
محمد حامدی
🔴 سوال
نظر اسلام دربارهی جهاد چیست؟ و چگونه به این اتهام مخالفان اسلام پاسخ میدهید که گویا اسلام دین خشونت و افراطیگری است؟
🔵 جواب
کلمهی جهاد در اسلام از جهد است و به معنی مصرف آخرین حد توان انسان در همهی فرصتهای زندگی است و این واژه از عمومیت و شمولیت کاملی برخوردار است و همهی شئونات مادی و معنوی زندگی انسان را دربرمیگیرد.
مراحل جهاد در اسلام به ترتیب عبارتند از:
۱. کسب فهم و شناخت جامع و مانع از دین خدا در حد توان در هر دو حوزهی دینداری (علوم تجربی و انسانی – علوم وحیانی)
۲. تلاش نمودن برای پذیرش حقایق کسب شده و تبدیل آنها به ایمان دینی از طریق استقرار آنها در قلب موجود در روح و تغییر باورها و مطلوبات قبلی به باورهای دینی جدید
۳. تلاش مستمر برای حضور ایمان دینی کسب شده در واقعیت زندگی مادی و معنوی انسان در تمام شئونات فردی و اجتماعی و مبارزهی شدید با نفس و شیطان و شیطان صفتان، که غالباً با سختی و کلف همراه است؛ که این مرحله به صاحبان نفس لوامه تعلق دارد.
۴. کسب حلاوت و شیرینی ایمان از طریق تجربهی عملی و تداوم ایمان دینی و حذف گناهان از تمام شئونات زندگی، که این مرحله به صاحبان نفس مطمئنه تعلق دارد.
۵. تلاش مجدانه برای هدایت انسانها در حد توان
۶. تلاش مداوم برای حذف فقر فرهنگی و مادی از زندگی انسانها در حد توان
۷. دفاع از مظلومین از طریق موسسات فرهنگی و نهادهای مدنی
۸. تلاش مستمر برای حذف تفرقه از میان انسانها و ایجاد وحدت همه جانبه در میان آنها در حد امکان
۹. تلاش شبانهروزی برای عمران و آبادانی زمین از طریق تبدیل مواد خام به محصولات صنعتی در راستای ایجاد رفاه برای انسانها و آباد کردن درون انسانها به ایمان و اخلاق دینی
۱۰. تلاش همگانی و مستمر برای تشکیل امت اسلامی نیرومند در همهی شئونات مادی و معنوی انسان در قرون متمادی در حدی که ۸۵% افراد جامعه آزادانه آن را بپذیرند.
۱۱. تلاش مداوم برای تشکیل حکومت جهانی اسلام
۱۲. تلاش همه جانبه برای حذف طواغیت و ظالمین و منحرفین از زندگی بشر
۱۳. تلاش مستمر برای حفظ حکومت جهانی اسلام و دستاوردهای مادی و معنوی حاصله در حد توان
۱۴. در نهایت عمر بشر، بررسی بیلان و کارکرد خود و تسبیح و حمد و استغفار از گناهان و تقصیرات و ایجاد آمادگی برای سفر پر مخاطرهی قیامت
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ [سوره العنکبوت : آیه ۶۹]و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.
وَأَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى ⭐️ وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى [سوره النجم : آیه ۳۹ و ۴۰] و (نميداند) اينکه براي آدمي جز آنچه به سعي و عمل خود انجام داده (ثواب و جزايي) نخواهد بود؟ ⭐️ و اينکه البته پاداش سعي و عمل او را (در دنيا و برزخ) به وي بنمايند.
بر مبنای اصول مذکور معلوم میشود که کلمهی جهاد، تنها مشمول دفاع نظامی از دینداران و حکومت اسلامی و حذف طواغیت و ظالمین در جهان نیست؛ چنانکه بعضی از مسلمانان چنین میاندیشند بلکه بعد از عملی شدن مراحل یازده گانهی مذکور، جهاد نظامی مطرح میشود که در قرآن به قتال معروف است.
به نظر اینجانب، تحقق عملی مراحل مذکور، شاید قرنها و حداقل هزار سال زمان را لازم داشته باشد زیرا با توجه به مقاومت انسانها در مقابل دین و عدم پذیرش آن، تحقق این کار عظیم، زمانهای زیادی به تأخیر میافتد و باید بعد از تلاش کامل، تا آن زمان، صبر نمود. البته شاید بر اثر رشد همه جانبهی بشر در زمینهی تحقق دموکراسی حقیقی، نیازی به صرف نیروی نظامی نداشته باشد؛ بلکه از طریق حاکمیت دموکراسی، حکومت جهانی اسلام برپا شود و انسانها با صلح و صفا و برادروار در کنار همدیگر زندگی کنند.
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ [سوره الانبیاء : آیه ۱۰۵]در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»
اینکه مخالفان اسلام، ما را متهم به خشونت و افراطیگری میکنند ناشی از وجود عوامل زیر است:
۱. عملکرد خشونت بار و افراطی بعضی از فرقههای اسلامی تندرو در میان جوامع بشری که ناشی از فهم نادرست آنها از اسلام است.
۲. درک نادرست از دین و مراحل دینداری (عدم رعایت اصول یازدهگانهی مذکور)
۳. معرفی غلط و نادرست دین از جانب مخالفان و بد خواهان اسلام
۴. انجام عملیات انتحاری و خشونتبار از جانب استکبار جهانی و عوامل مزدور آنها و دادن انتساب آن به اسلام و مسلمانان.
۵. عدم رعایت زمانبندی دینداری و عجله نمودن برای تطبیق اسلام در زندگی بشر.
۶. انجام مظالم فراوان و وحشیانه بر اسلام و مسلمانان از جانب جهانخواران، مستکبرین و کفر جهانی و پاسخگویی مظلومین به آنها به عنوان مقابله به مثل.
۷. معرفی نمونههای خشن و ناموفق از حکومتهای به اصطلاح اسلامی در طول تاریخ که به صورت خشونتبار با مخالفین تعامل نمودهاند.
۸. وجود گمان باطل بعضی از انسانها مبنی بر اینکه در هیچ یک از مراحل زندگی بشر نیازی به اهرم خشونت نیست و انسانها به صورت دموکراتیک و نرمال به حریم مادی و معنوی یکدیگر احترام میگذارند. در حالی که تاریخ عمر بشر بر خلاف آن گزارش میدهد؛ یعنی تعدادی از انسانها به گونهای میاندیشند و رفتار میکنند که تنها با اهرم فشار بر جای خود قرار میگیرند، در غیر این صورت، مزاحم و مخل تحقق سعادت انسانها خواهند بود.
در ضمن باید گفت که بر اساس کارکرد عملی خشونت در میان افراد بشر، میتوان به دو نوع از خشونت اشاره نمود:
۱. خشونت مثبت:
که مربوط به سرکوب طواغیت، مستکبران، مستبدان، مجرمان، فاسدان و ظالمان تاریخ بشر است که این نوع از خشونت، نه تنها باید باقی بماند، بلکه باید آن را تقویت نمود تا از این طریق، مظلومان حمایت شوند و ظالمان دفع شوند و امنیت همه جانبه در جامعه استقرار یابد.
۲. خشونت منفی:
در این حالت، خشونت در راستای ایجاد ناامنی، جهل، بیعدالتی، فساد، نابودی نسل و ناموس، تداوم استکبار، طاغوت، استبداد و خفقان بکار میرود که این چهرهی کریه از خشونت، بایستی در میان انسانها از بین برود و دین خدا با این نوع از خشونت مخالف است و با تمام وجود با آن مبارزه میکند و به جای آن خواهان، آزادی، عدالت، صلح و صفا میشود زیرا این پدیدهی نامبارک، مزاحم سعادت بشر است؛ بنابراین در جامعهی بشری همهی انسانها به صورت قانونمند و صلح جو زندگی نکرده و نخواهند نمود، بلکه غالباً قانون گریز و خشن رفتار میکنند و با هیچگونه توجیهی از کار ظالمانهی خود، دست بردار نیستند؛ لذا اصلاح و حذف آنها به صورت نرمافزاری و فرهنگی ممکن نخواهد بود و تنها با ابزار خشونت مثبت، در جای خود قرار میگیرند. به همین دلیل، از همان اوایل عمر بشر، مراکزی برای اجرای عدالت و مجازات مجرمین، به نام دادگاهها تشکیل شده و میشود.
پس در میان عوامل چهاردهگانهی مذکور، تنها در یکی از این مراحل (مرحلهی دوازدهم)، خشونت به کار برده میشود آن هم در راستای حذف طواغیت و ظالمین از زندگی بشر و اجرای صلح جهانی است. و هرگز در موارد یازدهگانهی مذکور خشونت حضور نخواهد یافت. در غیر این صورت، هرگاه حضور یابد ازجانب اسلام نیست و به عملکرد نادرست مسلمان نماها برمیگردد و نباید آن را به حساب اسلام نوشت.
خصوصاً چنانکه در پاسخ به سوال (نظر اسلام در بارهی آزادیهای فردی و اجتماعی انسانها) بیان داشتیم، هرگز در حوزهی پذیرش یا عدم قبول دین خدا، جبری وجود ندارد.
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [سوره البقره : آیه ۲۵۶]در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
حتی زندگی با غیر مسلمانان بصورت مسالمت آمیز خواهد بود .
إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ⭐️ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْیَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ [سوره ممتحنه-آیه۸و۹]خدا شما را از آنان که با شما در دين قتال و دشمني نکرده و شما را از ديارتان بيرون ننمودند نهي نميکند که با آنان نيکي کنيد و به عدالت و انصاف رفتار نماييد، که خدا مردم با عدل و داد را بسيار دوست ميدارد. ⭐️ و تنها شما را از دوستي کساني نهي ميکند که در دين با شما قتال کرده و از وطنتان بيرون کردند و بر بيرون کردن شما همدست شدند، زنهار آنها را دوست نگيريد و کساني که با آنان دوستي و ياوري کنند ايشان به حقيقت ظالم و ستمکارند.
بنابراین کافران در قرآن دو گونه هستند و دو نوع رفتار مختلف را طلب میکنند:
۱. کافرین حربی و جنگجو که با آنها با منطق خودشان، تعامل میشود و تا پیروزی کامل و حضور مجدد صلح، با آنها مبارزه میشود.
۲. کافرین غیر حربی و صلح طلب که با آنها به صورت مسالت آمیز تعامل میشود و حکومت اسلامی از آنها حمایت میکند.
پس حربهی خشونت، تنها مخصوص جنگجویان ظالم است و با دیگران به صورت مسالمت آمیز تعامل میشود.
در خاتمه باید گفت خشونت منفی در میان همهی افراد بشر اعم از دیندار و غیر دیندار مرسوم بوده و خواهد بود که دلیل این کار نامبارک، گاهی ناشی از مکاتب فکری خشونت گرا است و گاهی ناشی از سوءاستفاده از مکاتب صلحگرا است. به عنوان مثال میتوان به جنگهای قبیلهای اقوام گذشته از اقوام عرب و غیر عرب، قبل از اسلام مانند حملهی مغولان، جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، جنگهای جهانی اول و دوم، حاکمیت کمونیسم در شوروی سابق، چین، کامبوج و … اشاره نمود که از این طریق میلیونها انسان جان خود را از دست دادند و خسارات جانی و مالی فراوانی را بر بشر تحمیل نمودند.
پس از مخالفین منصف درخواست میشود، همچنان که ضعف مسلمانان را با ذرهبین موشکافانه و غیر منصفانه میبینند؛ ضعفهای غیر مسلمانان، از جمله خودشان را نیز با این حد از دقت، ببینند؛ تا این حقیقت روشن شود که پدیدهی خشونت منفی، ربطی به اسلام ندارد، بلکه به عملکرد مسلماننماها و غیر مسلمانان خشونت گرا برمیگردد.
و الله اعلم بالصواب
محمد حامدی