اصحابسیره نبوی

ام‏ المومنین صفیه بنت حییّ رضی الله عنها

صفیه بنت حییّ

ام‏ المومنین صفیه بنت حییّ رضی الله عنها یکی از عاقل ترین زنان زمان خویش بود. زیرکی و فراست این بانوی بزرگوار اسلام،- که قبل از مسلمان شدنش نیز به خوبی هویدا بود- زمانی به معنای واقعی و کامل به منصه ظهور درآمد که رسالت رسول مکرم اسلام را تصدیق کرده و اسلام را به عنوان دین و آئین زندگی خویش برگزید، که این خود بهترین دلیل برای پاکی عقل و صفای درون و بیداری وجدان هر انسان اعم از مرد و زن می کند.

نسب حضرت صفیه رضی الله عنها

حضرت صفیه رضی الله عنها دختر حییّّ بن اخطب، از نوادگان هارون بن عمران است. مادر ایشان برّة بنت سموئل است. حضرت صفیه رضی الله عنها ابتدا در نکاح “سلام بن مشکم” که یکی از شعرا بود قرار داشت و بعد از سلام بن مشکم، با “کنانه بن ابی حقیق” که او نیز از جمله شعرا بود ازدواج کرد و کنانه در روز خیبر به قتل رسید. [الاستیعاب 1871/4، السحط الثمین ص201]

ازدواج حضرت صفیه با رسول الله– صلی الله علیه وسلم

یهودیان خیبر دعوت اسلام و زندگی مداراگونه‏ای که آن حضرت  صلی الله علیه وسلم در مدینه منوره برایشان مهیا فرموده بود را رها نموده و به آن بی توجهی کردند، در نتیجه جنگ بین دو طرف درگرفت و مسلمانان بر یهودیان خیبر پیروز شدند و تعداد زیادی از آنها را به اسارت گرفتند. “صفیه بنت حی بن اخطب” هم جزو اسیران بود. زمانی که اسیران را آوردند، حضرت “دحیه کلبی” نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای پیامبر خدا! از بین این اسیران، کنیزی را به من بدهید. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: برو و یک کنیز برای خودت انتخاب کن.  دحیه رفت و از بین کنیزان، “صفیه بنت حیی” را انتخاب کرد. در این هنگام شخصی  نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! دحیه کلبی، صفیه را به عنوان کنیز انتخاب نموده است، اما با توجه به اینکه صفیه از بزرگان و بزرگ‏زادگان است، شایسته است که شما او را به عنوان کنیزی برگزینید. رسول خدا صلی الله علیه وسلم دستور داد تا دحیه کلبی را به همراه کنیزی که انتخاب نموده بیاورند. هنگامی که دحیه در محضر مبارک رسول اکرم صلی الله علیه وسلم حاضر شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم به صفیه نگاه کرد و سپس فرمود: ای دحیه از کنیزان دیگرهر کدام را می‏خواهی برای خودت انتخاب کن. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم، اسلام را به صفیه عرضه کرد و صفیه نیز اسلام را پذیرفت و رسول الله صلی الله علیه وسلم او را آزاد نموده، به عقد و نکاح خویش درآورد و آزادی او را به عنوان مهریه‏اش قرار داد

روزی آن حضرت صلی الله علیه وسلم اثر کبودی‏ را بر رخسار حضرت صفیه رضی الله عنها مشاهده فرمود. از او پرسید: این کبودی به خاطر چیست؟ صفیه عرض کرد: ای رسول خدا! قبل از اینکه شما به مدینه تشریف بیاورید، من شبی در خواب دیدم که ماه از آسمان پایین آمد و در دامن من قرار گرفت. صبح بدون اینکه ذکری از شما به میان بیاورم، خواب خود را به شوهرم تعریف کردم. ناگهان شوهرم به خشم آمده و سیلی محکمی به صورتم زد و گفت: آیا تمنای رسیدن به شخصی که در مدینه ادعای پیامبری کرده را در سر می پرورانی؟ [زادالمعاد 291/3، الرحیق المختوم ص:325]

نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که، اسلام به جایگاه و منزلت هر انسان ارزش قائل شده و کسی که به حقانیت اسلام اعتراف کرده و آن را به عنوان دین و آئین قبول نماید، نه تنها از جایگاه و عزّت او کاسته نمی شود، بلکه به جایگاه وی افزوده می شود. هر کس قبل از اسلام برای او شرافتی بوده با اسلام آوردن شرافت او افزوده می شود و هر کس قبل از اسلام عزت داشته با اسلام آوردن عزتش دو چندان می شود. اگر ما به زندگی قبل و بعد از اسلام حضرت صفیه رضی الله عنها نظری بیافکنیم به وضوح درمی یابیم که ایشان همان‏طور که قبل از اسلام دارای جایگاه والایی بوده و در نکاح یکی از شخصیت‏های بزرگ و مهم یهودی قرار داشت، زمانی که به اسارت مسلمانان در آمده و اسلام را پذیرفت، نه تنها از مقام و جایگاهش کاسته نشد بلکه به چنان مقام و مرتبه‏ای نائل آمد که حتی تصورش را هم نمی کرد

جایگاه صفیه نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم 

رسول اکرم صلی الله علیه وسلم حضرت صفیه رضی الله عنها را بسیار دوست داشته و ایشان را همواره مورد اکرام و اعزاز قرار می داد. روزی حضرت حفصه رضی الله عنها[به عنوان طعنه] به حضرت صفیه رضی الله عنها گفت: ای دختر یهودی. حضرت صفیه رضی الله عنها از این جمله ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن، زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم تشریف آورد و حضرت صفیه را دید که گریه می کند، فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: حضرت حفصه رضی الله عنها [به عنوان طعنه] به من گفته که تو دختر یهودی هستی. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: تو دختر یک پیامبر هستی. [حضرت صفیه از نوادگان حضرت موسی علیه السلام بود] وعموی تو نیز پیامبر است، (منظور حضرت هارون علیه السلام است) و خودت نیز در نکاح یک پیامبر هستی، پس در چه چیزی بر تو فخر می کند. سپس به حضرت حفصه رضی الله عنها فرمود: ای حفصه! از خدا بترس. [السمط الثمین، ص:207]

یک بار رسول الله صلی الله علیه وسلم به همراه ازواج مطهرات در سفر حج بود در بین راه، شتر حضرت صفیه ناگهان به زمین خورد که در نتیجه آن، حضرت صفیه رضی الله عنها دچار آسیب دیدگی شده و شروع به گریه نمود. آنحضرت صلی الله علیه وسلم وقتی دیدند که حضرت صفیه ناراحت است و گریه می کند به نزد وی رفته، اشک را از چشمانش پاک کرده و او را دلداری داد و سپس دستور داد تا قافله را نگه دارند. حضرت صفیه رضی الله عنها می فرماید: توقف در این مکان خارج از برنامه بود و این روز نوبت من هم بود. بعد از توقف بلافاصله خیمه رسول الله صلی الله علیه وسلم را نصب کردند و رسول الله صلی الله علیه وسلم داخل خیمه شد. [صفیه می گوید] من با خودم گفتم شاید این کار من که سبب توقف بدون برنامه قافله شده است سبب ناراحتی رسول خدا شده باشد، لذا نزد حضرت عائشه رضی الله عنها رفتم و به او گفتم: تو می دانی که من نوبت خودم را هرگز با هیچ چیزی عوض نمی کنم، اما  امروز به خاطر اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم از من راضی شود، نوبتم را به تو بخشیدم. حضرت عائشه رضی الله عنها روسری که داشت را با زعفران رنگ کرد  و بر او آب پاشید تا بوی آن از بین برود، سپس لباسهایش را پوشید و به طرف رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت. وقتی  به  خیمه آن حضرت  صلی الله علیه وسلم وارد شد، آن حضرت فرمود: ای عائشه! چه شده که به خیمه من آمدی؟ امروز که نوبت تو نیست! حضرت عائشه رضی الله عنها فرمود: این فضل الله تعالی است به هر کس که بخواهد می بخشد. در اینجا نیز آنحضرت صلی الله علیه وسلم با احترامی که به حضرت صفیه رضی الله عنها قائل بود، تمام کاروان را به خاطر فراهم نمودن اسباب راحتی وی متوقف کرد

یکی دیگر از مواردی که بیانگر جایگاه و مقام حضرت صفیه در نزد آنحضرت صلی الله علیه و سلم می باشد این است که  یک بار آنحضرت صلی الله علیه وسلم در ماه مبارک رمضان در مسجد اعتکاف بودند که حضرت صفیه رضی الله عنها برای ملاقات آحضرت صلی الله علیه وسلم نزد ایشان آمد. رسول اکرم صلی الله علیه وسلم با وجود اینکه در هنگام اعتکاف غالبا از ملاقاتهای غیرضروری خودداری می فرمود اما حضرت صفیه را به نزد خود پذیرفت و تا دقایق طولانی ای بعد از نماز عشا با حضرت صفیه نشست و به صحبت و گفتگو پرداخت، و باز هنگامی که حضرت صفیه قصد برگشت به منزل را داشت آنحضرت صلی الله علیه وسلم تا درب مسجد ایشان را بدرقه فرمود. [ المنهاج شرح صحیح مسلم بن حجاج 157/14]

صفیه رضی الله عنها زنی عاقل و صالح

حضرت صفیه رضی الله عنها یکی از عاقل ترین زنان زمان خویش بود. زیرکی و فراست این بانوی بزرگوار اسلام،- که قبل از مسلمان شدنش نیز به خوبی هویدا بود- زمانی به معنای واقعی و کامل به منصه ظهور درآمد که رسالت رسول مکرم اسلام را تصدیق کرده و اسلام را به عنوان دین و آئین زندگی خویش برگزید، که این خود بهترین دلیل برای پاکی عقل و صفای درون و بیداری وجدان هر انسان اعم از مرد و زن می کند

رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل از وفاتشان بر صداقت سیده صفیه رضی الله عنها گواهی می دهد حضرت زید بن اسلم می فرماید: هنگامیکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مرض‏الوفات قرار داشت، حضرت صفیه رضی الله عنها که از حالت مریضی آنحضرت صلی الله علیه وسلم به شدت ناراحت و بی‏قرار بود، خطاب به آنحضرت صلی الله علیه وسلم عرض کرد: به خدا قسم من دوست دارم که این مریضی شما به من برسد. وقتی این جمله حضرت صفیه به گوش بقیه ازواج مطهرات رسید، وی را به تمسخر گرفتند. رسول الله صلی الله علیه وسلم با ناراحتی به سوی آنها نگاه کرده و فرمود: [به خاطر این کار خود که نوعی غیبت محسوب می شود] بروید و مضمضمه کنید. ازواج مطهرات عرض کردند: از چه چیزی؟! آحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: شما سخن او (صفیه) را به تمسخر گرفتید، اما به خدا قسم که او راست می گوید.

[ الطبقات الکبری313/2، الاصابة فی تمییز الصحابة 741/7، سیر أعلام النبلاء235/2]

زهد حضرت صفیه بعد از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم

حضرت صفیه رضی الله عنها بعد از وفات رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم هم مطابق شریعت ناب محمدی زندگی کرده و کما فی السابق دارای بردباری، ذکاوت و شرافت بود

حضرت صفیه رضی الله عنها کنیزی داشت. یک بار کنیز ایشان نزد حضرت عمر رضی الله عنه آمد و گفت: صفیه روز شنبه را دوست دارد و با یهودیان رفت و آمد دارد. حضرت عمر رضی الله عنه به دنبال ایشان فرستاد و در این مورد از او سوال کرد. حضرت صفیه رضی الله عنها جواب داد: از زمانی که الله تعالی روز جمعه را در عوضروز شنبه قرار داد ه است، من روز شنبه را دوست ندارم، و اما در مورد رفت و امدم با یهودیان باید بگویم که من با آنها رابطه خویشاوندی دارم و به منظور رعایت صله رحم به نزد آنها می روم و منظور دیگری ندارم. سپس خطاب به کنیز خود فرمود: چرا این کار را کردی؟ کنیز گفت: شیطان مرا فریب داد. اما حضرت صفیه رضی الله عنها فرمود: برو، تو آزاد هستی. [الاستیعاب فی معرفة الأصحاب235/2]

حضرت صفیه رضی الله عنها بعد از وفات رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بر سنت و روش رسول اکرم صلی الله علیه وسلم زیست تا وقتیکه به ملاقات پروردگار شتافت. او در دوران خلافت خلفای سه گانه نیز بهترین موقف و زندگی را داشت. روایتی از “کنانه” منقول است که می فرماید: « در دوران خلافت حضرت عثمان- رضی الله عنه- . زمانی که شورشیان منزل ایشان را محاصره کرده بودند، گروهی از سران شورشی قصد داشتند تا حضرت صفیه را در نقطه مقابل خلیفه قرار دهند، اما ایان بانوی با فراست اسلام، به شدت از موقف مخالفین خلیفه اظهار نارضایتی کرده و از جمله کسانی بود که به صورت مخفیانه، آب و غذا را به منزل خلیفه می رسانیدند. [الطبقات الکبری 128/8، سیر أعلام النبلاء 237/2]

حضرت صفیه رضی الله عنها با شورشیان مخالفت کرده و یکی از معاونین و همراهان خلیفه آن هم در آن لحظات حساس که منزل خلیفه مسلمین در محاصره شورشیان قرار گرفته و از ورود آب و غذا ممانعت می شد، از هیچ کوششی برای حفاظت و دفاع از خلیفه مسلمانان دریغ نورزید که همه این مواقف و موضع گیری ها دلالت بر ذکاوت و فراست ایشان کرده و نیز این نکته را به اثبات می رساند که این بانوی محترم اسلام بعد از وفات آنحضرت صلی الله علیه و سلم نیز بر اسلام و صداقت و پایبندی خویش بر این دین جماع، اصرار ورزیده و با هر نوع مسأله ای که باعث ایجاد اختلاف در بین مسلمین و در هم پاشیده شدن وحدت و انسجام آنها بشود به مخالفت برخواست

وفات حضرت صفیه رضی الله عنها

ام‏ المؤمنین حضرت صفیه بنت حیی این بانوی بزرگوار اسلام و همسنگر پیامبر برگزیده خداو محرم راز بیت نبوی بالاخره در سال50هجری سال 670میلادی و در دوران حکومت حضرت معاویه رضی الله عنه دار فانی را وداع گفته و در قبرستان بقیع دفن شد. [تهذیب التهذیب380/2، الاستیعاب105/2]

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا