ادبیاتداستان

ابری که مامور خدا بود(داستانی خواندنی )

ابر مامور

ابری که از جانب خدا مأموریت یافته بود

امام مسلم (رح) در صحیح خود روایت کرده که پیامبر (ص) فرموده است: شخصی در بیابانی راه می رفت که در آن هنگام از جانب ابری، صدایی به گوشش رسید که می گفت: باغچه فلان شخص را آبیاری کن!

ابر حرکت کرد تا اینکه بر زمینی سنگلاخ باریدن گرفت که در آنجا جوی آبی وجود داشت و تمامی آب را در برگرفت. آب جاری شد و آن شخص دنبال آب به راه افتاد تا اینکه به مردی رسید که بیلی در دست داشت و مشغول هدایت آب به اطراف باغچه اش بود.

 وی را صدا زد، ای بنده خدا نامت چیست؟ پاسخ داد: نامم فلان است (همان نامی که از جانب ابر شنیده بود) ولی شما چرا نام مرا می پرسی؟ گفت:
نام تو از طرف ابری به گوشم رسید که این آب از همان ابر باریدن گرفت که می گفت: باغچه فلان شخص را آبیاری کن، ولی به من بگو: که باغچه ات را چگونه اداره می کنی؟ گفت: تازه که از این راز آگاهی یافتی، بدان که درآمد باغچه را به سه قسمت تقسیم می کنم.

 یک سوم آن را به نیازمندان صدقه می دهم، خودم و خانواده ام از یک سوم دیگر آن استفاده کرده و یک سوم باقیمانده آن را هزینه مخارج باغچه می نمایم!


درس اول:

کسی که دستورات خدا را در حدود اختیارات خود به اجرا درآورد، خداوند نیز کارهایش را روبراه می سازد و هر آنچه لازم دارد، برای وی مسخر خواهد کرد و تمام کائنات هم زیر فرمان خداوند قرار دارند.

پس طوری زندگی کن که خدا از تو خشنود گردد، پس از آن هرچه را که بدان علاقه داری، برایت مهیا می سازد و یقین داشته باش که قوانین حاکم بر دنیا بر خدا حکومت نمی کنند.

گاهی اوقات خداوند به خاطر یکی از بندگانش، قوانین حاکم بر دنیا را تغییر می دهد و بنده صالحش را همانند یکی از پیامبرانش(ع) اکرام می دارد و برای او خارق العاده به وجود می آورد!

آتش سوزان را برای ابراهیم(ع) سرد و سالم‌ گرداند.

ماهی غول پیکر و درنده را برای یونس(ع) به ظرفی نگهدارنده تبدیل نمود‌.

چاقوی تیز و بران را از ذبح کردن اسماعیل(ع) منع کرد.

ابری را هم مأمور کرد که آبش را تنها بر باغچه بنده ای از بندگان صالحش فرو ریزد.

خداوند خواست آن بنده صالح را مثل بقیه بندگانش از آب محروم نکند، پس هر چند عادتاً ابرها بر همه می بارند، ولی خداوند قانون دنیا را برای بنده صالحش تغییر داد. او دیانت خویش را به صلاح رساند و خداوند نیز دنیایش را اصلاح کرد و سامان بخشید!


درس دوم:

شهرت یافتن و بلند آوازگی واقعی اینست که در آسمان معروف و شناخته شده باشی، نه در دنیا!

این برزگر شاید در زمین مشهور و معروف نبوده، اما در ملأ اعلی دارای نامی آشنا و شناخته شده بوده است. چرا اینگونه نباشد که پادشاه پادشاهان دستوری آسمانی صادر می کند که باید بطور ویژه باغچه فلان بنده ام آبیاری گردد!

درس سوم:

از قدیم گفته اند: کار کردن نوعی عبادت است!
این سخن صحیح است، ولی کاری که مانع به جا آوردن دستورات خداوند شود، از چنین ارزشی برخوردار نمی باشد، بلکه دامی از دام‌های شیطان به شمار می آید.

کسانی هستند ساعت زنگدارشان را تنظیم می کنند تا برای نماز صبح بیدار شوند، اشخاصی هم وجود دارند که ساعت تنظیم می کنند تنها برای اینکه سر وقت به کارهایشان برسند و یا در اداره حضور یابند.

تفاوت زیادی هست میان کسی‌که اعتقاد دارد که هدف از خلقت وی پرستش خداست و بین شخصی که تصور می کند به دنیا آمده تا صرفاً کشاورزی کند!
در این دنیا هم برای عبادت وقت کافی و معین وجود دارد و هم برای کار و تلاش و معیشت.

آن کس که به تأخیر انداختن عباداتش را به بهانه‌ی رسیدگی به کارهایش توجیه می‌کند و عبادت را تا پایان وقت آن به تأخیر می اندازد، در واقع خدمت خداوند بی ادبی روا داشته است. چون تصور می‌کند کسب روزی تنها از راه کار کردن زیاد امکان‌پذیر است.  در حالی‌که خداوند خودش روزی‌رسان می باشد و خوشنود نمودن او باید بر هر کاری تقدم داشته باشد.

«الشیطان یعدکم الفقر والله یعدکم مغفره منه وفضلا» یعنی: ابلیس شما را از فقر و تنگدستی می ترساند، اما خداوند به شما مژده غفران و فضل و کرم از جانب خویش را خواهد داد.

پس اگر می خواهیم کارهایمان نزد خداوند، عبادت محسوب گردند، باید حق او را بر هر چیزی مقدم داریم.

البته کسی‌که با توجیه مشغول شدن به عبادت، در انجام دادن وظایفش کوتاهی می کند، وضعیتی بهتر از آن شخص ندارد که به خاطر کار، نمازهایش را ترک می نماید!

پیامبر رحمت(ص) فرموده است: هیچکس غذایی را بهتر از آنچه با دستان خود کسب نموده، نخورده است و نبی الله داود(ع) از کسب و کار خود، ارتزاق می نمود.

همچنین فرموده است: اگر یکی از شما ریسمانی بردارد و با آن هیزم بیاورد، بسیار بهتر از این است که گدایی کند و منتظر بماند که مردم چیزی را به وی بدهند و یا خیر. نیز در مورد آن شخص که مدام در مسجد مشغول عبادت بود و برادرش مخارج وی را تأمین می کرد، فرمود: برادرش بر وی برتری دارد!

راز زندگی، ایجاد تعادل میان دین و دنیاست.

واقعیت امر هیچگاه اینگونه نبوده که من از این دو گزینه یکی را اختیار نمایم که یا باید کار کنم و یا اینکه عبادت انجام دهم.

عیسی مسیح(ع) در سرزمین جلیل نجاری می کرد و یکی از پیامبران اولو العزم هم بود. شعیب(ع) دامدار بود و به علت ناتوانی و پیری، دخترانش گوسفندان را می چراندند و آن زمان هم که یکی از دخترانش را به عقد ازدواج موسی(ع) درآورد، مهریه آن‌ را کارگری و چوپانی به مدت هشت سال برای خودش از جانب موسی(ع) قرار داد.

پیامبران خدا(ع) اینگونه بوده اند، پس ما هم مکلف به ترک دنیا نمی باشیم!


درس چهارم:

پاداش هر عملی از جنس آن عمل خواهد بود.

آن برزگر که زمین کشاورزیش را برای خوشنودی الله به کار می گرفت، علی رغم اینکه  مشیت خداوند در آن زمان بر معاقبه نمودن بقیه مردم بود، امّا آن زمین را برای وی نگهداشت و در آن برکت انداخت.

پس یقین داشته باش هر مالی را محض رضایت خدا صرف نمایی، خداوند آن را رشد و نموّ می بخشد و زیاد خواهد کرد و هرگز صدقه از مالی نمی کاهد.

باز اطمینان داشته باش، دقایقی را که در آن مشغول بجا آوردن قیام اللیل می باشی، خداوند به نیرو و نشاطی مبدل می سازد که از شور و نشاط کسی‌که تمام شب را در خواب به سر برده است، بیشتر خواهد بود.

نازل شدن برکت از جانب خداوند را باید مورد عنایت هر چه بیشتر قرار دهیم! معیار باارزش بودن چیزی، کیفیت آن است نه کمیت! همه ما افرادی را سراغ داریم با وجود اینکه از سرمایه زیادی برخوردارند، اما هیچگونه آرامشی ندارند و بیشتر اوقات ناخوشنود می باشند.

همچنین اشخاصی را می شناسیم علی رغم اینکه از سرمایه آنچنانی برخوردار نمی باشند، اما احساس خوشبختی می کنند و سرمایه ناچیزشان کفایت حال آنها را می کند و بسیار راضی و خوشنود هستند!

عمر(رض) می گفت: من از خدا طلب روزی نمی کنم، چون خداوند از تقسیم نمودن آن در میان بندگانش فارغ شده است، ولی مدام از خدا می خواهم که در روزیم برکت اندازد!


نویسنده: ادهم شرقاوی
مترجم: امید سلیمانی _ بانه

نمایش بیشتر

امید سلیمانی

# استان کردستان- بانه @@ فعال دینی و اجتماعی @@ نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا