اصحابشبهات

ام المومنین زینب دختر جحش و یاوه گویی های خاورشناسان(۲-۱)

زینب دختر جحش

زندگی نامه ام المومنین زینب دختر  جحش (رض) و چگونگی ازدواج پیامبر (ص ) با ایشان و رد شبهاتی پیرامون این موضوع :

همسر هفتم پیامبر اسلام (ص) ، زنی نامدار از قبیله ی قریش به نام زینب دختر جحش پسر رئاب و ماردشان امیمه بنت عبدالمطلب بن هاشم  بودند .

ام المومنین زینب (رض) عمه زاده پیامبر(ص) ، خواهر عبدالله بن جحش حامل اولین پرچم اسلام و خواهر زاده سیدالشهداء (حمزه بن عبدالمطلب) عموی گرامی پیامبر(ص) می باشند

زینب در بچگی اسمشان (بره) بود که پیامبر(ص) آن را به زینب تغییر دادند ، زیرا کلمه ی (بره) به معنای بخشنده و درستکار است ، خداوند نیز می فرمایند :

((… فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ))(… پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد!) [۳۲/ سوره نجم]

قبل از ازدواج با پیامبر(ص) ،ام المومنین زینب (رض) ، همسر صحابی بزرگوار و محبوب پیامبر(ص) ، زید بن حارثه بودند .

 این مرد شریف از اوان کودکی به بردگی در آمده و در بازار عکاز فروخته می شود ، حکیم پسر حزام ایشان را به قیمت ۴۰۰ صد درهم برای خدیجه دختر خویلد خریداری می کند .

هنگامی که خدیجه (رض) با پیامبر(ص) ازدواج می کند زید (رض) را که کودکی ۸ ساله بود به پیامبر(ص) می بخشد ، مدتی طولانی زید با پیامبر(ص) زندگی را می گذراند تا اینکه روزی از روزها  افرادی از طایفه ی زید به مکه آمده و در آنجا ایشان را دیده و می شناسند ، هنگامی که بر می گردند به خانواده ی زید اطلاع می دهند (و آنان را از وجود زید در مکه با خبر می سازند) .

روزی حارثه پدر زید و عمویش به نام کعب (در مکه )به خدمت پیامبر (ص) می رسند و از پیامبر (ص) می خواهند که پسرشان را نزد خویش برگرداند .

پیامبر(ص) در جوابشان فرمودند : زید را صدا بزنید ، اگر راضی شد با شما برگردد حرفی ندارم ، اما اگر نخواست با شما برگردد شما نیز نباید اسرار و پافشاری کرده و باید او را  آزاد بگذارید .

هنگامی که زید را صدا زدند ، زید گفت : پیش محمد می مانم و  با ایشان زندگی می کنم ، پدرش با شنیدن سخنان  زید خیلی اندوهگین  شده و گفتند : بیچاره ، چگونه بردگی را بر آزادی ترجیح می دهی!

زید هم در جواب گفت : به خدا قسم این قدر خوبی و مهربانی از این مرد شریف دیده ام  که به خاطر هیچ کس حاضر نیستم ایشان را ترک کنم .

پیامبر (ص)  هنگامی که چنین رفتار و سخنانی را از زید شنید ، دستش را گرفت و او را بیرون برده و فرموند : مردم ، شما شاهد باشید که از این پس زید پسر من است و از من ارث می گیرد و من هم از او ارث خواهم برد .

بدین صورت پیامبر(ص) زید را از بردگی رهانید و آزادشان نمود ،  بعد از این ماجرا زید در میان مردم به پسر محمد مشهور شد . [ ابن حجر العسقلانی / فتح الباری شرح صحیح بخاری . ج۷ ص ۸۷  دارالفکر بیروت ، تحقیق عبدالعزیز بن باز و محی الدین خطیب ]

هنگامی که اسلام قانون تبنی (فرزند خواندگی ) را منع و تحریم اعلام می کند  ، برای جبران پاک شدن نسب زید با پیامبر(ص)  ، خداوند در قرآن اسم زید را می آورد ، این در حالیست که هیچ کدام از یاران و اصحاب پیامبر(ص) ،  حتی ابوبکر و عمر ( رضی الله عنهما) اسامیشان در قرآن نیامده و مستقیما درباره آنان صحبتی به میان نیامده  است .

پیامبر(ص) ، آنقدر زید را دوست داشتند که در میان مسلمانان زید به دوستدار و محبوب پیامبر(ص) مشهور بودند و به خاطر همین محبوبیت زید بود که پیامبر(ص) فرزندان زید را نیز دوست می داشت  ، به همین خاطر ، به اسامه پسر زید نیز می گفتند : ( الحب ابن الحب ) یعنی دوستدار پسر محبوب و دوست داشتنی) .

عبدالله بن عمر (رضی الله عنهما) می فرماید : روزی پدرم در میان مردم پول تقسیم می کردند ، بیشتر از من به اسامه پول داد ، از پدرم پرسیدم ، چرا سهم اسامه را بیشتر دادید ؟ !  امام عمر (رض) در جواب فرمودند : پسرم ، پیامبر (ص) اسامه را بیشتر از تو و پدرش را بیش از پدرت دوست می داشتند .

هنگامی که زید بزرگتر  شد ، پیامبر (ص) به فکر آن می افتد که برایش زن بگیرد ، در آغاز زنی را به نام (( ام ایمن ))  برایش خواستگاری  نمودند ، زید از آن زن صاحب پسری به نام اسامه شدند . بعداز مدتی زید ام ایمن را طلاق داده و از او جدا گردید ، بعد از آن پیامبر (ص) زینب دختر جحش را برای زید خواستگاری نمودند ، زینب دختر یکی از خانواده های نامدار قریش بود ، ایشان زنی لایق و زیبا بودند .

هنگامی که پیامبر (ص) به خواستگاری زینب رفت ، در آغاز زینب خیلی مایل و خوشحال شد و خیال کردند پیامبر (ص) او را برای خودشان خواستگاری می کنند ، اما بعدا که پیامبر (ص) اسم زید را مطرح نمودند ، خیلی اندوهگین شدند زیرا  زید را هم ردیف خود و خانواده ی خویش نمی دیدند .

پیامبر (ص) با عبدالله برادر زینب صحبت و مشورت نمودند ، عبدالله هم مانند زینب راضی نشدند خواهرشان با کسی ازدواج کند که زمانی برده بوده باشند .

 اما خداوند برای تایید درخواست پیامبر (ص) و امتیازی برای زید ، آیه زیر را نازل فرمودند :

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا [ احزاب / ۳۶]

هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!

بعد از نزول این آیه ، زینب گفت :  از فرمان خدا و رسولش سرپیچی نمی کنم  . بنابراین زینب و برادرش عبدالله به این ازدواج و درخواست پیامبر (ص) جواب مثبت داده و راضی شدند  و  زینب با زید ازدواج نمود .۳

زندگی زناشویی زینب با زید زیاد موفقیت آمیز نبود ، به دلیل اینکه زینب خود را هم شٲن زید نمی دانست ، علاوه بر این کمی تند مزاج و عصبانی بود ، به همین خاطر از همان آغاز ازدواجشان ، ناراحتی و مشکلات زیادی در زندگیشان نمودار شد و هر از چند گاهی زید برای گلایه و شکایت از زینب و زندگی با ایشان نزد پیامبر (ص) رفته و می گفت : زینب با من خیلی تند خو و عصبانی است به همین خاطر می خواهم از او جدا شوم ، اما پیامبر (ص) هر بار زید را نصیحت کرده و ایشان را آرام نموده و می فرمود :  از خدا بترس و با او آرام باش و از طلاق و جدایی حرفی به میان نیاور و از او جدا مشو .

این در حالی بود که پیامبر (ص) می دانست که زید ،  زینب را طلاق خواهد داد و بعد باید خودش با او ازدواج کند .

هر چند پیامبر (ص) حقیقت ماجرا را می دانست ، اما این کار نزدشان خیلی سنگین می نمود و از حرف مردم منافق و بی دین واهمه و هراس زیادی داشت که بگویند : محمد عروسش را به نکاح  خود درآورده است .

برای همین  چنین حقیقتی را از مردم پنهان می کردند .

خداوند قبلا آداب و رسوم و سنت جاهلی فرزندخواندگی را باطل اعلام کرده بود .

در این باره قرآن می فرماید :

… وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَٰلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ

… و (نیز) فرزندخوانده‌های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود می‌گویید (سخنی باطل و بی‌پایه)؛ امّا خداوند حقّ را می‌گوید و او به راه راست هدایت می‌کند.

ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکُمْ وَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند؛ امّا گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی‌زند (و بی‌توجّه آنها را به نام دیگران صدا می‌زنید)، ولی آنچه را از روی عمد می‌گویید (مورد حساب قرار خواهد داد)؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است. [احزاب / ۴٫۵]

اما با وجود چنین آیات صریح و روشنی درباره این موضوع ، کسانی بودند که همچنان آثار این آداب و رسوم جاهلی را در دل می پروراندند ، لذا پیامبر (ص) خیلی هراس داشتند که دشمنان و مخالفین ، از این فرصت سوء استفاده کرده و آن را ابزاری جهت نقد و تخریب پیامبر (ص) و (دعوت ایشان) به کار ببرند .

کار به جایی رسید که خداوند صراحتا از رفتار و شیوه ی تعامل پیامبر (ص) گلایه کرده و چند آیتی در این باب نازل فرمودند :

وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا [احزاب /۳۷]

(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خوانده‌ات «زید»] می‌گفتی: «همسرت را نگاه‌دار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار می‌کردی)؛ و در دل چیزی را پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌کند؛ و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).

زندگی زناشویی زید با زینب روز به روز کم رنگ تر و مشکلاتشان افزون تر می گشت ، تا اینکه سرانجام زید از زینب جدا شد. بعد از اینکه زید، زینب را طلاق دادند،پیامبر(ص) برای اجابت فرمان خداوند(ج) بدون آنکه به حرف مخالفین و منافقین گوش بسپارد، از زینب خواستگاری کردند،اما این بار خود به خواستگاری ایشان نرفتند بلکه زید شوهر قبلی او را جهت خواستگاری نزدشان فرستاد ، زید با خوشحالی از این موضوع استقبال کرده و به خواستگاری زینب رفتند.

زید(رض)در این باره خود ماجرا را نقل می کند و می فرماید: هنگامی که به نزد زینب رفتم تا برای پیامبر(ص)از او خواستگاری کنم ، داشت خمیر نان را آماده می کرد و مشغول پختن نان بود ، وقتی که چشمم به ایشان افتاد فکر کردم که پیامبر(ص)از ایشان خواستگاری کرده و همسر ایشان خواهد شد ، آنقدر نزدم بزرگوار شد که نتوانستم به او نگاه کنم در نتیجه به عقب برگشتم و به زینب پشت کرده و گفتم: زینب ، پیامبر (ص) مرا فرستاده است تا با ایشان ازدواج کنید ، در پاسخ گفتند:هیچ جوابی نخواهم داد تا امر و فرمان خدا بر این کار نباشد – منظورش این بود تا وقتی نماز استخاره نخواند جوابش را نمی دهد -بعد بلند شد و دو رکعت نماز خواند و رضایت خویش را برای ازدواج پیامبر(ص) اعلام کردند.

سال پنجم هجرت، ماه ذوالحجه ام المومنین زینب(رض) زندگی مشترک را با پیامبر اسلام (ص)آغار نمودند.

علاوه بر آنکه خداوند افتخار همسری با پبامبر (ص) را به ام المومنین زینب (رض) عطا کرده بود ، به ایشان فضایل دیگری نیز عنایت فرموده بودند .

از جمله این فضایل :

الف : خداوند از بالای هفت آسمان به مٶمن بودن ایشان اذعان داشته و در این مورد شهادت داده اند.

قرآن می فرماید :وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا [احزاب / ۳۶]

هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!

منظور از مٶمن و مٶمنه در این آیه ی شریفه  همچنان که مفسران و عالمان می فرمایند  ، عبدالله پسر جحش و ام المٶمنین زینب (رض)  خواهرشان می باشند . [طبری ،( تفسیر طبری) ج ۲ ص ۲۷۱ تحقیق احمد محمد شاکر ، ابن کثیرص ۴۲۱ جلد ۶ تحقیق سامی بن محمد سلامه]

ب : پیامبر خدا (ص) ، برای مهربانی و بخشندگی ایشان شهادت داده اند و در این باره ام المٶمنین عایشه (رض) روایت کرده و می فرماید : پیامبر (ص) به همسرانش می فرمود : [ٲسرعکن لحاقا بی ٲطولکن یدا ] صحیح بخاری جلد ۲ ص ۵۱۵ کتاب الزکاه حدیث ۱۳۵۴ ، مسلم حدیث ۶۴۷۰ ج ۷ ص ۱۴۴

یعنی : هر کدام از شما که دستش دراز تر باشد بعد از وفاتم زودتر به من ملحق می شود .

پس ام المومنین عایشه می فرماید : بعد از وفات پیامبر (ص) جمع می شدیم ، همه دستانمان را به طرف دیوار دراز کرده و با چوبی آن را اندازه می گرفتیم تا اینکه معلوم شود کدام یک از ما دستش از یگران دراز تر است ، زیرا گمان می کردیم منظور پیامبر(ص) از این فرموده طویل بودن دستهای  ظاهری است.

و ام امومنین سوده(رض) دستش از همه دراز تر بود ، تا اینکه ام المومنین زینب قبل از همه ی ما وفات کردند بعدا متوجه شدیم که هدف و منظور پیامبر(ص) بخشندگی و سخاوت بوده است نه درازی دستهای ظاهری، بخاطر اینکه زینب از لحاظ ظاهری دستانش کوتاه  اما از همه ی ما بخشنده تر بودند ، ایشان با دستان خویش کار می کردند و پوست را دباغی نموده و بافتی انجام می دادند و در پایان پول کار هایش را در راه خدا صدقه می دادند.

ت : به شهادت ام المومنین عایشه (رض) ام المومنین زینب(رض) در میان همسران دیگر پیامبر(ص) بهترین آنان بوده که با آنان زندگی کرده است.

در این باره می فرماید :در میان همسران پیامبر (ص) تنها زینب هم شان من بود و همان قدر و منزلتی را داشت که من نزد پیامبر(ص) دارا بودم هیچ زن دیگری را سراغ ندارم که از ایشان دیندار تر، راستگوتر ، بخشنده تر و خوش روتر به نسبت اطرافیانش باشد.

پ : خداوند متعال(ج)با دستور و فرمان خود زینب را به ازدواج پیامبر(ص) و همچنین در آسمان و با شهادت جبرئیل و جمیع ملائکه ایشان را به نکاح پیامبر(ص) در آورند .ام المومنین در زمین به همسری پیامبر(ص)در نیامده است بلکه در آسمان عقدشان صورت پذیرفته است .

 خداوند در این باره می فرماید:…فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا [احزاب/ ۳۷]

…هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).

به همین خاطر ام المومنین زینب در میان همسران دیگر پیامبر(ص)به این موضوع خیلی افتخار می کردند و به آنان می گفت: شما را پدر و برادر و فامیل هایتان به نکاح پیامبر(ص) در آورده است اما مرا خداوند بالای هفت آسمان به نکاح پیامبر(ص) برگزیده است ،(به غیر از ام المومنین زینب خداوند این لطف را شامل هیچ زن دیگری نکرده است.)

ج : بعد از وفات پیامبر(ص)ام المومنین زینب اولین کسی بود  که قبل از همسران دیگرش وفات کردند (و به پیامبر ملحق شدند ).

ح: پیامبر (ص) در مراسم ازدواج با ایشان گوسفندی را ذبح نمودند که در مراسم هیچ یک از زنان دیگر چنین کاری انجام ندادند .

سر انجام در سال ۲۰ هجری در سن ۵۳سالگی و در زمان خلافت امام عمر(رض)ام المومنین زینب وفات کردند بعد از وفاتشان هیچ گونه ارث و میراثی بر جا نگذاشتند ، امام عمر(رض) به اتفاق جمع زیادی از مردم نماز جنازه ی ایشان را ادا نمودند و جسد مبارکشان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

ام المومنین زینب (رض) در طول زندگیشان با پیامبر (ص) یانزده حدیث از ایشان روایت کرده اند که از این تعداد امام بخاری و مسلم بر دو حدیث از این احادیث  اتفاق نظر دارند.۶

 ٭ هدف از ازدواج پیامبر(ص) با ام المٶمنین زینب (رض)

هدف اصلی ازدواج پیامبر اسلام (ص) با ام المومنین زینب (رض) بدین جهت بوده که خداوند (ج) خواسته به صورت عملی بوسیله پیامبر(ص) ، با قانون و برنامه تبنی (فرزند خواندگی ) و آثار جاهلی آن به مبارزه برخیزد و تمام و کمال  جامعه و درون مٶمنان را از وجود این رسم جاهلی پاک  نماید .

 قبلا مومنان از ممنوعیت این کار با خبر بودند و می دانستند این برنامه امری ناپسند بوده و بچه هایی که مردم آنان را به فرزندی خود در می آوردند را باید به  پدرانشان نسبت دهند .

خداوند بزرگ در این باره چند آیاتی نازل فرمودند :

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَٰلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ

خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده؛ و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمی‌دهید مادران شما قرار نداده؛ و (نیز) فرزندخوانده‌های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود می‌گویید (سخنی باطل و بی‌پایه)؛ امّا خداوند حقّ را می‌گوید و او به راه راست هدایت می‌کند.

ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکُمْ وَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند؛ امّا گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی‌زند (و بی‌توجّه آنها را به نام دیگران صدا می‌زنید)، ولی آنچه را از روی عمد می‌گویید (مورد حساب قرار خواهد داد)؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است . [ احزاب /آیات ۴،۵]

بنابراین هدف اصلی این ازدواج ، ابطال آداب و سنن اجتماعی دوران جاهلیت بوده و خداوند بلند مرتبه آشکارا از اهداف این ازدواج سخن به میان  می آورد .

الله تعالی می فرماید :وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[احزاب/۳۷]

(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خوانده‌ات «زید»] می‌گفتی: «همسرت را نگاه‌دار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار می‌کردی)؛ و در دل چیزی را پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌کند؛ و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).

قبلا گفتیم قرآن و فرمایشات پیامبر(ص) واقوال صحابه و آثار تاریخی صحیح همه ،دلایل و مدارکی دال بر وجود چنین ازدواجی بوده و نشان می دهند که این کار فرمان و اراده ی  خداوند را به همراه داشته و پیامبر(ص) برای یک لحظه هم به خواست و آرزوی خود اقدام به چنین ازدواجی نکرده اند .

اما مخالفین و مغرضان اسلام طبق عادت همیشگی خویش در گذشته و حال ، حرفهای بی پایه واساس  را دست آویز کار خویش قرار داده و آن را بر ضد پیامبر(ص) و تاریخ پاک اسلام به کار می گیرند .

متاسفانه بیشتر این روایات و داستانهای بی پایه و اساس در میان تعدادی از آثار و کتب مشهور و معتبر اسلامی رسوخ نموده و در کتابهای تفسیر ، احادیث و آثار تاریخی ، به چشم می خورند . صاحبان و نویسندگان  این آثار هم این سخنان را در کتب و نوشته های خویش ثبت و ضبط نموده بدون آنکه خوانندگان و مخاطبین را از صحت و سقم اینگونه داستانها و حرفهای سست و بی اساس آگاه سازند ، لذا افراد زیادی در این راستا دچار لغزش و خطا شده اند .

تمام داستانها و حرفهایی که در این موضوع آمده اند ، با وجود حجیم بودنشان ، بر دو نکته تاکید دارند و روی این دو نکته مانور می دهند .

۱- از نظر کیفیت و چگونگی ازدواج پیامبر(ص) با ام المومنین زینب (رض) :

 دشمنان و مخالفین  می گویند که گویا  پیامبر(ص)  از روی هوا و هوس و آرزوی شخصی خویش این ازدواج را انجام داده اند .

 داستان از این قرار است که گویا ، روزی از روزها ، پیامبر(ص) وارد منزل زید می شود و آنجا  در حالی که زینب لباسهای شفافی بر تن داشته چشمانش به زینب می افتد ، از آنوقت به بعد پیامبر(ص) عاشق و شیدای زینب می شود ، زید هم که به  ماجرا پی می برد ،  به خاطر پیامبر(ص) ام المومنین زینب را طلاق می دهد .

۲- از لحاظ کمیت و تعداد نیز مخالفین بر روی این ماجرا مانور می زنند .

 از جمله می گویند :

بنابر راهنمایی اسلام و نصوص قرآن مردان تنها می توانند با چهار زن ازدواج کنند ، اما ام المومنین زینب (رض) زن پنجم پیامبر(ص) بوده و بعد از ام المومنین زینب نیز با چند زن دیگر ازدواج نموده اند .

حال چگونه پیامبر خدا (ص)  این کار را برای خود جایز شمرده و افراد دیگر را از آن نهی کرده اند ؟!

برای روشنگری و آشکار ساختن این حقیقت و رد شبهات و سوالات وارده بر این موضوع ، در آغاز درباره ی چگونگی ازدواج پیامبر (ص) با ام المٶمنین زینب (رض) چند مطلبی ارائه خواهیم داد :

الف : اولین منبع و مرجعی که ما مسلمانان برای جوابگویی سوالات مطرح شده بدان مراجعه کرده و  هر گونه شبهه و مشکل را به وسیله آن علاج و برطرف می کنیم ، قرآن مبارک و فرمایشات گران سنگ پیامبر(ص) می باشند ، بر همین اساس  به قرآن مراجعه نموده تا چگونگی ازدواج را از کلام خداوند(ج) دریابیم :

البته قبل از  مراجعه به آیات قرآن در این موضوع ، این نکته را متذکر می شویم که خداوند در قرآن به داستان ازدواج هیچ یک از همسران پیامبر (ص) به جز زینب (رض) نپرداخته و آن را ثبت ننموده است . اما این داستان را با جزئیاتش ، در کلام مبارک خویش  بیان فرموده است .

معلوم است که خداوند دانا بهتر می دانستند در برابر این ازدواج منافقین نیز بر طبق عادت همیشگی خویش بی کار ننشسته و ساکت نخواهند ماند و  دروغ پردازی و نقدهای مغرضانه ی خویش را مطرح می نمایند .

برای همین خداوند متعال خیلی ریز و مفصل در سوره ی احزاب قصه و داستان مورد نظر را بازگو می فرماید .

… فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا…[احزاب /۳۷]… هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم …

با توجه به آیه ی شریف معلوم می شود که امر به ازدواج را خداوند بلند مرتبه صادر نموده و در آسمان این نکاح صورت گرفته است ، نه اینکه پیامبر (ص) خود شخصا این کار را انجام داده باشند .

قبلا نیز خداوند با صراحت تمام به اهداف اصلی این ازدواج اشاره می کند و می فرمایند :

… لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[ احزاب / ۳۷]

… ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).

پس باید بدانیم که هدف از این  ازدواج تنها الغای رسم ناپسند فرزند خواندگی  بوده است و بس .

همچنین قرآن مبارک اشاره می کنند که پیامبر(ص) شخصا هیچگونه تمایل و خواست و آرزویی به نسبت این ازدواج نداشته اند و چه بسا اقدام به این کار برایشان خیلی سنگین می نمود و نمی خواستند با آن روبرو شوند ، لذا با وجود اینکه به طور یقین می دانستند ، جبرئیل به ایشان اطلاع داده ، زید زینب را طلاق می دهد و بعدا باید خودشان با ایشان ازدواج کنند ، باز این موضوع را از ترس و هراس حرفهای مردم  مطرح نمی کردند   اما سرانجام کار به جایی رسید که قرآن آشکارا از پیامبر(ص) گلایه کرده و می فرماید :

… وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ …[احزاب / ۳۷]

… و در دل چیزی را پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌کند؛ و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی!

خداوند دوباره آن را تکرار می کند تا معلوم شود اگر خواست کاری انجام پذیرد ، اراده و نظر هیچکس را به حساب نمی آورد حتی اگر آنکس  پیامبر فرستاده خود باشد .

 لذا در آخر آیه می فرماید : … وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا  و فرمان خدا انجام شدنی است .

در پایان نیز خداوند به شیوه ی دلداری و دفاع از پیامبر(ص) در برابر رفتار و عملکرد جوانمردانه ایشان در این باره و همچنین جهت پاسخگویی به افراد بی باور و منافق می فرماید :

مَّا کَانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّهَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا [احزاب / ۳۸]

هیچ گونه منعی(گلایه ای) بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنّت الهی در مورد کسانی که پیش از این بوده‌اند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!

بر همین اساس می بینیم که آیات قرآن خیلی واضح صداقت و حقیقت موضوع را نمایان ساخته و همه ی داستان سرایی و شبهه پراکنی هایی را که منافقین و معاندین به هم می بافتند ، تکذیب و باطل می نماید .

اگر کسی مسلمان و مومن باشد ، باید به ریز و درشت فرامین و نصوص قرآن باور و یقین کامل داشته باشد .

 حال اگر کسی به غیر از این اهداف ،

 موضوعات دیگری به جز آنچه پروردگار مطرح نموده است را دنبال کند ، باور و ایمان او نسبت به خداوند و آیات قرآن زیر سٶال خواهد رفت . (و لازم است در ایمان خود تجدید نظر نماید .)

همچنین اگر پیامبر (ص) به خاطر آرزوی شخصی خود اقدام به چنین کاری می کردند ، آیا خداوند (ج) بر گناه و لغزش ایشان سکوت می فرمودند ؟!

 آیا اگر چنین کاری صورت می گرفت خداوند آن را مطرح نمی کردند ؟!

یا حتی از پیامبر(ص) را به خاطر این کار مورد عتاب قرار نمی دادند ؟!

این در حالیست که خداوند بزرگ  به خاطر موضوعات بسیار ریز و جزئی تر از موضوع مورد بحث ، پیامبر (ص) را مورد عتاب قرار داده اند !

آیا ممکن است پیامبر(ص) چنین کاری انجام داده باشند و خداوند نیز نه تنها آن را بازگو نکرده بلکه آن را پنهان نموده و از این گذشته ، چنین کاری را به خودشان نسبت بدهند ؟!

 و آیا اینگونه تصورات و سخنان تا چه اندازه ای در آئین مبارک اسلام جا دارد و مقبول واقع می شود ؟

ب: بعد از آنکه حقیقت ازدواج پیامبر(ص) با ام المومنین زینب (رض) را همان گونه که خداوند در قرآن بدان پرداخته بود ، آشکار و روشن نمودیم ، سراغ شبهات و سخنانی خواهیم رفت که به شیوه ای دیگر بر خلاف نصوص قرآن در این باره مطرح می شوند .

 عالمان ، مفسرین و محدثان همه ی این سخنان و داستانها را که بوسیله ی آن بر این ازدواج ایراد و نقد وارد می کنند ،  باطل و بی اساس به شمار آورده و پوچی آن را مشخص و روشن کرده اند.

نویسنده : دکتر خالد محمد صالح

ترجمه : یونس سلیمان زاده

نمایش بیشتر

یونس سلیمان زاده

استان آذربایجان غربی- بوکان نویسنده و مترجم فعال و دعوتگر دینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا