اندیشه

آداب «اختلاف نظر» در اسلام

 

اختلاف ومخالفت عبارت است ازاینکه فرد دربرخورد با دیگری روشی متفاوت در پیش بگیرد؛ بنا براین تفاوت درگفتار، نظر، وضعیت شکل یا موضع اختلاف نامیده می شود.

مشیت خدا برآن بود که در کنار زبان ها ، رنگ ها ، بینش ها واندیشه های متفاوت مردم را با عقل ها و خردهای متفاوت بیافریند، وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِین و از زمره نشانه های ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا آفرینش آسمان ها و زمین و مختلف بودن زبان ها و رنگ های شما است . بی گمان در این ( آفرینش کواکب فراوان جهان که با نظم و نظام شگفت آور گردانند ، و در این تنوّع خلقت ) دلائلی است برای فرزانگان و دانشوران . سوره روم ایه۲۲
چنانچه تفاوت رنگ ها وزبان ها ازمظاهر قدرت خداوند است،تفاوت عقل ها وخردها نیزازنشانه های خدا است،اگرآدمیان درهمه چیز برابرخلق می شدند آبادی زمین و شکوفایی آن ناممکن بود؛ تا زمانی که اختلاف ازحدود خود فراتر نرود و به جدل (گفتگو به شیوه ی نزاع وغلبه) و شقاق (هرکدام از طرفین سعی کند بردیگری چیره شود) تبدیل نشود پدیده ای مثبت وسودمند خواهد بود.

ـــ أشکال وعلل اختلاف :
۱ـ اختلافات براثرعوامل اخلاقی و روانی؛

برخی ازعلل اختلاف

 ۱ـ خودخواهی و خود حق پنداری

 ۲ـ بدبینی نسبت به دیگران و شتاب در متهم ساختن دیگران بدون دلیل

 ۳ـ تعصب ورزیدن به دیدگاه های اشخاص، حزب  یا گروه
✅  اختلافات نظر بر اثرعوامل  فکری
دلیل اصلی این نوع اختلاف،داشتن اختلاف نظردریک موضوع – که گاهی آن موضوع است و گاهی علمی  و گاهی نیز عملی – که این اختلاف در نتیجه اختلاف داشتن در زاویه ی دید  وارزیابی نتایج معلومات و داده های هر یک از طرفین و نیز به خاطر رویکردهای مزاجی  وعقلی طرف های مختلف و تاثیر مثبت و منفی محیط  و زمان برای آنان پدید می آید، از این رو طبیعی است که میان شماری از صحابه در دوران  نبوت و خلفای راشدین اختلاف دیده شود که اکثرا به خاطر تفاوت برداشت از آیات و أحادیث می باشد و در دوران فقیهان نیز اختلافاتی یافت می شود که عواملی بسیار دارند، برخی از آن ها به مسایل لغوی واختلاف نظر در مورد لفظ  و حمل آن برمعنای حقیقی یا مجازی باز می گردد، این نوع اختلافات باید درچهارچوب اختلافات مقبول و در راستای غنی سازی دیدگاه ها قرار داده شود و هرگز نباید باعث تفرقه ی ناپسند شوند.

