تاریخشخصیت ها

آشنایی با ملا خلیل گوره مه ری

آشنایی با ملا خلیل گوره مه ری

ملاخلیل” مقدمات علم را نزد “ملا وسیم سردشتی” آموخت و مدتی نیز در مهاباد به تحصیل علوم پرداخت و بعدها برای ادامه تحصیل راهی کرکوک در عراق شد.
هم زمان با فرمان نسنجیده و نا بخردانه رژیم خان خانی رضا شاه به سال ۱۳۰۷که طی آن دستوری مبنی بر متحدالشکل کردن لباس و کلاه پهلوی صادر و به تصو یب شورای ملی رسید.مردان را موظف به پوشیدن لباس و کلا ه ویژه ای نمود .تصویب این قانون در ایران موجبات نارضا یتی هر چه بیشتر مردم شد ودر اعتراض به این موضوع در تهران و قم علما به بست نشستند و بازاریان دست به اعتصاب زدند .اما دولت با ترکیبی از سرکوب و امتیاز اوضاع را آرام کرد.

در پاییز ۱۳۰۷شا یع شد که لباس غربی برای همه اجباری است و در رشت وگیلان به خیاطان امر شد که سفارشات را تمام کرده و بعداز این دیگر مطابق مد جدید لباس بدوزند. لباس پهلوی عبارت از کلاه لباس نیم تنه کوتاه و پیراهن وشلوار اعم از کوتاه وبلند بود. وهمزمان با آن کم کم بستن شال برای مردان ممنوع اعلام شد .

در پی این وقایع در ایران عکس العملهای زیادی گزارش شد از آن جمله در بندر لنگه شخصی به نام محمد بهزاد که فرزندش احمد لباس فرنگی (پهلوی) پوشید بود از اولادی وارث محروم کرد .
این فرمان در کُردستان هم تبعات خاص خود را داشت چرا که فرهنگ کُردستان عجین به لباس خاص خود است و ریشه های عمیق تاریخی دارد وبا ورود اسلام این لباس تقدس بیشتری پیدا کرد چرا که از هر نظر مورد تایید وتاکید بود با این وجود فرمان رضا شاه در این ناحیه بسیار سخت تر و پیچیده تر قابل اجرا بود و این نابخردی رضا شاه مخصوصا در میان علمای دین قابل تحمل نبود.

در کُردستان ظلم و فساد رضا شاه دوچندان ونیروهای حکومتی به میل خود قانون را اجرا می کردند و هر از چند گاهی فریادهای عتراضی از گوشه وکنار سرکوب می شدند و به حقیقت مردم از این همه ظلم به ستوه آمده بودند که فرمان جدید رضا شاه بیشتر مردم را به اندوه و پریشانی کشاند.
این فرمان ملوکانه خود مقدمات قیامی را در پی داشت قیامی که بعدها در تاریخ ایران از آن به عنوان قیام شرف و غیرت دینی
نام برده شد. “ملا خلیل گوره مری ری” که از روحانیون خوش نام ومعتبر منطقه مُکریان بود و از همان ابتدا مخالفت سریع خود را با این حکم رضا خان اعلام کرد وی که فرزند ملا عبدالله واز خانواده ای مذهبی و متدین بود همسویی با این فرمان را کفر محض اعلام و رهبرقیام موسوم به قیام “ملاخیل گورمه ری ” شد .

وی در سال ۱۲۵۹در رو ستای “گوره مه ر” اطراف میرآباد سردشت متولد شد. پدر ایشان یعنی ملا “عبدالله” فرد صاحب کمالات و بی آلایشی بود که سال های عمر خود را به ارشاد و راهنمایی مردمان منطقه می گذراند هر چند برای گذران زندگی به کشاورزی نیز اشتغال داشت اما در راه تحصیل و ترقی فرزندش “ملا خلیل” از هیچ کوششی فرو گذاری ننمود .
“ملاخلیل” مقدمات علم را نزد “ملا وسیم سردشتی” آموخت و مدتی نیز در مهاباد به تحصیل علوم پرداخت و بعدها برای ادامه تحصیل راهی کرکوک در عراق شد و در آنجا نزد ملا “علی شاه منصوری” ریاضیات و نجوم آموخت .

تاریخ رجعت “ملا خلیل” به سردشت مشخص نیست اما در نزد استاد دیرین خود یعنی ملا “وسیم سردشتی” مشغول ارشاد و راهنمایی دنیوی و اخرویی مردم ناحیه می شود و به حق چراغی پر فروغ فرا راه مردم این ناحیه می شود.
ملا “خلیل گوره مری” در هندسه و ریاضیات بسیار استاد بود و ساعتی مخصوص ابداع کرد که از آن اوقات شرعیه و نمازهای واجبه را درک می کرد .
استاد فرزانه زندیاد جناب “ملا عبدالله احمدیان” در وصف “ملاخلیل” طی نامه ای به انور معرفت چنین می نویسد:
علم “ملا خلیل” در روزگار خود سر آمد بوده است و ما حصل این توانایی ساعت خاص ملاخلیل است که اوقات شرعیه و نمازها را به دقت و درستی خاصی نشان می داده است.

ماموستا احمدیان در این نامه ابراز نگرانی می کند که دست نوشته های ملا خلیل امکان دارد به مرور زمان از بین بروند و با این مهم خسارتی غیر قابل جبران به تاریخ علم ستاره شناسی کُردستان وارد خواهد شد.
“ملا خلیل گوره مری” شخصیتی توانا و قابل ستایشی داشته است از این رو نمی توان همچون یک روحانی ساده ابعاد زندگی وی را برسی نمود. دوره زندگانی ایشان دوره سراسر ظلم و استباد بوده و این در روستاها و مناطق دور افتاده شدتی دو چندان داشته است و همزمان با قیام “اسماعیل اغا سمکو”؛ “ملا خلیل” نیز در رد فرمان رضا خان دست به قیام میزند.
“ملا خلیل” فتوا به حرامی این فرمان رضا شاه می دهد و اعلام می کند حتی اگر سایه کلاه پهلوی به روی زمین روی گیاهی قرار گیرد و حیوانی حلال گوشت آن را بخورد گوشت حیوان نیز حرام می شود. این حکم در بین ایلات و عشایر منطقه مخصوصا عشایر بزرگ منش منگور مقدس شمرده می شود و برگرد “ملا خلیل” که در اسناد و روایتهای سیاسی از آن با “شیخ خلیل” نام برده می شود گرد می آیند و این قیام را قیام دینی و آیینی و وظیفه ای برای پاسداری از هویت و شرف خود می دانند .

“ملا خلیل” فردی ساده و درویش مسلک بود و شهادت در راه دین و میهن را از اهم واجبات می دانست.
با این اوصاف شاه طی حکمی سر لشکر خزعلی را مامور به تفحص و تحقیق و اعلام نتیجه می نمایید و وی بعد از دیدار با “ملا خلیل” و یارانش برای دربار و شاه می نویسد این حکم (فرمان شاه) راجع به تغییر لباس علما حکم جهاد داده اند و تغییر لباس را کفر می دانند معهذا ایلات مرزی قیام کرده اند و به جنگ و اغتشاش می پردازند اگر می خواهید ملت مرفه و آسوده باشند از اتحاد شکل و تجدد صرف نظر فرمایید. ۱۰/۱۲/۱۳۰۷
بعد از خواندن نامه از طرف دربار “تیمور تاش” وزیر دربار حکمی به دین مضمون برای آقای حیدری نماینده وقت مهاباد صادر می کند.
وزارت دربار پهلوی کابینه نمره ۳۶۷۶ تاریخ ۱۸ دی ۱۳۰۷
آقای امیر اسعد

اطلاعات واصله نسبت به شیخ “خلیل گوره مری” که به جهت عدم اطلاع مرتکب جهالتی شده موجب گردیده که آقای حیدری نماینده محترم ساوجبلاغ به آن حدود عزیمت نمایید که مشارالیه رانصیحت کرده وحقایق را خاطر نشان نمایید که به واسطه جهالت موجبات بدبختی خود را فراهم نسازند نظر به اینکه ایشان حایز مقام نمایندگی و به قانون متحدالشکل کردن لباس کاملا آگاهند تو ضیحات لازمه را خواهند داد.
چرا کە در قانون مذبور مستثیاتی وجود دارد.ازجملە سلسە جلیلە روحانیون.عموما روحانیون و مشایخ اهل سنت مستثنی شده و به لباس روحانیت ملبس خواهند بود و مردم آن ناحیە نباید بە اراجیف مغرضانه که ممکن است در میان مردم جاهل شهرت داشتە باشند وقعی بگذارند و لازم است تمام به خدمت گذاری همیشه مفتخر بوده و مورد توجه ذات مقدس ملوکانه او راحافظ بوده و در این ماموریت اقای حیدری مساعدت چاکرانه تقدیم دارید.

وزیر دربار پهلوی تیمور تاش علی بیگ حیدری بعد از دریافت حکم تیمور تاش درمهاباد و سردشت بسیار تلاش کرد کە موضوع را جور دیگری به تهران گزارش دهد؛ و قیام ملا خلیل را نه در رد فرمان رضا شاه بلکه به گونه دیگر نشان دهد، ولی چون عده محدودی ازعلما و روحانیون با وی هم داستان شدند به هدف خود نرسید وکماکان ملا خلیل و یارانش بر نفی این فرمان تاکید کردند.
نیروهای ملاخلیل گورمری که بیشتر از عشایر و طوائف منگور منطقه و مردمانی غیرتمند و باشر ف بودند به قصد تصرف مهاباد،در نزدیکی داش تیمور اتراق کردند و در این ناحیە بین یاران شیخ و نیروهای ارتش شاهنشاهی درگیری شدیدی روی داد و سرتیپ مقدم برای مهار نیروهای ملا از سلاحهای سنگین و طیاره استفادە کرد کە سرانجام تعداد زیادی کشتە و زخمی شدند و ملاخلیل و یارانش مجبور بە عقب نشینی از مهلکە شدە و به عراق گریختند. این تعقیب و گریز تا نزدیکی مرز ادامه داشته در کتاب رد فرمان رضا شاه آمده است؛ در نزدیکی روستای خلیفان بودیم که چاشت بود که صدای مهیبی از غرش طیاره در روستا پیچید طیاره دولتی بود که به طرف روستایی ایل تیمور می آمد. ناگهان صدای مهیبی آمد و بمب بر زمین افتاد که داد وغوغا از روستا بر آمد، در اطراف خلیفان چهار بمب انداختند در این میان بسیاری به شهات رسیدند و ملا خلیل همراه یارانش به عراق گریختند وبعدها در اثر فشار نیروهای دولتی بر بستگان ملا خلیل و یارانش مجبور به بازگشت به وطن شده و ایشان تا اخر عمردر میر اباد سردشت زندگی کردند.

قیام ملاخلیل گورمری در هرشکل و بعد و شیوه ای که باشد کاملا مردمی ودینی بوده و برخواسته از روحیه اسلامی و انسانی مردمان این دیار می باشد و ازهمه مهتر شهامت ایشان در رویاروی بایکی از سفاک ترین شاهنشاهان ایران یعنی رضاشاه ستودنی است ویاد این رادمرد برای همیشه در تاریخ ایران زمین باقی خواهد ماند.
بر جوانان این آب و خاک نیز فرض است که با خواندن وقایع تاریخی از این دست هم در شناخت هویت واقعی خود و هم در حفظ میراث گران بهایی که با دشواری فراوان توسط گذشتگان حراست گشته و به دستشان رسیده کوشا باشند.
این روزها شاهد گرایش بسیاری از جوانان مهاباد و منطقه به پوشش نا مناسب و بی ریشه ای هستیم که هیچ ارتباط تاریخی و هویتی با ما مردمان کُرد ندارد. صدها و هزاران تن از غیور مردان این دیار جان شیرین خود را فدا کرده اند تا هویت و مشی و مرام اصیل مردمان این منطقه از گزند تحریف و کج سلیقی ها و جبر زورمداران بدور بماند.

جلال ابراهیمی

منابع ؛
ا احمد احمدیان .مجلە مهاباد،سال نهم، شمارە۱۰۲ ۲محمد امین، کریمی فرد، قیام ملا خلیل قیام حیا و غیرت، ئاوینە؛ شمارە ۳۳\۱۳۹۵صفحه ۳۱
۳قیام ملا خلیل و رد فرمان رضا خان ،ابراهیم افخمی،محمدی،سقز ۴تاریخ مهاباد سید محمد صمدی.رهرو ۱۳۷۳
۵_عکسها، ارشیو مهرداد رامید نیا .مهاباد ،

نمایش بیشتر

ســــۆزی میــــحڕاب

سایت ســــۆزی میــــحڕاب در آذرماه 1392 با همت جمعی از اهل قلم خوشنام و گمنام تاسیس شد ســــۆزی میــــحڕاب بدون جنجال و در اوج عملگرایی به ترویج مبانی میانه روی می پردازد ســــۆزی میــــحڕاب با هیچ جریان و هیچ احدی درگیری ندارد ســــۆزی میــــحڕاب رسالتی جز همزیستی و دگرپذیری ندارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا