اصول

از ناسخ و منسوخ چه می دانید(3)

 

نسخ در اسلام. (3)

چه چیزهای ناسخ هستند.

نسخ قرآن به قرآن به اتفاق علمای تفسیر قرآن و اصول فقه درست است.

نسخ حدیث متواتر به مثل خویش درست است. نسخ خبر آحاد نیز  به مثل خود درست است.

نسخ احادیث متواتر (این است که جمع زیادی روایت کرده باشند که دروغشان محال باشد) به احادیث آحاد(یک پای چند نفر روایت کرده باشند) نزد جمهور علما درست است، اما امام شافعی آن را انکار کرده است، و گفته است که قرآن به سنت نسخ نمی شود و همچنین سنت به قرآن نسخ نمی شود.

مثال نسخ آیه به حدیث آحاد مانند:

«تحریم کل میتة» یعنی هر مرداری گوشتش حرام است به حدیث«هو الطهور ماؤه الحل میتة»دریا آبش پاک ومردارش حلال است.

و  مثال نسخ آیه به حدیث متواتر مانند

نسخ تمام آیات ارث به حدیث متواتر«لا وصیَّةَ لوارث» یعنی برای گیرنده ارث وصیت کردن درست نیست.

نسخ اجماع به اجماع و سنت به قیاس درست نیست و هر گاه به بدل(جایگزین) باشد، مشروط است به اینکه بدل از منسوخ سبک تر یا مساوی باشد و بر مکلف سنگین تر باشد.

نسخ حکمی با حکمی دیگر، مانندواجب بودن وصیت برای پدر و مادر و خویشان نزدیک، به قانون مفصل ارث.

و نسخ رو کردن به طرف بیت المقدس به رو کردن به طرف کعبه

و نسخ عدۀ یک سال به چهار ماه و ده روز.

نسخ به ناسخ مساوی: مانند نسخ رو کردن از بیت المقدس به کعبه.

نسخ به بدل سبک تر: مانند نسخ یک سال عده زن (وفات یا طلاق) به چهار ماه و ده روز.

نسخ به ناسخ سنگین تر: درست است نزد جمهور علما، زیرا بعضی اوقات مصلحت بندگان در تشریع قانون سخت و نسخ احکام آسان است  مانند حرام بودن جنگ با کفار در اول اسلام و در مکه، امری که بعدها و در مدینه واجب شد .

و  همچنین مانند نسخ مباح بودن شراب به تحریمش و  نسخ مباح بودن قمار و …. به تحریم آن ها  این حکم های جدید سنگین تر هستند از اولی..

ناگفته پیداست که هدف از نسخ چیزی نیست جز مصلحت بندگان مکلف.

خدا در سورۀ بقره آیۀ 106 می فرماید : مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١٠٦﴾هر آیه‌ای را که رها سازیم (و به دست فراموشی سپاریم)، و یا این که (اثر معجزه‌ای را از آئینه‌ی دل مردمان بزدائیم و) فراموشش گردانیم، بهتر از آن یا همسان آن را می‌آوریم و جایگزینش می‌سازیم. مگر نمی‌دانی که خداوند بر هر چیزی توانا است؟ (۱۰۶)

نسخ صریح و نسخ ضمنی

نسخ صریح یا آشکارا این است که خدا آشکارا حکم سابق را لغو کند مثل آیۀ 66و65سورۀ الانفال

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ﴿٦٥﴾ الْآنَ خَفَّفَ اللَّـهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿٦٦﴾ای پیغمبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن برای اعلاء فرمان خدا) برانگیز. هرگاه بیست نفر شکیبا (و ورزیده و قویّ‌الایمان) از شما باشند بر دویست نفر غلبه می‌کنند، و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه می‌کنند، به خاطر این که کافران گروهی هستند که نمی‌فهمند (برای چه چیزی و چه کسی می‌جنگند، و اگر کشته شدند سرنوشت خانواده و سرانجام خودشان چه خواهد بود، و لذا این تاریکی راه و ناآگاهی از هدف و ندانستن نتیجه‌ی دنیوی و اخروی مبارزه، تاب و توانی برای آنان باقی نمی‌گذارد). (۶۵) هم اینک خداوند برای شما تخفیف قائل شد و دید در شما ضعفی است (و تازه‌کار و ناآزموده می‌باشید، در این حال) اگر از شما صد نفر شکیبا باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند، و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر – با مدد و یاری الهی – پیروز می‌شوند، و (در هر حال فراموش نکنید که) خدا با شکیبایان است (و یاری و مدد او تنها شامل ایشان است).

نسخ ضمنی یا داخلی یعنی نسخی که از خلال نص ناسخ چنین فهمیده می شود و گرنه آشکار نیست

نسخ ضمنی این است که قانونگذار(خدا) آشکارا بیان نکند که این قانون و حکم جدید معارض و ناسخ حکم سابق است ؛ اما در خلال سخن چنین چیزی فهمیده می شودو امکان جمعشان هم وجود ندارد ولی دومی ناسخ ضمنی است برای اولی مثل آیه های 240بقره 243بقره

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ ۚ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ ۗ وَاللَّـهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٤٠﴾ و کسانی که از شما در آستانه‌ی مرگ قرار می‌گیرند و

همسرانی را از خود به جای می‌گذارند، (فرمان خدا این است که) باید برای همسران خود وصیّت کنند که تا یک سال آنان را (با پرداخت هزینه‌ی زندگی) بهره‌مند سازند، به شرط این که آنان (خودشان از خانه‌ی شوهر) بیرون نروند، پس اگر بیرون روند هر کار پسندیده‌ای که نسبت به خود انجام دهند (از قبیل ازدواج مجدّد) گناهی بر شما نیست، و خداوند توانا و حکیم است. أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّـهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚإِنَّ اللَّـهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴿٢٤٣﴾ آیا آگاهی (از داستان شگفت) کسانی که از خانه‌های خویش، در حالی که هزاران نفر بودند، از ترس مرگ بیرون رفتند (و سستی نمودند و از جهاد با دشمن سر باز زدند؟) پس خداوند بدیشان گفت: بمیرید. (یعنی خداوند عوامل مرگ آنان را فراهم ساخت و با چیره‌شدن دشمن بر ایشان، گرفتار کشتن و ذلّت و خواری شدند) سپس خداوند آنان را (با آگاهی و بیداری و پیکار قهرمانانه‌ی افرادی از ایشان) زنده کرد. (مگر نه این است که پذیرش ظلم و جور، مرگ ملّتها است؟! و هرگاه گروهی از ایشان از غفلت خویش بیدار شدند و بپاخاستند، خود و دیگران را با جبران مافات از نو زندگی و حیات می‌بخشند؟! و چنین زندگی بزرگوارانه‌ای پس از زندگی ذلّت‌بار، نعمت سترگی است و از فضل خدا است و) بیگمان خداوند فضل خویش را شامل مردم می‌سازد (فضلی که موجب شکر و سپاس است) ولیکن بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند.

در آیۀ 240بقره فهمیده می شود که عدۀ وفات زن برای شوهرش یک سال کامل است و این در اول اسلام بوده است اما در آیه 243 سورۀ بقره دلالت هست بر اینکه عدۀ وفات زن برای شوهرش چهار ماه و ده روز است، این آیه می شود نسخ ضمنی برای آیۀ اولی زیرا بعد از او نازل شده است.

نسخ کلی و جزئی

نسخ جزئی این است که قانونگذار حکم سابق را در بعضی اوقات یا نسبت به بعضی افراد باطل کند مثل اینکه قانون عمومی یا مطلق را  مقید کند به زمانی مشخص یا برای بعضی از افراد آن را مقید کند به چند شرط ؛ مثل قانون حد تهمت به زنا .

آیه 4 سورۀ نوروَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿٤﴾کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا می‌دهند، سپس چهار گواه (بر ادّعای خود، حاضر) نمی‌آورند، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را (در طول عمر بر هیچ کاری) نپذیرید، و چنین کسانی فاسق (و متمرّد از فرمان خدا) هستند.

این حکم شامل تهمت به هر زنی می شود چه شوهر کرده باشد یا خیر ؛ سپس خداوند قانون لعان را صادر کرد که به موجب آن بر شوهری که زنش را متهم به زنا نموده باشد حد «قذف» اجرا نمی شود و به او شلاق زده نمی شود بلکه همسرش را لعان می کند که در( آیۀ 6 سورۀ نور) بیان شده است: وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٦﴾کسانی که همسران خود را متّهم (به عمل منافی عفّت) می‌کنند، و جز خودشان گواهانی ندارند (که بر صدق اتّهامشان گواهی دهند، از آنان خواسته می‌شود که برای این که هشتاد تازیانه نخورند و عقوبت نبینند) هر یک از ایشان باید چهار مرتبه خدای را به شهادت بطلبد که (در این نسبت زنا که به همسرم دادم) راستگو هستم

نسخ کلی:

نسخ کلی نسخ تمام حکم سابق است برای تمام مکلفین مانند: آیه های بقره 240 و 234وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ ۚ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ ۗ وَاللَّـهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٤٠﴾ و کسانی که از شما در آستانه‌ی مرگ قرار می‌گیرند و همسرانی را از خود به جای می‌گذارند، (فرمان خدا این است که) باید برای همسران خود وصیّت کنند که تا یک سال آنان را (با پرداخت هزینه‌ی زندگی) بهره‌مند سازند، به شرط این که آنان (خودشان از خانه‌ی شوهر) بیرون نروند، پس اگر بیرون روند هر کار پسندیده‌ای که نسبت به خود انجام دهند (از قبیل ازدواج مجدّد) گناهی بر شما نیست، و خداوند توانا و حکیم است. وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿٢٣٤﴾و کسانی که از شما (مردان) می‌میرند و همسرانی از پس خود به جای می‌گذارند، همسرانشان باید چهار ماه و ده شبانه‌روز انتظار بکشند (و عدّه نگاه دارند)، و هنگامی که به آخر مدّتشان رسیدند و آن را به  پایان بردند، گناهی بر شما نیست که هر چه می‌خواهند درباره‌ی خودشان به طور شایسته انجام دهند (و اعمالی موافق با شرع از ایشان سر زند و با مرد دلخواه خود ازدواجد کنند)، و خدا از آنچه می‌کنید آگاه است.

اینجا می بینیم که آیۀ دومی کل حکم آیۀ اولی را نسخ کرده است.

تهیه و تنظیم: رحیم رهرو

منابع: الوجیز فی اصول الفقه دکتر وهبة الزحیلی.

 الوجیز فی اصول الفقه دکترعبدالکریم زیدان.

نمایش بیشتر

عبدالرحیم رهرو

✅ محل سکونت : آذربایجان غربی - مهاباد ☑ دعوتگر دینی و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا