آثار تربیتی روحی هجرت پیامبر{ﷺ}در زندگی انسان مسلمان
بی تردید سخنان و مقالات بسیاری درباره هجرت پیامبر اسلام{ﷺ} گفته و نوشته شده و باز هم خواهد بود که اندیشمندان و پیشینیان گذشته ما به روشی و نواندیشان و روشنفکران امروزه به گونهای دیگر آن را بیان میکنند.
این حادثه و رویداد معجزه آسا و سرنوشت ساز به وسیله یاران وفادار رسول اکرم{ﷺ} روی داد. هجرت یعنی دوری از گناهان، ترک عادت، منش و اخلاق زشت همان گونە کە هجرت نبوی بین دنیای قدیم و جهان تازه فاصله انداخت و دوران جاهلیت را از دوره جدید جدا کرد.
آری، تجربەی هجرت معنوی رسول اللە{ﷺ} برای آغاز یک زندگی جدید در مدینه منوره، ویژگیهایی داشت که با زندگی در مکه تفاوت بسیاری داشت؛ چرا که پیامبر در مکه زندگی بسیار سخت و روزگار خفقان آوری را با تعداد یاران اندکش سپری میکرد، اما در مدینه دارای استراتژی و ارتش بودند؛ زندگی در مدینه به دور از کارهای مخفیانه و محاصرههای پی در پی بود و ایشان مرکز فرماندهی و تصمیم گیری بودند.
پایداری یاران رسول خدا {ﷺ}
داستان شکنجه و عذاب برخی از یاران و اصحاب رسول خدا نیز سهم کمتری از پیامبر خدا نداشته!!
هجرت نبوی به ما آموخت که زندگی خالی از فراز و نشیب نیست و با وجود این که هجرت به دستور خدا بود اما باز رسول الله {ﷺ} تمام تلاش خود را نموده و با دقت زیادی از تواناییها، اسباب و امکانات زمینی برای به ثمر نشستن آن سفر سرنوشت ساز استفاده نموده سپس با توکل و اعتماد بە ارادە و مشیت الهی راهی سفر هجرت شدند.
انتخاب افراد مخلص و جان بر کف برای آن مأموریت سنگین:
۱- انتخاب ابوبکر صدیق{رضی اللہ عنہ} به خاطر لیاقت، شایستگی و همچنین صداقت و اخلاص آن شخصیت والا میباشد؛ لذا انتخاب چنین فرد دلسوز و محبوب برای آن سفر پر خطر به خاطر آن بود که ایشان بسیار امین و مورد اعتماد رسول الله{ﷺ} بودند؛ کسی که سختی و مشکلات را با جان و دل خرید؛ حال چه کسی مراقب، متین و داناتر از خلیفه اول ابوبکر صدیق{رضی اللە عنە} خواهد بود. حضرت ابوبکر هم لوازم سفر را آماده و نهانی از مکه مکرمه خارج شدند.
۲- حضرت علی{رضی اللە عنە} هم درحالی که یکی از خوش سیماترین جوانان هم سن و سال خودش بود با جان و دل آماده جان فشانی شد.
۳- پیامبر هم با وجود این که هیچ یک از همسرانش برای او فرقی نمیکرد و هیچ کدام بر دیگری برتری نداشت، برای همسفری در این سفر حساس دو تا دختر حضرت ابوبکر{رضی اللە عنە} عائشه و اسماء {رضی الله عنهما} که بسیار شجاع بودند را برای تدارک در سفر هجرت انتخاب نمود.
علی رغم ملاحظه و احتیاط همه جانبه چیزی که در این کوچ اجباری بسیار مهم بود؛ حضور بچههائی بود که در رسانیدن آخرین خبرها، با ذکاوت و هوش بسیار بالا، به این سفر شرافت همکاری بخشیدند.
صحنه و سفر طولانی و پر خطر هجرت هیچ گاه از صفحات تاریخ پاک نمیشود که جوانانی با هزاران امید و آرزو جان شیرین خود را در معرض خطر قرار دادند. تمامی اصحاب کرام در این سفر تاریخی نتوانستند مشارکت کنند؛ برخی در مکە بدون آن کە عقیدە و باور خود را آشکار سازند، در موقعیتهای دردناک، دشوار و خطرناکی قرار گرفتە بودند کە از ترس انتقام وحشیانە مشرکان مکە، جرٲت آشکار نمودن عقیدە خود را نداشتند و با رفتار ددمنشانه دشمنان رسول اللە{ﷺ} روبرو
و شکنجە میشدند.
از جملەی آن بزرگواران مصعب بن عمیر {درود و رحمت خدا بر همە آنان} که در زمینهی پیشرفت اسلام در مدینه، رسالت و مأموریت خویش را به بهترین وجه ممکن انجام داده و شرایط روحی و معنوی شهروندان مدینه را برای پذیرش مهاجرین چنان مهیا نمود که مردم مدینه بی صبرانه منتظر آمدن آنان بودند که این بیانگر هوشیاری، مدیریت و رهبری کامل و دقیق رسول اللە{ﷺ} میباشد.