نمونه هایی ازاختلاف نظراصحاب و فقها :
۱ـ هنگامی که مسلمانان درباره ی انفال دچاراختلاف شدند،خداوند فرمود : “یَسئَلونَکَ عَنِ الأَنفالِ قُلِ الأَنفالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصلِحُوا ذَاتَ بَینِکُم وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤمِنِینَ ” از تو درباره غنائم می پرسند ( و می گویند که غنائم جنگ بَدر چگونه تقسیم می گردد و به چه کسانی تعلّق می گیرد ؟ ) بگو : غنائم از آن خدا و پیغمبر است ( و پیغمبر به فرمان خدا تقسیم آن را به عهده می گیرد . ) پس از خدا بترسید و ( اختلاف را کنار بگذارید و ) در میان خود صلح و صفا به راه اندازید  و اگر مسلمانید از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کنید .سوره ی انفال آیه ی ۱
۲ـ ازعبدالله بن مسعود روایت است که گفت: شخصی آیه ای را برخلاف آنچه ازپیامبر(ص) شنیده بودم می خواند،دستش را گرفتم و او را نزد پیامبر(ص) بردم، موضوع را برایشان بازگو کردم درسیمای پیامبر(ص) ناخرسندی را مشاهده کردم،ایشان فرمودند: ” کلاکما محسن ولا تختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا ” (شما هر دو درست می خوانید واختلاف نورزید،چرا که  کسانی قبل از شما با همدیگر اختلاف ورزیدند و دچار تباهی شدند)
۳ـ اختلاف یاران پیامبر(ص) در باره ی اسیران بدر که ابوبکر(رض) فرمود: نظرمن اینست ازآن ها فدیه بگیریم اما عمر(رض) فرمود: بخدا سوگند من با ابوبکر موافق نیستم و خواستار این هستم تا گردن اسیران زده شود.
۴ـ پیامبراکرم(صلی الله علیه وسلم) درحدیثی که شیخین آن را روایت نموده اند می فرماید: “مَن تَرَکَ المِراء وَ هُوَ مُبطِلٌ بنی لَهُ بَیت فِی ربض الجَنَّه وَمَن تَرَکَه وَهُوَ مُحِقٌ بنی لَهُ فِی وَسَطها وَمَن حَسُنَ خُلقهُ بنی لَهُ فِی أعلاها ” ( کسی که جدال را رها کند در حالی که نظرش باطل است درحاشیه ی بهشت خانه ای برای او ساخته می شود وکسی که جدال را رها کند درحالی که برحق است در وسط بهشت خانه ای برایش ساخته می شود وکسی که اخلاق نیکو داشته باشد برایش در بالاترین قسمت بهشت خانه ای ساخته خواهد شد.)
۵ـ چنانچه می بینیم میان امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت در بسیاری از مسائل فقهی اختلاف نظر بوده؛ ولی هرگز این اختلافات باعث نشده که بین آنها نزاع و خصومت روی دهد. امام شافعی با وجود اختلاف نظر با امام مالک در خدمت ایشان کسب علم نموده و شاگرد ایشان بودند وهمچنین امام شافعی استاد امام احمد بوده درحالی که مذهب و آراء امام احمد جدا از آراء امام شافعی بوده و موافق هم نبودند.
۶ـ امام شافعی می فرماید: “ما کَلمتُ أحداً قطُ إلّا أحبَبتُ أن یوفَق وَ یُسَددَ ویُعان ویکونُ عَلَیهِ رَعایَهٌ مِنَ الله وحفظٍ وما کلَّمتُ أحداً قطُ  و أنا لا أُبالی أن یبینَ اللهُ الحَقَّ علی لِسانی أو علی لِسانه ” (با هر کس  که صحبت کرده ام دوست داشته ام که در سخن خود موفق باشد و سخن درست بر زبان براند  و موفق شود و از جانب خداوند مورد عنایت و محفاظت واقع شود و با هرکس صحبت کرده ام  برایم هیچ فرقی نداشته  که خداوند حقیقت را بر زبان من اعلام  می کند یا  رقیبم؟!.
۷ـ بخاطر این که اصحاب گرامی پیامبر(صلی الله علیه وسلم) اختلاف نظر داشتند و در قضایایی که پیش می آمد یک رأی نبودند؛ پروردگارخطاب به پیامبرش(صلی الله علیه وسلم) می فرماید : ” وَ شاوِرهُم فِی الامرفإذا عزمت….” در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن و هنگامی که ( پس از شور و تبادل آراء ) تصمیم به انجام کاری گرفتی ( قاطعانه دست به کار شو و ) بر خدا توکّل کن ؛ چرا که خدا توکّل کنندگان را دوست می دارد .

