاده و بی گناه زیادی قتل عام میشوند…
ناگوارتر آن است که برخی مشایخ و دعوتگران نیز هنگام بازخوانی برخی فتاوای قدیمی، ناآگاهانه به آنان یاری نموده و دچار افراط شده و مردم را نیز به سوی تندروی و تکفیر سوق میدهند و متاسفانه بسان یک قاضی نشسته و مشغول اعتراض و ایراد و محاسبه و ارزیابی اعمال مردم هستند!!؟؟
کافی ست که وارد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شوید و نظرات آنها را مطالعه کنید، به راحتی در مییابید که هر نوشتهای را که با نگاهی مدرن و نواندیشانه مشکلی را حل میکند، از نگاه آنها جرم و جنایت قلمداد و برای عالِم نمایان و کسانی که برای اثبات التزام و ایمانشان ریش و محاسنی گذاشتهاند، مجوزی خواهد بود که با نظرات زشت خود آنان را از هر جهتی متهم کند…! و این بدین معناست که گمان میکند که دین چنین اجازهای به آنان داده تا دیگران را طبقه بندی و قضاوت کنند! و بدین موارد هم اکتفا ننموده بلکه تمام مصلحان و علمای مجددی را که به بروز نگه داشتن دین همت گماشتهاند، مورد انتقاد قرار داده و با کلماتی چون منافق، ترسو، کافر و… تلاش نمودهاند تا از جایگاه ویژه آنها در میان مردم بکاهند و بدین کار به مردمان دیگری نیز جرأت چنین اتهاماتی داده و گمان میکنند که تنها آنها دین و نصوص دینی را فهمیدهاند!؟
بدین ترتیب علمای عظام را تخریب مینمایند و اما کسانی را که با آنان موافق و هم نظر هستند، تمجید و تقدیس و جانشین پیامبران دانسته و هر چیزی که فلان عالم بگوید تنها همان درست و صحیح است…
خار را در چشم دیگران میبیند و شاه تیر را در چشم خود نمیبیند… در نتیجه هر آنچه را که محبوب خویش گوید به جان و دل شنیده و آویزه گوش نموده و آن کس را که خوشش نیامد، هر چه گوید، نادرست و خلاف دین و شرع خواهد دانست.؟
سفارش من به جوانان برای خروج از این بحران این است که هیچ کسی را تقدیس نکنند؛ بلکه با شنیدن و اندیشیدن از علمای دور و نزدیک، تلاش نمایند که رای درستتر را انتخاب نموده و قبل از اینکه با گروهی همراه شوند، تمام نقاط ضعف آن را بررسی نمایند تا به چنین اشتباهات و قضاوتهای عجولانه گرفتار نشوند و گمان نبرند که هر کس ادعا نمود و گفت: من چنین و چنان هستم، آدمِ عالم، فهمیده و رهبر و پیشوا است؛ زیرا اندیشمندان مجدِّد با سخنوران و دعوتگران تفاوت زیادی دارند و آن چیزی که مجددین به جامعه الهام میبخشند، بسیار بالاتر و بیشتر از سخنرانی و نوشتن چند کتاب و…. است. در نتیجه باید آگاه باشیم که شور و شوق ما را دنبال کسی نکشاند که از حقیقت و اخلاص دور شویم.
بنابراین قضیه و مشکل اساسی ما این است که به خودمان جرأت و اجازه دادهایم که بر مردم قضاوت نماییم، درجات آنها را پیش خدا مشخص کنیم و حتی آنها را بر اعمالشان مجازات نیز بنماییم!؟ در واقع ما با چنین رویکردی، زمینه سازی را برای جوانانی فراهم نمودهایم که در صف و ردیف داعش و امثال آنها قرار بگیرند.
مترجم: سلیمان قادری