آری، هجرت از این حیث مدرسەایست بس بزرگ برای کسانی که میخواهند تغییراتی را به وجود بیاورند. هجرت به ما میآموزد که وابستگی تنها در زیر سایه ایمان و برادری در راه خدا معنا پیدا میکند {برادری که امروزه در جامعه ما جایگاهی ندارد!} همچنانکه رسول اللە {ﷺ} در هجرت خویش وابستگیها را بر اساس ایمان و برادری بین مسلمانان اعم از مهاجر و انصار، فقیر و ثروتمند ،قوی و ضعیف، پیر و جوان و باسواد و بیسواد پایه گذاری نمود و هر نوع وابستگی دیگری را از میان برداشت کە میتوان گفت: هجرت امتحان دیگری بود برای توکل بر خدا.
با اینکه فرهنگ و کرامت مهاجرین بسیار بالا بود و همه معانی پاک دامنی و نجابت در آنها موجود بود، آیه ۱۰ سوره مبارکه حشر در احترام به آنها بسیار شایسته است: {وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ} یعنی: کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما را و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دلهایمان کینهای نسبت به کسانی که ایمان آورده اند، قرار مده. پروردگارا! بیگمان تو رئوف و مهربانی.
خداوند در این آیه به ستایش انصار و مردم مدینه میپردازد.
سراسر تاریخ بشریت، یک رخداد دسته جمعی و گروهی بسان رخداد استقبال انصار از مهاجرین به خود ندیده است؛ استقبالی بی نظیر با عشق و علاقه بزرگوارانه، با بذل و بخشش سخاوتمندانه، با مشارکتی خشنودانه و پیشتازانه و تحمل رنجها که این گونه به مسابقه بنشینند و بر همدیگر سبقت گیرند. آری، این است خواستەهای روحی هجرت کە دیگران را با وجود نیازمندی، بر خویشتن ترجیح داده و فداکاری را به اوج خود رسانیدهاند.
آری اینگونه شد که سرای هجرت که یثرب نام داشت و بعدها مدینه الرسول نامیده شد. انصار، مدینه را پیش از آمدن مهاجران آماده و آذین بسته، همان گونه که ایمان نیز سیمای مدینه را آماده تغییر داده بود؛ بدان شکلی که گویی منزل و مأوای مهاجران را آراسته و پیراسته پذیرایی کردهاند.
در حدیثی شریف رسول الله{ﷺ} در مدح آنان این چنین میفرماید: (لو ان الانصار سلکوا وادیا او شعبا، لسلکت فی وادی الانصار (رواه البخاری)
یعنی: “اگر انصار وادی و راهی را در پیش گیرند، من در وادی آنها خواهم رفت.”
و باز در حدیثی علاقه خودش را به آنها آشکار میکند: (الانصار، لایحبهم الامؤمن، ولا یبغضهم الا منافق فمن احبهم احبه الله ومن ابغضهم ابغضه الله) (رواه البخاری)
یعنی: “تنها مومنان انصار را دوست دارند و تنها منافقان از آنها نفرت دارند؛ هر کس انصار را دوست داشته باشد، خدا نیز او را دوست میدارد و هر کس از آنها متنفر باشد، خداوند نیز از او متنفر میشود.”
همچنین برای آنان و نوادگانشان دعا میکند و میفرماید: (اللهم اغفر للانصار، و لابناء الانصار، و لازواج الانصار، ولذراری الانصار) (رواه الاحمد)
یعنی: “خدایا انصار و فرزندان و همسران آنها را ببخشای”
واپسین گفتار:
از هجرت می توان درس یقین و صداقت در رفاقت را یاد گرفت!
آری، باز هم درسی دیگر از ابوبکر صدیق و علی کرار و بقیه أصحاب و یاران دلسوز پیامبر اسلام (رضی الله عنهم) میآموزیم؛ درس ایثار و فداکاری و مجاهدت در پاسداری از رسول اکرم {ﷺ} و توکل در راه دین.
هجرت واقعی یعنی رها کردن سرزمین بی حاصل گناه و روی آوردن به سرزمین حاصلخیز فرمانبرداری، هجرت یعنی رهایی از “هوی” و روی آوردن به “هدی” و هدایت هجرت یعنی ترک “مکه” نفس و هوی و معصیت و رفتن به مدینه روح. هجرت یعنی نماد روح و روان و فرمانبرداری از پروردگار هستی. هجرت یعنی رهایی از تعلق قلبی به دنیا و مظاهر فریبنده آن و وارد شدن در وادی پر برکت “توحید” راستین و دخالت دادن یک فرمانروا و فریادرس در زندگی و ترس و امید از یک “اله” نه اینکه به قول شاعر و عارف بزرگوار “محوی” غیر خدا در دل داشتن و با زبان “ایاک نعبد وایاک نستعین” خواندن.
این است هجرت حقیقی و باید یاد و خاطره آن روز به یاد ماندنی نیز اینگونه باشد، ولی متأسفانه بسیاری از ما فقط با زبان و ظاهر آن را به یاد میآوریم، ولی در عمل فرسنگها با آن فاصله داریم.
از خداوند منان خواستاریم همه ما را هدایت و توفیق دهد تا هجرت را به بهترین شیوه زنده نگه داریم.
نویسنده: حشانی زغیدی
ترجمه و اضافات: عبدالله علی پور
منبع: مجله المجتمع