آری پیامبراکرم(صلی الله علیه وسلم) با اصحاب خویش مشورت می کردند، چنانچه در غزوه های ( بدر، خندق، أحُد  و….)روی داد و همچنین آن حضرت پس از مخالفت عده کثیری از اصحاب با صلح حدیبیه با همسرش أم سلمه مشاوره می کند.
۸ـ امام شاطبی می فرماید:” کل مسأله حدثت فِی الاسلام و اختلف الناس فیها و لم یورث ذلک الاختلاف بینَهم عداوَه و لا بغضاء و لا فرقه عَلمنا أنها مِن مسائل الاسلام” یعنی هرمسأله ای که در اسلام به وجود بیاید و مسلمانان در مورد آن اختلاف نظرداشته باشند اما آن اختلاف به عداوت،کینه و تفرقه بین مسلمانان منجرنشد ،در می یابیم که آن مسأله در خدمت دین اسلام بوده است و در پیشرفت آن نقش بسزایی خواهد داشت،اما هر وقت مسأله ی جدیدی باعث شد که بین مسلمانان عداوت وکینه وتفرقه بوجود بیاید آن امرهرگز به اسلام خدمت نمی کند و از اصل  و اساس دور می باشد.
همچنین امام شاطبی در فرموده ی دیگرمی فرماید: “فَالاسلام یدعو الی الألفه والتحابب والتراحم و التعاتف فکل رأی أبدی الی غیرذالک فخارج عن الدین” (اسلام همه ی ما را برای ایجاد الفت و رحم و محبت و عطوفت بین همدیگردعوت می نماید، پس هر رأیی که خلاف آن باشد ازدین اسلام خارج است).
ابن القیم نقل کرده است که  ابن مسعود حدودا در مورد صد مسأله با عمر بن خطاب اختلاف نظر داشته ؛ اما هرگز به خاطر این اختلاف نظرها عمر از او نرنجیده وهرگز امیر المومنین ، عبدالله بن مسعود را به پذیرش نظر خود وادار نکرده است!
امام شافعی می فرماید : هرگز با کسی مناظره نکرده ام که آرزو کرده باشم او دچار خطا شود!
یعنی گستره وسیع اسلام می تواند ما و مخالفانمان را زیر چتر خود قرار دهد؛ چرا که این دین انسان دوست  به همه ما بگوید که چرا باهم همزیستی نداشته باشیم ؟  مگر همه مسلمان نیستیم؟ مگر از ما خواسته نشده تا هر آنچه که برای خود دوست داریم برای دیگران نیز دوست داشته باشیم؟ پس اختلاف نظر و درگیری چرا؟ اگر بستری برای تفاهم وجود دارد، چرا در فضای صمیم و با محبت با هم تفاهم نکنیم؟!
آری وظیفه هر مسلمانی این است که به هنگام اختلاف نظر با برادر دینی اش به یاد آ ورد که اصلی که نباید از آن گذشت و همواره باید از آن پاسداری کرد ، سلامت دل ها ، دوستی واتفاق نظر است ؛ هر گاه این اصل برای ما آشکار شد موضوع مورد مناقشه را تا آنجا که لطمه ای به جایگاه دو برادر در دل همدیگر وارد نسازد  بررسی خواهیم کرد .

لازم به ذکر است که همواره باید این فرموده خداوند را به یاد داشته باشیم : وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ … /و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید و ( در میان خود اختلاف و ) کشمکش مکنید ، ( که اگر کشمکش کنید ) درمانده و ناتوان می شوید و شکوه و هیبت شما از میان می رود ( و ترس و هراسی از شما نمی شود ) شکیبائی کنید
اندر زهای چند برای گفتوگوی نیکو
همواره در خلال گفتگو ممکن است برخوردهای تند و زننده ای به وجود بیاید؛ لذا برای پیشگیری باید به نکات زیر توجه کنیم
۱– سخن و گفتار ، بخشی از کردار است ؛ از این رو باید همواره مواظب گفتارمان باشیم« وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولا» از چیزی دنباله روی مکن که از آن ناآگاهی  بی گمان ( انسان در برابر کارهائی که ) چشم و گوش و دل همه ( و سایر اعضاء دیگر انجام می دهند ) مورد پرس و جوی الهی از آن قرار می گیرد .
۲ باید باور داشته باشی اگر چه نظر تو درست است اما احتمال خطا هم در آن وجود دارد همان طور که نظر دیگری خطاست ولی احتمال صحیح بودن آن هم صد در صد منتفی نیست.
۳ چنان که نیک سخن گفتن را فرا گرفته ای سعی کن نیک شنیدن را نیز فرا بگیری ، مهلت دادن به طرف تا سخنش را به اتمام برساند و  شتاب نکردن درپاسخ گویی و توجه کامل به وی و درک و حفظ کامل سخنان او بخشی از نیک شنیدن است

۴ هر گاه از تو در باره چیزی پرسیدند که پاسخ آن را نمی دانی از گفتن(نمی دانم) نباید خجالت بکشی؛ زیرا اگر نا آگاهانه اقدام به پاسخ دادن نمایی  نادانی تو آشکار خواهد شد! در این باره علما را الگوی خود قرار بده که گویا  ۴۸ مسأله از امام مالک پرسیده شد ولی آن امام همام در باره ۳۲ مسأ له ارائه شده  می گوید: نمی دانم!

 گفته اند هر گاه عالم از گفتن نمی دانم پرهیز کند به قتلگاه خود راه خواهد یافت .

 التماس دعا
تهیه وتدوین : بایزید قربانی- مهاباد
منبع : ۱ شناخت اسلام۲ تفسیر نور ۳ برایه تی دینی ماموستا کریکار

 

نمایش بیشتر

بایزید قربانی

نویسنده و مترجم- آذربایجان غربی - مهاباد فعال دینی و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا