تاریخ

«ابن رواحه» نماینده ی پیامبر(ص) جهت آشتی با یهودیان «خیبر»

تلاش پیامبر برای صلح با یهودیان خیبر

 

 کشته شدن ابن زرام عمدی بود یا اتفاقی؟

یکی از حرکت های پیامبر (ص) در سال ششم هجری که به سریه شهرت یافت ، اعزام عبدالله بن رواحه همراه گروهی سی نفره از مسلمانان به خیبر است ، بیشتر مورخان این حرکت را به نام سریه ثبت کرده و می گویند : پیامبر (ص) عبدالله بن رواحه را برای کشتن اسیر بن زرام (رئیس و زمامدار خیبر) به خیبر فرستاد .[۱]

اما دلایل و شواهد حاکی از آن است که این حرکت به منظور کشتن این چهره یهودی نبوده بلکه پیامبر (ص) این گروه را با هدف برقراری صلح با یهود خیبر و گفتگو با بزرگ آنان (اسیربن زرام) فرستاده است ولی به طوراتفاقی و ناخواسته به کشته شدن وی منجرشده است!

در آغاز به دلایلی که نشان می دهد حرکت عبدالله برای ترور «اسیر» نبوده است توجه می کنیم و سپس به شواهدی که بر صلح آمیز بودن این حرکت وجود دارد ، خواهیم پرداخت .

-در تمامی ترورهای احتمالی که از سوی یاران پیامبر انجام شده ، دستور و اجازه صریح پیامبر (ص) گزارش شده است ، برای مثال آن حضرت درباره کعب بن اشرف فرمود : کیست که شر او را کم کند؟ [۲]و درباره ابورافع هم اجازه صادر فرمود[۳] اما درباره کشتن «اسیر» هیچ گونه فرمان یا اجازه صریحی از رسول خدا روایت نشده است ؛ تنها مطلبی که گفته شده این است که واقدی از عبدالله بن انیس روایت کرده که : پیامبر خدا به من فرمود : اسیر را نبینم [۴] لکن این مطلب گذشته از این که تفسیرهای گوناگونی بر می دارد و با بخش های دیگر داستان نیز سازگاری ندارد[۵] در سیره ابن هشام هم نیامده است با تردید جدی روبه رو است .

-در منابع تاریخی تأکید شده است که همه ترورها در شب و بدون اطلاع اطرافیان و به صورت ناگهانی انجام شده است ، ولی وقتی یاران پیامبر نزد اسیر رفتند ، از او امان گرفتند و او هم از آنان امان گرفت ، از مجموع گزارش ها نیز پیداست که این حرکت در روز انجام شده وهیچ شباهتی به سریه هایی ندارد که به منظور کشتن شورشیان فاسد انجام می گرفته است!

-در سریه هایی که پیامبر برای کشتن مفسدان اعزام می کرده است ، اگر سخنی رد و بدل شده ، برای فریب آن طرف مورد نظر بوده است ، اما در داستان ابن زرام ، سخن یاران پیامبر که گفتند : اگر با ما بیایی به مدینه ، پیامبر به تو نیکی می کند و تو را ریاست خیبر می دهد، به حیله و فریب شباهتی ندارد : زیرا اگر بنا بر حیله بود به گونه ای دیگر عمل می کردند!

-دقت در واژه ها و جملاتی که در گزارش این رویداد به کار رفته به خوبی گواهی می دهد که هدف از این حرکت ، ترور « اسیر» نبوده ، بلکه بطور اتفاقی پایانش به کشتن او و یهودیان همراهش انجامیده است ، ابن اسحاق در گزارش کوتاه خود می گوید « این یکی از حرکت های ابن رواحه بود که در آن «اسیر کشته شد» و بر خلاف دیگر مورخان که حرکت عبدالله را از اغاز به منظور کشتن اسیر نوشته اند ، تعبیر دیگری به کار می برد .

 واژه دیگر (پشیمانی در میان راه) است که ابن هشام و ابن کثیر می گویند : اسیر ، دعوت یاران پیامبر را جهت رفتن به مدینه لبیک گفت ؛ ولی در راه پشیمان شد .[۶]

اباذری هم می گوید : اسیر با عبدالله بن رواحه بین آمد وهمراه او راهی مدینه شد ولی در میان راه قصد کشتن ابن رواحه را نمود که ابن انیس او را کشت .[۷]

مورد دیگر این است که وقتی یاران پیامبر (ص) به اسیر گفتند : « پیامبر ما را فرستاده تا همراه تو نزد ایشان برویم وتو را بر خیبر بگمارد» مشاوران اسیر ، با رفتن او به مدینه مخالفت کردند و خطاب به اسیر گفتند : محمد هیچ گاه مردی از بنی اسرائیل را به ریاست و مسئولیتی نگمارده است ، اسیر گفت : ما از جنگ خسته شده ایم » [۸] .

همه این کلمات نشان دهنده این است که عبدالله بن رواحه برای کشتن اسیر به خیبر اعزام نشده بود بلکه برای دعوت او به مدینه و در نتیجه صلح با یهودیان خیبر اعزام شده بود!

-در سریه هایی که پیامبر(ص) برای کشتن دشمنان مفسد اسلام فرستاده است ، یک نفر یا پنج نفر بیشتر نفرستاده است ، ولی در این گزارش می بینیم که همراهان این رواحه سی نفر هستند!

-راستی اگر عبدالله ابن رواحه و همراهانش جهت کشتن «اسیر» اعزام شده اند چرا در این حرکت همراهان پر تعداد اسیر و آن هم در نبردی تن به تن کشته شدند ؟!

با آنچه گذشت ، روشن شد که اعزام ابن رواحه از سوی پیامبر(ص) به خیبر با هدف کشتن اسیر نبوده بلکه به منظور گفتگو برای صلح با خیبریان بوده است ، ولی چون سر انجام این سفر ، کشته شدن اسیر یهودی بود ، این گونه در برخی کتب تاریخی نقل شده که این سریه ، برای کشتن اسیر بن رزام بوده است [۹].

*گفت و گو برای صلح 

گزارش زیر که آمیخته ای از روایت واقدی و ابن هشام است ، نشان می دهد که این سفر برای گفتگوی صلح آمیز به خیبر انجام شده است :

در ماه رمضان سال ششم هجری به پیامبر(ص) خبررسید که اسیر بن زرام ، یهودیان خیبر و مشرکان غطفان را برای حمله به مدینه آماده کرده است [۱۰]، رسول خدا برای بررسی اوضاع خیبر،عبدالله بن رواحه و سی نفر دیگر را به این منطقه فرستاد ، این گروه وارد خیبر شدند و مطالبی  از اسیر شنیدند ، سپس به مدینه برگشته و اطلاعات خود را در اختیار پیامبر(ص) گذاشتند . مدتی بعد از آن حضرت رسول یاران خود را خواست و این باره عده زیادتری را همراه عبدالله بن رواحه ، روانه خیبر نمود ، وقتی آنان به خیبر رسیدند اعلام کردند که از سوی پیامبر(ص) اعزام شده اند ، از اسیر امان خواستند واسیر نیز از آنان امان خواست؛ آنگاه با یکدیگر دیدار و ملاقات کردند ، آنان به اسیر گفتند : اگر نزد پیامبر بیایی به تو نیکی خواهد کرد و تو را درریاست خیبر ابقا خواهد نمود ، اسیر پس از استدلال و پافشاری عبدالله و همراهانش قبول کرد که همراه آنان به مدینه برود ، هر چند مشاوران او گفتند : محمد کسی نیست که به بنی اسرائیل ریاست بدهد !

ولی اسیر گفت : ما از جنگ خسته شده ایم ، سپس همراه سی نفر از یهودیان به سوی مدینه راه افتادند ، در شش میلی خیبر ، اسیر پشیمان شد و دست به شمشیر برد تا عبدالله بن رواحه را از پای درآورد ولی عبدالله بن انیس که در ریف او بر شتر سوار بود ، پیش از آنکه اسیر حرکتی بکند ضربه ای به پایش وارد ساخت و سپس اورا کشت بقیه مسلمانان هم دیگر با یهودیان درگیر شدند و همه را کشتند به جز یک نفر که موفق به فرار شد[۱۱].

از گزارش های تاریخی استفاده می شود که مسلمانان در این برهه از زمان که هنوز صلح حدیبیه منعقد نشده بود [۱۲]توانایی مقابله با یهودیان خیبر را نداشتند ؛ و البته که حمله به خیبر در برنامه کاری پیامبر نبود زیرا انتظار می رفت در صورت حمله به خیبر ، مشرکان قریش به یاری آنان شتافته و داستان احزاب که به تعبیر قرآن مسلمانان را متزلزل کرد بار دیگر تکرار شود . در چنین شرایطی بهترین و حکیمانه ترین دور اندیشی این بود که مسلمانان با یکی از دو گروه مشرک و یهودی کنار آیند ، از این رو پیامبر (ص) ابن رواحه را برای گفتگو و مذاکره پیرامون صلح ، به خیبر فرستاد ، ولی سر انجامی نداشت!

علاوه بر آن چه از استحکامات و آمادگی نظامی خیبر در گزارش سیره نویسان وجود دارد به نظر نمی رسد مسلمانان در آغاز قصد حمله به این منطقه را کرده باشند؛ بلکه ابتدا در صدد برآمده اند با روسای خیبر که فرد شاخص آنان در آن زمان اسیر بود به گفتگو بنشینند تا از این راه به مخالفت های آنان که موجب ناامن شدن شمال مدینه شده بود پایان دهند .

و نکته مهم دیگر این گزارش تاریخی این است که ابن رواحه ، از سوی پیامبر یا از سوی خودشان (به اختلاف روایات) پیشنهاد ریاست خیبر رابه اسیر دادند ، این درست همان دیپلماسی است که پیامبر (ص) درباره بزرگان هیات های تازه مسلمن انجام داد و بزرگ هر قبیله را از سوی خود به زمامداری آن قبیله منطقه منصوب می کرد .

به هر حال ناکامی مسلمانان از صلح و قرار داد آشتی با یهود خیبر موجب شد که به امید صلح با قریش به سوی مکه رهسپار شوند و پس از صلح حدیبیه ، با اطمینان از عدم همکاری دو گروه یهودی و مشرک با یکدیگر ، خیبریان را درهم کوبید .

 

  1. مغازی ، واقدی ، ص ۴۲۹ .
  2. ابن کثیر البداه و النهایه ، ج ۴ ، ص ۶ .
  3. همان ، ج ۴ ، ص ۱۶۰ .
  4. واقدی ، مغازی ، ج ۱ ، ص ۴۳۰ .
  5. چگونه پیامبر به دیگر یارانش فرموده با اسیر گفتگو کنند و وعده ریاست خیبر را به او بدهند ، اما به این انیس فرموده اسیر را نبینم ؟!
  6. ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج ۴ ، ص ۲۵۱-۲۵۲ .
  7. بلاذری ، فتوح البلدان ، ج ۱ ، ص ۴۸۵٫
  8. واقدی ، مغازی ، ج۱، ص ۴۳۰ .
  9. الصالح الشامی ، سبل الهدی و الرشاد ، ص ۱۱۲ .
  10. ابن کثیر ، البدایه و النهایه ، ج۴ ، ص ۲۵۱٫
  11. مغازی ، واقدی ، ج ۱ ، ص ۴۲۸تا ۴۳۰ .
  12. اعزام بن رواحه در شوال سال ششم ولی صلح حدیبیه در پایان آن سال بوده است .
نمایش بیشتر

رسول رسولی کیا

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - مهاباد @ شغل : دبیر آموزش و پرورش

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا