مجازات شخص مرتد در قرآن کریم

نویسنده: دکتر صهیب مصطفی ئامیدی
مفهوم ارتداد در لغت و اصطلاح:
ردّه در لغت به معنای بازگشت از یک امر است. مصدر ردَدَ و ردّ، ردّاً و مردّاً است. ردّ عن الشیء: از یک جریان برگشت. ردّ علیه: نپذیرفت. ارتداد نیز به معنای بازگشت است که لفظ مرتد از آن گرفته شده است. رِدّه: اسم مصدر از ارتداد است. [۱]
نزد فقیهان صرفا ارتداد به معنای بازگشت از اسلام است. کسانی مثل ابن قدامهی مقدسی حنبلی در تعریف مرتد گفتهاند: کسی که از دین اسلام بازگشته و به کفر میپیوندد. [۲]
شروط تحقق رده:
با توجه به تعریف فوق، شروط ارتداد چنین است:
بازگشت از اسلام ـ در کتابهای فقهی منظور از ارتداد، بازگشت از اسلام و پیوستن به دینی دیگر یا بیدین شدن است. و به معنای انتقال در بین ادیان دیگر نیست، مثلا اگر یک یهودی به مسیحیت بپیوندد یا برعکس، ارتداد اصطلاحی نیست. پس شرط تحقق ارتداد آن است که شخص نخست مسلمان باشد و سپس کفر را تلفظ کند یا کرداری کفرآمیز از او سربزند. [۳]
بلوغ ـ از آنجا که بلوغ شرط تکلیف در دیگر عبادات، معاملات و احکام است، پس در تحقق ارتداد هم شرط است. رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمودند: «رُفع القلم عن ثلاثه: عن النائم حتى یستیقظ، وعن الصبـی حتى یحتلم، وعن المجنون حتى یعقل». (قلم تکلیف از سه تن برداشته شده است: فرد خوابیده تا بیدار شود، کودک تا به سن بلوغ برسد و دیوانه تا هوشیار گردد). [۴]
عقل ـ روشن است که عقل شرط تکلیف و محور آن است. این محل اتفاق علماست و بر همین اساس، برای صحت ارتداد، عقل را نیز شرط کردهاند. پس ارتداد دیوانه معتبر نیست، مگر زمانی که هوشیار گردد. [۵]
انتخاب: منظورم آزادی انتخاب است. ارتداد یک مسلمان هنگامی معتبر است که با آزادی و انتخاب خود فرد صورت گیرد. کسی که در گفتار یا کردار به ارتکاب کفر مجبور شود، مرتد به حساب نمیآید، به شرطی که از درون به آن باور نداشته باشد. قرآن میفرماید: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ، وَلَـکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ». (نحل/۱۰۶). (کسی که پس از ایمانش کفر ورزد، جز آنکه مجبور شود، در حالی که دلش به ایمان مطمئن است، اما کسی که به کفر سینه بگشاید، پس بر آنان خشمی از سوی خداست و برایشان عذابی بزرگ میباشد).
قصد جنایت: یعنی فرد با قصد و از سر عمد و از روی آگاهی گفتار یا کرداری را مرتکب شود. اگر کسی سخنی کفرآمیز بگوید و نداند که کفر است، کافر نمیگردد. و نیز کسی که کاری کفرآمیز کند و معنایش را نداند، کافر خوانده نمیشود. همچنین کسی که حکایتی کفرآمیز نقل کند و خودش به آن باور نداشته باشد، کافر نمیگردد. [۶]
ارتداد در قرآن کریم
یک. ارتداد در قرآن کریم
مفهوم رده با لفظ ارتداد در چندین آیه آمده است، از جمله: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَیَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَـئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَأُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ». (بقره/۲۱۷). (از ماه حرام، از جنگ در آن از تو میپرسند، بگو جنگیدن در آن بسی بزرگ و جلوگیری از راه خدا و کفرورزیدن به او و مسجد حرام است. اخراج اهلش از آن نزد خدا بزرگتر است. فتنهانگیزی از کشتار بزرگتر است. همواره با شما میجنگند تا اگر توانستند شما را از دینتان بازگردانند. هر کس از شما از دینش برگردد و بمیرد، او نزد خدا کافر است. لذا آنان اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته است و ایشان یاران آتش هستند و در آنجاودان میمانند).
«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَیَخَافُونَ لَوْمَهَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». (مائده/۵۴). (هان اى مؤمنان، هر کس از شما که از دینش برگردد، خداوند گروهى را در میان خواهد آورد که آنان را دوست دارد و او را دوست دارند. بر مؤمنان فروتن و بر کافران درشتخویند، در راه خدا جهاد مىکنند و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهاى نمىهراسند، این فضل خداست، آن را به هر کس بخواهد مىدهد. و خداوند گشایشگر داناست).
«إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِمَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ». (محمد/۲۵). (کسانى که پس از آنکه هدایت برایشان روشن شده است، به گذشتهی خویش برگشتند، شیطان براى آنها آراسته جلوه داده است و به آنان مهلت داده است).
این مفهوم با عبارات و صیغههای دیگری نیز در آیات بسیاری آمده است، همانند کفر پس از ایمان، فروش ایمان و خرید کفر، کفر پس از اسلام و…، از جمله:
«أَمْ تُرِیدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ». (بقره/۱۰۸). (آیا میخواهید از رسولتان بپرسید، همان گونه که پیشتر موسی مورد پرسش قرار گرفت. و هر کس کفر را با ایمان جایگزین نماید، به یقین راه درست را گم کرده است).
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْراً لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الضَّآلُّونَ». (آلعمران/۹۰). (به یقین آنان که پس از ایمانشان کفر ورزیدند و سپس بر کفرشان افزودند، توبهی ایشان پذیرفته نمیشود و آنان همان گمراهان هستند).
«إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ لَن یَضُرُّواْ اللّهَ شَیْئاً وَلهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ». (آلعمران/۱۷۷). (در حقیقت آنان که کفر را در برابر ایمان خریدند، هرگز به خدا هیچ زیانی نمیرسانند و برایشان عذابی دردناک است).
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ ثُم َّکَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْراً لَّمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلا». (نساء/۱۳۷). (قطعا آنان که ایمان آوردند، سپس کفر ورزیدند، باز ایمان آوردند، باز کفر ورزیدند، و آنگاه بر کفرشان افزودند، خدا نه برایشان آمرزیده و نه ایشان را به راهی هدایت میکند).
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً وَقَالَ اللّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَهَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاهَ وَآمَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَلأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ». (مائده/۱۲). (و به راستى خداوند از بنى اسرائیل پیمان گرفت. و دوازده سردار از آنان گماردیم. و خدا فرمود: «من با شما هستم». اگر نماز را بر پا داشتید و زکات را پرداختید و به رسولان من ایمان آوردید و آنان را یارى دادید و به خداوند قرض الحسنه دادید، گناهانتان را از شما مىزدایم و شما را به باغهایى در مىآورم که از فرو دست آن جویباران روان است. پس هر کس از شما که بعد از آن کفر ورزد، به راستى راه راست را گم کرده است).
«قَالَ اللّهُ إِنِّی مُنَزِّلُهَا عَلَیْکُمْ فَمَن یَکْفُرْ بَعْدُ مِنکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذَاباً لاَّ أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِّنَ الْعَالَمِینَ». (مائده/۱۱۵). (خدا گفت: قطعا آن را بر شما فرودآورنده هستم. پس هر کس از شما بعد از این کفر ورزد، حتما او را عذابی خواهم داد که هیچ کس از جهانیان را همانندش عذاب نکنم).
«یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَهَ الْکُفْرِ وَکَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُواْ یَکُ خَیْراً لَّهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِیماً فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَمَالَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِیّ وَلاَ نَصِیرٍ». (توبه/۷۴). (به خداوند سوگند مىخورند که نگفتهاند. و به راستى سخن کفر را گفتهاند و پس از اسلامشان کافر شدهاند و آهنگ چیزى را کردهاند که دست نیافتهاند و مگر از آن روى که خداوند و رسولش آنان را از فضل خود توانگر ساختهاند، سر انکار بر نداشتند، پس اگر توبه کنند برایشان بهتر است و اگر رویگردان شوند، خداوند در دنیا و آخرت آنان را به عذابى دردناک عذاب کند. آنان در این سرزمین هیچ یار و مددکارى ندارند).
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ». (نور/۵۵). (خداوند به کسانى از شما که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، وعده داده است که بى شک آنان را در این سرزمین جانشین سازد، چنان که کسانى را که پیش از آنان بودند، جانشین ساخت. و دینشان را که برایشان پسندیده است، برایشان استوار دارد و برایشان پس از بیمشان ایمنى را جایگزین کند. مرا پرستش مىکنند و چیزى را با من شریک نمىسازند. و کسانى که پس از این ناسپاسى کنند، ایناناند که فاسقاند).
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَسَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ». (محمد/۳۲). (آنان که پس از آنکه هدایت برایشان روشن شد، کفر ورزیدند و از راه خدا باز داشتند و با پیامبر مخالفت ورزیدند، به خدا هیچ زیانى نمىرسانند و اعمالشان را تباه خواهد کرد).
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ». (محمد/۳۴). (آنان که کفر ورزیدند و از راه خدا باز داشتند، آنگاه در حال کفر مُردند، خداوند هرگز آنان را نخواهد آمرزید).
پس از گردآوری این آیات و بررسی آنها ـ خواه آنهایی که به صراحت به ارتداد اشاره دارند و خواه آنهایی که با عبارات دیگری به آن اشاره دارند ـ به نتایج زیر دست یافتم:
ارتداد جنایتی بزرگ است و قرآن کریم بر مرتدان یورشی سهمگین برده است. اما این دلیلی کافی برای اثبات وجود حدّ و کیفر قرآنی در این باره نیست. [۷] زیرا این آیات شریف هیچ عقوبتی دنیوی برای گناه یا جنایت ارتداد ذکر نکرده و به صراحت یا اشاره به ضرورت اجبار مرتد جهت بازگشت به اسلام یا کشتن وی در صورت خودداری نپرداخته است. [۸] تنها چیزی که در این آیات بدان اشاره شده است، همان تهدید مستمر به عذاب شدید در آخرت است. به جز آیهی ۷۴ سورهی توبه که در ضمن آن به عذاب دردناک در دنیا و آخرت وعید داده شده است. البته این آیه هم عقوبت خاصی برای ارتداد تعیین نمیکند، زیرا از کفر منافقان سخن میگوید و روشن است که برای نفاق کیفری دنیوی معین نشده است، چون کفرشان را بروز نمیدهند و آن را پنهان میکنند و به اسلام تظاهر مینمایند. در نظام اسلامی هم احکام قضایی بر ظاهر گفتار و رفتار پایهریزی میشود نه باطن أمور که در دلهاست یا در درون پنهان میباشد. [۹]
از میان همهی این آیات شریف، تنها یک آیه مکی است و آن آیهی ۱۰۶ سورهی نحل میباشد ودیگر آیات همگی در مدینه نازل شدهاند. یعنی زمانی که رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ به مدینه هجرت کرد و حکومت اسلامی را تشکیل داد و خودش حاکم گردید. در آن دوران، همهی مردم مسلمان و غیر مسلمان طبق توافقنامهای که پیامبر با اهل مدینه و ساکنان اطراف آن در آغاز استقرار در این شهر، منعقد کرد، در برابر قوانین اسلامی گردن نهادند. این توافقنامه به سند یا منشور مدینه معروف گشت. در عمل سروری حقیقی و قانونی از آن دولت اسلامی بود. [۱۰]
از آنجا که قرآن کریم برای ارتداد کیفر خاصی در دنیا مقرر نکرده است، فقیهان در تعیین این کیفر و چگونگی وقوع جرم به احادیث استدلال کردهاند. در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
منبع : اصلاح ویب
ادامه دارد
*منابع در بخش پایانی ارائه می گردد