اندیشهعبادات

اهمیت تفکر در اسلام

تفکر در اسلام

    
تفکر و تعقل ازنظراسلام جایگاه خاصی دارد و دربسیاری از سفارشات آمده است قرآن کریم در مناسبتهای گوناگون به مسئله تفکر اشاره می فرمایند،درامرپیروی کردن ازخدا و پیامبرش، عبادات و بندگی، خلقت آسمانها و زمین ،جانوران و حیوانات،مبعث و قیامت ، عالم آفاق و أنفس ، عظمت پروردگار و صدها چیز دیگر که درحیطه تفکر آدمی قراردارند.
 انسان مسلمان از تفکر و تعقل به حقیقت توحید می رسد و برای این است که انبیاءالهی در امر رسالت خویش یکی از مهمترین توصیه ها و شگردهایی که برای تفهیم و تعریف شناخت و یکتاپرستی به آن متوسل شده اند تفکر و تعقل بوده است .و اما چیزی که باید به آن توجه کرد این است که چگونه بیاندیشیم ،چگونه از آن بهره ببریم و چگونه از منهیات در تفکر بپرهیزیم، و از تفکرات سودمند ، بهره ببریم اهميت تفكر و تعقل در زندگی انسان تا بدان جاست كه از آن به عنوان وجه تمايز اصلی آدمی و ساير موجودات نام می برند. در واقع آن چه انسان را از ساير جانداران متمايز می سازد توانائی شگرف قدرت تفكر و تعقل اوست. اين واقعيت كه: ” هر فردی تا چه ميزان از قدرت تفکر خود در راه تعالی و در مسير عمل استفاده مي نمايد؟ ” يكي از عوامل اساسی می باشد كه از طريق آن انسان ها در جوامع مختلف بشری محك خورده و توسط ديگران مورد ارزيابی قرار می گيرند. اگر بخواهيم به صورت كلی نگاهی به رابطه عقل و دين هم داشته باشيم بايد به اين نكته اذعان نمائيم كه دين ضمن تأييد عقل به عنوان يكی از راه های اساسی شناخت همواره از آن برای درك صحيح مسائل و قواعد دينی و فقهی بهره می گيرد. بر همين اساس متكلمين و اصوليون، تلازم عقل و شرع را قاعده ملازمه می نامند، و می گويند: كل ما حكم به العقل حكم به الشرع. يعنى هر چه عقل حكم كند شرع هم طبق آن حكم می كند.

   
    جایگاه تفکردراسلام

یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر است. انسان متفکر از راه مشخصی مجهول خود را معلوم می‌کند؛ یعنی در گام نخست، مطلوب خود را بررسی می‌کند و می‌بیند برای او مجهول است، سپس سراغ مقدماتش می‌رود و آنها را از نظر ماده و صورت تنظیم می‌کند و از راه مقدمات تنظیم شده به مقصد می‌رسد. پس تفکر عبارت است از: سیر درونی یا حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم برای به دست آوردن و شناخت مجهول، و اساس آن
علم است. به بیان دیگر؛ تفکر نیرویی است که کارش استنباط و استنتاج براساس معلومات موجود است که به شناخت انسان منجر می شود.
 قرآن کریم به شکل های مختلف جایگاه بلند متفکران و دانشمندان را تذکر داده است: بگو: “آیا کسانى که می دانند با کسانى که نمی دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر می شوند”!( زمر/ ۹) “ همان کسانى که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروى می کنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند”.( زمر/ ۱۸) قرآن انسان ها را از پیروی چیزی که دانشی نسبت به آن ندارند منع نموده است و می فرماید : “وَ لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ”؛( اسراء، ۳۶٫ )از چیزی که دانشی درباره آن نداری پیروی مکن. 
بايد دانست كه دين اسلام دينی است بر پايه ی عقل وتفكر كه گرچه به عبادات بدنی مانند نماز و روزه و غيره دستور می دهد اما بخش اعظم ايمان را در تعقل و تفكر جستجو مي كند .چنانكه وجود آيات متعدد قرآن كريم در باب تفكرو تأمل و تدبر گواه اين مدعاست .« أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» آيا درباره قرآن نمی انديشند؟! اگر از سوی غير خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مي‌يافتند.) سوره نساء آيه /82(
و در جایی ديگر مي فرمايد : «أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها» آيا آنها در قرآن تدبر نمی كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!  سوره محمد آيه /24
            تفکرسودمند

اما آشکار است که تفکر هنگامی سودمند و وسیله‌ای مفید جهت فهم چیزی خواهد بود که با یک سلسله مبادی و مقدمات علمی مربوطه همراه باشد، به طوری که بدون آگاهی از این مبادی و مقدمات، فهم صحیح به وجودنمی آید. همچنانکه اگر ما بخواهیم مثلا در مورد سرطان نظری بدهیم بدون اینکه در مورد آن مطالعه‌ای داشته باشیم، اندیشمندان به ما خواهند گفت که شما صلاحیت نظر دادن ندارید مگر با رعایت مقدمات مثلا حداقل مطالعه در مورد سرطان، بر این اساس میزان درک ما از چیزی بستگی به میزان آشنایی ما از یک سلسله مبادی مربوط به خصوصیات آن می‌باشد و الا تفکر و نتیجه ای که ما از تفکرمان بدست خواهیم آورد درست نبوده و ما را در گرداب تفسیر به رای خواهد افکند که طبق احادیث وارده از

طرف علما نتیجه آن نیز گرفتار شدن در آتش جهنم می‌باشد.واینک بعضی ازتفکرات سودمند، که می توان آنها را جزو توشه آخرت به حساب آورد.
تفکر در مخلوقات خدا  (وسیله مخصوصی که موجب تغییر جهت حرکت نوار در ضبط  صوت می شود یک دگمه یا قطعه کوچک است که بافشاراندکی روی آن ، وسیله مذکور جهت حرکت تغییر دهد. قلب انسان و معرفت خداوند نیز چنین است معرفت حقیقی همین قطعه کوچک است که وقتی به قلب ودل انسان راه یابد، او را ازیک حالت به حالت دیگر تغییر میدهد وهنگامی که دل تغییر کرد همه وجود انسان تغییر می کند و به حرکت در می اید و وقتی که فرد تغییر کرد ملت هم تغییر میکند پس شما هم اگر طالب اصلاح هستید قلب بشری را تغییر و اصلاح کنید و معرفت خدای را انگونه که شایسته است به خود بشناسید ) از سخنان امام شهید بنا در درس روزهای سه شنبه.
       ما به این معرفت حقیقی نیاز شدید داریم تا احوال و قلبهای ما و همه مردم تغییر یابند از جمله وسایلی هم که ما را به این معرفت سوق میدهد تفکر و تدبر در مخلوقات این جهان وحصول معرفت به اسماء وصفات خدای متعال است .
قران کریم در ایات بسیاری به این تفکر و تدبر در مخلوقات و نشانه های قدرت خداوند تشویق می کند ومی فرماید:
 (ان فی خلق السموات والارض و اختلاف اللیل والنهار لایات لا ولی الالباب.الذین یذکرون الله قیاما و قعودا وعلی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار). (آل عمران:191-190 )
       یعنی: در خلقت آسمانها و زمین و آمد وشد شب و روز برای صاحبان خرد ، عبرتهاست ، کسانیکه خدا را ایستاده و نشسته و خفته به پهلو یاد کنند و در خلقت آسمانها و زمین بیندیشند و می گویند پرودگارا این را بیهوده نیافریده ای تو پاک ومنزهی مارا از عذاب جهنم نگه دار .
        تفکر در نعمت های خداوند

 اگر کسی در دنیا به دیگری کمک کند گرچه کم و ناچیز باشد از طرف شخص مقابل مورد مدح وستایش قرار میگیرد ولی بسیاری از مردم در مقابل نعمت های الهی شکر نمی کنند گو اینکه این نعمت ها فضل ورحمتی نبوده و حاصل دست خودشان است حتی این نعمت ها را در عصیان و نافرمانی خدا به کار می برند و این ، غفلت و ناسپاسی در مقابل نعمتهای خداست در زمانی قدر آن را میدانند که از آن محروم گردند و یا به مصیبتی گرفتار آیند ، آنگاه به درگاه خداوند پناه میبرند و گریه وزاری میکنند. عده ای هم هستند که فقط هنگام تنگدستی به خداوند رجوع می کنند وبه شکر نعمت می پردازند وگاه نیز به خودکشی دست میزنند :
 (وما بکم من نعمة فمن الله ،ثم اذا مسکم الضر فالیه تجارون ثم اذا کشف الضر عنکم اذا فریق منکم بربهم یشرکون لیکفرو بما آتینا هم فتمتعوا فسوف تعلمون)   (نحل:55-53 ).یعنی :هر نعمتی دارید از خداست و باز، وقتی به شما سختی رسد در پیشگاه او زاری میکنید و چون محنت از شما برداشت آنوقت گروهی از شما به پرودگارتان شرک می ورزید تا هدیه ای که به شما داده ایم کفران کنید ،خوشی کنید ، که به زودی خواهید دانست.
 (و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها  ان الانسان لظلوم کفار) (ابرهیم :34 )
یعنی:اگر خواهید نعمت خدا را بشمارید شمار آن را نتوانید که انسان ستم پیشه و نا سپاس است .   
      و به همین جهت، قرآن کریم ما را به شناخت و تفکر در نعمتهای بی شمارش فرا می خواند وبه دانستن قدر آن ها و شکر گزاری در برابر فضل و احسانش دستور میدهد. بر ماست که شکر نعمت او را به نحو شایسته ای بجای آوریم ودر این آیات مبارکه الهی به خوبی دقت نموده و از احسان و کرم وفضل ورحمت خدوند قدر دانی کنیم و بدانیم که هر لحظه و هر جا حتی در حرکت و سکون خویش به او محتاجیم ونیز باید بدانیم که در شکر گزاری واطاعت و فرمانبرداریش چقدر کوتاهی کرده ایم پس باید که نعمتهایش را در شکر گزاری به کار بریم نه در عصیان و نافرمانی اش .در اینجا ما از بزرگترین و ارزنده ترین نعمتهای او شروع می کنیم که نعمت اسلام است .

                تفکر در غیب

 بسیاری از مردم در باره معاد وغیبی که در انتظارشان است و مسیریکه به سوی آن روانند نمی اندیشند و فقط برای روزی زندگی میکنند که در آن هستند گویی اینکه این غیب ارزش فکر کردن را ندارد در حالیکه شایسته است هر توجهی را به خود اختصاص دهد. زیرا در آن و وقوع آن شک و تردید دارند یا امور دنیوی آنها را از این کار باز داشته و از تفکر منع نموده است؟ اگر علت آن اولی است ، باید به ایمانشان رجوع کنند واگر دومی است پس باید قبل از انکه فرصت از دست برود به آن بیندیشند. ایمان به غیب و جهان اخرت ، شرط لازم برای تحقق ایمان است پس چگونه به آن ایمان نیاوریم  در حالیکه خداوند به آن سوگند یاد می کند و می فرماید:

(فورب السماءوالارض انه لحق مثل ما انکم تنطقون) (ذاریات:23 ).        
یعنی :قسم به پروردگار آسمان وزمین ،که این وعده حق است همانند آنکه شما سخن میگوئید..
مشغول و سرگرم شدن به امور دنیوی انسان را در غفلت فرو برده و از تفکر در امور اخروی باز داشته است . بر ما لازم است که خود را از آثار غفلت برهانیم و درباره ی غیب همانطور که قران وسنت آن را به تصویر کشیده است بیاندیشیم مانند اینکه عملا در آن واقع شده باشیم. این تفکر باعث می شود که قدر واهمیت آن را بدانیم وبگونه ای با آن مواجه شویم وعمل کنیم که سعادت وخوشبختی مارا تضمین کند.

             تفکر در آخرت

مسلمانان امروزه آنطور که به امور دنیوی و حیات مادیشان اهمیت می دهند به روز قیامت وجهان آخرت توجهی ندارند .چه بسا در ذهن و خیال بسیاری از مردم این روزگار فکر آن روز عظیم و بزرگی که در پیشگاه پرودگارشان می ایستند ، شکل نگرفته باشد …قبل از اینکه تابستان گرم وزمستان سرد از راه برسد مردم خود را برای تحمل گرما وسرما آماده می کنند اما پیش از اینکه مرگشان فرا رسد ، خود را برای نجات از حرارت سوزان دوزخ و سردی از زمهریر آماده نمیکنند ودر غفلت از آن به سر می برند .به یاد نمی آورند که قران کریم ایمان به خدا و روز قیامت را چندین بار تکرار کرده است می پندارند که آن روز بسیار دور وبعید است ، تنها چیزیکه مورد توجهشان قرار گرفته همان دنیا وزندگی مادی است که در دسترسشان بوده وقابل توجه می باشد. اما به مجرد شنیدن نامها وطنین صدای آن روز ،احساس و شعور آدمی تکان خورده ودلش بیدار می شود. برخی از نام های آن چنین:کوبنده ،صاعقه ، واقع شونده، لازم شونده ، آواز تند وترس آور ،حادثه بزرگ پوشانند ، لرزانند و…..
اگر اوصاف و وقایع قیامت را بیاد داشته و حوادث عظیم آن را همانطور که در کتاب وسنت آمده مورد مطالعه و برسی قرار دهیم ، هرگز خواب به چشمانمان نمی رود . و کیست که این آیات را بخواند ومتاثر نشود و از خواب غفلت بیدار نگردد؟
 (یا ایهاالناس اتقو ربکم ان زلزلةالساعة شیء عظیم.یوم ترونها تذهل کل مرضعة عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری وماهم بسکاری ولکن عذاب الله شدید).)حج/1-2).
 یعنی:ای مردم از پرودگارتان بترسید که زلزله رستاخیز ،چیزی است هول انگیز ، روزیکه آنرا ببینید هرزن شیرده از شیرخاره خویش غافل شود و هرزن باردار بار خویش گذارد و مردمان را چون مستان ببینی، اما مستان نیستند ولی عذاب خدا سخت است .
 برادرم: بیا یکبار با هم در حوادث و وقایع روز قیامت که کودکان را پیر می کند ، نظری بیفکنیم ودر حوادثی چون: دمیده شدن صور، بعث ونشر عرض و حساب سوال از کم و زیاد ،میزان، تعیین سرنوشت، عبور از پل صراط ورسیدن به بهشت ، یا جهنم قدری بیاندیشیم ، ما نمیتوانیم تمام حوادث رستاخیز را در یک مقاله و با یک کتاب گرد آوریم بلکه برخی ازجزئیات وآثار آن را ذکر می کنیم باشد که مایه پند و عبرت گشته و افزایش ایمان و توجه به معاد را سبب شود.
پس از اصل توحيد، مهمترين موضوعی كه در سرلوحه دعوت تمام انبياء الهی قرار داشته، بطوری كه از آدم(ع) تا خاتم(ص) هيچ نبی و رسولی نيامده مگر اينكه انسانها را بدان دعوت نموده، اصل «معاد» و اعتقاد به جهان پس از مرگ و وقوع قيامت ميباشد. ولي مع الاسف همچنانكه اكثريت مخاطبان انبياء در برابر دعوت ايشان به توحيد و يكتاپرستی، راه استنكاف و سرپيچی را پيمودند، در برابر پذيرش اصل معاد نيز به انكار برخاسته و حتی مقاومت بيشتری به خرج دادند ، چرا كه برای آنها جای بسی شگفتی بود كه آدمی پس از مرگ و نابودی بدن مادی، دوباره لباس حيات بپوشد و خلقت دوباره پيدا كند. و در اين راستا پيامبر گرامی اسلام(ص) نيز در امر رسالت خويش با اين اظهار استبعاد و شگفتی و عدم پذيرش از جانب قوم خود مواجه بودند و به همين دليل خداوند متعال در قرآن كريم به منظور اثبات معاد، انسانها را به انديشه در برخی از پديده های طبيعی فرا می خواند كه به خوبی اثبات كننده «معاد و رستاخيز» می باشند، كه از آن جمله می توان به پديده زنده شدن زمين در فصل بهار پس از مرگ و ممات زمستانی اش اشاره كرد كه در قرآن كريم بارها مورد تذكر قرارگرفته است.
«فانظر الي اثار رحمة الله كيف يحيي الارض بعد موتها ان ذلك لمحي الموتي و هو علي كل شي قدير».{ پس بنگر به سوی نشانه های رحمت پروردگار كه چگونه زمين را پس از مرگش زنده می كند، همانا او زنده كننده مردگان است و بر هر چيز تواناست}.(سوره روم ،ایه/50 ). در اين آيه شريفه، سخن از نگاه كردن به كيفيت زنده شدن زمين مرده در فصل بهار به ميان آمده است و از آنجا كه نگاه بدون انديشه و تفكر، عملی پوچ و بيهوده و بی ثمر می باشد و خداوند عزيز هرگز آدمی را به سوی عملی تهی از فايده دعوت نمي نمايد، نتيجه گرفته مي شود كه در اين آيه و آياتی نظير آن كه از نگاه به مخلوقات سخن به ميان رفته است (همچون آيه17 سوره مبارك
ه غاشيه:افلا ينظرون الي الابل كيف خلقت و…) همانا نگاه و نظری، مد نظر است كه همراه با بكارگيری قوای عقلانی و انديشه و تفكر باشد و بدين ترتيب درمی يابيم كه در آيه صدرالاشاره نيز مقصود انديشه در كيفيت زنده شدن زمين مرده است تا از اين طريق به توانايی خداوند در زنده ساختن مردگان و به تبع آن وقوع معاد و رستاخيز پی ببريم، همچنانكه «مولوی» نيز با عنايت به اين آيات و انديشه در حيات مجدد زمين به آن حقيقت غيرقابل انكار پی برده و می گويد:
اين بهار نو زبعد برگ ريز هست برهان بر وجود رستخيز
 از مجموع آنچه در اين قسمت گفتيم نتيجه گرفته می شود كه دومين محور انديشه در قرآن كريم را تفكر در امر معاد و رستاخيز تشكيل مي دهد و البته آياتی كه متضمن اين حقيقت و موضوع مي باشند بسيارند كه در اين راستا می توان به آيات .73بقره، .24روم، .5جاثيه، .42زمر و… نيز اشاره و مراجعه كرد.  
       در واقع دين اسلام با اين اهميتی كه برای تفكر و تأمل و انديشيدن قائل شده است می خواهد جايگاه ويژه آن را در گرايش بيشتر انسان به پرستش پروردگار يادآور شود ،
چه ، اساس هر عملی چه نيك و چه بد تفكر است .به عبارت ديگر انديشيدن درست انسان را به سمت با خدا بودن سوق مي دهد و نينديشيدن وافكار بد او را به طرف شيطان مي كشاند .پيامبر اسلام ( ص) می فرمايد : « تفكر آدمی را به نيكويی وعمل به آن فرا می خواند »     
اما نوع ديگری از تفكر كه مورد تأكيد اسلام و قرآن است همانا انديشيدن درباره آنچه است كه انسان را به خدا نزديكتر مي كند و آن انديشه درباره ی مخلوقات خداوند اعم از آسمانها و زمين و هر آنچه ميان آنهاست ومنظور از تفكر در روايات، تفكرى است كه بر معرفت انسان بيافزايد و موجب ارتقا و تعالى روحى و معنوى او گردد نه تفكر درباره امور بيهوده و بی ثمر. بله، تفكرى كه معرفت را فزونى بخشد، اگر چه اندكى باشد ثمره‏اش بيش از سالها عبادت بدون تفكر است. زمينه‏ هاى تفكر را بايستى از قرآن آموخت، مثلاً: تفكر در آفرينش، تفكر در معاد، تفكر در عظمت پروردگار، تفكر در آيات قرآن و…
قرآن در اين باره مي فرمايد : 
« إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا ينْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّياحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُون» سوره بقره آيه /164
        در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايی كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبی كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايي كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه‌هايی است (از ذات پاك خدا و يگانگی او) براي مردمي كه عقل دارند و مي‌انديشند!آری انديشيدن درباره ی خلق آسمانها و زمين و چگونگی خلقت انسان به ما يادآوری مي كند كه اين نظام حتما ً خالقي دارد كه بايد عبادت شود و به يگانگی ستايش گردد . بنابرآنچه گفته شد اينكه انسان بينديشد و در خلقت منظم و بي عيب ونقص جهان آفرينش تدبر كند ونيز در وجود خود سير كند ، خود را بشناسد و بداند كه چه گوهر وجودی دارد از هرآنچه بدی وناراستی گريزان می شود و تنها سر به آستان حق مي سايد و در همه حال بندگی و پرستش معبود را بر هر چيزی ترجيح مي دهد .       
«الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ») سوره آل عمران آيه/19).همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، وآنگاه كه بر پهلو خوابيده‌اند، ياد می كنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مي‌انديشند؛ (و مي‌گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‌اي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!  شايسته است انسان با دقت به ابعاد آفرينش توجه نموده و آثار قدرت حق را در آن مشاهده نمايد و پيوسته به يادخدا باشد.     
مشاهده می كنيد كه:   
1- دعوت به مطالعه هستى و آفرينش شده است. 
2- از آن قدرتى ياد كنيد كه چنين عظمتى را رقم زده است.    
3- توجه به اينكه اين همه عظمت بدون حكمت و هدف نبوده است.       
4- حال كه چنين است نجات خويش را از خداى سبحان تمنا كنيد، البته آيات بسيار ديگرى نيز در قرآن مجيدآمده است كه دعوت به مطالعه نشانه‏هاى قدرت پروردگار می نمايد.     

در حديثى هست كه خداى سبحان خطاب به حضرت موسى می فرمايد: اى موسى نعمت‏هاى مرا براى مردم بيان كنيد كه در آن صورت مردم محبّت مرا در دل‏هاى خود خواهند گرفت.

      جايگاه تفكر و تعقل در قرآن  
    
 1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).  
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم/ 8).
3- در بسياری از آيات  بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند استدلال عقلی می آورد، و بدون اين كه اعتبار تعبدی خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهی در بسياری از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند تا مردم از روی بينش از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).       
5- در ده ها آيه نشانه های خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان می كند. تعابيری چون :(لعلهم يتفكرون,لعلكم تتفكرون,افلا تتفكرون,لقوم يتفكرون)و يا تعابيري چون:(افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش می دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه در باره مسيحيت گفته می شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن می داند. دوم : موضوعاتی را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان می كند. شما می توانيد با مطالعه آيات مذكور پی ببريد كه قرآن تفكر را در چه موضوعاتی را توصيه كرده است .
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده
 به جز مواردی که دربخش تفکر سودمند ذکر شد میتوان به موارد زیر اشاره نمود.                    
 الف- تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: «افلم يتفكروا فى انفسهم»؛ آيا آنان در وجود خويش انديشه نمی كنند؟     
ب- تفكر در كرات فضا و آسمان‏ها و خلقت ،گردش و فاصله آنها و… كه مسلما انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسان‏هاى مؤمن مى شمارد.       
ج- انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان می كند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد می نمايد: فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغ‏گويان چگونه است؟
و در جاى ديگر می گويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيار ديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.

              عبرت­ آموزی

      سنت­های حاکم بر تاریخ ، سنت­های معین و ثابت­ند؛ از این­رو تاریخ گذشتگان و آن­چه بر آنان رفته است، می­تواند مایه پند، اندرز و سبب اصلاح امور مردم باشد. تفکر در سنن تاریخ موجب بصیرت و آگاهی انسانها است؛ از این­رو با تفکر درست در تاریخ می­توان از تغییرات و دگرگونی­های زمانه اندرز گرفت و از هشدارهای روزگار بهره جست. رسول خدا(ص) مسلمانان را به عبرت­گیری از حوادث و وقایع روزگار فرا خوانده فرمودند: «عبرت بگیرید از آنانی که پیش از شما بودند و کیفرهای عبرت­ آموز دیدند.» ایشان ضمن اندرزهایی به ابن­ مسعود به او چنین فرمودند: «از گذشتگان یاد کن و پادشاهان جابر وستمگری که گذشتند، پس بدرستی که خداوند فرمود: «و عاداً و ثمودا و اصحاب الرّسّ و قرونا بین ذلک کثیراً» (هم­چنين) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرّس [گروهى كه درختان صنوبر را می پرستيدند] و اقوام بسيار ديگرى را كه در اين ميان بودند، هلاك كرديم رسول خدا(ص) خوشبخت­ ترین مردم را کسی دانستند که از دیگران عبرت بگیرد.

                 ثمرات تفکر

ثمرات تفکر و تدبر بسیار است. علم به احوال و اعمال و اشیاء محصول ویژه فکر است. کم­ گویی و سخن کوتاه کردن نیز از دیگر ثمرات تفکر است. انسانی که حقیقت تفکر را دریافته باشد، هرگز سخن به گزاف نمی­گوید و جدال نمی­کند و…. هم­چنان­که پیامبر خدا(ص) نیز چنین بود نقل است ایشان خود را از سه چیز به شدت دور نگه می­داشت: «جدال و کشمکش، پرحرفی و ذکر سخنان بی­فایده.


                نتیجه

عنصر «فكر و انديشه» از جمله عناصری است كه در رأس تعاليم عاليه دين مقدس اسلام قرار دارد و قرآن كريم به عنوان قانون اساسی اين آئين ارجمند پر از آياتی است كه عموم انسان ها (و نه تنها مسلمانان) را به «تفكر» و «تعقل» فرا می خواند. و روايات و احاديث اسلامی نيز به عنوان يكی از منابع اربعه فقه اسلامی و يادگارهای گرانسنگ پيشوايان دین بيشترين تأكيدات را درباره اين موضوع يعنی «فكر و انديشه» در خود نهفته دارند. و اين امر آنچنان مورد عنايت و توجه بزرگان دين ما واقع گرديده كه از آن به عنوان «برترين عبادت» ياد شده است، همچنانكه علی(ع) در كلام والای خود چنين می فرمايند:« بالاترين عبادت به كار انداختن نيروی تفكر و تعقل است.» 

رحمان مام رش

نمایش بیشتر

رحمان مام رش

@ استان آذربایجان غربی- پیرانسهر @@ دبیر - نویسنده و مترجم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا