گفتگو

“بریلوی” یکی از فرقه های گمراه اهل سنت!!

بريلوي
تعريف:
بریلوی یا بریلویت مدرسه فکری انحرافی و منتسب به مذهب حنفی است که از شبه قاره هند نشات گرفته است .
شبه قاره هند که مشتمل بر هندوستان بنگال و پاکستان می باشد همیشه مکانی برای به وجود آمدن فرقه های مختلف گمراه چون قادیانیت ،بریلویت آغاخانیت،بوهریت ومذاهب دیگری که خود را به زور منتسب به اسلام می دانند ، بوده است .
ودر کنار این تشنج مذهبی فرقه هایی دیگر برای اصلاح این حرکتها قیام کرده اند که آنها نیز بر اساس احساسات و جذبات خلاف این گروهها به میان آمده اند.
لازم به ذکر است که آنچه از عقاید این گروه در اینجا مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد نمی‌تواند دلیلی بر حکم عام تلقی گردد، به این معنی که نمی‌توان عقاید ذکر شده دراینجا را عقاید همه بریلویان و یا عوام الناس که بدون علم و تنها بر اساس شعار ظاهری بریلویت که عبارت از عشق و محبت رسول الله است به این دسته گرویده‌‌اند، دانست ؛ بلکه شاید بسیاری از آنان از این عقاید بی خبر بوده و حتی هم شاید بیزار باشند.
لهذا می‌توان گفت که این عقاید متعلق به علماء و بزرگان آنان بوده و بر اساس آن نمی‌توان بالای جمع بریلویت و یا عوام آنان حکم کرد، و یا فتوا صادر نمود.
بريلويت يك فرقه صوفي مشرب است كه در دور استعمار بريطانيا در هند پيدا شد، اين فرقه در دوستي و تقديس پيامبران و اولياء ، خصوصا پيامبر آخر زمان صلى الله عليه و سلم افراط مي نمايند، و به آنان صفاتي را نسبت مي دهند كه ايشان را از بشر بودن بالا مي برد.
موسس این فرقه :
امام و پیشوای بریلویت، احمد رضا خان بریلوی در شهر بریلی (به انگلیسی: Bareli) ایالت اترپردیش هندوستان در 14 ژون سال 1865 م در یک فامیل علمی چشم به جهان گشود، و به همین دلیل این طایفه به نام شهر امامشان شهرت یافته اند.
پدر وی نقی علی و پدر بزرگش رضا علی از جمله علمای مشهور حنفی در هندوستان بشمار می‌روند
وی، نزد ميرزا غلام قادر بيك برادر بزرگ ميرزا غلام أحمد قادياني، شاگردي نموده و درس خوانده است.
-درسال 1295هـ به زيارت مكهء مكرمه رفت و آنجا نزد بعضي شيوخ درس خواند،
از جمله كتاب هاي مشهورش: (أنباء المصطفى)، ( خالص الاعتقاد)، ( دوام العيش)، (الأمن و العلى لناعتى المصطفى)، ( مرجع الغيب)، (الملفوظات) و ديوان شعري بنام (حدايق بخشش) است.
احمد رضا خان شخصیتی بسیار تند مزاج، قهر آلود و فحش‌گو بود. و مبتلا به امراض مزمن بود چنانچه یکی از معتقدین وپیروان وی نیز بر شدت و قسوت وی اقرار کرده می‌نویسد که؛ وی در حق مخالفین خود بسیار لحن شدید و تندی داشت، حتی در این راستا احتیاط شرعی را نیز در نظر نمی‌گرفت
معتقدین بریلویت همچو مذاهب باطله دیگر در توصیف شیخ خود از غلو و افراط کار می‌گیرند، و برای اثبات شخصیت وی داستانها و حکایات عجیب و غریبی اختراع کرده‌اند
«نسیم بستوی» یکی از اتباع بریلوی می‌نویسد که؛ عالم الغیب سینه مبارک ایشان (احمد رضابریلوی) را گنجینه معارف، و ذهن، دماغ، قلب و روح وی را مملوء و لبریز از یقین پاک، و فکر، شعور و احساس پاکیزه کرده بود. ولی چون رابطه هر انسان باید بر اساس عالم اسباب استوار باشد بدین لحاظ اعلی حضرت (احمد رضا خان) نیز مجبورا دست به عالم اسباب زدند
احمد رضا بریلوی در باره خود می‌نویسد: «درد سر و بخار (تب) امراض مبارکی است که انبیاء کرام به آن مبتلاء می‌گردند». سپس می‌نویسد: «الحمد لله که مرا نیز اکثر درد سر و تب می‌باشد»
عبد الحکیم قادری یکی از اتباع دیگر بریلوی می‌نویسد: «زبان و قلم اعلی حضرت از هر نوع لغزش مبراء بود، با وجود اینکه هر عالمی را لغزشی می‌باشد مگر اعلی حضرت (احمد رضا خان) حتی یک نقطه را نیز اشتباه نکردند»
یکی از مریدان بریلوی می‌نویسد که؛ «زیارت اعلی حضرت شوق زیارت صحابه را کم کرد»
گمراهی های احمد رضا خان
به عنوان مثال شعری از احمد رضا بریلوی است که در توصیف عائشه رضی الله عنها سروده است ودر آن ام المومنین را طوری برهنه ودور از ادب توصیف کرده است که عضو و اندام وی را چنانچه در غزل‌های عشقی شاعران توصیف می‌کنند یاد آور شده است. وخوانندگان در صورت تحقیق می‌توانند آن اشعار را در حدائق بخشش 3/23 نوشتهء بریلوی مشاهده کنند.
احمد رضا خان همچون بعضی فرقه ها در اهل بیت پیامبر غلو کرده است
از آنجمله احمد رضا در کتاب خود «الأمن والعلی لناعتی المصطفی» ـ امن و بهشتهای برین برای مداحان رسول است
 ـو می‌نویسد: «إن علیاً قسیم النار». علی (رضی الله عنه) تقسیم‌کنندة آتش جهنم است. ودر کتاب دیگر خود می نویسد: «إن فاطمة سمیت بفاطمة لأن الله فطمها وذریتها من النار»
 فاطمه برای این فاطمه نامیده شده است که خداوند0 وی واولاد وی را از آتش نجات داده است.
احمد رضا خان دریکی از کتاب خود ذکر کرده و مدعی شده است که اگر کسی این دعا را بخواند همه مشکلات وی حل میشود!! دعا چنین است:
 علی مظهر العجائب را بخوان. در سختیها او را یار و یاورت خواهی یافت. همه مشکلات و نگرانیها با ولایت تو ای علی، ای علی بر طرف خواهد شد.
احمد رضا بریلوی، پان را به کثرت استعمال می‌کرد، حتی روزه‌ی خود را با پان افطار می‌کرد، حقه (چلم ـ قلیان) نیز از عادات جناب اعلی حضرت بود حتی که از وی روایت شده است که می‌گفت: در وقت حقه کشیدن بسم الله نمی‌گویم تا شیاطین نیز مرا همراهی کنند
احمد رضا بریلوی در وقت اشغال شبه قاره توسط انگلیس‌ها مانع از جهاد و مبارزه با آنها شده می‌نویسد: «جهاد بر ما مسلمانان هند فرض نیست، وهر آنکه دعوت به فرضیت جهاد کند مخالف مسلمانان بوده و به آنان ضرر می‌رساند»، وی برابری قدرت و توان مقابله با دشمن را شرط اساسی جهاد می‌داند و چون که مسلمانان هند با انگلیس در قدرت و توان جنگی برابر نیستند جهاد نیز بر آنان فرض نیست
احمد رضا بریلوی در سال 1921 در حالی وفات نمود که به اساس اعتراف بعضی از مریدان او عدهء زیادی از مسلمانان بر بطلان عقاید وی پی برده و از آن متنفر شده بودند، اما عده‌یی بودند که بر عقیده وی استوار مانده و بعد از وفات وی نیز کرامات وی را مشاهده می‌کردند
یکی از اتباع وی می‌نویسد که در فتاوای رضویه هزاران مسائل طوری است که گوشهای علماء به آن آشنا هم نبود.
 یکی از آنان مدعی شده است که احمد رضا ابو حنیفه عصر خود بود. مرید دیگری می‌نویسد که:  در احمد رضا بریلوی ذهن ابو حنیفه، عقل ابو بکر رازی و حافظه قاضی خان جمع شده بود
احمد رضا بریلوی را اتباعش گاهی به چهار یار رسول الله تشبیه کرده و گاهی وی را معجزه رسول الله و گاهی هم دلیل و حجت خداوند بر روی زمین می‌دانستند
یکی از آنان از این همه پا فراتر گذاشته می‌نویسد که وقتی اعلی حضرت به حج رفتند در مسجد خیف برای وی بشارت مغفرت داده شد.
افراد مشهوربعداز احمد رضا خان:
ديدار علي بريلوي: سال 1270هـ در نواب پور ولايت الور بدنيا آمد، و در اكتوبر 1935م وفات نمود، از جملهء تأليفاتش: ( تفسير ميزان الاديان) و( علامات الوهابية ) است.
نعيم الدين مراد آبادي (1300-1367هـ) = ( 1883-1948م)، وي مدرسه اي داشت به نام ( الجامعة النعيمية) لقبش صدر الافاضل است، از جملهء كتابهايش: (الكلمة العليا) و ( في عقيدة علم الغيب ) است.
-أمجد علي پسر جمال الدين پسر خدا بخش: در كهوسي تولد شد، و از مدرسه الحنفيه جونبور 1320هـ فارغ گرديد، سال ( 1368هـ) مطابق به ( 1948م) در گذشت، وي كتابي دارد بنام ( بهار شريعت).
حشمت علي خان : در لكهنو به دنيا آمد، از دروس خويش سال 1340هـ فارغ گرديد، و خودرا« سگ احمد رضاخان» ميناميد و به اين نام افتخار ميكرد ، همچنان ملقب به ( غيظ المنافقين) بود ، و كتابي دارد بنام ( تجانب اهل السنة)، سال ( 1380هـ) درگذشت.
-أحمد يار خان )1906-1971م)، خيلي متعصب بود، از جملهء مؤلفاتش: ( جاء الحق و زهق الباطل) و ( سلطنت مصطفى) است.
عقاید بنیادی فرقه بریلویت:
-اعضای اين طايفه معتقداند كه پيامبر قدرتي دارد كه توسط آن بر كاينات حكم فرمايى مي كند.
-امجد علي مي گويد: پيامبر نائب مطلق خداوند است، همه عالم تحت تصرفات وي مي باشد، هرچه بخواهد مي كند، هرچيز به هركس بخواهد مي دهد، و هرچه بخواهد مي گيرد، سردار انسانهاست، كسي كه وي را مالك خود نمي داند از حلاوت سنت محروم است.
-براي محمد و أولياء بعد از وي قدرت تصرف و تغييرات در كاينات موجود است، أحمد رضاخان ميگويد: « ياغوث( يعني يا عبد القادر جيلاني) قدرت«كُن» براي محمد از جانب پروردگارش حاصل است، ».
در جای دیگری می‌نویسد «جبرئیل علیه السلام حاجت روا است، پس در قبول کردن رسول الله بعنوان حاجت روا، مشکل گشا و دافع بلاء چه کسی را توان اعتراض است؟ او حاجت روای جبرئیل علیه السلام نیز است»
بریلویان بر شیخ عبد القادر جیلانی رحمه الله تهمت می‌زنند که گویا وی فرموده است: «اگر کسی در غم و رنج از من مدد بخواهد، رنج و غم او زایل می‌شود، اگر کسی در وقت مشکل نام مرا گرفته بر من نداء دهد، آن مشکل رفع می‌گردد، و اگر کسی در وقت مشکل مرا بسوی پروردگار وسیله گرداند حاجت وی بر آورده می‌شود»
یکی از اتباع بریلویت بعد از اینکه حکایات دروغین و منسوب به شیخ عبدالقادر جیلانی رحمه الله را مسلسل‌وار بیان می‌کند صفات الهی را به وی منسوب کرده می‌نویسد که در تقدیر یک شخص مرگ نوشته بود، اما عبد القادر جیلانی تقدیر وی را بدل کرده و مرگش را به تأخیر انداخت در کتاب «الحکایات الرضویة» صفحه 102 میاید که اولیاء کرام مرده را زنده می‌کنند، کور و نابینای مادر زاد را شفاء می‌دهند، و قادرند تمام زمین را با یک قدم طی کنند.
بریلوی در تشویق استعانت از مرده‌ها در کتاب خود الأمن والعلى صفحه 24 مینویسد: که اگر در کارهای خود متحیر شدی از مزارات استعانت بجو.
در کتاب مواعظ نعیمیه ص 41آمده که آدم علیه السلام نام رسول الله را در عرش نوشت تا ثابت سازد که مالک این عرش رسول الله است
یکی از بریلویان می‌نویسد؛ انبیاء کرام بعد از چهل روز در قبر نماز خواندن را آغاز می‌کنند. دیگری بر آن اضافه کرده می‌گوید؛ آنان در قبرها راه می‌روند، نماز می‌خوانند و سخن می‌گویند و در معاملات مخلوق تصرف می‌کنند
بریلویان به این نظر اند که سایه رسول الله بر زمین نمی‌افتید وایشان نور محض بودند، وقتی ایشان در آفتاب و یا شب مهتابی راه می‌رفتند سایهء ایشان به نظر نمی آمد
-نظريهء شان در بارهء پيامبر خيلي غلو و افراط آميز است، حتى به مرتبه اي نزديك به مرتبه خدايى- العياذ بالله- وي را رسانيده اند، احمد رضاخان در حدائق بخشش 2/104 ميگويد: «يا محمد نمي توانم بگویم كه تو الله هستي، و نمي توانم ميان تو وخدا فرق بگذارم، امرت را به خدا مي سپارم، وي به حقيقت تو داناتر است.
-همچنان در توصيف نمودن پيامبر به اوصافي كه از حقيقت به دور است مبالغه نموده اند، وي را عالم الغيب ميدانند، احمد رضاخان در كتاب خالص الاعتقاد ص33 ميگويد: « خدا براي صاحب قرآن محمد(ص) همه آنچه در لوح محفوظ است داده بود».
-مي پندارند كه پيامبر و اولياء آنچه را خداوند علمش را به خود تخصيص داده است مي دانند،
نزد شان عقيده اي وجود دارد بنام ( عقيدة الشهود) يعني به عقيدهء آنان پيامبر در هر زمان و مكان حاضر است و بر افعال و كردار مخلوق ناظر ميباشد، بریلویان بر عکس عقیده اهل سنت، بر حاضر و ناظر بودن رسول الله درهر زمان و هر مکان معتقد اند، چنانچه گذشت به همین سبب است که آنان رسول الله را «حضور» می‌نامند. یکی از آنان می‌نویسد که هیچ مقام و هیچ وقتی از حضور رسول الله خالی نمی‌باشد
-احمد يارخان در كتاب خود( مواعظ نعيميه) ص 14 ميگويد: رسول نوري از نور خداوند است، و ديگر همه مخلوقات از نور وي اند، احمد رضاخان در اشعار خود ميگويد: (وقتيكه نور الهي حلول كرده در صورت بشر نباشد اين گل و آب چه ارزش دارد).
-پيروان خويش را به استغاثه و فريادرسي خواستن ازانبياء و اولياء تشويق مي كنند، و كسي كه اين كار شان را انكار كند وي را متهم به الحاد و بي ديني مي كنند، امجد علي در كتاب خود ( بهار شريعت) 1/122 ميگويد: « كساني كه از استمداد و مدد خواستن از انبياء و اولياء و قبرهاي شان منكر اند ، آنان ملحد اند».
قبرها را تعمير و آباد مي كنند، پخته كاري مي نمايند، رنگ مي كنند، بالاي آنها چراغ ها و شمع هارا روشن مي كنند، به قبرها نذر به گردن مي گيرند، به آنها تبرك مي جويند، مجالس و جشن ها بر سر آنها برگذار مي نمايند، بالاي قبرها گل ها، چادرها و پرده هاي هر قسم مي گذارند، و اتباع خود را بخاطر تبرك جستن به طواف در اطراف قبر دعوت مي كنند.
-و ازجملهء عقايد پوچ وبي محتواي شان آنست كه دركتاب«ملفوظات» احمد رضاخان 3/276 آمده « زنان انبياء عليهم السلام نزد برده ميشوند و آنان شب را بازنان خويش سپري مي نمايند».
-قائل به اسقاط اند، و آن صدقه اي است كه از جانب ميت، به همان مقدار كه نماز، روزه، وغيره را ترك كرده باشد داده مي شود، مقدار صدقه: در مقابل هر نماز يا روزه يك روز كه ميت آنرا ترك كرده باشد به اندازهء صدقهء فطر است، گاهي در اين كار دست به حيله مي زنند، اول مقداري را كه يكساله كفارهء نمازو روزه اش شود توزيع مي نمايند، بعد دو باره آن را به طور بخشش پس مي گيرند و بارديگر به توزيعش مي پردازند، و اين عمل را به اندازهء سالهايى كه آن شخص اين فريضه را ترك كرده باشد تكرار مي كنند.
بزرگترين عيدهاي شان همان مولود شريف است كه در آن اموال فراوان را مصرف مي نمايند، و اين روز روز مقدس و مباركي در نزدشان ميباشد، در آنروز شعر خواني ها ميكنند كه در خلال آن ضمن قصه هاي دروغ و خرافي پيامبر را ستايش و توصيف مينمايند، و در آنروز كتاب ( سرورالقلوب في ذكر المولد المحبوب) را ميخوانند ، اين كتاب را احمد رضاخان تأليف نموده و آن را از خرافات و افسانه ها پر كرده است.
-عرس ها: مراد از عرس زيارت قبور به طور دست جمعي، و اجتماع بر سر آنان مي باشد، مثل عرس شيخ شاه وارث، در شهر (ديوه)، عرس خواجه معين الدين چشتي، كه در آن مليونها انسان جمع مي شوند، و مردان با زنان خلط و يكجا مي باشند، و در نتيجه آن مفاسدي رخ ميدهد كه عاقبت خوب ندارد.
 آنان مسلمانان غير بريلوي را به اندكي سبب تكفير مي كنند، بزرگان بریلوی در تکفیر علماء و بزرگان دین دست باز داشته اند، آنان همیشه علماء مخالف خود را با کلمات ملحد، زندیق، مرتد و غیره یاد می‌کردند.
به اصطلاح آنان، وهابی‌ها و غیر مقلدین که مخالفین اصلی آنان بودند هیچگاه از حملات لفظی و تکفیری آنان در امان نبودند.
آنان علمای اکابر همچو شیخ الاسلام ابن تیمیه، امام ابن قیم و امام شوکانی -رحمهم الله- را نیز بد مذهب، ملحد و صاحب فهم ناقص می‌دانستندو هيچ گروه اسلامي، و شخصيت اسلامي را از وصف كفر به دور نگذاشته اند، و در بسياري جاهاي كتاب هاي شان بعد از تكفير شخص اين جمله مي ايد: « كسي كه وي را كافر نداند خودش كافر است» تكفير ايشان ديوبندي ها، ندوي ها، رهبران تعليم و اصلاح، و آزاد كنندگان هند از چنگ استعمار را نيز شامل مي باشد همچنان تكفير شان شامل شيخ اسماعيل دهلوي است، وي از جمله علمائي بود كه در مقابل بدعت ها و خرافات مبارزه ميكردند، محمد اقبال لاهوري، ضياء الحق رئيس جمهور پاكستان و تعدادي از وزيرانش را نيز تكفير مي کردند
-در روي زمين در ظاهر وباطن آن دشمني براي آنان بدتر وشديدتر از شيخ محمد بن عبد الوهاب يافت نمي شود وي را به كفر وبدترين تهمت ها متهم مينمايند،. دشمنی بریلویان با وهابی‌ها آنقدر شدت اختیار کرده است که بریلویان فتوای ساقط شدن فریضهء حج را صادر کرده اند زیرا کعبه در قلمرو حکومت وهابی‌ها می‌باشد، و آنجا برای مسلمانان مکان محفوظی بشمار نمی‌رود و تا آنکه خاندان آل سعود بر حکم مسلط باشند فرضیت حج نیز ساقط می‌باشد.
آنان هميشه در شکستن صفوف مسلمانان، ناتوان ساختن قوت شان وداخل كردن شان در اختلافات بي فايده مي كوشند، كه از آن جمله است بدعت بوسه كردن هردو انگشت ابهام در وقت اذان وماليدن آن به چشم وشمردن آن از امور اساسي، به نظر آنان اين عمل را فقط كسي ترك مي كند كه دشمن پيامبر باشد، مي پندارند: كسيكه اين كاررا كند هرگز چشم درد نمي شود، كتاب شان (منير العيين في تقبيل الإبهامين) را مطالعه كنيد.
بر قبرها گنبد و بارگاه می سازند(جاء الحق 282)
ـ بر قبرها فانوس روشن می کنند . ( فتاوی رضویه 4/144)ـ برای اموات دهم,بیستم,چهلم,و سال می گیرند . ( انوار الساطعه )
بریلویان به این اعتقاد دارند که نه تنها مدینه منوره و مزارات اولیاء بلکه بوسیدن تصاویر آنان نیز ضروری می‌باشد. بریلوی می‌نویسد: «علماء دین حکم می‌کنند که تصویر نعل مطهر و روضه رسول اکرم کشیده شده و آن بوسه شود و به چشم مالیده شوده و یا اینکه بر سر گذاشته شود
علاوه بر آنچه گذشت، عقاید بریلویان مملوء از مشکلات و بدعات دیگری نیز است که همه آنرا نمی‌توان در این بحث فشرده ذکر نمود.
چند مورد از نشانه‌های بارز بریلویان اشاره می‌کنم:
بریلویان قبل از اذان به آواز بلند درود و صلات به الفاظ خاص خویش بر رسول الله می‌فرستند و سپس اذان را آغاز می‌کنند. آنان همین درود و سلام را بعد از ادای نماز فرض نیز دسته‌جمعی به آواز بلند می‌خوانند. مساجد بریلویان عموماً رنگ سبز داشته، حتی که دروازه‌ها، کلکین‌ها ـ پنجره‌ها ـ، کلاهای موجود در مسجد و هر آنچه ممکن باشد را سبز رنگ می‌کنند. کلمه «الصلاة و السلام علیک یا رسول الله» از دروازه مسجد شروع و در منبر خاتمه میابد. مساجد آنان غالبا با گلها و برگ های مصنوعی و کاغذهای رنگارنگ مزین می‌باشد. تصویرهای نعل مبارک، مسجد نبوی و حتی بعضی از زیارت‌ها جزء لاینفک مساجد آنان می باشد. جماعت دوم بطور قطعی در مساجد بریلویان حرام می‌باشد و حتی مخالفت کننده با لت و کوب ـ چوب و چماق ـ مواجه می‌شود.
ريشه هاي فكري و اعتقادي:
-اين فرقه از حيث اصل در زمرهء اهل سنت، و ملتزم به مذهب احناف اند، ليكن عقايد خويش را به عقايد ديگري خلط و مزج نموده اند كه آن عقايد مأخوذ از نصرانيت است، شخصيت پيامبر را بالا ميبرند تاباخرافاتي كه به شخصيت عيسى نسبت داده شده برابر شود.
-چون ايشان در قارهء هند زندگي مي نمايند ، و در قارهء هند ديانت هاي مختلف وجود دارد، بنابرين عقايدي از هندوها و بودايىها نقل كرده و به عقايد اسلامي آنان خلط گرديده است.
-به پيامبر و اوليا صفاتي را نسبت مي دهند كه مشابه به صفاتي است كه بت پرستان آن را به بتهایشان نسبت مي دهند.
انتشار و جاهاي نفوذ:
-اين فرقه از بريلي ولايت اوتراپرديش برخاست تا در همه قارهء هند (هند و پاكستان ) منتشر گردد.
-در بريطانيا نيز وجود دارند، و آنجا فرقه شان بنام ( جمعيت أهل السنة) و( جمعيت تبليغ الإسلام) ياد مي شود، وكارشان در آنجا فقط تخريب كارهاي ديگران، و ايجاد وحشت و پراگندگي ميان شان مي باشد، به سبب كار آنان بود كه حادثه خونين سال1980م ميان مسلمانان واقع شد
آنچه روشن است اینست که اختلاف فرقه بریلوی با اهل سنت و جماعت اختلاف فرعی نیست,بلکه اختلاف اصولی است,بهمین علت این گروه از اهل سنت و جماعت خارج هستند.
تحقیق وجمع آوری: اسماعیل امینی (شوی) امام و خطیب روستای کانی زرد سردشت
نمایش بیشتر

اسماعیل امینی

@نویسنده و مترجم @ آذزبایجان غربی - سردشت @ شغل : امام جماعت و خطیب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا