گفتگو

تصوف و ماهیت آن در ترکیه

تصوف همواره با سوالاتی در خصوص ماهیت و رویکرد و نیز نقش آن در تربیت انسان مواجه بوده است. در طول تاریخ ظهور این نگرش مذهبی و فلسفی ، پستی و بلندی ها و سردی و گرمی های فراوانی به خود دیده است ، صرف نظر از ویژگی های برحسته و یا خلاهای اعتقادی در این روش سلوکی و معنوی، این فرقه و یا بهتر بگویم این مجموعه، واقعیتی موجود در جهان به ویژه در دایره امت اسلامی تلقی می گردد.

آنچه در این بحث کوتاه به آن خواهم پرداخت، ماهیت کنونی تصوف در ترکیه و نیز تفاوت های عمده آن با تصوف موجود در ایران می باشد.

هنگامی که از تصوف نام برده می شود بنا به تجربه ما از تصوف در ایران، سوالاتی مانند: رابطه شیخ و مرید، جایگاه شیخ در ذهن مرید، نوع نگرش به مسئله “رابطه”، استغاثه، وسیله،شفاعت، ذکر، ارتباط با مردگان، برخورد با سیاست، و … به ذهن ما متبادر می گردد.

عموما موارد مذکور نسبتا در تمامی فرق صوفیه موجود است و از خصایص بارز تصوف در سراسر جهان شناخته می شود. اما میزان شدت و حدّت اعتقاد به این خصوصیات می تواند متفاوت باشد.

 از آنجایی که مجال بحث در مورد همه تفاوت ها در حوصله این مقاله نیست، لذا بسبار خلاصه به ماهیت امروزی تصوف در ترکیه خواهم پرداخت و چون نوشته هایم برگرفته از مشاهدات فردی در استانبول می باشد، لذا تعمیم آن را به کل ترکیه صحیح نمی دانم. بنابرابن تنها بخشی از ترکیه مورد نظر می باشد.

*حدود دوازده طریقت در این شهر مشغول فعالیت هستند. بیشتر این طریقت ها متعلق به کوردها هستند.

 طریقت هایی که تا به حال از زبان خود صوفی ها شنیده ام عبارتند از: سهروردی، نقشبندی، کبروبه، چشتیه، قادریه، وفائیه، خلوتیه، شاذلیه، مجددیه، مظهربه، خالدیه، و یسویه.

دراین مدتی که با برخی از تکایا و خانقاه های این طرایق رفت و آمد داشتم، فاصله ی آنچنان زیادی از نظر ماهیت و کیفیت بین آنها ندیدم ؛ میانشان رابطه ی دوستی و صمیمانه ای وجود دارد و حتی درگاه های دو طریقت متفاوت در کنار هم مشاهده کردم که با هم رفت و آمد داشتند.

دیدگاه صوفیه در ترکیه نسبت به شیخ با آنچه ما در ایران دیده ایم متفاوت است؛ درسخترانی هایی که شرکت کردم این سخنان را از آنها شنیدم که می گفتند: شیخ مرشد و راهنمای ما است و نباید مقامش را از رسول خدا و صحابه بالاتر بدانیم ؛ حتی در یکی از سخنرانی ها، خلیفه ی شیخ به حضار گفت: مواظب باشید که اشتباه مسیحیان در مورد حضرت عیسی را تکرار نکنیم تا مبادا جایگاه پیامبر اسلام از بشر بودن به الوهیت تبدیل شود و جایگاه شیخ به رسول خدا و صحابه مبدل شود.

بیشتر صوفی ها اهل مطالعه و تحقیق هستند؛ برخلاف ایران که اهل تصوف کارشان تنها در ذکر خلاصه شده است.

نگاهشان به تقلید متفاوت تر از صوفیه در ایران است و از افراط در این خصوص دوری می کنند.

برای همه مسلمین جهان دعا می کنند و هر کس را که در دایره اسلام است برادر خود می دانند. در این خصوص می توانم به صراحت بگویم که صوفی های به دیدگاه اخوان المسلمین نزدیکترند.

حساسیت زیادی در خصوص مساله فلسطین و غره دارند. از رژیم عربستان بیزارند.

 از کلمه ی “وهابیت” می گریزند. اما وهابیت از نظر آنها مذهب نیست بلکه یک نظر است. بر عبارت ” اهل سنت و جماعت” بسبار تاکید دارند، به سنت ها بسبار پایبندند.

بیعت می کنند و مبایع از خلیفه شیخ اذکار روزانه و ادبیات صوفیه را دریافت می کند.

تفاوت دیگری که با صوفیه ایران دارند این است که اصراری بر برقراری رابطه با شیخ فوت شده برای مریدان ندارند. خلیفه ی شیخ خود میتواند این رابطه را انجام دهد اما سایر مریدان ملزم به این امر نیستند.

یکی دیگر از ویژگی های صوفیان در این شهر، صبر و تحمل آنها در برابر کسانی است که از دین و شریعت اسلامی دورند.

 با توجه به بافت چندین فرهنگی استانبول و وجود هزاران نوع فکر و مذهب و عقیده، ظاهرا وجود چنین اخلاقی امری حیاتی می باشد.

 صوفیان تازه وارد زیادی را دیدم که هنوز مشکلات اخلاقی و رفتاری در وجودشان نمایان بود. اما هیچ واکنشی دال بر بیزاری از فرد در رفتار صوفیان اصلی و خلیفه ها مشاهد نکردم.

 آنها توضیح می دادند که ما در حال انجام ترببت گام به گام هستیم و بنا به دستور خلیفه ی شیخ و یا خود شیخ، وظیفه ی ما قبول این افراد در حلقه ها است و در عمل اعتراضی از خود نشان نمی دهیم.

 افراد قدیمی حاضر در درگاه ها می گفتند که ما برخی مواقع ماه ها رفتارهای نادرست و باورهای غیر اخلاقی را تحمل می کنبم تا به تدریج افراد خود نسبت به زدودن گناه از درون خود اقدام کنند.

از آنجایی که علی رغم فعالیت گسترده ی دینداران و مبلغان دینی، مادی گرایی در ترکیه در اوج خود قرار دارد و هر روز شاهد تهاجم وسیع فرهنگ غرب از طریق رسانه ها و توریست ها هستیم، لذا شاید به جرات بتوان گفت که این خصلت تصوف در نوع خود حکیمانه و منطقی باشد.

مسائل خرافی در میان صوفیان این شهر، به گستردگی صوفیه ی ایران نیست. به عنوان مثال، در یک برنامه ی ویدئویی از یکی از علمای برجسته تصوف در ایران شنیدم که می گفت: خداوند در هنگام خلقت مرید، سه روح را در کالبد او خلق می کند؛ یکی روح خود مرید، دیگری روح مرشد مرید و سوم روح پیامبر اکرم (ص).

 هنگامی که ابن باور را با صوفیان و خلفای اینجا مطرح کردم، بسیار تعجب کرده و به شدت با این عقیده مخالف بودند. این درحالی است که هم آن عالم صوفی در ایران و هم مخالفان آن باور، هردو از طریقت نقشبندیه می باشند.

 

” تصوف، دولت و سیاست”

 

 رابطه صوفیان و درگاهها با دولت اسلام گرای عدالت و توسعه در حد عالی است. دولت خدمات زیادی را در ساخت و گسترش درگاهها ارائه داده است. با وجود این، صوفیان ادعا می کنند که در سیاست دخالت نمی کنند و حتی در ادوار انتخاباتی، هیچ نامزدیردا معرفی نکرده و برای هیچ نامزدی حتی اسلام گرا، تبلیغات نمی کنند.

 بسباری هم نگران این موضوع هستند که اگر ملی گراها و جمهوری خواهان بر کرسی اقتدار قرار گیرند، حال و هوای دینی و حمایت های رسمی از مراکز دینی دچار ترلزل خواهد شد.

رابطه ی آنها با علویان این شهر عادی بوده و هیچ مشکلی برای همدیگر ابجاد نکرده اند. شاید این حال و هوا نه به خاطر قبول همدیگر بلکه ناشی از وجود دموکراسی نسبی در ترکیه باشد.

در این کشور، هرکس در ابراز عقیده خود آزاد است. اذان برادران علوی در استانبول، همراه و همزمان با اذان اهل سنت از بلندگوها شنیده می شود اما در سه نوبت روز.

والسلام علیکم و رحمه الله

نایب قدرت

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا