
محمد حامدی
سوال یکی از مخاطبان کانال:
با سلام
با توجه به اینکه شما مسئلهی چند همسری را جز در موارد استثنایی ناروا میدانید، چگونه تعدد زوجات پیامبر (ص) و صحابه (رض) را توجیه میکنید؟ آیا همسران پیامبر (ص) و صحابه نسبت به مسئلهی چند همسری رضایت داشتهاند یا نه؟
🔵 جواب :
با سلام
چنانکه قبلاً در مورد مسئلهی چند همسری بیان داشتیم، این معضل اجتماعی قبل از ظهور اسلام در میان جوامع بشری وجود داشته و اسلام آن را ایجاد و تایید نکرده است. اما با عنایت به وجود اختلافات فکری بشر خصوصاً مسلمانان، مسئلهی چند همسری در میان مسلمانان همچنان باقی مانده و شاید تا پایان عمر بشر بر روی کرهی زمین نیز تداوم یابد.
با این تبصره باید گفت چنانکه در پاسخ به بسیاری از سوالات قبلی بیان داشتیم نسبت به همهی نظرات موافق و مخالف علمای اسلامی در مورد این پدیده احترام میگذاریم. بنابراین نسبت به پاسخ به سوال مربوطه چنین خواهیم گفت:
در مورد کسانی از صحابه (رض) که همسران متعدد داشتهاند باید گفت آنها قبل از ظهور اسلام به این امر پرداختهاند و تعدادی از آنها بعد از بیان نظر قرآن در مورد چند همسری، مگر در موارد استثنایی (که ما نیز بدان اعتراف نمودهایم)، به این حالت خاتمه داده و غالباً به تک همسری تن دادهاند. و کسانی از آنها که با مسئلهی چند همسری بعد از نزول قرآن موافقت نمودهاند از سه طریق با این قضیه خود را بر طبق نظر دین خدا تطبیق دادهاند:
۱. کسانی از آنها که تنها در حالت حمایت از یتیمان به چند همسری تن دادهاند و با رعایت عدالت در میان همسران، به این کار تداوم بخشیدهاند.
۲. چند همسری نامحدود قبلی را برابر نظر قرآن به چهار همسر محدود نمودند و بیش از چهار همسر را باقی نگذاشتند.
۳. تعدادی از آنها نیز همانند بسیاری از علمای اسلامی با مسئلهی چند همسری موافق بودهاند و آن را تنها برای حمایت از یتیمان قلمداد نکردهاند بلکه آن را ضرورتی اجتماعی دانستهاند.
ما البته به وجود این گونه اختلافات احترام میگذاریم. چون این مسئله مانند بعضی از مسائل قرآنی جزو موارد اختلافی است و در این گونه موارد باید به نظرات همهی موافقان و مخالفان آن احترام گذاشت و هرگز نباید چنین گمان کرد که نظر ما حق مطلق است و نظرات مخالفان باطل مطلق. بلکه ما در همهی این موارد با اقتدا به ادب علمای اسلامی میگوییم:
«والله اعلم باالصواب»
خداوند عالمتر است به اینکه حقیقت چیست.
اما بر خود واجب میدانیم که بگوییم همانطور که در پاسخ به سوال چند همسری گفتیم؛ نظر ما بر این است که چند همسری مگر در موارد استثنایی( که در آن سوال به آن اشاره شده و آن هم با رضایت همسر)، مردود است و حتی اگر صحابهی پیامبر نیز این کار را کرده باشند ما خود را در دفاع از نظر خویش محق می دانیم گرچه به نظرات مخالفین کاملا احترام می گذاریم. چون عشق و مودت را نمیتوان تقسیم کرد. بنابراین در مقابل نظر خویش مسئول هستیم و حاضر به پاسخگویی نیز هستیم.
البته قضیهی چند همسری پیامبر اکرم (ص) جزو همان استثناها میباشد که در ادامه به دلایل آن اشاره خواهیم کرد.
و اما در مورد پیامبر گرامی اسلام (ص) باید گفت که ایشان تا زمان وفات حضرت خدیجه (رض) که ۵۲ سال از عمر مبارک نبوی گذشته بود تنها با این همسر که ۱۵ سال از خودش بزرگتر بود و جزو بیوه زنان آن زمان بود، زندگی کرد و به چند همسری تن نداد. چون تمام اموری را که همسران متعدد میتوانستند برای تحقق وظیفهی سنگین رسالت برایش انجام دهند، ایشان یک تنه برایش انجام میدانند. اما بعد از وفات جان گداز ایشان برای تحقق اهداف دینی و اجتماعی خاص به عنوان رهبر جامعهی اسلامی به این امر ضروری پرداخت که میتوان به بعضی از دلایل انجام این کار از جانب ایشان پرداخت:
۱. ایشان در هنگام بیان احکام خاص زنان بسیار شرمگین میشدند و انجام این کار برایش طاقت فرسا بود و برای حل این مشکل از خداوند درخواست نمود که همسری با استعداد و شایسته را به ایشان معرفی نماید تا به عنوان دستیار وحی با ایشان همکاری نماید. که خداوند در این مورد حضرت عایشه (رض) را به ایشان معرفی نمودند.
۲. خداوند برای الغای پدیدهی نادرست ممنوعیت ازدواج با همسران فرزندخواندگان بعد از طلاق، ایشان را پیشقدم انجام این کار شاق نمودند و بعد از وقوع طلاق میان زید (فرزند خواندهی پیامبر) و همسرش زینب دختر جحش (که دخترعمهی پیامبر بود) و خود پیامبر (ص) عامل ازدواج میان آنها بود، به این کار بسیار سنگین و کمرشکن پرداخت. که برای ایشان بسیار سخت بود. زیرا سنت شکنی وظیفهی بسیار طاقت فرسایی است که تنها از انسانهای بزرگ ساخته است.
۳. تعدادی از همسران پیامبر (ص) بعد از شهادت همسرانشان در جنگهای مختلف با کافران حربی بیسرپرست شده بودند و به علت کهولت سن (که غالباً جزو پیرزنان بودند) کسی حاضر به ازدواج و سرپرستی آنها نبود. که ایشان سرپرستی آنها را برعهده گرفت.
۴. بعضی از آنها را برای تحکیم روابط دینی و خانوادگی میان اقوام به همسری میپذیرفتند. مانند حضرت حفصه (رض) دختر حضرت عمر (رض).
۵. بعضی از آنها را برای دفع خصومتها و تنشزدایی مخالفان با اسلام و مسلمانان به همسری درآوردند.
۶. بعضی از آنها خودشان به پیامبر (ص) پیشنهاد ازدواج میدادند و حاضر به ازدواج با کسی دیگر نبودند. مانند ماریهی قبطیه. اما اینکه زنی با تمایل خود خواهان ازدواج با پیامبر باشد کاملاً امری استثنایی است و تنها مخصوص پیامبر است و مشمول پیروان پیامبر نمیشود. و البته حدود این نوع ازدواج با پیامبر برای زنان این است که بعد از فوت ایشان دیگر در جایگاه مادر امت اسلامی هستند و ازدواج بر آنان حرام است.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا [سوره اﻷحزاب : آیهی ۵۰] ای پیامبر، ما برای تو آن همسرانی را که مهرشان را دادهای حلال کردیم، و [کنیزانی] را که خدا از غنیمت جنگی در اختیار تو قرار داده، و دختران عمویت و دختران عمههایت و دختران دایی تو و دختران خالههایت که با تو مهاجرت کردهاند، و زن مؤمنی که خود را [داوطلبانه] به پیامبر ببخشد _در صورتی که پیامبر بخواهد او را به زنی گیرد. [این ازدواج از روی بخشش] ویژهی توست نه دیگر مؤمنان. ما نیک میدانیم که در مورد زنان و کنیزانشان چه بر آنان مقرر کردهایم، تا برای تو مشکلی پیش نیاید، و خدا همواره آمرزندهی مهربان است.
مسئلهی مهم در مورد ازدواج پیامبر (ص) با همسران متعدد این است که هرگز ایشان بخاطر ایجاد تنوع در هوسرانی به این کار نپرداختند که دلیل اصلی این امر این است که ایشان تا سن ۵۲ سالگی و وفات حضرت خدیجه (رض) به تعدد ازدواج روی نیاوردند. در حالی که همگان این حقیقت را میدانند که سن مناسب برای هوسرانی در مردان غالباً تا زمان ۵۰ سالگی است و بعد از آن به شدت کاهش مییابد. و ایشان در اوج غلیان این غریزه با بیوه زنی که ۱۵ سال از خودش مسنتر بود ازدواج نمود و تا پایان عمر همسرش با ایشان بصورت تک همسری زندگی نمود.
در ضمن کلمهی هوسران به کسی نسبت داده میشود که به صورت نامشروع و غیرقانونی از زنان متعدد استفادهی جنسی نماید. در حالی که همهی همسران پیامبر از طریق ازدواج رسمی و شرعی با ایشان زندگی کردهاند.
همچنین بعضی از احکام اسلامی در رابطه با پیامبر (ص) حالتی استثنایی دارد. و برای مسلمانان و پیامبر (ص) به صورت مختلف اجرا میشود. که از جملهی آنها مسئلهی چند همسری است. یعنی اینکه در هنگام محدود نمودن همسران مسلمانان به چهار همسر آن هم در شرایطی خاص، مسلمانان میتوانستند از طریق طلاق توافقی همسرانشان را با مجوز قرآنی (باقی ماندن چهار همسر) تعدیل کنند. اما این مسئله در مورد پیامبر (ص) منتفی بود. زیرا بر اساس نظر قرآن، همسران پیامبر (ص)، مادران مسلمانان هستند. و البته پیامبر (ص) نمیتوانست هیچ کدام از آنها را طلاق دهد. زیرا هیچ کس از مسلمانان حق نداشت با همسران پیامبر (ص) ازدواج کند و در صورت طلاق آنها بیسرپرست میشدند.
النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَىٰ أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا [سوره الاحزاب : آیه ۶] پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها [= مؤمنان] محسوب میشوند؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولی هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید)؛ این حکم در کتاب (الهی) نوشته شده است.
در مورد اینکه آیا همسران پیامبر(ص) و صحابه نسبت به قضیهی چند همسری رضایت داشتهاند یا نه؟ باید گفت با توجه به خصلت مشترک انسانی آنها هرگز از ته قلب بدان راضی نبودهاند و آن را تنها بخاطر لزوم مقتضیات اجتماعی پذیرفتهاند. در ضمن شوهرانشان نیز (پیامبر (ص) و صحابه) هرگز چند همسری را به عنوان کانالی برای اجرای هوسرانیشان تلقی ننمودهاند. بلکه تنها آن را برای اجرای وظایفشان نسبت به سرپرستی یتیمان و زنان بیسرپرست انتخاب نمودهاند. که تاریخ زندگانی اخلاقیشان گواه صحت این امر است.
در خاتمه در مورد بعضی از مخالفان بیانصاف و ترسوی دین که از ادب و نزاکت انسانی بهرهای نبردهاند و بجای احترام به عقاید دیگران به فحاشی و افترا و اتهامات ناروا میپردازند میگوییم این کار ناشایست شما خالی از خصال انسانی است و در صورت تداوم آن میتوان گفت که از الفبای انسانیت بویی نبردهاید. و این کار شما شدیداً با مقتضیات دموکراسی مقبول بشر مخالفت دارد. از طرف دیگر تداوم بر آن نشانهی ضعف شما در مقابلهی علمی حضوری با مسلمانان آگاه است. شایسته است که آنها ادب انسانی را از مسلمانان آگاه و متعهد یاد بگیرند که هرگز به خود اجازه نمیدهند نسبت به عقاید بیباوران اسائهی ادب کنند و به ادیان ساختهی دست بشر و پیروانشان احترام میگذارند. البته برخورد نادرست مسلماننما را باید بحساب خودشان نوشت و دین خدا از این امر ناروا مبراست. حتی در دین خدا به مسلمانان فرمان داده میشود که با آنها برخورد مسالمتآمیز داشته باشند و نسبت به آنها نیکی کنند. و تنها در حالات استثنایی و با کافران حربی و برانداز مقابله به مثل کنند.
لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ [سوره الکافرون : آیه ۶] (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم!
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ [سوره الانعام : آیه ۱۰۸] (به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).
عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ⭐️ لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ [سوره الممتحنه : آیه ۷ و ۸] امید است خدا میان شما و کسانی از مشرکین که با شما دشمنی کردند (از راه اسلام) پیوند محبّت برقرار کند؛ خداوند تواناست و خداوند آمرزنده و مهربان است. ⭐️ خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند؛ چرا که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.
همچنین لازم است خطاب به دشمنان بیانصاف و حسود دین خدا این حقیقت تلخ را گوشزد کنیم که هر چند شما برای تخریب دین خدا تلاش کنید باز به صورت قاطعانه دیر یا زود شکست خواهید خورد. زیرا دین خدا تحت حمایت کارگردان توانای جهان آفرینش است و انسان در مقابلش فاقد توانایی است و کار انسان در این رابطه همانند کسی است که بخواهد نور خورشید را با فوت کردن از زمین خاموش کند، که امر محالی است، همچنین نور خدا و دین خدا غیر قابل خاموشی است هر چند کافران را خوش نیاید.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ [سوره الصف : آیه ۸] آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند!
ضمناً تعامل ما در رابطه با معرفی دین به انسانها فقط در این امر خلاصه میشود که تبیین لازم را به دیگران ارائه دهیم و بعد از آن به انتخاب آنها احترام بگذاریم.
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا [سوره الانسان : آیه ۳] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [سوره البقره : آیه ۲۵۶] در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
و من الله توفیق …