دل نوشته

از خواب گران خیز

از خواب گران خیز

نویسنده: جهانگیر بابایی

تراوش فکری نابی که حکیمان قدیم درقالب یک تمثیل بر زبان رانده اند.
آنان با زبان رمز و تمثیل، حکمتی را سرودند که سالها در محافل علمی و آزمایشگاه های بزرگ جهان، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفت و بە سادەاندیشی انگاشتند.
عبارت کوتاه (زمین، گاو، ماهی، آب، زندگی)گویا زمین بر پشت گاو، گاو بر پشت ماهی، ماهی برروی آب شناور است. فلسفەی نابی کە اقرار می دارد کە زندگی بر این پایە ها استوار است.
قدرت تخیل این عبارت زیبا به حدی اغواگرانه است که هنوز کسی قادر نبودە آن را رمزگشایی نماید یاغرور دانایی مانع از تفسیر آن بوده است.
حکیمان در قالب تمثیل، زودگذری و ناپایداری کره خاکی را به تصویر کشیدەاند.ظاهرا،این معمای کوتاە تفسیر بردار، بامعیارهای عصر سروری علم به خطا رفته است و تفکر ناب تمثیلی آنان را پوچ و بیهوده قلمداد کردەاند. ولی هرگز به نظر نمی‌رسد که حکمایی چون سقراط و ارسطو و افلاطون … یک مطلب علمی را رمزگونە گفته باشند.
زبان فلسفه و ادبیات، نیازمند تعبیر و تحلیل دیگری است. اندیشەای کە زبان ماورای این جهان را می طلبد تا چهرەی پنهان مفاهیم و مصادیق وعبارات را بنمایاند.
زبان تفکر آینده نگری، نتیجه و ثمره خرد و معنویت آدمی است. حکیمان که فانی بودن جهان را عیان پیش رو می دیدند و هرگز در راه آن، جهان خواری نمی کردند و چون آن نادانی نبودند که بر سر درختی قرار بگیرند و با تبر بران، تنەی ستبر آنرا لت وپار نمایند.
آنان بارها ازنزدیک شدن به حریم دربار سلاطین و قدرت مداران، خودداری می نمودند تا از دستبرد سیاست و ثروت مصون بمانند و گاهی هم، تاوان آن را باسرکشیدن جام زهراگین پس می دادند.
زمین چون کشتی بزرگ و مسطحی است که آرام آرام حرکت دوار خود را در قلب زمان ادامه می‌دهد و بار سنگینی از آب و حیوان و خاک و آدم و جمادات، بر پشت حمل می نماید. خواب سنگین و آرامبخشی دارد که اگر مهاجمانی چون انسان بگذارند هرگز به بیداری منجر نمی‌شود.
متاسفانه انسان متمدن امروز، نه تنها به زمین رحم نمی نماید بلکه آثار لکەهای شوم و سوزناک خود را به بالاترین نقطه ازون و قعر دریاهای تاریک رسانده است. سیاستمدارانی که به جای اینکه چون والدین مهربان و آیندەنگر، به فکر زمین و بشر و طبیعت باشند بر سر تخریب و نابودی آن، مسابقه های کشندە سر می‌دهند. سیاست بازان و مدیرانی که می بایست در خدمت بنی بشر و گوی خاکی خدادادی باشند ولی علیه آن قیام کرده وبرای سقوط آن، آستین همت بالا زده اند.
ترویج فساد در همه ابعاد زندگی، مالی، جنسی، فکری، اقتصادی وجاهلیت متمدنانه و ویرانگر، ملی گرایی افراطی و خداگونگی، نابودی و محو اقوام زیر دست و ناتوان، گسترش گرسنگی، انسداد گلوگاه رزق و روزی خدادادی، اجرای نقش خدایان کاذب، بیداد و بی‌رحمی، غرور و خودستایی، تخریب وتاراج اموال عمومی، سیری ناپذیری بی حد و حصر، جنگ و شرارت و فتنه جویی، افکار منفی و شیطان پسند،همه از آثار این بشر از خدا بی خبر است.
چه گلایه ونالەای از دست این کره خاکی سر می‌دهند گویا که بی‌رحمانه دهن بازکرده و آدمیان و جانوران را می بلعد و قدرت و زورآزمایی خود را بە رخ آنها می کشد.
مگر شما برای آبادانی و عمران این سفینه فضایی لبریز از نعمت و آسایش، چه اقدامی کرده‌اید؟ خوشا به حال جهان حیوانات که تنها برای رفع گرسنگی شکار خود را می درند و شکم خالی خود را خوشحال می نمایند.
انسان، این موجود دو پا، که خود را خلیفه خداوند می داند و با القاب وعناوین جانشینی و سروری و خردمندی، بە خود می بالد روی سیاه راز بقای حیوانات را سفید کرده و چه بسا سرآمدکشندگان و درنده خویان است.
ظاهراً تراژدی دردناک وحشیگری ،توسط خود آدم ها ساخته و پرداخته شده است و حیات حیوانات را در قالب داستان های هراسناک و ترساننده و بی رحم، بە جهان انسان معرفی نموده است تا پوششی ضخیم و مکارانە بر شرارت های سیری ناپذیر خود بگذارد.
او بامهارت، نقاب مهربانی و شهرنشینی و علم و دانایی و برابری را بر چهره نهاده.
بشر امروز، چه زیبا حماسه سرایی کرده و مهندسی زندگی را باب طبع خود طراحی می نماید نه تنها حیوانات و مادر زمین را به نامهربانی متهم می سازد بلکه سعی می کند خالق توانای جهان را هم زیر سوال ببرد و حضور آن را از صحنه زندگی بزداید. انسان خردمند و باهوش،فرعون وار، سرود(فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلی ) را فریاد می دارد و برتخت کرسی صدارت جهان تکیه نموده.
چه زیبا گاهی جماداتی چون، زمین لرزه و سونامی و سیلاب ها زبان وا می کنند و فریاد می دارند و از خود دفاع می کنندو بامهارت چشمگیری، صورتبند انسانهارا کنار می زنند که : ” آهای آدم ها، بساط ریا ودروغ و سیاست بازی را برچینید. دستان خونی وچرب آلود خود را تا کی به دامن دیگران می سایید.
بە جای حکومت رانی و قدرت نمایی، شعار پیش به سوی زندگی را سردهید. لوای عشق و مهربانی بربام آسمان، برافرازید!دست پراز عطوفت و انسانیت را بر پشت خراشیده وترک برداشتەی زمین وساکنانش بنهید! مرهم صلح و آشتی رابرقلب مضطرب و هراسناک جهان، بمالید!”
ای انسانی که امروز، قابیل وار کمر همت را برای نابودی برادرانت برروی زمین، بستەای! برخیز و نگاهی به سیر شکوفایی پرونده جنایی خود بینداز. این راهی را که شما برگزیده اید به کعبه و دیدار دوست ختم نمی شود بلکه به ترکستان و هجران و ماتم و سوزو نالە می رسد. سیرطبیعی کاروان زندگی را چرا به سوی دره های عمیق و بی سروته، می‌کشانی؟
اقبال وار، همە بانگ برداریم:
“ازخواب گران،خواب گران، خواب گران خیز
ای عنچە خوابیدە، چونرگس نگران خیز”

جهانگیربابایی ، سردشت

┏━━━━━━ 💐     ━┓
🆔 @Sozimihrab 🕋
┗━     🌹 ━━━━━━┛

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. بسیار متن کامل جامع مانع بود..تمام ادیان الهی متفق القول معتقدند بشر بدنبال نابودی هستی است و علی رغم تلنگرهای خدا در قران انجیل تورات دایم درحال فساد جنایت دزدی دروغ فریب خیانت فتنه اشوب درزمین است و بنده برده سایه شیطان شده و هیچ کس ازشر او در امان نخواهد بود و در اخرالزمان فتنه ها جنگ ها غبارها شدیدتر میشود طوریکه تمییز حق باطل دیگر برای هرکسی میسرنیست و حفظ ایمان مانند نگه داشتن پنبه در انبار اتش است و اکثریت از راه حق حقیقت خدا خارج میشوند جز اقلیت بسیار بسیارقلیل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا